شهید آوینی

دلربا آمد

 مژده اى دل كه دلربا آمد 

دلربايى گره گشا آمد 


بعد شوال ماه ذيقعده 

شامل رحمت خدا آمد 


كلك رحمت كشيده نقشى را 

كز خدا بانك مرحبا آمد 


هشتمين جانشين ختم رسل
 
حجت ذات كبريا آمد 


هفتمين نور ديدگان على 

ششمين يار مجتبى آمد 


پنجمين حافظ قيام حسين 

كاتب شرح كربلا آمد 


چهارمين رهبر عبوديت 

رهبرى پاك و پارسا آمد 


سومين پاسدار بحر علوم 

بهر تفسير هل اتى آمد 


دومين استاد فقه واصول 

معنى نون انما آمد 


اولين پور موسى جعفر 

بهر تثبيت ارتضا آمد 


عالم آل احمد است رضا 

يادگار محمد است رضا 


نام او پاسدار نام عليست 

مشى او حافظ مرام عليست 


چون كلام على كلام خداست 

ذكر او دائما كلام عليست 


بر رضاى خدا رضاست رضا 

در رضايش همه پيام عليست 


نام او را على نهاده خدا 

چون ولايت فقط به نام عليست 


شهد جانش به كام ما نوش است 

نوش هستى ز شهد جام عليست 


از قوامش دوام مكتب ماست 

چون قوام رضا قوام عليست 


عين نامش علامت جود است 

لطف لامش ز لطف لام عليست 


هست درياى او يم رحمت 

ز آنكه رحمت ز لطف عام عليست 


هر كه گردد چون من غلام رضا 

اين يقين دان كه او غلام عليست

"غلامرضا قدسی"

درياى حقيقت

اى ز سرو قدّ رعنا بر صنوبر طعنه زن

و اى ز ماه روى زيبا مهر را رونق شكن


همچو من هر كس رخ و قد تو بيند تا ابد

فارغ است از ديدن خورشيد و از سرو چمن


گر خرامى صبحدم در طرف باغ اى گل عذار

غنچه از شرم دهانت هيچ نگشايد دهن


اى تو شمع انجمن از فرط حسن و دلبرى

هر كجا دارند خوبان دو عالم انجمن


نسبت حسن تو با يوسف نشايد داد از آنك

صد هزاران يوسفت افتاده در چاه ذقن


چشم جادويت نموده شرح بابل مختصر

بوى گيسويت شكسته رونق مشك ختن


كى توانم كرد وصف و چون توانم داد شرح

ز آنچه عشقت مى كند اى نازنين با جان من


بس بود طبعم پريشان از غم زلفت مگر

با خيال قد رعنايت كنم موزون سخن


در مديح صادر اول امام پنجمين(ع)

كش بود مدّاح ذات ذوالجلال ذوالمنن


شبل حيدر سبط پيغمبر خديو انس و جان

مخزن علم النبيّين كاشف سرّ و علن


حضرت باقر ضياى ديده خيرالنسا

حامى شرع رسول الله هوادار سنن


جلّ اجلاله توانايى كه گر خواهد كنى

روز، شب، خورشيد، مه، افلاك، غبرا، مرد و زن


دى به يك ايماى او گردد بهار و خار، گل

بلبل و قمرى شوند از امر او زاغ و زغن


بىولاى آن گل گلزار دين نبود، اگر

لاله خيزد در چمن يا سبزه رويد از دمن


كوى او چون خانه حق قبله اهل يقين

اسم او چون اسم اعظم دافع رنج و محن


هم به آدم شد مغيث و هم به نوح آمد معين

هم به عيسى گفت: كلّم هم به موسى گفت: لن


من چه گويم وصف ذاتش جز كه عجز آرم به پيش

درّ درياى حقيقت را كه مى داند ثمن؟


"صغير اصفهانى"

درياى علم

ماه شعبان بر تو كرده اقتدا

باعث توفيق پيغمبر تويى


مطلعت زيباترين روز خداست

ميزبان حجت داور تويى


حسن مطلع در تو باشد لطف يار

شد رخ زيباى باقر آشكار


او شعيب عترت پيغمبر است

باقر درياى علم داور است


مفتخر بر نام او هستيم ما

اين كلام يك امام و رهبر است


اول خير آخر خير اصل خير

اين محمد، سفره دار كوثر است


بى رواياتى كه از او آمده

دين ما تا روز محشر ابتر است


سائل علمش مراجع گشته اند

وسعت علمش ز هركس برتر است


او كه باشد بهترين مولاى من

مادرش شد فاطمه بنت الحسن


مادرش از فاطمه تصوير داشت

دربرش آئينه تقدير داشت


پاكتر از آب زمزم خُلق او

رزق و سهم از آيه تطهير داشت


او كه باشد دختر بيت كريم

حُسن بابايش در او تأثير داشت


نِى به دامانش گرفته كودكى

او به دامان خضر راهى پير داشت


تا كند مارا غلام درگهش

در نگاه چشم خود زنجير داشت


ما غلام حضرت باقر شديم

بر مَرام غير او كافر شديم



"جواد حیدری "

Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved
logo