شهید آوینی

 

سه نکته درباره تسخیر لانه جاسوسی آمریکا


 

1. همه کسانی که در سال 1357 در شهرهای ایران حضور داشتند و حضور آنها نیز به مثابه تماشاگر نبود، بلکه بازیگر میدان بزرگ‌ترین و مردمی‌ترین انقلاب قرن بیستم بودند، بخوبی می‌دانستند که دشمن اصلی آنها شاه و رژیم پهلوی نیست، درست که شاه دشمن اولیه محسوب می‌شد، اما همه آگاه بودند که شاه نوکر اجنبی به ویژه امریکاست و مبارزه با شاه مبارزه با امریکاست. شعار «بعد از شاه نوبت امریکاست»، آن روزها یکی از شعارهای اصلی مردم ایران بود. در حقیقت انقلاب اسلامی در برابر همه حاکمیت غرب ایستاده بود و امریکا را به میدان نبرد کشانده بود و پیروزی انقلاب اسلامی به معنای پیروزی نخستین انقلاب کاملاً مستقل و در عین حال با اندیشه دینی در جهان بود و اینجاست که دو ضلع اصلی جهان آن روز ـ امریکا و شوروی ـ آن را برنمی‌تافتند، به ویژه امریکا که مهم‌ترین پایگاه خود را از دست می‌داد.

2. روزها و شب‌های انقلاب اسلامی خاطرات زیادی را برای من تداعی می‌کند، و تسخیر لانه جاسوسی یکی از بهترین آن‌هاست. من یادم هست از بدو پیروزی انقلاب اسلامی بحث مقابله عملی با امریکا بحث روز مجامع دانشجویی بود تا اینکه برخی از دانشجویان دانشگاه‌های تهران که بیشتر آنها نیز دانشجویان فنی بودند، تصمیم گرفتند، سفارت امریکا را اشغال کنند. در آن مجمع دانشجویان از گروه‌های مختلف حضور داشتند، دانشجویان متدین و خط امام و در کنار آنها دانشجویانی وابسته به منافقان. روز سیزدهم آبان 1358 این تصمیم عملی شد، اما ما در عین حال که با اصل اشغال موافق بودیم، از جهتی نگران بودیم که نکند که این حرکت را منافقان رهبری کنند. بنابراین در روز اشغال سفارت امریکا مردد بودیم که چه باید بکنیم. اما خیلی زود نگرانی ما برطرف شد، زیرا دیدیم که امام از این حرکت حمایت کردند. خیابان طالقانی و مقابل لانه جاسوسی در روزها و شبها مکانی دیدنی بود که تنها کسانی که آن روزها و شبها را از نزدیک درک کرده‌اند، حلاوت و شیرینی آن را درک می‌کنند. من برای اینکه حلاوت آن روزهای مردم ایران به ویژه کسانی که در مقابل لانه جاسوسی امریکا جمع می‌شدند، بیان کند، احساس خودم از آن روزها را بیان می‌کنم.

امریکایی‌ها باور نمی‌کردند که سفارتشان که لانه فساد و جاسوسی بود به اشغال دربیاید و حالا که اشغال شده است، چنین مورد حمایت امام و امت قرار گیرد. اما سیزدهم آبان سال 1358 و روزهای بعد از آن؛ نبض انقلاب در خیابان طالقانی و در مقابل لانه جاسوسی امریکا می‌تپید. مردم ما تصور می‌کردند که لانه فسادی را که مرکز همه توطئه‌های سال‌های طولانی است، فتح کرده‌اند و حاضر نبود که این سنگر را رها کنند. امریکایی‌ها و دنباله‌روهای آنها چنین وانمود می‌کردند و تبلیغ می‌نمودند که سفارت آنها در تهران به اشغال عده‌ای کج‌فهم و بی‌اعتنا به موازین بین‌المللی اشغال شده و دپیلمات‌ها که از مصونیت سیاسی برخوردار هستند، دستگیر شده‌اند.

