اين صورت است كه شخصی خود را برای مدت معين بيمه میكند كه اگر در اين
مدت فوت نكرد ، مؤسسه بيمه فلان مبلغ به او بپردازد اگر فوت كرد ،
مؤسسه بيمه چيزی نبايد بدهد در اينجا مؤسسه بيمه است كه آرزو میكند
بيمهگزار در اين مدت بميرد تا نيايد چيزی از او بگيرد . از اين جهت باز
يك امر خلاف اخلاقی میشود . صرف اينكه يك امر ، خلاف اخلاق باشد ، دليل
نمیشود كه معامله باطل باشد . اما در اين موارد دو گونه عمل میشود : گاهی
بيمهگزار حق بيمه را تدريجا میپردازد و گاهی يكجا میپردازد . مثلا يكجا صد
هزار تومان میپردازد كه اگر زنده ماند ، بعد از ده سال ، اين پول را
بگيرد . ولی قهرا چنين كاری نمیكند بلكه صد هزار تومان الان میپردازد كه
اگر زنده ماند ، بعد از ده سال ، صد و بيست هزار تومان بگيرد . يعنی
نزول پول در اين مدت را حساب میكنند و اصل پول را با نزولش میگيرند و
بلكه با مبلغی بيشتر . چرا ؟ زيرا در اينجا احتمال اينكه در اين مدت
بيمهگزار فوت كند و مؤسسه بيمه نخواهد چيزی بپردازد وجود دارد كه از اين
جهت شبيه قمار میشود و قهرا مؤسسه بيمه كه اگر اين احتمال نبود ، در
مقابل صد هزار تومان صد و بيست هزار تومان میپرداخت ، به خاطر چنين
احتمالی ، مبلغی علاوه میپردازد . بيمههايی كه در آنها حق بيمه يكجا
پرداخت میشود و بعد بيمهگر در موعد مقرر همان پول را میپردازد با حساب
نزولش و با يك مبلغ اضافه ، میتوان گفت كه شرعا درست نيست يعنی
ماهيت اصلی اين كار ربا و نزول است و در كنار نزول و فرع پول ، مسئله
بيمهای هم قرار گرفته است . به همين جهت در اينگونه بيمهها علی الظاهر
اشكال و شبههای پيدا میشود .
|