بلكه عرفان ديگری ، يعنی حرفهايشان در اين مساله پركسيس اين قدر جنبه‏
خطابی به خود می‏گيرد كه رنگ و بوی عرفان پيدا می‏كند ، عرفان است و مادی‏
، چگونه؟ ( البته مولف هم در آخر يك چيزی گفته كه " حرفهای خيلی هيجان‏
انگيز اما دراماتيك " می‏دانيم كه تفاوت اساسی عرفان با فلسفه ، روش‏
عارف با روش فيلسوف ، اين است كه فيلسوف فقط می‏خواهد دنيا را كشف‏
كند ، هدفش كشف كردن است و راه كشف كردن هم تفكر است . هدف فقط
كشف كردن است و راه كشف كردن هم تفكر و انديشيدن است . فيلسوف الهی‏
و عارف در اينكه توحيد را كمال انسانيت می‏شمارند با همديگر مشتركند با
اين تفاوت كه برای فيلسوف خدا يك جز از اجزا عالم است ، منتها جز
اساسی عالم ، چون مبدا عالم است . همه عالم را بايد شناخت و در راس‏
همه خدا . عارف در اين جهت يك مقدار شريك است ولی برای او خدا به‏
عنوان يك جز كه در راس ساير اجزا قرار گرفته است نيست ، خدا همه چيز
عالم است . اگر خدا را شناختی همه چيز را شناخته‏ای ، اگر خدا را نشناختی‏
هيچ چيز را نشناخته‏ای ، چون همه چيز ديگر شوون او و اسما او و صفات او و
تجليات اوست ، شناخت همه چيز در شناخت او مندرج است ، اگر او را
نشناسی هيچ چيز را نشناخته‏ای ، اگر او را بشناسی همه چيز را شناخته‏ای و
درست شناخته‏ای ( آن طور كه آنها می‏گويند ) . در اين جهت مشتركند ولی‏
فيلسوف شناختن را مقصد نهايی می‏داند ، عارف رسيدن را ، يعنی او معتقد
به نوعی رفتن است و می‏گويد شناختن جز با رفتن و عمل پيدا نمی‏شود . با
دوزانو نشستن در خانه خود و روی كتاب افتادن و چشمها را بستن و فكر كردن‏
، شناختن پيدا نمی‏شود ، بايد راه افتاد و رفت ، در جريان عمل است كه‏
شناسايی پيدا می‏شود . ( منتها عمل او كه می‏گويد سير و سلوك ، يك چيزهای‏
ديگر است . ) آنگاه می‏گويد ما ديگر با شما حرفی نداريم . تو اگر می‏خواهی‏
بفهمی حرف من درست است يا درست نيست بايد با من بيايی تا ببينی‏
درست است يا درست نيست . تو سر جايت نشسته‏ای من جای ديگری رفته‏ام و
هر قدمی كه از آنجا بر می‏دارم چشم‏انداز جديدی می‏بينم ، می‏خواهی با من‏
بحث كنی كه آيا آن چشم‏انداز من درست است يا درست نيست . بايد آمد تا
ديد و تا شناخت .
اينها هم يك چنين حرفی می‏زنند ، منتها عملی كه عارف می‏گويد عبارت‏
است از يك نوع تصفيه نفس ، جهاد با نفس ، حركت كردن در اطوار نفس و
در معنا و در باطن ، و عملی كه اينها می‏گويند همان عمل عينی اجتماعی مادی‏
بدنی است ، كه