شهید آوینی

 

عزاى على(عليه السلام)

ناله كن اى دل به عزاى على
گريه كن اى ديده براى على

كعبه ز كف داده چو مولود خويش
گشته سيه پوش عزاى على

عمر على عمره مقبوله بود
هر قدمش سعى و صفاى على

ديده زمزم كه پر از اشگ شد
ياد كند، زمزمه‏هاى على

تيغ شهادت سر او را شكافت
كوفه بود، كوه مناى على

عالم امكان شده پر غلغله
چون شده خاموش صداى على

نيست هم آغوش صبا بعد از اين
پيك ظفربخش لواى على

منبر و محراب كشد انتظار
تا كه زند بوسه به پاى على

ماه دگر در دل شب نشنود
صوت مناجات و دعاى على

آه كه محروم شد امشب دگر
چشم يتميان ز لقاى على

مانده تهى سفره بيچارگان
منتظر نان و غذاى على

واى امير دو سرا كشته شد
خانه غم گشته،سراى على

پيش حسين و حسن و زينبين
خون چكد از فرق هماى على

خواهم اگر ملك دو عالم حسان
از دل و جان باش گداى على

حسان

Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved
logo