شهید آوینی

 

اسراف و تبذير، يك آفت جهانى

فصلنامه مكتب اسلام>شماره ۴

«اسراف‏»به معنى وسيع كلمه هرگونه تجاوز از حد در كارى است كه انسان انجام مى‏دهد ولى غالبا اين كلمه در مورد هزينه‏ها و خرجها گفته مى‏شود و از قرآن به خوبى استفاده مى‏شود كه اسراف نقطه مقابل تنگ گرفتن و سختگيرى است. (۱)

«تبذير» در اصل از ماده «بذر» و به معنى پاشيدن دانه مى‏آيد، منتها اين كلمه مخصوص مواردى است كه انسان اموال خود را به صورت غير منطقى و فساد، مصرف مى‏كند و معادل آن در فارسى امروز «ريخت و پاش‏» و «ولخرجى‏» است و به تعبير ديگر «تبذير» آن است كه مال در غير موردش مصرف شود، هرچند كم باشد و اگر در موردش صرف شود «تبذير» نيست هرچند زياد باشد.

چنانكه امام صادق‏عليه‏السلام كه در ذيل آيه «و لا تبذر تبذيرا» در پاسخ سئوال كننده‏اى فرمود: «من انفق شيئا فى غير طاعة الله فهو مبذر و من انفق في سبيل الله فهو مقتصد». (۲)

كسى كه در غير راه اطاعت فرمان خدا مالى انفاق كند، تبذير كننده است و كسى كه در راه خدا انفاق كند، ميانه‏رو است.

اگرچه با در نظر گرفتن اين دو لغت «اسراف و تبذير» ممكن است ميان آنها تفاوتى باشد، ولى بسيار مى‏شود كه اين دو كلمه درست در يك معنى به كار رود و حتى به عنوان تاكيد پشت‏سر يكديگر قرار مى‏گيرند. چنانكه على‏عليه‏السلام مى‏فرمايد:

«الا ان اعطاء المال في غير حقه تبذير و اسراف و هو يرفع صاحبه فى الدنيا و يضعه فى الآخرة و يكرمه فى الناس و يهينه عندالله‏». (۳)

آگاه باشيد مال را در غير مورد استحقاق صرف كردن، تبذير و اسراف است، ممكن است اين عمل انسان را در دنيا بلند مرتبه كند اما مسلما در آخرت پست و حقير خواهد كرد در نظر توده مردم ممكن است‏سبب اكرام گردد اما در پيشگاه خداوند موجب سقوط مقام انسان خواهد شد.

اميرمؤمنان على‏عليه‏السلام فرمود:

«من اشرف الشرف الكف عن التبذير والسرف‏» (۴) از بلندمرتبه‏ترين شرف يعنى بلندى مرتبه، باز ايستادن از اسراف و تبذير است.

در اينجا «تبذير» و «اسراف‏» هر دو به يك معنى است.

باز آن حضرت فرمود:

«عليك بترك‏التبذير و الاسراف و التخلق بالعدل والانصاف‏» (۵)

تبذير و اسراف را ترك كن و با خصلت عدل و انصاف متصف باش.

«تبذير» و «اسراف‏» هر دو به يك معنى است و همچنين «عدل‏» و «انصاف‏».

غرض «اسراف‏» و «تبذير» از نظر اسلام بسيار نكوهيده است و علاوه بر اينكه عيب بزرگى براى انسان به شمار مى‏رود و بلاى بزرگ اجتماعى است كه باعث محروميتهاى انسانهاى بى‏گناه مى‏گردد. بدون شك نعمتها و مواهب موجود در كره زمين براى ساكنانش كافى است اما به شرط اينكه بيهوده به هدر داده نشوند و دور از هرگونه افراط و تفريط مورد بهره‏بردارى قرار گيرند و گرنه اين مواهب آن قدر فراوان و نامحدود نيست كه با بهره‏گيرى نادرست، آسيب نپذيرد. و اى بسا اسراف و تبذير در منطقه‏اى از زمين باعث محروميت منطقه ديگرى شود و يا اسراف و تبذير نسل امروز باعث محروميت نسلهاى آينده گردد.

آن روزى كه ارقام و آمار، همچون امروز دست انسانها نبود و دانشمندان به اين مساله پى نبرده بودند كه جمعيت‏بشر سريعتر از مواد غذائى زياد مى‏شود و در نتيجه براى آينده نگرانى روزافزون و سختى زندگى و فقر و فاقه دائمى پيش‏بينى نشده بود، اسلام هشدار داده كه در بهره‏گيرى از مواهب الهى در زمين، از اسراف و تبذير خوددارى كنند.

