جامعه است . و ديگر ، وامهای توليدی كه قبلا گفتيم راهش مضاربه است .
ولی دو نوع وام ديگر بود كه آقای مهندس بازرگان ذكر كردند ولی آقای‏
مهندس طاهری متعرض آنها نشدند و قهرا راه حلش را هم ذكر نكردند ، يكی‏
وام اميدواران بود كه راه حلش خيلی ساده است ، همان مسئله پيش فروش‏
است . كسی كه كالايی دارد كه بعد در اختيار او قرار می‏گيرد و الان هم‏
احتياج به پول دارد ولی در مانده نيست يعنی تأمين و ذخيره دارد منتها
ذخيره‏اش مدتی بعد به او می‏رسد ، به جای اينكه قرض ربوی بكند می‏تواند
پيش فروش بكند . فرق بين قرض ربوی و پيش فروش اين است كه در قرض‏
ربوی ، قرض دهنده تأمين بيشتری دارد . خوب تأمين نداشته باشد . لزومی‏
ندارد كه ما هميشه به نفع سرمايه‏دار سخن بگوئيم .

آيا وام بستانكاران يك ضرورت است ؟

باقی می‏ماند وامی كه ايشان نام آن را وام بستانكاران گذاشته‏اند و راه‏
حل آن را اينطور بيان كردند كه يك صندوق تعاونی وام به اصطلاح به وجود
بيايد و شركايی داشته باشد كه پولهای اضافی خود را به عنوان وام به اين‏
صندوق بدهند و به نسبت معينی حق داشته باشند وام بگيرند و ضمنا بهره‏ای‏
نيز با نرخ عادی منظور شود . بعد صاحبان سرمايه به هيئت مديره وكالت‏
بدهند كه سود حاصله را در پايان سال متناسب با بهره‏های پرداختی تقسيم‏
كند . در اين صورت عملا وام گيرنده‏ها فقط در حدود هزينه بانك بهره‏
داده‏اند و هيچكس از ديگری ربا نگرفته است .
اين راه حل گويا مانعی ندارد البته به شرط اينكه همان‏طور