معيشت هيچ نداشته باشد . و حتی ممكن است كسی اصلا درآمد نداشته باشد نه‏
برای معيشت و نه برای اجاره . آيا در اين صورت اجاره گرفتن ظلم است ؟
يا نسيئه فروختن به چنين كسی ظلم است ؟ در حالی كه بين نقد و نسيئه از
لحاظ قيمت می‏توان تفاوت گذاشت .
خلاصه آنكه بايد بيان كرد كه ربا گرفتن اخذ مال غير است ظلما تا اعساری‏
كه از اين طريق پيدا می‏شود فساد محسوب شود وگرنه صرف فقدان مقترض دليل‏
بر ظلم بودن اخذ ربا نيست ، و بايد گفت كه فاقد شدن چنين مقترضی از
جهت قلت درآمد خود او است كه محصول كار آتيه خود را در زمان جلوتر
صرف می‏كند ( 1 ) .
7 - سپس در مورد قرضهای توليدی چنين می‏فرمايد : " الربا التجاری الذی‏
يجری عليه أمر البنوك و غيرها كالربا علی القرض و الا تجارية فأقل ما
فيه أنه يوجب انجرار المال تدريجا الی المال الموضوع للربا " . ايراد
اين سخن اين است كه چه مانعی در اين امر می‏باشد ؟ اگر شما اصل سرمايه‏
داری را حرام بدانيد حرفی است . ولی وقتی سرمايه داری را فی الجمله‏
مشروع می‏دانيد بايد برای تحريم اين نوع اقامه دليل كنيد ، گذشته از اينكه‏
اگر تراكم ثروت برای اجتماع مضر باشد نبايد جلوی فعاليت فرد را گرفت‏
بلكه بايد بر آن ماليات بست تا حق فرد و اجتماع هر دو منظور گردد .
سپس می‏فرمايد " و يوجب ازدياد رؤس اموال التجاره

پاورقی :
1 - و می‏توان به تعبير ديگر اعتراض كرد و آن اين است كه شما در صدد
بيان ظلم بودن ربا هستيد ولی بيان شما نتيجه می‏دهد كه به مقترض معسر
بايد ترحم كرد و اين همان اصطناع معروف است كه بر اساس عاطفه و احسان‏
است نه بر اساس عدل و حق .