دو تا است و اگر وجود دو تا شد عدد هم دو تا است يعنی وحدتی بين موجود
اولی و موجود ثانوی بر قرار نيست ، پس آنچه را فرض كردهايم ، اعاده
عين موجود اولی نيست بلكه ايجاد مماثل او است . آری اگر ملاك هويت و
وحدت را چيزی غير از وجود بدانيم اين برهان تمام نيست ولی ما گفتيم كه
اين برهان مبتنی بر نظريه " اصالت وجود " است و به علاوه بيان كرديم
كه اين نظريه كه ذات شیء قطع نظر از " وجود " ، مناط هويت و تشخص
است نظريه بسيار سخيفی است . حاجی سبزواری نيز میگويد .
و جاز أن يوجد ما يماثله
|
مستأنفا و سلب ميز يبطله
|
يعنی : و ( اگر اعاده معدوم ممكن باشد ) جايز است كه مماثل معدوم ،
ابتدائا ايجاد شود و حال آنكه عدم امتياز ( بين مماثل و معاد ) چنين امری
را باطل میكند . به عبارت ديگر اگر اعاده معدوم ممكن باشد لازم میآيد كه
فرقی بين اعاده معدوم و ايجاد مثل معدوم نباشد . زيرا متكلمين معتقدند كه
غير از مسأله ايجاد مماثل ، مسأله ديگری به نام " اعاده معدوم " نيز
وجود دارد . اما از نظر حكما ايجاد مماثل محال نيست . يعنی میتوان مثل و
مانند شیء معدوم را پس از انعدام ايجاد كرد و مسلم است كه ايجاد ثانوی
غير از ايجاد اولی است و وجود ثانوی نيز از نظر زمان و مكان غير از وجود
اولی است اما از ساير جهات وجود اولی و وجود ثانوی با يكديگر مشابهند .
پس ايجاد مماثل امری است ممكن و مورد اتفاق همه فرق اما آنچه را
متكلمين میگويند و مورد قبول حكماء و فلاسفه نيست اعاده عين معدوم است
كه امری است محال و غير ممكن . اكنون از متكلمين میپرسيم اگر علاوه بر
مسأله ايجاد مماثل ، اعاده معدوم نيز ممكن باشد