را باز كنيم و اعتبارات قضايا را در نظر بگيريم كه البته آن اعتبارات‏
مربوط به اعتبارات طولی موضوع است يعنی گاهی مرتبه ذات و گاهی مرتبه‏
زائد بر ذات موضوع قرار داده می‏شود به تفصيلی كه در محل ديگر گفته خواهد
شد كه ما اين گونه اعتبارات را اعتبارات طولی ماهيت می‏ناميم .
مطالب گذشته را می‏توان بدين نحو خلاصه كرد :
1 - فلاسفه قديم صدق و يا حقيقی بودن معلومات و افكار را به مطابقت با
واقع تعريف كرده‏اند .
2 - اين تعريف اشكالاتی به وجود آورده كه در ميان فلاسفه اسلامی به نحوی‏
و در ميان فلاسفه جديد به نحوی ديگر بيان شده است .
3 - اشكال در ميان فلاسفه اسلامی مربوط بود به قضايائی كه از مفاهيم‏
منطقی تشكيل می‏شود و قضايای حقيقيه كه در ساير علوم استعمال می‏شود .
4 - فلاسفه جديد در هر موردی از مسائل رياضی و طبيعی و حتی تاريخ بيان‏
بالخصوصی دارند .
5 - مطابق بيان فلاسفه جديد حتی در بعضی قضايای خارجيه هم اشكال وجود
دارد ( مثلا قضايای تاريخی ) .
6 - فلاسفه قديم با حفظ تعريف مزبور به حل اشكال پرداخته‏اند اما فلاسفه‏
جديد از آن تعريف صرفنظر كرده‏اند .
7 - فلاسفه اسلامی در مقام حل اشكال به تقسيم قضايا به خارجيه و ذهنيه‏
پرداخته‏اند و مناط صدق هر يك را به طرزی خاص بيان كرده‏اند .
8 - روح جواب قدمای اسلامی اين است كه واقعيت و خارجيت هر چيزی به‏
حسب خودش است .