فلسفه آنچنان كه هگل كرده است ، بلكه به اتكا علوم آنچنان كه آقايان‏
می‏خواهند اين كار را بكنند كه می‏گويند فلسفه ما فلسفه علمی است ، [ اصل‏
جهش را يك اصل فلسفی بدانيم . ] آيا همه علوم در قلمرو خودشان اصل جهش‏
را يعنی اصل تبدل كميت به كيفيت را تاييد كرده‏اند ؟ يا فقط زيست‏شناسی‏
گفته ؟ هنوز به صورت يك اصلی كه همه علوم در همه مسائلشان تاييد كنند
در نيامده است . آيا مثلا فيزيك می‏گويد كه اصلا جريان هميشه اين است كه‏
همان‏طور كه آب مثلا به يك درجه معين كه برسد تبديل به بخار می‏شود در همه‏
چيز اين‏طور است ؟ در فلزات حتما همين‏طور است ، يعنی به صورت دفعی‏
تبدل صورت می‏گيرد ؟ اگر مثلا می‏گويند يك شی تبديل به نور می‏شود ، آيا
اين در يك حالت دفعی صورت می‏گيرد يا يك تغيير تدريجی است ؟ اين كه‏
تغيير تدريجی است كه كسی انكار ندارد ، و همچنين در مسائل ديگر .
نكته‏ای كه خواستم عرض بكنم اين است كه اصل تكامل و هم اصل جهش ، اصل‏
تبديل كميت به كيفيت ، اينها را يك وقت هست ما مانند هگل با
توضيحات فلسفی می‏خواهيم بپذيريم ، آن يك حرفی است ، گو اينكه هگل هم‏
تكامل را توانسته درباره‏اش توضيح فلسفی بدهد ولو توضيح غلط ، ولی جهش‏
را نتوانسته چون به چند مثال ساده تمسك كرده است . اين را ديگران هم به‏
او ايراد گرفته‏اند . ولی به هر حال او می‏خواهد روی اصول [ پيش برود . ]
حال اگر نتوانسته ، راهی كه پيش گرفته راه فلسفه است . ولی اين آقايان‏
به چه طريق آمدند تكامل را به صورت يك اصل فلسفی و اصل تبديل كميت به‏
كيفيت را به صورت يك اصل فلسفی پذيرفتند و حال آن كه می‏گويند فلسفه ما
فلسفه علمی است يعنی فقط با اتكا به علوم است نه با استدلالات ارسطويی ،
هگلی و امثال اينها . فلاسفه ما هم قائل به تكاملند اما آنها كه نيامدند
با استناد به چهارتا مثال در طبيعيات بگويند پس در كل عالم تكامل هست‏
. آنها با يك نوع استدلالها ، از راهی وارد شدند كه فرضا كسی راهشان را
قبول نداشته باشد ، آن راه راهی است كه اگر نتيجه بدهد ، تكامل را در كل‏
عالم نتيجه می‏دهد . آنها كه نمی‏گويند فلسفه ما فلسفه متكی به علوم است‏
كه بعد بياييم بگوييم علوم در چند جا چنين گفته . آن كسی كه از يك طرف‏
اشتهای اين را دارد كه مانند يك فيلسوف نظريه بدهد و بگويد تكامل اصل‏
جهانی است ، تبديل كميت به كيفيت اصل جهانی است ، استثناپذير نيست ،
و از طرف ديگر وقتی به او می‏گوييم به چه دليل ،