پاورقی : 1 - اساسا به حكم شرافت ذاتی و تقدم طبعی انسان بر اثر خود ، انسان بايد بر سرمايه تقدم داشته باشد . معنی ندارد كه ارزش يك انسان مساوی باشد با ارزش آن سرمايهای كه قادر است آن را به جريان بيندازد .
كند ، به علاوه در آخر مدت او را جوان كند يعنی نيروهای تلف شده او را
جبران كند ، بلكه اگر بميرد دو مرتبه زنده شده او را به او تحويل دهد ،
در اين صورت برد با كارگر است و كارخانه در استخدام كارگر قرار گرفته
است و هرگز برای كارخانهدار چنين كارخانه داری صرف نمیكند گذشته از
اينكه چنين چيزی عملا امكان پذير نيست ( 1 ) .
پس از نظر اينكه شكل رابطه سرمايه و كار نبايد به نحوی باشد كه نفوذ و
قدرت و امتيازات بيشتر را به سرمايه بدهد بلكه يا بايد لا اقل هم ترازوی
يكديگر باشند و يا بايد قدرت كارگر بيشتر باشد ، ربا ظالمانهترين شكل
رابطه سرمايه و كار است .
اما اينكه چقدر سرمايه مساوی است با چقدر كار ، بايد ديد كه ارزش يك
انسان چقدر است ؟ و ارزش ثروت چقدر است ؟ ثروتی كه مساوی است تحصيل
او با كار يك انسان در همه عمر ، ارزشش مساوی كار يك انسان است . اين
حساب در مضاربهها از لحاظ مقدار سهمی كه سرمايه و مقدار سهمی كه عامل از
منافع میبرد بايد در نظر گرفته شود .
پاورقی : 1 - اساسا به حكم شرافت ذاتی و تقدم طبعی انسان بر اثر خود ، انسان بايد بر سرمايه تقدم داشته باشد . معنی ندارد كه ارزش يك انسان مساوی باشد با ارزش آن سرمايهای كه قادر است آن را به جريان بيندازد . |