پاورقی : 1 - تاجر از اين نظر نظير كارگر مزد بگير است كه از عمل خود تحصيل پول میكند كه با پول حوائج خود را رفع كند .
تجارت كار از پول شروع میشود و به پول ختم میشود ليكن از پول كوچك به
پول بزرگ . و در اينجا تعبير الميزان چنين است : " ثم افتتح باب
الكسب و التجاره بعد رواج البيع و الشری بأن تعين البعض من الاخر أو
بتخصيص عمله و شغله بالتعويض و تبديل نوع من المتاع بنوع آخر لابتغاء
الربح الذی هو نوع زياده فيما يأخذه قبال ما يعطيه من المتاع " و بيان
نمیكند كه حصول زياده برای تاجر بر چه اساسی مشروع است ؟ آيا صرف
ابتغاء ربح بدون هيچ عملی منشأ آن است ؟ ما بيان كردهايم كه حصول ربح
برای تاجر بر اساس عملی است كه انجام میدهد ( نقل كالا و تقريب آن به
مشتری و عرضه كردن آن ) و اين عمل اگر چه تغيير واقعی در كالا ايجاد
نمیكند ولی مصحح كسب فائده است و تاجر علت فاعلی آن را متاع علت
قابلی آن است . از اين مطالب در الميزان سكوت شده است .
4 - بايد توجه داشت كه اصل مبادله به منظور رفع حاجت بايع و مشتری
پديد آمده است يعنی هر يك از بايع و مشتری واقعا طالب متاع ديگری است
، ولی در تجارت غرض تاجر بالاصالة متعلق به كالا نيست ( 1 ) ليكن همواره
كار تاجر از دو طرف منتهی میشود به حاجت واقعی توليد كننده و مصرف
كننده برای مبادله ( مانند وجودهای واجب بالغير كه منتهی به واجب
بالذات میشوند ) اين مطلب نيز در الميزان روشن بيان نشده است .
5 - میفرمايد : " مبادله در مورد تبديل متاعی به متاع مغاير آن مقصود
است و اما تبديل متاع به مثل آن غرض عقلائی در آن
پاورقی : 1 - تاجر از اين نظر نظير كارگر مزد بگير است كه از عمل خود تحصيل پول میكند كه با پول حوائج خود را رفع كند . |