للحكم ايجابا علی المعدوم
و لانتزاع الشی‏ء ذی العموم
به دليل حكم ايجابی بر معدوم و به دليل انتزاع ماهيت كلی
شرح : اين بيت مشتمل است بر دو دليل از ادله وجود ذهنی . مقدمه مطلبی‏
را لازم است توضيح بدهيم :
از قديمترين دوره‏های كلام و فلسفه اسلامی نظريه‏ای مطرح بوده است مبنی بر
اينكه هنگام علم و ادراك شی‏ء خارجی ، اساسا چيزی در ذهن وجود پيدا
نمی‏كند و صورتی نقش نمی‏بندد . بعدا از فخرالدين رازی نقل خواهيم كرد كه‏
مدعی بوده است علم و ادراك جز نوعی اضافه ميان عالم و معلوم چيزی نيست‏
، از اينرو قهرا در ميان حكما و متكلمين در باب علم و ادراك دو مطلب‏
مطمح انظار بوده است يكی اينكه صورتی در ذهن وجود پيدا می‏كند ، ديگر
اينكه آنچه در ذهن وجود پيدا می‏كند از لحاظ ذات و ماهيت با آنچه در
خارج وجود دارد يكی است . ادله‏ای كه در اين زمينه اقامه شده غالبا برای‏
اثبات مطلب اول بوده است هر چند بعضی يا همه آنها برای اثبات مطلب‏
دوم هم هست . اكنون وارد تقرير دو دليل فوق بشويم :
1 - ذهن چنانكه می‏دانيم دو نوع حكم دارد : حكم ايجابی و حكم سلبی . و
چنانكه می‏دانيم در احكام ايجابی خود حكم می‏كند به ثبوت چيزی برای چيزی (
1 ) ، مثل اينكه حكم می‏كند به اينكه زيد ايستاده است . در اينجا حكم‏
كرده است به ثبوت صفت ايستادن برای زيد . و بديهی است كه ثبوت صفتی‏
برای

پاورقی :
1 - البته در قضايای مركبه نه در قضايای بسيطه .