پاورقی : 1 - طالبين میتوانند به جلد دوم " اصول فلسفه و روش رئاليسم " مقاله پنجم در باب " پيدايش كثرت در ادراكات " مراجعه كنند .
فرق فوق را به تعبير ديگر هم میتوان بيان كرد و آن اينكه " وحدت " و
اشباه آن از اقسام موجود بشمار نمیرود بلكه از احكام موجود بشمار میرود .
يعنی نمیتوانيم بگوئيم موجود از آن جهت كه موجود است اقسامی دارد و يك
قسم از آن ، " وحدت " است ، بلكه همين قدر میتوان گفت كه مثلا جسم يا
ساير موجودات واحد است . در حقيقت اين يك فرق را كه گفته شد میتوان
به دو فرق تجزيه كرد :
يكی اينكه معقولات اوليه از اقسام موجودند و معقولات ثانيه از احكام
موجود و لذا در عرض معقولات اوليه - كه در مورد هر يك از آنها میتوان
گفت " انه موجود " - نمیتوان مفهوم " موجود آخر " را بر معقولات
ثانيه حمل كرد .
ديگر اينكه معقولات اوليه صورتهای مستقيم بلاواسطهای هستند كه از اعيان
خارجی گرفته شدهاند و در ساخته شدن آنها در ذهن صورت ادراكيه ديگری
وساطت و دخالت ندارد . اما معقولات ثانيه با وساطت صور ادراكيه ديگری
كه همان معقولات اوليه هستند برای ذهن به وجود آمدهاند و به عبارت ديگر
مفاهيمی انتزاعی هستند كه معقولات اوليه منشاء انتزاع آنها بشمار میرود .
و اما اينكه كيفيت اين انتزاع چيست مطلبی است كه خارج از بحث فعلی ما
است ( 1 ) .
2 - معقولات اوليه مسبوق به احساس و تخيل میباشند . يعنی اول در مرتبه
حس موجود بوده و بعد در مرتبه خيال موجود شده و سپس صورت كلی و عقلانی
به خود گرفتهاند . مثلا مفهوم كلی " تلخی " ، قبلا به صورت خيالی در
پاورقی : 1 - طالبين میتوانند به جلد دوم " اصول فلسفه و روش رئاليسم " مقاله پنجم در باب " پيدايش كثرت در ادراكات " مراجعه كنند . |