شرط فاسد مفسد است يا نه ، و بايد به تفصيل بحث شود .
4 - مسأله 7 : الأقوی ما هو المشهور من جريان الربا فی غير البيع من‏
المعاوضات خلافا للحلی و العلامة فخصاه بالبيع والقرض . . .
ولی مرحوم آقا سيد ابوالحسن تخصيص می‏دهد ربای معاملی را به بيع ، و در
اينجا حق با سيد صاحب عروه است و از تفصيل صرف نظر می‏كنيم .
5 - در ذيل مسئله 7 می‏گويد : و مقتضی هذه جريانه فی الابراء بشرط الابراء
. . . و هل يجری فی التعاوض لا بعنوان المعاوضة مثل وفاء الديون كما اذا
كان عليه عشره دراهم ( بايد دراهم خوب فرض كرد ) فيوفيه بدع اثنی عشر
درهما ( دراهم بد ) . . .
6 - ذيل مسئله 7 ( ص 10 ) : و كذا اذا كان عليه عشره مؤجلا فيرضی‏
الدائن بثمانية حالا اذا كان القصد الی كون الثمانية وفاء عن عشره لا عن‏
ثمانية و يكون‏إبراء عن الاثنين .
سيد اين مسئله و مسئله پيش را يك جا تحت نظر قرار داده است . اول‏
از مسالك نقل می‏كند كه گفته است زياده عملا هبه است ، و از صاحب جواهر
نقل كرده كه گفته است خود بخود زياده به عنوان هبه تعين پيدا نمی‏كند
بلكه بايد قصد شود ، و خود سيد اول می‏گويد اقوی اينست كه ربا نيست زيرا
باب وفاء غير از باب معاوضه است و ربا در معاوضات است ولی بعد به‏
واسطه اخباری كه وفای گندم يا جنس ديگر را به مثل خودش ( يا جو ) به‏
مقدار بيشتر