خود را گم كردن
مطلبی را من اجمالا اشاره میكنم چون اين بحث خيلی طولانی است ، و خيلی عميق و لطيف و شيرين است . به نظرم در يكی از نوشتههايم هم نوشته باشم . سالهای اولی بود كه من به تهران آمده بودم و هنوز مطالعاتم در اين مسائل خيلی ضعيف بود . شبهای پنجشنبه يك جلسه تفسيری داشتيم برای يك عده از بازاريها . در واقع يك منتخبات آياتی بود . حدود سالهای 33 و 34 بود . آنجا به يك مطلبی برخورد كردم كه در همان دفترهای آن وقت يادداشت كردم و آن اينكه ما از قرآن يك مطلبی را دريافت میكنيم كه جالب است يعنی توجه انسان را جلب میكند كه منظور چيست و آن مطلب اين است : گاهی تعبير میشود كه انسان خود را فراموش كرده است : « " نسوا الله فانسيهم انفسهم " »(1) انسان خودش را فراموش كرده ، خودش را از ياد برده است. گاهی تعبير ، " خود باختن " است : « " قل ان الخاسرين الذين خسروا انفسهم " »(2). معمولا ما سود و زيان كه میگوييم ، چه سود و چه زيان ، در مورد اموری است كه بهپاورقی : . 1 حشر / . 19 - . زمر / . 15