شهید آوینی

 

ترکیب MTV و افسانه

بعد از گذر موج بودیسم ، کالت های به اصطلاح عرفانی عَلَم شد که با سوءاستفاده از علاقه ی همزمان نسل جدید به معنویت و نوگرایی به طرف نوعی ریاضت های بی پایه و بنیاد جلب شد و با بهره گیری از آیین هندو و امثال آن، سعی شد دکان جدیدی برای کشیدن نسل جوان از سمت ادیان الهی به طرف مکاتب من درآوردی به وجود آید و طبق معمول سینما هم علمدار این حرکت جدید شد.


بعد از گذر موج بودیسم ، کالت های به اصطلاح عرفانی عَلَم شد که با سوءاستفاده از علاقه ی همزمان نسل جدید به معنویت و نوگرایی به طرف نوعی ریاضت های بی پایه و بنیاد جلب شد و با بهره گیری از آیین هندو و امثال آن، سعی شد دکان جدیدی برای کشیدن نسل جوان از سمت ادیان الهی به طرف مکاتب من درآوردی به وجود آید و طبق معمول سینما هم علمدار این حرکت جدید شد، از فیلم « دود مقدس » جین کمپیون تا تریلری همچون « مظنون صفر » و تا حتی نضج ناگهانی فیلم های به اصطلاح رزمی عرفانی شرقی که حضور پرسر و صدایش در سینمای غرب به هرحال شبهه برانگیز است: از « ببر خیزان و اژدهای پنهان » انگ لی گرفته تا « قهرمان » و « خانه خنجرهای پرنده » ژانگ ییمو و « یگانه » جیمز وونگ و تا حتی آن عرفان شرقی فیلم « ماتریکس » که قهرمانش به نوعی منجی آخرالزمانی هم می شود، با این تعریف که این منجی از میان خود اسیران شبکه ماتریکس ، سر برمی آورد، وقتی که به آن عرفان شرقی دستپخت اوراکل و آرشیتکت ماتریکس دست یابد، تازه در آخر متوجه می شویم همین منجی هم ساخته دست آن دو بوده است! (یعنی تزریق ناامیدی و یأس از هر چه منجی و ناجی است و این که بالاخره همه ی سرنخ ها در دستان همان آرشیتکت های بشری است.)

 mtv,ام تی وی,افسانه,افسانه ام تی وی,ماتریکس,منجی,آخرالزمان,انگ لی,جیمز وونگ,بودیسم

فیلم های دیگری هم به قدرت پایان ناپذیر شیطان و ناتوانی بشری از رهایی از آن اشاره دارند مانند: « وکیل مدافع شیطان » ، « روز ششم » ، « پایان جهان » ، « دروازه نهم » و... که با بزرگ نمایی قدرت شیطان ، آدم ها را از هرچه گرایش های دینی است، می ترساند.

اما در این میان می توان آثاری هم یافت که به هرحال مخاطب را به تفکر دینی رهنمون ساخته و ذهنش را برای تعمق و تدبر آماده می سازند. فیلم هایی مانند « هفت » و « باشگاه مشت زنی »  ( دیوید فینچر ) یا « تماس » ( رابرت زمه کیس ) و یا « ماگنولیا » ( پل تامس اندرسن ) که اغلب به ره گم کردگی و سرگشتگی انسان امروز و قرار گرفتن عذاب الهی برسر راهش اشاره دارد یا فیلمی همچون « چه رویاهایی که می آیند » ساخته ی وینسنت وارد کارگردان استرالیایی که اساساً جهشی ساختاری در سینمای دینی محسوب گردید. وینسنت وارد با تصاویری خیره کننده از عالم آخرت براساس آنچه که در کتب مقدس دینی آمده است، علاوه بر نوع نگرش مذهبی به پاداش و عذاب خداوندی ، با استفاده از تکنولوژی پیشرفته ، ساختار را در خدمت مضمون دینی فیلم قرار داد.

