خلاصه داستان
پیرمردی به نام آلوین استریت با
مشقت فراوان، سوار بر یک ماشین چمنزنی از
ایالت آیوا برای دیدار برادرش به مونت زاین در
ایالت ویسکانسین میرود. او این مسیر 390
کیلومتری را در مدت شش هفته میپیماید و در
انتها با برادرش صلح میکند.
نقد و تحلیل
پیرمرد، 73 سال دارد. چشمانش
کمسو شده و نمیتواند گواهینامه ی رانندگی
بگیرد، اما با کمترین بضاعت خود یعنی با یک
ماشین چمنزنی به سمت مونت زاین Mt.
Zion ( کوه صهیون )
در حرکت است (1) تا در آنجا برادر بیمارش را
ملاقات کند که ده سال پیش او را ترک کرده است.
در نزدیکی مقصد، یک کشیش با اطلاع یافتن از
کاری که او انجام داده است، سفر چهل روزه ی او
را یک مأموریت میداند و آنگاه پیرمرد سخن
کشیش را تصدیق کرده و در تحلیل آنچه بر او و
برادرش رفته است، کشیش را به قسمتی از
کتاب مقدس (عهدین) (2) ارجاع میدهد.
مخاطبان پیگیر سیما، این فیلم را در شبکه دوم
سیما دیدهاند.
داستان استریت (که به داستان سرراست هم معروف
شده است) ساخته ی غیر متعارف و سرراست
دیوید لینچ فیلمساز سوررئالیست است و
محصول (۱۹۹۹) کمپانی والت دیسنی
و کانال چهار فرانسه. فیلمی در خصوص شرح مصائب
سفری که آلوین استریت در امریکا از ایالت آیوا
(Iowa) تا «مونت زاین» در
ایالت ویسکانسین (Wisconsin) متحمل میشود.
میدانیم که برای نامگذاری شهرها و محلههای
ایالات متحده در مواقعی از نام برخی شهرهای
اروپا استفاده شده است. مثلاً شهرهای اورلئان
و یورک که به ترتیب در فرانسه و انگلستان
واقعند در امریکا به نیواورلئان و نیویورک
تبدیل شدند. همچنین نام برخی شهرهای فلسطین
برای نامیدن برخی مکانها در ایالات متحده
مورد استفاده قرار گرفتند، مانند شهرهای
ناصره، بیت لحم و استان جلیل در فلسطین که به
ترتیب برای نامگذاری چهار، نوزده و هفت شهر یا
مکان در امریکا از آنها استفاده شده است. نام
«کوه صهیون» نیز علاوه بر
آنکه بر مکانی در ایالت ویسکانسین نهاده شده
در نامگذاری 22 قله یا مکان دیگر در امریکا به
کار رفته است.
با این مقدمه میخواهیم بگوییم که فیلمنامه ی
داستان استریت که مری سوئینی (3) و جان روچ
(4) آن را نوشتهاند، در واقع یک تمثیل است از
ایده ی ارض موعود و بازگشت
به کوه «صهیون» معروف که در
شهر قدس واقع است، شهری که
یهود آن را اورشلیم
مینامند.
آلوین چشمش ضعیف است، پاهایش علیل شده، فشار
خون و دیابت هم دارد. ولی این مسائل برای عزم
جزم او در رسیدن به کوه صهیون و دیدار برادرش
مانعی نیست. او در جنگ دوم جهانی سرباز بوده و
جنگیده (سکانسهای ۱۲۱ و ۱۴۶ فیلمنامه)، (5)
نشان جنگ گرفته (سکانس ۵۵) و همه عمرش را در
سفرها آواره بوده (سکانسهای ۳۳ و ۷۹) و اکنون
نیز مصمم است تا خود را به کوه صهیون برساند.
لذا در جواب مردی که خیرخواهانه او را از این
سفر نهی میکند میگوید: «تو داری با یک آدم
کلهشق حرف میزنی. این سفری است که من باید
تمامش کنم» (سکانس ۱۴۰). او این مسیر 390
کیلومتری را با سرعت هشت کیلومتر در ساعت طی
میکند و به نزد برادرش برمیگردد و ظاهراً به
آرامش مطلوب خود میرسد.
اشارات مذهبی متعددی در طول فیلمنامه وجود
دارد (سکانسهای ۵۲ – ۷۱ – ۹۹ – ۱۷۱ - ۱۷۴) و
ما برخی از آنها را در ادامه برمیشمریم.
علاوه بر اینها، او به یک دختر فراری اخلاقاً
نصحیت میکند که به نزد خانوادهاش برگردد و
نتیجه بخش میشود. زنی را هم میبیند که طی
هفت هفته عبور خود از این جاده غفلتاً سیزده
گوزن را با اتومبیل خود زیر گرفته است و در
اظهار تأسفهایش نوعی کفرگویی هست. زن میگوید
که از مسیح هم کاری ساخته نیست، چه اینکه
دعاهای او به جانب سنت فرانسیس و سنت کریستوفر
نیز در خصوص حفظ جان گوزنها اثربخش نبوده
است. این سکانس از منظر یک یهودی، هجوی است بر
مذاهب غیریهود که جواب گوی بشر امروزی نیستند.
با این اوصاف، پیام کلی این فیلم که به طور
تمثیلی برای یهودیان بیان میشود، همان قصه
راست و صریحی است که همه یهودیان آن را
میدانند: «با تمام قوا و با هر وسیله ممکن و
در هر سن و سال به سمت کوه صهیون حرکت کرده در
نزد برادران دینی خود اقامت کنید». (در کتاب
عهدین، بارها از همکیشان باعنوان «برادر»
یادشده است. برای نمونه نگا. سفر پیدایش 13/ 8
ـ 16/ 14 ـ اعمال رسولان 14/ 1 ـ 29/ 11).
