مجوسان ستایشگر عیسای نوزاد که بودند؟
به وقت تولد حضرت عیسی (ع) در شهر بیت لحم، سه ایرانی به کمک ستارگان از تولد آن حضرت باخبر شده و به آنجا رفتند و هدایایی به حضرت مریم (س) تقدیم نمودند. مسیحیان این سه نفر را به «سه پادشاه» (the three kings) یا «سه مرد عاقل» (the three wise men) ملقب کرده و حتی نامهایی نیز به آنها نسبت دادهاند: بالتازار (بل تصّر)، مِلکور (ملکیور)، گاسپر (یاسپر) 1(Balthassar, Melchior, Gaspar). در خصوص اینکه این مجوسان که بوده و از کجا آمدهاند بحث و نظرهای گوناگونی درگرفته است، ولی هنوز هیچ قطعیتی در این خصوص وجود ندارد. روایت واقعه در انجیل متّی واقعهی آمدن مجوسان به دیدار عیسای نوزاد، سراسر باب دوم از انجیل متّی را به خود اختصاص داده است. خلاصه ماجرا این است که پس از تولد حضرت عیسی (ع) در بیت لحم، چند نفر مجوس از سمت مشرق به اورشلیم میآیند و میپرسند: «کجاست آن تازه مولود که پادشاه یهود است؟ ما ستارهی او را در مشرق دیده و برای پرستش (تکریم) او آمدهایم.» پس هیرود پادشاه و مردم اورشلیم از این خبر مضطرب شدند. هیرود از کاهنان یهود پرسید: «مسیح کجا باید متولد شود؟» آنها با بررسی کتب خود گفتند: «در بیت لحم». آنگاه هیرود مجوسان را به حضور طلبیده از ظهور آن ستاره پرسید و گفت: «به بیت لحم بروید و چون او را یافتید مرا نیز خبر کنید.» مجوسان به سمت بیت لحم رفتند و در راه، ستاره را مجدداً یافتند و خرسندانه آن را تعاقب نمودند تا به بیت لحم رسیدند.
ستاره در بالای منزلی ایستاد و آنها داخل شده طفل را با حضرت مریم (س) دیدند و بر او تعظیم کرده، هدایای خود یعنی طلا و کُندُر و مُرّ را تقدیم نمودند. پس در خواب شب به مجوسان وحی رسید که به نزد هیرود بازگشت نکنند. لذا آنها از راه دیگر به وطن خویش مراجعت کردند. بعد از رفتن ایشان، فرشتهی خدا در خواب به یوسف (کفیل/ شوهر مریم) ظاهر شده گفت: «برخیز و طفل و مادرش را بردار و به مصر فرار کن و در آنجا بمان، زیرا هیرود میخواهد طفل را هلاک کند.» پس آنها به مصر رفتند. و چون هیرود دید که مجوسان بازنگشتند سربازانش را فرستاد تا تمام اطفال کمتر از دو سال را در بیت لحم بکشند. چندی بعد، هیرود نیز مرد و فرشتهی خدا در خواب، زمان بازگشت را به یوسف اعلام نمود. در مراجعت یوسف دید که اَرکیلا پسر هیرود حاکم یهودیه شده لذا به هدایت فرشته به استان جلیل در شمال فلسطین رفته، در شهر ناصره ساکن شدند. بررسی واقعه
در میان اناجیل چهارگانه مسیحی (متّی، مرقس، لوقا و یوحنا)،
این واقعه فقط در انجیل متّی دیده میشود. البته چون متن
اناجیل مرقس و یوحنا از دوران رسالت حضرت عیسی (ع) آغاز میشود
لذا در این خصوص تضادی با انجیل متّی پدید نیامده است. اما
سؤال اینجا است که انجیل لوقا که تولد حضرت عیسی (ع) را با
جزئیات ذکر کرده و نویسندهاش در همان ابتدا مدعی است که همه
چیز را از آغاز، دقیق و به ترتیب خواهد نوشت (لوقا 1/ 3) چرا
از این وقایع مهم سخنی نگفته است؟ وقایعی مانند: آمدن مجوسان
به اورشلیم و بیت لحم به هدایت ستاره، کشتار کودکان بیت لحم به
فرمان هیرود، مهاجرت عیسای نوزاد با خانوادهاش به مصر.