آنچه که مسلم است گرایش امروز جامعه غرب به سوی مضامین و باورهای دینی انکار ناپذیر است، فقط یک دلیل اثبات این مدعا استقبالی است که از فیلم  « مصائب مسیح » مل گیبسن به عمل آمد و آن را در رده هشتم پرفروش ترین فیلم های تاریخ سینما حتی بالاتر از سری « ایندیانا جونز » ها قرار داد. این درحالی بود که پیش از آن به کرّات درباره ی زندگی و به صلیب کشیده شدن حضرت عیسی مسیح (ع) فیلم ساخته شده بود. شاید به همین دلیل است که هنوز هالیوود برای ساختن فیلم های دینی علاقه نشان می دهد. اما بی مناسبت نیست برای دریافت مقاصد تهیه کنندگان هالیوودی از ساخت چنین فیلم هایی و اهدافی که از قِبَل آنها جستجو می کنند، نگاهی دوباره به فیلم « مصائب مسیح » مل گیبسن به عنوان الگوی فیلم های دینی هالیوودی که یکی از اخیرترین این دسته آثار محسوب می شود، داشته باشیم:

mtv,ام تی وی,افسانه,افسانه ام تی وی,ماتریکس,منجی,آخرالزمان,انگ لی,جیمز وونگ,بودیسم

 به نظر می آید که روایت مل گیبسن از روند تصلیب حضرت عیسی مسیح (ع) بیشتر تحت تأثیر ساختار سینمای غلو آمیز، پر سر و صدا و به اصطلاح آرتیستی و صرفاً تجاری امروز هالیوود می باشد. همچنان که روایت دهه نودی رنج و شور « ژاندارک » نیز در دوربین لوک بسون بیشتر به قصه های شوالیه های افسانه ای شبیه است تا بازآفرینی حماسه معنوی دختر چوپان جوانی که شجاعانه در مقابل انگیزاسیون کلیسای قرون وسطی ایستاد.

سکانس های بسیار طولانی شلاق زدن عیسی مسیح توسط سربازان رومی که بیشتر از آن که تکان دهنده باشد - خصوصاً در اواسط خود - کسالت بار و خسته کننده و سوهان روح می گردد و حتی قطع های سردستی و متناوب گیبسن به چهره ی شاهدان این مراسم نیز از آن کسالت نمی کاهد، همچنین است سکانس طولانی حمل صلیب تا روی تپه های « جلجتا » که بارها و بارها نقش زمین شدن بازیگر کاراکتر عیسی مسیح را شاهد هستیم تا آنجا که از تکرار و یکنواختی صحنه کلافه می شویم، خصوصاً با آن سر و صدای متداوم مردم و نعره ها و عربده های سربازان رومی که گاهی تماشاگر را نه از آنها که از خود فیلم عصبی می کند.

چنان چه خشونت فیلم هم بیشتر آزاردهنده است و مهوّع (مانند خیل فیلم های صرفاً تجاری حادثه ای یا جنایی و یا ترسناک امروز که خون و گوشت های قطعه قطعه شده از در و دیوارش می ریزد همچون: « کشتار اره برقی تگزاس » ، « پیچ عوضی » ، « تب کلبه » ، « اژدهای سرخ » و...) تا این که تأثیرگذار و تکان دهنده باشد.

و زرق و برق ماهواره ها همچنان که در MTV مل گیبسن و در واقع سینمای امروز تحت تاثیر کلیپ های پرداخت افسانه ها و قصه ها و قهرمان جلوه دادن شخصیت های داستانی موفق می نمایانند در روایت روابط و قهرمانان واقعی الکن می باشند چرا که می خواهند و یا ناچارند همان ساختار معمول را به کار ببندند.

نکته قابل توجه این که فیلم « مصائب مسیح » در اکران نخست خود، به دلیل صحنه های خشونت بار و آرتیستی خود مورد توجه مسیحیان متعصب قرار نگرفت و مل گیبسن ناچار شد با حذف برخی صحنه های ذکر شده، آن را دوباره به اکران درآورد و با تبلیغات فراوان این بار همه مسیحیان عالم را به دیدن فیلم دعوت نماید.

 mtv,ام تی وی,افسانه,افسانه ام تی وی,ماتریکس,منجی,آخرالزمان,انگ لی,جیمز وونگ,بودیسم