حق این بود که انقلاب که پیروز شد، مردم بریزند و سفارت امریکا را ببندند و همه امریکایی‌های مقیم ایران را از کشور بیرون کنند، اما مردم ایران نجابت بخرج دادند و گذاشتند که آنها در کشور بمانند و به کار خود ادامه دهند. حداقل توقع ما این بود که آنها در برابر نجابت مردم ما، لااقل مدتی سکوت کنند، اما از فردای پیروزی انقلاب توطئه‌ها شروع شد.

ما ما می‌دانستیم که هیاهوهای آنها خلاف واقع است، ما امریکا را مقصر اصلی همه بدبختی‌هایی می‌دانستیم که از 28 مرداد 1332 بر سر این ملت آمده است. امریکا عامل کودتای ننگین 28 مرداد بود که در پی آن 25 سال از رژیم وابسته و غیرانسانی و ضداسلامی شاه خائن همه  پشتیبانی‌ها لازم را کرده بود و درست زمانی که ملت ایران عزم خود را برای بیرون راندن شاه از مملکت و اداره کشور به دست خودش بر پایه اسلام برداشته بود، رئیس جمهور دمکرات امریکا با تمام توان به حمایت از شاه پرداخته بود، آن هم با سرمستی و غرور استکباری که هیچ‌گاه تلخی آن از ذائقه ما پاک نمی‌شود. مردم ما در گوشه و کنار مملکت پرپر می‌شدند و امریکایی‌ها تمام قد از جنایتکاران حمایت می‌کردند.تازه این اول ماجرا بود.

حق این بود که انقلاب که پیروز شد، مردم بریزند و سفارت امریکا را ببندند و همه امریکایی‌های مقیم ایران را از کشور بیرون کنند، اما مردم ایران نجابت بخرج دادند و گذاشتند که آنها در کشور بمانند و به کار خود ادامه دهند. حداقل توقع ما این بود که آنها در برابر نجابت مردم ما، لااقل مدتی سکوت کنند، اما از فردای پیروزی انقلاب توطئه‌ا شروع شد، توقع از ملت هوشیار و بیدار ایران چه بود؟ بنشیند و توطئه‌‌های رنگارنگ را نگاه کند که همه هستی آنها را نشانه رفته بود؟ این شد که دانشجویان این مردم در روز سیزدهم آبان لانه جاسوسی و فساد امریکا را اشغال کردند و امام و امت نیز از این حرکت جانانه دفاع نمودند.

3. امام تسخیر لانه جاسوسی را انقلاب دوم نامیدند. درک این مطلب برای ما سخت نبود، ما این اقدام را بهترین کاری می‌دانستیم که پس از پیروزی انقلاب اسلامی انجام شده بود. تسخیر لانه جاسوسی اقدامی احساسی نبود، بلکه عملی کاملاً عقلانی با محاسبه دقیق بود. زیرا ما تجربه انقلابهای مختلف را پشت سر خود داشتیم که با هزار خون دل و تلاش بسیار و خسارتهای سنگین مالی و جانی پیروز شده بودند و رژیم‌های وابسته را سرنگون کرده بودند و بنا داشتند که مستقل و بنابر فرهنگ خود زندگی کنند. اما دریغ که از درون ضربه خوردند و به تدریج به انحراف رفته‌اند و در نهایت تسلیم قدرتهای خارجی ‌شدند و مجدداً وابسته گردیدند. کاری که سفارت امریکا در ایران انجام می‌داد، در حقیقت همین بود که شرایط را به دوره گذشته باز گرداند و تسخیر لانه جاسوسی قطع کردن، رشته حیات امریکا در ایران بود که می‌توانست فاجعه‌‌ای بزرگ بر سر انقلاب اسلامی مردم ایران بوجود بیاورد. این است که ما آن روزها همان احساسی را داشتیم که در روزهای 22 بهمن 1357 داشتیم، بلکه حس می‌کردیم که ریشه فساد را در کشور خود خشکاندیم و اکنون که سی و یک سال از آن روز می‌گذرد، هنوز شیرینی این پیروزی بزرگ را در ذائقه خود حس می‌کنیم. آری خداوند متعال با این مردم بود که برای خدا بپا خاسته بودند.

منبع : سایت تبیان

 

 


 

Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved
logo