با اندکی تأمل به این نتیجه میرسیم که اگر آمدن مجوسان به اورشلیم صحت داشته باشد این ماجرا یک واقعهی نجومی خاص بوده که خداوند آن را برای هدایت کردن مجوسان به اورشلیم و سپس بیت لحم، ایجاد نموده است. اما برای بررسی بهتر واقعه لازم است در خصوص رسالت حضرت عیسی (ع) تأمل کنیم، که آیا رسالت آن حضرت جهانی است؟ رسالت عیسی (ع)
آمدن مجوسها به دیدار عیسای نوزاد میتواند دلیلی باشد که
محدودهی رسالت حضرت عیسی (ع) جهانی بوده است. ولی آیا حقیقتاً
این پیامبر عظیم القدر بر همهی مردم دنیا مبعوث شده است؟ پاسخ
منفی است. زیرا بر اساس آنچه از قرآن مجید و اناجیل اربعهی
مسیحی برمیآید، رسالت حضرت عیسی (ع) مختص به قوم بنیاسرائیل
بوده است. هیچ کجا نقل نشده که حضرت عیسی (ع) غیر یهودیان را
به دین خدا فراخوانده باشد. عیسی (ع) بنا به نص قرآن در دنبالهی
رسالت حضرت موسی (ع)، بر قوم یهود مبعوث شده است (بقره/ 88 ـ
مائده/ 44 و 46). در اناجیل مسیحی نیز دیده میشود که حضرت
عیسی (ع) مردم را به تورات و کتب انبیاء یهود ارجاع میدهد (متّی
5/ 17 ـ 7/ 12 ـ 8/ 4 ـ مرقس 13/ 14 ـ لوقا 4/ 21 ـ 10/ 26 ـ
یوحنا 10/ 34 و 35). به همین سبب است که مسیحیان مجبور به قبول
تورات و سایر کتب انبیاء یهود هستند. نه مجوسان بلکه سه یهودی با توجه به آنچه که در بخش قبل اثبات شد نتیجه میگیریم که این سه مجوس در واقع سه نفریهودی بودند که در ایران زندگی میکردهاند و خداوند بدین وسیله، آنها را از آمدن پیامبر جدیدی برای قوم یهود خبر داده است. بعد از فتح اورشلیم توسط سپاه بخت النصر در سال 586 قبل از میلاد، تعداد چهل هزار نفر یهودی برای غلامی به بابل برده شدند. نزدیک به پنجاه سال بعد، در سال 538 ق.م. کورش هخامنش بابل را فتح کرد و یهودیان را رخصت داد تا به اورشلیم بازگردند. بنا به نوشتهی یوسیفوس کسانی که از اسارت بابلی بازگشتند 000/42 هزار نفر بودند و اینها تعدادشان کمتر از آنهایی بود که ماندند. لهذا تعداد زیادتری از یهودیان، از بابل به فلسطین بازنگشتند. به نظر میرسد که اینان یهودیان مؤمنی بودهاند که پس از عقوبت خداوند بر این قوم که به دست بخت النصر به وقوع پیوست، خود را از تقدیر قوم یهود خارج کرده و به زندگی عادی خود در میان ایرانیان ادامه دادهاند.
تندیس سه مجوسی در کلیسای جامع استراسبورگ در خصوص اینکه برخی از یهودیان در ایران ماندند و به همراه سایر اسیران به فلسطین بازنگشتند، میتوان به کتاب استر (از مجموعهی عهد عتیق) رجوع کرد. مُردخای یهودی در دربار خشایارشا در شهر شوش کار میکرد و یهودی بودن خود را کتمان مینمود. او نهایتاً توانست برادرزادهاش استر را به همسری خشایارشا در آورد. خشایارشا نوهی دختری کورش کبیر بود و از 486 تا 465 قبل از میلاد حکمرانی کرد. همچنین در کتاب تاریخ جامع ادیان برخی یهودیانی که در بابل مانده بودند مذکورند (نگا. جان ناس، تاریخ جامع ادیان، انتشارات علمی و فرهنگی، صص. 536 و 537 و 558). اهداف آمدن مجوس
خداوند پس از قرنها یک رسول عظیمالقدر به نام عیسی
بن مریم برای یهودیان مبعوث کرده است و به همین سبب
یهودیان موحد را که در ایران زندگی میکردند به آمدن آن پیامبر
خبر میکند. لذا ستارهای در ارتفاع پایین بر این یهودیان
نمایان میشود و آنها قبل از تعاقب آن، با علم «احکام
نجوم» یا سایر معارف دین خود از تولد آخرین پیامبر
یهود باخبر میشوند. آنگاه به تعقیب آن میپردازند تا به
اورشلیم برسند. پس از باخبر شدن مردم اورشلیم، یهودیان بابلی
میفهمند که باید برای دیدار این پیامبر تازه متولد شده به بیت
لحم بروند. آنها نهایتاً هدایای خود را به عیسی (ع) تقدیم کرده
و از بیراهه به شهر خود بازمیگردند.
آیا واقعهی سه مجوس در قرآن مذکور است؟
به جهت آمدن سه مجوس، لازم است به آیهی 50 از سورهی مؤمنون
که بنا به گفتهی اکثر مفسران در خصوص تولد حضرت عیسی (ع) نازل
شده است اشاره کنیم:
پاورقی: | ||
منبع : حرف آخر |