فیلم « مصائب مسیح » نیز علیرغم همه ی پروپاگاندای سرسام آور رسانه های غربی فیلمی ضد یهود به نظر نمی آید، حتی در حد نسخه هایی که نیکلاس ری و فرانکو زفیره لی درباره زندگی حضرت مسیح (ع) ساختند. چنان چه از این بابت همان اپیزود فیلم « تعصب » گریفیث ضد یهود تر می نمایاند. در آن فیلم واقعاً قرار بود تصاویر به صلیب کشیدن حضرت مسیح (ع) توسط یهودیان فیلمبرداری شود که با اعتراض جماعت یهود، گریفیث به جای یهودیان ، سربازان رومی را جایگزین کرد. اما همچنان تاثیر اَحبار و رهبان یهود در صدور حکم تصلیب حضرت مسیح (ع) نقش اصلی را بازی کرد به طوری که در فیلم مذکور، حتی آنها به طور مستقیم این حکم را جاری می نمایند، برخلاف آنچه درمورد فیلم مل گیبسن تبلیغ گردید که یهودیان را تنها در حکم سنگسار مقصر می داند و صدور محکومیت تصلیب برعهده ی کنسول روم در یهودیه است.

در « مصائب مسیح » مل گیبسن ، در واقع عامل و طالب اصلی به صلیب کشیدن مسیح ، مردم هستند و آنها هستند که فریاد می کشند و خواستار مجازات وی می گردند و حتی بچه هایشان وحشی و خشن تصویر می شوند (نگاه کنید به بچه هایی که به آزار و اذیت یهودا پس از استرداد انعام راهب بزرگ اقدام می ورزند)، در حالی که واکنش و  تکفیر راهب بزرگ یهودیان و برخی دستیارانش در مقابل فردی که ادعای آوردن مذهبی جدید و نو را دارد، بسیار طبیعی و آرام نشان داده می شود. حتی این افراد شدت شکنجه حضرت عیسی (ع) از سوی سربازان رومی را نمی توانند تحمل کرده و میدان تنبیه را ترک می کنند و بارها دوربین گیبسن بر روی چهره ی متأثر آنها از ضرب و جرح مسیح (ع) تأکید می کند. و این رومیان هستند که وحشیانه و در طول فیلم حضرت عیسی مسیح (ع) را به انحاء مختلف و با انواع و اقسام ابزار و وسایل شکنجه می زنند و به خاک و خون می کشند و آنها هستند که در مقابل دوربین، ددمنش و خونخوار جلوه می نمایند، نه سران شورای یهودیت.

گیبسون در « مصائب مسیح » حتی از نشان دادن مستقیم صحنه سنگسار « مریم مجدلیه » که در دیگر فیلم های ذکر شده در این باب ، از موارد ضد یهودی آنها محسوب می گردید نیز خوداری نموده و تنها در یک تراولینگ گذرا به آن می پردازد که فقط برای تماشاگر آشنا به این ماجرا قابل فهم و درک می باشد.

پس به نظر می رسد تمرکز تبلیغات توزیع کنندگان فیلم بر روی وجه ضد یهودی فیلم، همان ترفند همیشگی هالیوود برای تأثیر بر روی مخاطبین بوده است، و برای اثبات  کارگر افتادن این ترفند همین بس که فروش فیلمی با هزینه ی فقط 25 میلیون دلار (دستمزد یکی از بازی های مل گیبسن) و پیش بینی نهایتاً 50 میلیون دلار استقبال گیشه ای، در همان اولین هفته های اکران خود  به 500 میلیون دلار رسید.

این قضاوت را با « تئوری توهم توطئه » اشتباه نگیرید. این ویژگی سیستم امروز رسانه ای است که در خدمت منافع کمپانی های بزرگ و سیستم غالب هالیوود کار نماید، همان سیستمی که فیلم هایی چون « دنیای آب » را پیش از پایان تولید زمین می زنند و در مقابل، آدم های مهجوری چون « وادیم پرلمن » را به دلیل نزدیکی به این سیستم علیرغم فیلم آماتوری و ضعیف اش ( خانه ای از شن و مه ) به عرش می رساند و حالا هم فیلمی که در همین سیستم، خیلی معمولی ساخته شده، و البته مانند دیگر فیلم های معمولی سینمای امروز آمریکا، بوسیله ی تکنولوژی پیشرفته و متخصصانی که کار خود را خوب بلدند، اثر نسبتاً خوش ساختی از کار درآمده است را اثری آرمانگرا و ضد یهود معرفی کنند و این فیلم ضد یهود و ضد سیستم را نه تنها در بیش از 3000 سینمای آمریکا (که عمدتاً در اختیار یهودیان قرار دارد ) بلکه در تمامی اقمار رسانه ای خود از جمله سینماهای فلسطین اشغالی به نمایش در آورند!


منبع: حرف آخر

 

Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved
logo