بيمه است : يك بيمه به شرط فوت است و يك بيمه به شرط حيات .
سؤال كننده : در اين صورت روح مسئله مقداری فرق میكند . يعنی بيمهگر و
بيمه گزار هيچكدام آرزويی برای مردن ديگری ندارد .
جواب : بله ، از جنبه اخلاقی درست است .
سؤال كننده : آيا اشكالی از جهت مقدار اضافه بر ذخيره كه از سوی يك
طرف تعيين میگردد پيدا نمیشود ؟ .
جواب : در فرضی كه ايشان گفتند دو مطلب جديد كشف میشود . يكی همان
مطلب كه بيمههای به شرط فوت و به شرط حيات يك نوع سوم نيست بلكه يك
بيمه مركب است و در واقع مركب از دو بيمه است ، يكی بيمه به شرط فوت
و ديگری بيمه به شرط حيات . ولی اين بيمه تفاوتی با هر يك از آن دو نوع
دارد و آن اينكه آن جنبه سوء اخلاقی را همان طور كه خود ايشان توضيح دادند
از بين میبرد يعنی ديگر انتظار فوت بيمهگزار وجود ندارد زيرا مؤسسه بيمه
به شرط فوت بايد بپردازد ، به شرط حيات هم بايد بپردازد . اما به ربا
نزديكتر میشود چون محاسبه مؤسسات بيمه بر اساس ربا است يعنی مجموع حق
بيمهها را حساب میكنند و سپس نزولهايی را كه در طول مدت مقرر به آن
تعلق میگيرد به آن میافزايند ، به طوری كه هميشه پولی كه بيمهگر میپردازد
بيشتر از پولی است كه بيمهگزار پرداخته است و هيچگاه برابر نخواهد بود
.
سؤال كننده : تا چندی پيش پول پرداختی كاملا با پول دريافتی برابر بود
ولی اخيرا بيمهگر به لحاظ رشد منفیای كه معمولا پول دارد ، به طور يكجانبه
مقداری به پول دريافتی اضافه میكند و
|