نظريه متكلمين بر روی دو پايه استوار است كه اين دو پايه ، هر دو سست
و بی اعتبار است : 1 - پايه عقلی 2 - پايه نقلی ، متكلمين بر اساس
پارهای از توهمات كه نام آنرا دليل عقلی گذاشتهاند و پارهای از توهمات
ديگر كه نام آنرا تمسك به مبانی دينی ( يا دليل نقلی ) گذاشتهاند چنين
پنداشتهاند كه آنچه غير از ذات خداوند است حادث زمانی است و امكان
ندارد كه يك ذات ديگر غير از ذات واجب الوجود قديم زمانی باشد ، زيرا
اگر شیء حادث نباشد نيازی به علت ندارد و لذا واجب الوجود است ، پس
حادث نبودن عالم يا جزئی از عالم مساوی با اين است كه از همه عالم يا
جزئی از عالم نفی مخلوقيت بكنيم ( دليل عقلی ) ، و به علاوه در آثار دينی
وارد شده است كه عالم يعنی جميع ما سوی الله حادث است و بلكه همه
اديان در اين مسأله اجماع و اتفاق دارند . ( دليل نقلی ) .
حكماء به هر دو دليل متكلمين پاسخ میدهند و میگويند نه استدلال عقلی شما
صحيح است و نه استدلال نقلی ، از هر دو نظر اشتباه كردهايد . اما استدلال
عقلی شما مردود است ، زيرا پنداشتهايد كه مخلوقيت و معلوليت و به
عبارت ديگر نيازمندی يك شیء به علت ملازم است با حدوث زمانی آن شیء و
حال آنكه ملاك نيازمندی يك شیء به علت امكان است نه حدوث ، يعنی شیء
از آن جهت كه ممكن است نيازمند به علت است نه از آن جهت كه حادث
است ( رجوع شود به مقدمه سوم ) .
و اما استدلال نقلی شما مردود است ، زيرا كه منظور از حدوث را كه در
آثار دينی وارد شده است ، حدوث زمانی دانستهايد و حال آنكه حدوث ذاتی
نيز میتواند مراد و منظور باشد . اصولا در معارف و آثار دينی موارد
بسياری داريم كه حقايقی بيان شده است كه آن حقايق دو نوع مصداق دارند ،
يك مصداق ظاهر
|