شك نيست كه وجود ، دو اعتبار دارد : اعتبار " فی نفسه " و اعتبار "
رابط " . ولی بنابر اصالت وجود ، وجود رابط و فی نفسه معنای ديگری پيدا
می‏كنند كه عبارت است از " وجود تعلقی و فقری " و " وجود مستقل و
وجوبی " و به علاوه بنابر اصالت وجود ، همين دو اعتبار نيز در مفهوم‏
وجود ( و نه در حقيقت وجود ) صادق است . البته كاملا واضح است كه اگر
مقصود از وجود رابط و نفسی در اينجا صرفا دو نوع معنا و مفهوم از وجود
باشد اين بحث كه جعل بر دو قسم است جعل بسيط و جعل تأليفی و در هر دو
مورد جعل به وجود تعلق می‏گيرد و در جعل مركب به وجود رابط ، ديگر موردی‏
نخواهد داشت . پس جای اين هست كه سئوال بكنيم آيا طرح مسئله جعل از
طرف اصالت وجودی‏ها به اين صورت ، ( يعنی منقسم كردن جعل به دو قسم‏
بسيط و تأليفی ) يك نوع پيروی بی اساس از منكرين اصالت وجود نيست ( 1
) ؟ !

مقدمه ششم :

در محل خود گفته شده است كه مناط احتياج به علت امكان است و بنابر
اين جعل بسيطه كه جعل وجود فی نفسه است فقط در جائی صورت می‏گيرد كه شی‏ء
ممكن الوجود فی نفسه باشد مثل انسان و ساير انواع اين عالم و اما اگر شی‏ء
واجب الوجود فی نفسه باشد يعنی نحوه وجودش نحوی باشد كه عدم بر او محال‏
باشد و يا اگر شی‏ء ممتنع الوجود فی نفسه باشد مثل ثانی واجب الوجود (
شريك الباری ) و يا مثل اجتماع نقيضين كه تحقق پيدا كردن و موجود شدنش‏
محال

پاورقی :