قرآن مجيد در آيات زيادى شديدا مسرفان را محكوم كرده است.

درجائى مى‏گويد: «ولا تسرفوا انه لا يحب المسرفين‏» (۶) (اسراف نكنيد كه خدا اسرافكاران را دوست نمى‏دارد).

ودر مورد ديگر: اسرافكاران را اصحاب دوزخ مى‏شمرد و مى‏فرمايد:

«و ان المسرفين هم اصحاب النار». (۷) واز اطاعت فرمان مسرفان نهى مى‏كند:«و لا تطعوا امر المسرفين‏» (۸) و مجازات الهى در انتظار اسرافگران است:«مسومة عند ربك للمسرفين‏» (۹) اسرافكاران دروغگو را محروم از هدايت الهى مى‏شمرد: «ان الله لا يهدى من هو مسرف كذاب‏». (۱۰)

اسراف يك برنامه فرعونى شمرده شده است: «و ان فرعون لعال في الارض و انه لمن المسرفين‏» (۱۱) و سرانجام سرنوشت اسرافكاران هلاكت و نابودى است‏عليهم‏السلام «واهلكنا المسرفين‏». (۱۲)

«ان المبذرين كانوا اخوان الشياطين‏» (۱۳) (تبذير كنندگان برادران شيطانند).

بدون شك اسراف يكى از مذموم‏ترين اعمال از ديدگاه اسلام است و در آيات و روايات نكوهش فراوانى از آن شده است. در روايات دقت در مساله اسراف و تبذير تا آن حدى است كه در حديثى مى‏خوانيم: پيامبرصلى الله عليه وآله از راهى عبور مى‏كرد يكى از يارانش به نام سعد مشغول وضوء گرفتن بود و آب زياد مى‏ريخت، فرمود: چرا اسراف مى‏كنى اى سعد! عرض كرد: آيا در آب وضو نيز اسراف است؟ فرمود: نعم وان كنت على نهر جار(آرى هرچند در كنار نهر جارى باشى). (۱۴)

ونيز از آن حضرت نقل شده است كه روزى دستور داد رطب و خرماى تازه براى خوردن حاضران بياورند، بعضى خرما را مى‏خوردند و هسته آن را به دور مى‏افكندند، فرمود: اين كار را نكنيد كه اين تبذير است و خدا فساد را دوست نمى‏دارد. (۱۵)

امام صادق‏عليه‏السلام فرمود:

«ادنى الاسراف هراقة فضل الاناء و ابتذال ثوب الصون والقاء النوى‏». (۱۶)

پائين‏ترين حد اسراف ريختن باقى مانده آب و بذل كردن لباس كه مورد حاجت‏باشد، و انداختن هسته خرما.

غرض در دستورات اسلامى آن قدر روى نفى اسراف و تبذير تاكيد شده است كه حتى از ريختن باقى‏مانده آب وضو واز دور افكندن هسته خرما نهى گرديده است.

جهان امروز به خاطر احساس مضيقه در پاره‏اى از مواد، سخت‏به اين موضوع توجه دارد تا آنجا كه از همه چيز از زباله‏ها و تفاله‏ها و فاضل‏آبها از تصفيه استفاده مى‏كند چرا كه احساس كرده‏اند كه مواد موجود در طبيعت نامحدود نيست كه به آسانى بتوان از آنها صرف‏نظر كرد بايد از همه به صورت «دورانى‏» بهره‏گيرى نمود.

با اينكه نعمتها و مواهب موجود در كره زمين براى ساكنان آن كافى است و ليكن گرسنگى يك پديده جهانى بشمار مى‏رود واكثريت‏ساكنان روى زمين از گرسنگى رنج مى‏كشند.

دانشمندان مى‏گويند گرسنگى به هيچ‏وجه امرى نيست كه طبيعت آن را به ما تحميل كرده باشد، با مطالعه اين پديده در نواحى مختلف جهان به اين واقعيت رسيده‏اند كه به طور كلى عوامل و شرائط طبيعى نيستند كه گروهها و اجتماعات انسانى را دچار قحطى و گرسنگى مى‏سازند، بلكه مسئوليت اين فاجعه به عهده برخى از شرائط فرهنگى است. (۱۷)

به اين معنى مصيبت گرسنگى يك پديده طبيعى و پيوند يافته با زندگى نيست و مانند مرگ يك حادثه اجتناب‏ناپذير نمى‏باشد، بلكه گرسنگى يك نوع زخم و درد اجتماعى است كه به دست‏خود انسان ايجاد شده است.

