پاورقی : ( 1 ) به نقل كتاب مزديسنا و ادب فارسی ، صفحه . 13
را كه مأمور مواظبت امور و مباشرت خدمات معبدها و هيكلها بودند از دم
تيغ گذراندند و كتب فضلای ملت اعم از آنكه در مطلق علوم نوشته شده بود
يا در تاريخ و مسائل مذهبی با كسانی كه اينگونه كتابها در تصرف ايشان
بود در معرض تلف آوردند ، عرب متعصب به جز قرآن در آن ايام نه كتابی
میدانست و نه میخواست بداند . موبدان را مجوس و ساحر میدانستند و كتب
ايشان را كتب سحر میناميدند . از حال كتب يونان و روم میتوان قياس كرد
كه كتب مملكتی مثل ايران چقدر از آن طوفان باقی خواهد ماند ( 1 ) .
آنچه اين به اصطلاح مورخ میگويد خيلی تازگی دارد ، زيرا در هيچ سند و
مدرك تاريخی يافت نمیشود ، ناچار بايد فرض كنيم كه اين مورخ به سند و
مدركی دست يافته كه چشم هيچ حلالزادهای آن را نديده و دست احدی به آن
نرسيده و مصلحت هم نبوده است كه آن سند و مدرك افشا شود . آری ناچاريم
چنين فرض كنيم زيرا اگر چنين فرض نكنيم ناچاريم خدای ناخواسته در حسن
نيت و كمال صداقت و نهايت راستگويی اين مورخ عظيم الشأن كه البته هيچ
مأموريتی از طرف وزارت امور خارجه انگلستان برای تأليف اين كتاب
نداشته است اندكی ترديد روا داريم و چنين چيزی چگونه ممكن است ؟
آنچه اين مورخ در اسناد و مدارك غير مرئی كه جز در آرشيو وزارت امور
خارجه انگلستان پيدا نخواهد شد ، يافته است اينست كه اولا بر خلاف گفته
همه مورخين ، ايرانيان در دفاع از ملك و مذهب خويش پايداری و لجاج
مینمودند و با آن همه پايداريها و لجاجها و با آن جمعيت فراوان كه بالغ
بر صد و چهل ميليون در آن عصر تخمين زده شده است و با آن همه ساز و
برگها از يك جمعيت چهل پنجاه هزار نفری عرب پا برهنه كه از لحاظ عدد
كمتر از يك دهم سربازان تحت السلاح ايران بودند و از لحاظ ساز و برگ
جنگی طرف مقايسه نبودند و به فنون جنگی
پاورقی : ( 1 ) به نقل كتاب مزديسنا و ادب فارسی ، صفحه . 13 |