پاورقی : 1 - يعنی خواه ظهور شیء لنفسه باشد و خواه ظهور شیء لغيره .
با قطع نظر از واسطه تقييدی فقط ، معلول است و سخن ما در اين است كه "
معقول " با قطع نظر از جميع اغيار معقول است .
اكنون اگر گفته شود كه پس " معقول " را به " موجود " قياس كن ،
همانطور كه بر موجودی " موجوديت " با واسطه تقييدی و تعليلی صادق است
مثل ماهيت ، و بر موجودی " موجوديت " با واسطه تعليلی و نه تقييدی
صادق است مثل موجوديت وجود ممكن و بر موجودی موجوديت بلاواسطه مطلقا ،
صادق است پس معقوليت نيز بايد چنين باشد .
در پاسخ میگوييم فرق است بين اين دو ، موجوديت ممكن عين اضافهاش به
غير است ولی معقوليت ممكن عين اضافهاش به غير نيست . يعنی اعتبار
وجود فقری ، عين اعتبار حيثيت تعليليه و عين اعتبار معلوليت است ولی
اعتبار معقوليت ممكن ، عين اعتبار معلوليت ممكن نيست ، بلكه از قبيل
اعتبار جسميت ، ممكن است . و اين مطلب صحيح نيست كه مثلا بگوئيم
اعتبار جسميت جسم موقوف به اعتبار حيثيت تعليليه است به دليل اينكه
اعتبار موجوديت وجود جسم موقوف به اعتبار حيثيت تعليليه است . و به
عبارت ديگر فرض معلوليت ممكن و فرض وجود فقری ممكن عين فرض غير و
عين اعتبار حيثيت تعليليه است ، اما بالضروره میبينيم كه اعتبار
معقوليت جسم و انسانيت انسان عين اعتبار " غير " و عين اعتبار حيثيت
تعليليه نيست . و به عبارت ديگر اعتبار معلوليت و وجود فقری عين
اعتبار اضافه به غير و اضافه اشراقی است . اما اعتبار معقوليت ، اعتبار
ظهور شیء لشیء است اعم از اينكه آن شیء خودش باشد يا غير خودش ( 1 ) .
علاوه بر همه اينها اگر فرض عاقل جداگانه از معقول دخالت داشته باشد
پاورقی : 1 - يعنی خواه ظهور شیء لنفسه باشد و خواه ظهور شیء لغيره . |