انسان‏گرايی به قول خودشان ، كه اسمها و ترجمه‏های متعدد در زبان فارسی‏
آمده ، مانند انسان‏گرايی ، انسان‏پرستی . امانيزم به صورتها و شكلهای‏
متعددی طرح شده است . فويرباخ خواست انسان را جانشين خدا كند . اولين‏
كاری كه كرد - كه اين كتاب به اين صورت تشريح نكرده ، در آن مقاله‏ای كه‏
در بحث فطرت مدرسه نيكان می‏خوانديم بهتر تشريح شده بود - اين بود كه‏
آمد تحليلی از ماهيت دين كرد و در واقع خواست ريشه دين را در انسان‏
نشان بدهد ، كه چطور شد كه انسان به دين گرايش پيدا كرد ، چرا انسان‏
موجودی به نام " خدا " فرض كرد ؟ می‏گويد انسان دارای دو وجود است ،
يك وجود متعالی و يك وجود منحط ، عين همين حرفی كه ما می‏گوييم كه انسان‏
دارای عقل و نفس است ، دارای جنبه ملكوتی و ناسوتی است(ان الله خلق الا
نسان و ركب فيه العقل و الشهو) ، انسان دارای دو جنبه است : يك جنبه ،
جنبه عالی متعالی كه در آن ، جلوه‏های عالی انسان ظهور می‏كند ، راستی ،
زيبايی ، شفقت ، محبت ، امثال اينها . يك جنبه ديگر هم آن جنبه‏
خودگرايانه و حيوانی انسان . بعد می‏گويد انسان در اثر اينكه به علل‏
اجتماعی ، يا به هر علت ديگری ، آن جنبه منحطش بر او حاكم می‏شود ، جنبه‏
عالی خودش را فراموش می‏كند و خيال می‏كند كه او فقط همين جنبه منحط است‏
، يعنی در خودش كه نگاه می‏كند می‏بيند جز همين جنبه منحط و حيوانی و
شهوانی چيز ديگری نيست ، پس آنها كجا رفت ، راستی كجا رفت ، درستی‏
كجا رفت ، امانت كجا رفت ، زيبايی كجا رفت ؟ بعد آنها را در يك‏
موجود ديگری فرض می‏كند . خودش مستجمع جميع اين صفات كماليه بوده ، يك‏
موجودی در بيرون وجود خودش كه او مستجمع اين صفات كمال باشد فرض می‏كند
، و اين معنای " از خود بيگانگی " است ، يعنی از آن خود متعالی‏اش‏
بيگانه شد و خود واقعی‏اش را در ديگری فرض كرد . به اين ترتيب تصوير
خدا ، تصور خدا و گرايش به دين به وجود آمد . ولی انسان بايد به خود باز
آيد ، به جای آنكه اين صفات نيك را در بيرون وجود خودش جستجو كند در
خودش جستجو كند .
بعد می‏گويد اگر اين از خودبيگانگی به همين جا پايان می‏يافت كه انسان‏
فقط اين صفات متعالی خودش را در غير جستجو كرد ، مصيبت كاملی نبود ،
نيم مصيبتی بود ، بدبختی انسان از اينجا شروع می‏شود كه در مقابل اين‏
موجودی كه خودش خلق و فرض كرده ، كرنش و تواضع می‏كند ، تسليم و فدا
می‏شود . اين ديگر نهايت از خودبيگانگی انسان است ، كه موجودی را خلق‏
كرده ، همان را كه خودش خلق