خسارت در دماء
اما اگر آن واسطه مجبور باشد نه مختار ، در اين حالت میگويند : يكوقت خسارت در مورد دماء خون است ، يكوقت در مورد مال . در مورد خون ، هيچ اجباری به عنوان عذر پذيرفته نيست ، پس اگر فردی را مجبور به كشتن شخصی كنند حتی اگر يقين داشته
ديگر ، مجبور است و يا مجبور نيست . منظور از مجبور بودن كه به آن
اصطلاحا اكراه میگويند ، اينست كه مثلا فردی را تهديد كرده و به او گفته
باشند : تو بايد بروی اين ضرر مالی را به آن شخص وارد كنی و گرنه اين
ضرر را به خود تو وارد میكنيم و اگر اين كار را نكنی چنين و چنان میكنيم
، مثلا فلان مقدار از تو پول میگيريم يا تو را میكشيم يا به زندان میفرستيم
و . . . اين را اكراه و اجبار میگويند . اما يكوقت هست كه صحبت از
اجبار و اكراه نيست و اختيار است . مثلا فردی به اختيار خودش آمده و
نوكر شخصی يا دستگاهی شده است . او هيچ اجباری ندارد و فقط نوكر است .
از امروز هم اگر بخواهد نوكر نباشد ديگر نوكر نيست . اگر انسان به اين
صورت مجبور نباشد ، مباشر ضامن است . بنابراين المأمور معذور در
اينگونه موارد هرگز صدق نمیكند . اين فرد ضامن است . حال بايد ديد كسی
كه فرمان داده چطور ؟ آيا او هم ضامن است يا خير ؟ آيا هر دوی آنها
ضامنند يا فقط متصدی اتلاف ؟ متصدی كه قطعا ضامن است و بعيد نيست كه
آمر هم ضامن باشد . اما معنای ضامن بودن در اينجا اين است كه صاحب مال
حق دارد تاوان مال خود را هم از كسی كه مباشرتا متصدی است بگيرد و هم از
كسی كه فرمان داده .
خسارت در دماء اما اگر آن واسطه مجبور باشد نه مختار ، در اين حالت میگويند : يكوقت خسارت در مورد دماء خون است ، يكوقت در مورد مال . در مورد خون ، هيچ اجباری به عنوان عذر پذيرفته نيست ، پس اگر فردی را مجبور به كشتن شخصی كنند حتی اگر يقين داشته |