" حرار " دختر يزدجرد بود و حسين عليه السلام نام او را غزاله نهاد .
خود ادوارد براون از كسانی است كه داستانرا مجعول می‏داند . كريستن سن‏
نيز قضيه را مشكوك تلقی می‏كند ، سعيد نفيسی در تاريخ اجتماعی ايران ، آن‏
را افسانه می‏داند ، و اگر فرض كنيم اين داستان را ايرانيان به همين‏
منظور جعل كرده و ساخته اند حتما پس از حدود دويست سال از اصل واقعه‏
بوده است ، يعنی مقارن با استقلال سياسی ايران بوده است و اين پس از آن‏
است كه از پيدايش مذهب شيعه نيز در حدود دويست سال گذشته بوده است .
اكنون چگونه ممكن است كه گرايش ايرانيان به تشيع مولود شايعه شاهزادگی‏
ائمه اطهار بوده باشد ؟
از اينكه گفتيم پيوند زناشويی امام حسين عليه السلام با دختر يزدگرد
مشكوك است از نظر تاريخ است ، ولی در پاره‏ای از احاديث اين مطلب‏
تأييد شده است . از آنجمله روايت كافی است كه می‏گويد : دختران يزدگرد
را در زمان عمر به مدينه آوردند و دختران مدينه به تماشا آمدند . عمر به‏
توصيه اميرالمؤمنين عليه السلام او را آزاد گذاشت كه هر كه را می‏خواهد
انتخاب كند و او حسين بن علی عليه السلام را انتخاب كرد .
ولی گذشته از عدم انطباق مضمون اين روايت با تاريخ ، در سند اين‏
روايت دو نفر قرار دارند كه اين روايت را غير قابل اعتماد می‏كند ، يكی‏
ابراهيم بن اسحاق احمری نهاوندی است كه علماء رجال او را از نظر دينی‏
متهم می‏دانند و روايات او را غير قابل اعتماد می‏شمارند . و ديگری عمر بن‏
شمر است كه او نيز كذاب و جعال خوانده شده است .
من نمی دانم ساير رواياتی كه در اين مورد است از اين قبيل است يا نه‏
؟ بررسی مجموع احاديثی كه در اين زمينه وارد شده است احتياج به مطالعه و
تحقيق بيشتری دارد .