مقدمه اول

در مورد هر ادراكی ذهن ما ابتدا سه عامل را تشخيص می‏دهد كه عامل اول‏
" مدرك " يا ادراك كننده ، عامل دوم " مدرك " يا ادراك شده ، و
عامل سوم خود " ادراك " است .
به عنوان مثال مفهوم " فضا " را در نظر بگيريد ، در ابتدا چنين به‏
نظر می‏رسد كه در حين عمل ادراك سه عامل دخالت دارد : اول خود ما كه‏
ادراك كننده هستيم ، دوم فضا كه به ادراك ما در آمده است و سوم خود
عمل ادراك كه حالتی است از احوال ما ، اين امور سه گانه بحسب اصطلاح و
به ترتيب " عاقل " ، " معقول " " عقل " ناميده می‏شوند .
اين توهمی است كه ممكن است در ابتدا برای هر كسی پيدا شود ولی شك‏
نيست كه در مورد هر تعقل و ادراكی واقعا سه عامل به معنی سه واحد وجود
ندارد ، زيرا مقصود ما از معقول وجود خارجی آن نيست بلكه وجود آن در
ظرف ذهن است مثل وجود مفهوم فضا در ظرف ذهن - و قبلا آنجا كه نظريه‏
فاضل قوشچی را رد كرديم ثابت كرديم كه ادراك و مدرك و به تعبير ديگر
علم و معلوم و به تعبير سوم عقل و معقول در ظرف ذهن دو وجود ندارد ،
بلكه در ظرف ذهن ، علم عين معلوم و عقل ، عين معقول است . و اگر به‏
وجود خارجی فضا احيانا " معقول " و " معلوم " اطلاق شده است مقصود ،
معقول و معلوم بالعرض است نه معقول و معلوم بالذات .
پس عقل و معقول در ظرف ذهن يقينا دو واحد نيستند و در اين مسئله بحثی‏
نيست . اما باقی می‏ماند اين مطلب كه آيا عاقل ( يعنی عاملی كه او را به‏
عنوان عاقل خوانديم ) با معقول - كه عين عقل است - عينيت دارد يا نه .
يعنی آيا عاقل