مصاحبه - سردار حاج علی فضلی

 شايد براي برخي جوانان به لحاظ شرايط سني درك وقايع دوران دفاع مقدس مشكل باشد و دليل آن غفلت از بيان نشدن كامل اين وقايع است ، اما جوانان بايد با مطالعه بيشتر با آن دوران آشنا شوند.
جوانان نسل اول انقلاب به رسالتش خود به خوبي عمل كردند و جوانان امروز نيز به شهدا اقتدا كنند.
عمليات بيت المقدس در منطقه عمومي خوزستان به وسعت شش هزار كيلومترمربع انجام شد و سمبل اين عمليات خرمشهر است كه 20 ماه پس از آغاز جنگ تحميلي ، در اشغال عراق بود . اين منطقه از نظر ژئوپولتيكي به گونه اي است كه دشمن ناگزير از دفاع از اين سرزمين بود و در مثلثي به نام بصره ـ خرمشهر و اهواز قرار گرفته است و چهار مانع طبيعي كارون ، اروند ، كرخه و هورالهويزه آن را در بر گرفته است . بيش از هفت لشكر عراق در منطقه حضور داشت ، لذا عمليات بيت المقدس در چهار مرحله طراحي شد كه شامل عبور از كارون ، رسيدن به جاده اهواز ـ خرمشهر ، مرزهاي بين المللي و نهايتا آزادسازي خرمشهر مي شد. بعد از بررسي مجموعه عمليات ، چهار قرارگاه عمل كننده ( قدس ، فجر ، فتح و نصر) يك قرارگاه مركزي (كربلا) به فرماندهي شهيد صياد شيرازي و محسن رضايي ايجاد شد و در واقع اين علميات بزرگ توسط سپاه و ارتش به صورت مشترك انجام شد.

