است در اين صورت معنا ندارد كه مورد تأثير علت واقع شود پس چيزی كه‏
وجودش ضروری است و عدمش محال نه ممكن است كه وجودش معلول علتی باشد
و نه عدمش و چيزی هم كه وجودش محال است و بالنتيجه عدمش ضروری است‏
است نه ممكن است وجودش معلول علتی واقع شود و نه عدمش . تنها چيزی‏
می‏تواند در وجود يا عدم مستند به علت باشد كه موجود بودن و معدوم بودنش‏
هيچ كدام ضروری نباشد و همين طور است در مورد جعل تأليفی ، گاهی هست كه‏
چيزی صفتی را به نحو ضرورت دارد و محال است كه آن صفت از وی سلب شود
مثلا زوجيت از لوازم اعداد زوج مثل چهار و شش و غيره است يعنی محال‏
است كه عدد چهار يا عدد شش مثلا محقق بشود و زوجيت نباشد و همچنين فرد
نبودن از لوازم ذات اين دوست يعنی محال است كه اين دو عدد مثلا محقق‏
بشوند با صفت فرديت پس روی اين جهت زوج بودن و همچنين فرد نبودن از
برای عدد چهار و شش و امثال اينها قابل جعل و عليت نيست و همچنين است‏
مثلا خاصيت مساوی بودن سه زاويه مثلث با دو قائمه و امثال اينها .
جعل تأليفی فقط در موردی ممكن است محقق شود كه يك شی‏ء نسبتش با وجود
صفتی و عدم آن صفت علی السوی باشد ، در اين صورت واجد شدن آن شی‏ء آن‏
صفت را محتاج به وجود علت خارجی است مثل حركت كردن يك جسم معين در
يك جهت معين ، كه جسم در ذات خود نه اينطور است كه بايد اين حركت‏
بالخصوص را انجام بدهد و نه اينطور است كه بايد انجام ندهد ، در اين‏
صورت اگر جسم آن حركت بالخصوص را پيدا كرد قطعا مستند به يك علت‏
خارجی است .
و البته ممكن نيست كه بگوئيم علت اين صفت غير ذاتی خود جسم است‏