نيست كه بخواهد بخورد . آنكه بايد بخورد خود مردم هستند يعنی مال مردم
بر میگردد به خود مردم .
آقای مهندس بازرگان به ايشان ايراد گرفتند و گفتند : " فكر ملی كردن
بانكها ناشی از يك نوع طرز تفكر به اصطلاح سوسياليستی است كه عدهای
میگويند هر كاری را اگر فرد بكند جايز نيست ولی اگر دولت بكند جايز
است . مثل اين است كه بگوئيم قمارخانه يا مركز فحشائی را اگر فرد داير
بكند جايز نيست ولی اگر دولت داير كند مانعی ندارد . اين كار يا بد
است يا بد نيست . اگر بد است چه فرق میكند كه دولت انجام دهد يا غير
دولت ، و اگر بد نيست باز چه فرق میكند " . اين ايراد به نظر من وارد
نيست و مقايسه هم مقايسه صحيحی نيست . در مورد قمار داير كننده هر كه
باشد : دولت يا غير دولت ، فرق نمیكند . فلسفه حرمت قمار در هر دو حال
وجود دارد . در هر حال قمار به تعبير قرآن اكل مال به باطل است كه پولی
بیجهت و بر اساس شانس از جيب كسی به جيب ديگری منتقل میشود و دارای
ضررهای روانی مثل هيجان و مغالبه میباشد . در فحشاء هم همينطور است .
اينها [ يعنی طرفداران اين نظريه كه اگر ربا گيرنده دولت باشد مانعی
ندارد و به عبارت ديگر مدافعين ملی شدن بانكها ] مدعی هستند كه آن
فلسفهای كه شارع برای حرمت ربا در نظر گرفته است كه ايجاد اختلاف
طبقاتی است ، اصلا در اينجا وجود ندارد . اگر فلسفهاش وجود داشته باشد ،
البته فرق نمیكند كه دولت اين كار را بكند يا غير دولت . مثل شراب
فروشی كه فلسفهاش در هر حال وجود دارد ، میخواهد دولت اين كار را بكند
يا فرد . ولی اينها مدعی هستند كه فلسفه حرمت ربا در مورد دولت به
|