ويژگي هاي عمليات

رزمندگان اسلام براي انجام اين عمليات بايد آموزش ها و دانش هاي مختلف نظامي را فرا مي گرفتند ، مخصوصا دانش عبور از رودخانه كه از نظر نظامي به تنهايي يك عمليات محسوب مي شود و جنگ در دشت ، جنگ در رمل ها و جنگ در منطقه ويژه خرمشهر ـ كه دشمن از آن به شدت حفاظت مي كرد را نيز بايد فرا مي گرفتند. عراق پس از اشغال خرمشهر آنقدر موانع مصنوعي در اطراف اين شهر ايجاد كرده بود كه نه تنها از زمين بلكه از هوا نيز راه بر ما بسته شده بود ، به گونه اي كه خود عراقي ها نيز از مسيرهايي عبور مي كردند كه موانعي در آنجا نباشد .
نزديك به 60 هزار رزمنده براي انجام اين عمليات آماده شده بودند با چهار قرارگاه عمل كننده در وسعت 6 هزار كيلومترمربع . مرحله اول عمليات آغاز شد. قبل از آغاز عمليات بيت المقدس ، دشمن را مي شناختيم ، شناختي كه اين روزها نيز به آن محتاجيم . اين قدر از يگان هاي دشمن شناخت داشتيم كه حتي روحيات فرماندهان لشكرهاي دشمن نيز بر ما متصور بود كه مثلا فلان فرمانده چه ويژگي ها و چه تاكتيكي دارد و حتي خصوصيات فردي بعضي از فرماندهان . در آن زمان در تيپ 33 المهدي خدمت مي كردم كه در مرحله اول و تك پشتيباني در فكه شركت داشتيم .
در اين مرحله با نصب پل اوليه در كارون ، عده اي از نيروها از رودخانه عبور كردند و ما هم در فكه تپه هاي 181 و 182 را فتح كرديم . اينجا صحنه مقابله پوست و گوشت و استخوان با انواع يگان هاي زرهي و مكانيزه دشمن بود ، اما رزمندگان اسلام فقط با اعتقاد به خدا و اعتمادي كه از عمق وجودشان برمي خواست ، بر مشكلات غلبه كردند. نيروهاي عراقي آنقدر استحكامات و موانع ايجاد كرده بودند كه رزمندگان اسلام در عبور از سرپل و رسيدن به جاده اهواز ، خرمشهر قادر به عبور از اين موانع نشدند و هر قدر عمليات مي كرديم دشمن ما را به عقب مي راند.
در فكه اصرار بر انجام عمليات بود تا دشمن نتواند مواضع خود را در منطقه اهواز و خرمشهر تقويت كند ، سه شبانه روز پشت جاده اهواز خرمشهر ، همه سپاه اسلام در آرزوي تصرف يك سنگر از دشمن بود. در فكه به رمل هاي يك و دو كه رسيديم باز دشمن ما را متوقف كرد و ما در مقابل لشكر 17 زرهي عراق قرار گرفتيم ، جاويدالاثرسردار احمد متوسليان نيز در اين عمليات از قسمت پا زخمي شد. فرماندهان گردان ها به همراه ساير نيروها آن قدر آرپيجي شليك كرده بودند كه از گوشهايشان خون جاري شده بود ، اما هر با كه قصد جابجايي يگان ها را داشتيم فرماندهان گردان ها خواهش مي كردند بمانند تا شكست لشكر دشمن در جاده اهواز ـ خرمشهر را ببينند. بعد از سه شبانه روز نبرد سنگين ، تعدادي از رزمنده ها در پناه يكي از لودرها كه بيل آن را كه پر از خاك كرده بوديم توانستند به عنوان اولين نفرات ، يكي از سنگرهاي دشمن را تصرف كنند و وقتي خبر تصرف يكي از سنگرهاي دشمن در قرارگاه پيچيد ، همه خوشحال شدند. همه فرماندهان و رزمندگان به خاطر اين موفقيت خوشحال بودند ، سخت به دست آمده بود ، كار ساده اي نبود و چون نتوانسته ايم همه زواياي جنگ را بيان كنيم بعضي ها خيال مي كنند در مقابل ايران ، دشمن ضعيفي قرار داشت كه به راحتي قابل شكست دادن بود.
بدين ترتيب بخشي از جاده اهوازـ خرمشهر از دست دشمن خارج شد. در مرحله سوم در منطقه فكه ما تيپ بوديم اما استعداد يك لشكر را داشتيم و در مقابل لشكر 17 زرهي دشمن حتي يك تانك هم نداشتيم ، اما لطف خدا و همت بچه ها ، مشكلات را حل كرد و ما رمل هاي چهار و پنج را نيز تصرف كرديم . رسيديم به شمال رودخانه دويرج و پدافند كرديم ، وقتي پيشروي به مرز آغاز شد يگان هاي عمده اي از نيروهاي عراق در شمال منطقه كه يقين كرده بودند ، در محاصره قرار مي گيرند از پشت رودخانه كرخه و هويزه شروع به فرار كردند و بدين ترتيب با انهدام بخش ديگري از يگان هاي دشمن به مرزهاي بين المللي رسيديم . در 31 ارديبهشت ماه كه بايد به طرف جاده شلمچه و قطع ارتباط بصره و خرمشهر مي انجاميد.
صبحگاه كه در پشت رودخانه دويرچ در حال ايجاد خاكريز بوديم ، يك بالگرد عراقي از روي سر ما عبور كرد ، به طرفش تيراندازي نكرديم تا بعد از نفوذ به عمق مواضع مان ، آن را سالم به غنيمت بگيريم . خلبان بالگرد تصور مي كرد در مواضع خودشان قرار دارد ، وقتي وارد مواضع ما شد چند نفر از نيروها به سمت بالگرد تيراندازي كردند و خلبان وقتي يقين كرد در محاصره قرار گرفته است ، در حين پرواز دستش را بالا آورد و مدام دخيل الخميني مي گفت ، اين را از نحوه حركت لبهايش مي توانستيم ، تشخيص دهيم . وقتي بالگرد عراقي نشست ، كسي نبود آن را خاموش كند.
چون كسي بلد نبود و خلبان عراقي را هم از آن دور كرده بوديم ، چون احتمال مي داديم دوباره پرواز كند. پيغام داديم به هوانيروز ارتش كه اين هليكوپتر را به عقب منتقل كنند در اين فاصله ، بالگرد به دليل تمام شدن سوخت خاموش شده بود. به هر حال اين غنيمت به عقب منتقل شد. وقتي به سمت جاده شلمچه آمديم ، به دليل استحكامات دشمن ، خط حد هر تيپ را آنقدر كم گرفتيم كه قابل نفوذ به خط دشمن باشد و تا بعد از رسيدن به جاده شلمچه و رودخانه اروند خرمشهر را محاصره كنيم ، براي شكست خط دشمن همه نيروي خود را به كار گرفتيم و نيروها قبل از اذان صبح خط دشمن را شكستند و از موانع عراق عبور كردند و به سمت شلمچه و پل نو رسيدند ، در حالي كه هنوز هوا تاريك بود. فشار به عراقي ها و عصبانيت بيش از حد سرفرماندهي عراق به حدي بود كه در شنودهايمان مي شنيديم كه به نيروهاي در محاصره خرمشهر روحيه مي دادند . بيش از 11 تا 12 هزار نفر از عراقي ها در عراق محاصره شده بوند ، اما در نهايت و پس از عبور از ديوارهاي آتشين عراق و موانع بسيار ، خرمشهر دوباره به آغوش ميهن بازگشت .

 

تهيه و تنظيم : ناصر ملايي

روزنامه جمهوری اسلامی

Logo
https://old.aviny.com/Occasion/Enghelab_Jang/3Khordad/88/Mosahebe_Fazli.aspx?&mode=print