و عمدتا نتيجه اسرافكاريهائى است كه ابرقدرتهاى جنايتكار بر جهان بشريت تحميل كرده‏اند پس كشورهاى استعمارگر بانى اصلى گرسنگى و فقر جهانى است.

براى همين است كه در اسلام از «اسراف‏» و «تبذير» به شدت مذمت‏شده است.

على‏عليه‏السلام فرمود:

«للمسرف ثلاث علامات: ياكل ما ليس له و يلبس ما ليس له و يشترى ما ليس له‏» (۱۸) اسرافگر سه نشانه دارد: آنچه مى‏خورد در خور وى نيست. لباسى پوشد كه شايسته اونيست و كالائى مى‏خرد كه زيبنده وى نيست.

على‏عليه‏السلام فرمود: «ما فوق الكفاف اسراف‏» (۱۹) بالاتر از كفاف اسراف است.

يعنى هركس موظف است از مال خود به اندازه «كفاف‏» خرج كند. كفاف قدرى از مال را گويند كه براى هزينه زندگى انسان و خانواده‏اش در حد اعتدال كفايت كند و خرج كردن بيش از آن اسراف است.

باز فرمود: «ويح المسرف ما ابعده عن صلاح نفسه و استدراك امره‏» (۲۰) چه دور است اسراف كننده از تدارك نمودن زيان كار خود و از آنچه صلاح نفس او در آن است.

باز مى‏فرمايد: «سبب الفقر الاسراف‏» (۲۱) سبب فقر و گرسنگى (جامعه) اسراف است.

باز مى‏فرمايد: «ذر السرف فان المسرف لا يحمد جوده و لا يرحم فقره‏» (۲۲) اسراف كننده را واگذار زيرا جود و بخشش او پسنديده نيست و اگر به سبب اسراف فقير گردد قابل ترحم نمى‏باشد.

آرى امروز بشر فهميده است كه حتى در زوائد اموال خود نيز دقيق باشد اگر نان زيادى دارد به درد او نمى‏خورد به درد ديگران خواهد خورد و سير شدن ديگران باز استفاده‏اش به او بر مى‏گردد.

البته اينها از نظر مسلمانان مسائل دست و پا افتاده‏اى است كه در اسلام بيش از هزار و چهار صد سال قبل مورد توجه قرار گرفته است و هر مسلمان معمولى مى‏داند اسراف مال و زيرپا ريختن بركت‏خداگناه دارد و درباره گرامى داشتن نان و نهى از بى‏حرمتى آن روايات فراوانى وارد شده است. (۲۳)

طبق منطق قرآن خداوند به زمين بركت داد تا قوت تمام مردم روى زمين در چهار نوبت‏سال به طور يكسان برآورده شود (۲۴) درحالى كه هزاران نفر در كشورهاى مختلف جهان درنتيجه مصرف بى‏رويه مواد غذائى و افراط در آن به افزايش كلسترول، چربى و قند مبتلا شده و در اثر بيمارى زودرس قلب و عروق و سرطان در مى‏گذرند و درنتيجه همين اسراف و تبذير در مواد غذائى، ميليونها انسان در دنيا با گرسنگى دست‏به گريبان بوده و روزانه هزاران نفر از بى‏غذائى تلف مى‏شوند.

به موجب آمارى كه نقل شده، تعداد فقرا در جهان‏۳/۱ ميليارد نفر تخمين شده كه اغلب آنها در آسيا و آفريقا زندگى مى‏كنند، هر سال ۱۲ ميليارد نفر كودك از گرسنگى يا بيمارى مى‏ميرند.

آمارها نشان داده است كه شكاف اجتماعى نه تنها در سطح جهانى، بلكه در يك كشور بسيار وسيع است در يك قطب ثروت انباشته‏تر مى‏شود و در قطب ديگر فقر به صورت دلخراش گسترده‏تر مى‏گردد و اين موضوع عصيان و پرخاش را در جامعه به وجود مى‏آورد و نمى‏توان آن را ناديده گرفت‏به ويژه اگر ثابت‏شود كه اين ثروتها نامشروع است و انباشته شدن آنها به زيان ديگران است همه اينها در ارزشها، اخلاق، شيوه‏هاى رفتار اجتماعى و چه بسا در فرهنگ و معيارهاى سنجش ارزشها، اثر منفى مى‏گذارد.

