به اين نكته بايد توجه داشت كه يك مسئله اين است كه ماهيت آنچه كه‏
اكنون در دنيا وجود دارد چيست ؟ و آيا همان چيزی كه وجود دارد می‏تواند
درست باشد يا نه ؟ مسئله ديگر اينكه اگر آنچه كه وجود دارد ، درست نبود
، ما بيائيم به آن صورت ديگری بدهيم و مثلا آن را به شكل صلح درآوريم .
اين ، مسئله ديگری است كه اگر ما فهميديم بيمه‏ای كه وجود دارد ، به هيچ‏
وجه قابل اصلاح نيست ، می‏گوئيم پس خود ما مسلمانها بيائيم يك چيز ديگری‏
مثلا از نوع صلح را جانشين بيمه بكنيم و اصلا ماهيتش را تغيير بدهيم . اين‏
يك مطلب عليحده است . بحث ما اين است كه ماهيت همين چيزی را كه در
ميان مردم وجود دارد ، تشريح كنيم . ما نگفتيم اين سخن كه ماهيت بيمه‏
تأمين است را از پيش خود داريم می‏سازيم بلكه خواستيم بگوئيم آنچه كه در
خارج وجود دارد همين است كه اشخاص چون هميشه بيم خسارتهای عظيم را
دارند : خسارت وارد بر مال التجاره ، بيم و ورشكستگی ، بيم از كار
افتادگی ، بيم درماندگی و . . . برای يك تعهد در مقابل اين بيم كه به‏
آنها اطمينان ببخشد ارزش قائل‏اند . ما فكر می‏كنيم آنچه وجود دارد اساسا
همين است ، نه اينكه آنچه وجود دارد معاوضه ميان پول بيمه‏گزار يعنی حق‏
بيمه و پولی است كه بيمه‏گر می‏پردازد ، ولی ما می‏خواهيم آن را به اين شكل‏
درآوريم .