تناقض ميان اين ماترياليسم تاريخی و منطق ديالكتيك به وجود نيامده ؟
ماركس نتوانسته است اين مشكل را آنچنان كه بايد حل كند ، چرا ؟ اصول‏
ديالكتيك همان اصل تاثير متقابل را اقتضا می‏كند . در واقع آن [ اصل ]
همان بيان ديالكتيكی اصل عليت است . اصل تاثير متقابل بيان ديالكتيكی‏
اصل عليت است ، يعنی تا حالا خيال می‏كردند علت علت است و معلول معلول‏
، اين اصل می‏گويد به همان نسبت كه علت برای معلول خودش علت است ،
معلول هم برای علت خودش علت است . پس تاثير متقابل يعنی عليت‏
متقابل . اين منطق به ما اجازه نمی‏دهد كه در ميان مجموعه عوامل يكی را
اصل بدانيم و ديگری را فرع ، يعنی اين ماترياليسم تاريخی‏ای كه آقای‏
ماركس گفته است ، با اينكه در آخر حرف خودش را ، هم از نظر شكل تعديل‏
كرده به قول [ خودش ] هم از نظر محتوا(اينها هم تحت عنوان " تعديلات‏
" يك مقدار بحث می‏كنند)ولی از اصل حرفش دست برنداشته كه اقتصاد
زيربناست و در نهايت آنچه تعيين‏كننده است اقتصاد است . پس شما برای‏
اقتصاد نقش بيشتری قائل هستيد . بالاخره علت اصلی را اقتصاد می‏دانيد و
آنها را فرعی ، اين را زيربنا می‏گوييد آن را روبنا ، يعنی روبنا اگر
متزلزل باشد بر زيربنا اثری نمی‏گذارد . شما اگر آن طبقه بالا را خراب‏
كنيد خراب كرده‏ايد ولی اگر طبقه پايين تكان بخورد جبرا طبقه بالا تكان‏
می‏خورد . اگر اين پايه‏هايی كه در زيرزمين هست تكان بخورند نمی‏شود كه‏
ديوار شكاف برندارد . اين قهرا روی آن اثر می‏گذارد . اگر شما قائل به‏
تاثير متقابل هستيد پس كلمه " زيربنا " را برداريد . پس چرا در عين‏
حال می‏گوييد اين زيربناست و آن روبنا ولی روبنا هم روی زيربنا اثر
می‏گذارد ؟ اگر تاثير متقابل است چرا اين زيربنا باشد آن روبنا ؟ هيچكدام‏
زيربنا نيستند هيچكدام هم روبنا نيستند . هر كدام زيربنای ديگری و روبنای‏
ديگری است .
اين مطلب با توجه به همه حرفهايی كه در اينجا گفته‏اند توجيه صحيحی‏
نيافته است . توجه داشته باشيم كه اين ، ايرادی نيست كه بعد از ماركس‏
به او گرفته باشند ، ايرادی بوده است كه خود ماركس و انگلس به گفته‏های‏
خودشان گرفته‏اند . حتی تعبير كردند كه ما به نحو افراط راجع به زيربنا
بودن اقتصاد بحث كرديم . در آن جريان معروف كه ماركس با عده‏ای از
ماركسيستها طرف شده بود و داشت از نظر خودش عدول می‏كرد ، درباره همين‏
مساله يعنی تاثير روبناها بر زيربنا بحث می‏كرد . آنها از او قبول‏
نمی‏كردند ، بعد او گفت كه من به اندازه شما ماركسيست نيستم ، يا