يكى از دانشمندان غرب در كتاب ارزشمند خود «انسان گرسنه‏» مى‏نويسد:

«اگر نقشه جهانى گرسنگى را مورد مطالعه قرار دهيم، و اگر عواملى را كه موجب پيدايش و بروز آن در نواحى گوناگون هستند تجزيه و تحليل كنيم، به وضوح در مى‏يابيم كه گرسنگى دسته‏جمعى يك پديده اجتماعى است كه به طور كلى پيدايش آن نتيجه استفاده نادرست از امكانات و منابع طبيعى يا به دنبال توزيع غلط آن مواد خوراكى است كه به اين ترتيب به دست مى‏آيد با در نظر گرفتن حقائق آشكارى كه ما ذكر كرده‏ايم ديگر ممكن نيست‏بتوان قبول كرد كه گرسنگى يك پديده طبيعى باشد، زيرا مسلم است كه علل آن بيشتر ناشى از عوامل اقتصادى است. ونه از عوامل طبيعى حقيقى كه پنهان كردن آن دشوار است اينكه در جهان به اندازه كافى منابع طبيعى وجود دارد براى اينكه جميع اجتماعات بشرى بتوانند از يك تغذيه شايسته و مناسب برخوردار باشند، و اگر امروز هنوز بسيارى از «مهمانان زمين‏» نمى‏توانند از اين خوان نعمت‏بهره‏مند باشند از آن روست كه كليه تمدنها واز جمله تمدن ما نيز براساس نهايت نابرابرى اقتصادى پى‏ريزى واستوار شده است. (۲۵)

جالب اينجاست كه قرنها پيش از آنكه كتاب «انسان گرسنه‏» نوشته شود، و «علم‏» به كشف مساله گرسنگى بپردازد، و به قول بعضيها صدها سال پيش از آنكه «جان بويدار» لرد انگليسى، شكايت‏سردهد كه در «عالم سياست‏» هيچ‏گاه مساله گرسنگى بينوايان مورد توجه ارباب قدرت قرار نگرفته است، آشكارا مى‏بينيم كه «مساله گرسنگى‏» در صفحات «نهج‏البلاغه‏» همواره موج مى‏زند و اساسى‏ترين كوشش و «رنج راستين على‏» پيشرو صميمى‏ترين پيشوايان سوسياليستى كه تاكنون تاريخ سياست جهان بر اريكه زمامدارى عملى به خود ديده است «سير كردن گرسنگان‏» و ايجاد تفاهم در حكمرانان و طبقات توانگر، نسبت‏به رنجهاى توان‏فرساى آنان است.

اميرمؤمنان على‏عليه‏السلام خوراك و پوشاك و آسايش را، بر خود تحريم مى‏كند، تا مبادا لحظه‏اى از درد توده‏ها، از رنج اكثريت همنوعان خود، غافل ماند. (۲۶)

يك دستور مهم بهداشتى و اقتصادى

مضمون آيه شريفه: «كلوا واشربوا و لا تسرفوا» (بخوريد و بياشاميد و اسراف نكنيد). گرچه بسيار ساده به نظر مى‏رسد، اما امروز ثابت‏شده است كه يكى از مهمترين دستورات بهداشتى همين است، زيرا طبق تحقيقات دانشمندان سرچشمه بسيارى از بيماريها، غذاهاى اضافى است كه به صورت جذب نشده در بدن باقى مى‏ماند، اين مواد اضافى هم بار سنگينى است‏بر قلب و عروق و ساير دستگاههاى بدن، و هم منبع آماده‏اى است‏براى انواع عفونتها و بيماريها، لذا براى درمان بسيارى از بيماريها، نخستين گام همين است كه اين مواد مزاحم كه در حقيقت زباله‏هاى تن انسان هستند، سوخته شوند و پاكسازى جسم عملى گردد.

عامل اصلى تشكيل اين مواد مزاحم، اسراف و زياده‏روى در تغذيه و به اصطلاح «پرخورى‏» است و راهى براى جلوگيرى از آن جز رعايت اعتدال در غذا نيست.