آلوین هفت فرزند دارد که همه ی آنها دختر
هستند و از برخی از آنها در فیلم یاد میکند.
ازجمله رُز که در ابتدای فیلم حضور دارد و با
آلوین زندگی میکند. در عموم فیلمهایی که
درخصوص قوم یهود به طور تمثیلی یا غیرتمثیلی
ساخته میشوند، جنسیت فرزندان و وارثان، دختر
انتخاب میشود. چون خداوند در تورات و کتب
انبیاء یهود، بنیاسرائیل را با عناوین «دختر
صهیون»، «دختر یهودا»
و نیز «زن خائن» مورد خطاب
قرار داده است (نگا. اشعیاء 52/ 2 ـ ارمیاء 3/
20ـ 4/ 31 ـ حزقیال، باب ۱۶)
نمادهای آبی و قرمز
یکی از مشغولیات رز ساخت لانه ی
پرندگان و فروش آنها است. در فیلمنامه از زبان
رز تاکید میشود بر رنگهای آبی
و قرمزی که او برای سقف این
لانهها به کار میبرد. در اینجا لازم است در
ماهیت این رنگها تأمل کنیم. جمعیتهای
صهیونی و ماسونی
به کرات از این دو رنگ استفاده کرده و
میکنند. در کتاب مبانی فراماسونری
که زیر نظر هارون یحیی ،
محقق ترکِ ساکن در انگلیس تدوین شده است، ریشه
استفاده از این رنگها در بخشی از سفر خروج
دانسته شده:
و خداوند موسی را خطاب کرده و گفت به
بنیاسرائیل بگو که برای من هدایا بیاورند. از
هر کس به میل دل بیاورد، هدایای مرا بگیرید. و
این است هدایا که از ایشان میگیرید، طلا و
نقره و برنز و لاجورد و ارغوان و قرمز و کتان
نازک و پشم بز. (سفر خروج 25/ 1 تا ۴)
الفاظ لاجورد (blue)
و ارغوان (purple)
و قرمز (scarlet)
در انتهای این متن نارسا به نظر میرسد، چون
بدون آنکه به جوهر و ماده اشاره شده باشد، به
اعراض و صورت ارجاع دارد. به هر حال این بخش
دستخورده از تورات در علائم مهمترین
جمعیتها و احزاب و تیمهای ورزشی در اغلب
کشورها به کار رفته است. نماد دو حزب
جمهوریخواه و دموکرات در امریکا همین دو رنگ
قرمز و آبی است. در پرچم امریکا، انگلیس،
فرانسه و روسیه که در انتهای قرن نوزدهم پدید
آمدند، همین دو رنگ در زمینه ی رنگ سفید به
کار رفته است. اینها کشورهایی هستند که
بزرگترین انجمنهای ماسونی
در آنها فعالیت داشته و دارند. (برای تفصیل
این مطلب به رمان رمز داوینچی
و کتاب فوقالذکر مراجعه فرمایید). (6)
به یاد آورید که پیراهن مخصوص مرد
عنکبوتی و نیز سوپرمن
از همین دو رنگ آبی و قرمز تشکیل شده است. مرد
عنکبوتی، اندیشه ی مصلحانه ظهور منجی
را به شکلی غیرمتعارف بیان میکند که در قسمت
دوم فیلم، او در پیشاپیش آن ترن غریب به طرزی
عجیب مصلوب هم میشود تا نمادی از حضرت عیسی
(ع) باشد. ایضاً آن دو کپسول یا قرصی که در
فیلم ماتریکس از جانب
مورفیوس به نئو برای بلعیدن یکی از آنها داده
شد، آشکارا به رنگ آبی و قرمز بودند. در
اناجیل مذکور است که در زمان حضرت
عیسی (ع) دو فرقه ی یهودی مشترکاً اداره ی
معبد را برعهده داشتند؛ فریسیان
و صدوقیان (متی 22/ 23 و
41). فریسیان تمایلات عرفانی داشتند و صدوقیان
به فلسفه گرایش داشتند و قائل به تفویض بودند.
کثرت فریسیان همواره بیش از صدوقیان بوده است،
لذا در باب ۲۳ انجیل متی که عیسی (ع) کاتبان و
کاهنان یهود را ذم میکند ذکری از صدوقیها در
آن نیست. محتمل است که خاستگاه دو رنگ آبی و
قرمز در اصل از این دو فرقه ی یهود باشد.
پانوشت ها:
1. Holy Bible
2.
http://www.whateveristrue.com/heritage/biblenames.htm
3. Mary Sweeney
4. John E. Roach
5. فیلمنامه داستان سرراست در شماره ۳۱
ماهنامه ی فلیمنامهنویسی فیلمنگار (فروردین
۱۳۸۴) به چاپ رسیده است. شماره ی سکانسها در
متن مقاله بر اساس این چاپ است.
6. هارون یحیی، مبانی فراماسونری، ترجمه ی
جعفر سعیدی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ ۳،
۱۳۸۴، ص ۱۴۰
مقالات مرتبط :
سمبولیسم مذهبی - صهیونی در سینما (1) نقدی بر قصه و انیمیشن جوجه اردک زشت
سمبولیسم مذهبی - صهیونی در سینما (2) استقبال منتقدان غربی از طراح ایده ارض موعود
سمبولیسم مذهبی - صهیونی در سینما (4) فرار مرغی ؛ تمثیلی از هولوکاست در سینما