امام رضاعليه‏السلام مى‏فرمايد:

«لو ان الناس قصدوا في الطعام لاعتدلت ابدانهم‏» (۲۷) (اگر مردم در طعام ميانه‏روى كنند بدنهاى آنها اعتدال پيدا مى‏كند).

مرحوم طبرسى در تفسير شريف «مجمع البيان‏» مطلب جالبى نقل كرده كه «هارون‏الرشيد» طبيبى مسيحى داشت كه مهارت او در طب معروف بود، روزى اين طبيب به يكى از دانشمندان اسلامى گفت: من در كتاب شما چيزى از طب نمى‏يابم، درحالى كه دانش مفيد بر دو گونه است: علم اديان و علم ابدان. او در پاسخش چنين گفت: خداوند همه دستورات طبى را در نصف آيه از كتاب خويش آورده است «كلوا واشربوا و لا تسرفوا» (بخوريد و بياشاميد واسراف نكنيد) و پيامبر ما نيز طب را در اين دستور خويش خلاصه كرده است: «المعدة بيت كل داء و الحمية راس كل دواء واعط كل بدن ما عودته‏»(معده خانه بيماريهاست و امساك سرآمد همه داروهاست و آنچه بدنت را عادت داده‏اى(از عادت صحيح و مناسب) آن را دريغ مدار).

طبيب مسيحى هنگامى كه اين سخن را شنيد گفت: «ما ترك كتابكم ولا نبيكم لجالينوس طبا»! قرآن شما و پيامبرتان براى جالينوس (طبيب معروف) طبى باقى نگذارده است. (۲۸)

داود الهامى
پى‏نوشتها:

۱ ) سوره فرقان، آيه‏۶۷.

۲ ) بنا بن نقل تفسير صافى در ذيل آيه‏۲۹ سوره اسراء.

۳ ) نهج البلاغه، خطبه‏۱۲۶.

۴ ) غرر و در رآمدى، ج‏۶، ص ۴۲.

۵ ) غرر و درر آمدى، ج‏۴، ص‏۲۹۳.

۶ ) انعام، آيه ۱۴۱ - اعراف، آيه ۳۱.

۷ ) غافر، آيه‏۴۳.

۸ ) شعراء، آيه ۱۵۱.

۹ ) ذاريات، آيه‏۴۳.

۱۰ ) غافر، آيه ۲۸.

۱۱ ) يونس، آيه‏۸۳.

۱۲ ) انبياء، آيه‏۹.

۱۳ ) اسراء، آيه‏۲۹.

۱۴ ) بنقل تفسير صافى، ذيل آيه‏۲۹ سوره اسراء، - و عين اين مطلب از امام صادق‏عليه‏السلام نيز نقل شده است(تفسير عياشى، ج‏۲، ص ۲۸۸).

۱۵ ) همان مدرك.

۱۶ ) مكارم الاخلاق، ص ۱۱۸ - بحار، ج‏۷۵، ص‏۳۰۳.

۱۷ ) انسان گرسنه، ترجمه منير جزنى(مهران) ص ۶۵ چاپ امير كبير.

۱۸ ) خصال صدوق، ج‏۱، ص‏۴۷، حديث‏شماره‏۲۵۷ - وسائل الشيعة، ج‏۱۲، ص ۴۰۱.

۱۹ ) غرر و درر آمدى، ج‏۶، ص ۲۷۱۲، شماره ۹۴۶۵.

۲۰ ) غرر و درر آمدى، ج‏۶، ص ۲۸۸۸.

۲۱ ) غرر و درر، ج‏۴، ص ۱۶۵۲.

۲۲ ) غرر و درر، ج‏۴، ص ۱۵۶۸.

۲۳ ) وسائل، ج‏۱، ص ۲۵۵ - سفينة‏البحار، ج‏۱، ص ۳۷۵ كلمه «خبز».

۲۴ ) سوره فصلت، آيه ۱۰.

۲۵ ) ژوزونه دوكاسترو، ژپوپليتيك گرسنگى انسان گرسنه، ص ۴۰۴ ترجمه منير جزنى(مهران) چاپ اميركبير.

۲۶ ) دكتر صاحب الزمانى، ديپاچه‏اى بر رهبرى، ص‏۳۲۹.

۲۷ ) وسائل الشيعه، ج‏۱۶، ص‏۴۰۶.

۲۸ ) بنا به نقل تفسير نمونه، ج‏۶، ص‏۱۵۳ و ۱۵۴.

www.imamjawad.net
Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved
logo