گاهی می‏گويند ايرانی مايل بود از حكومت و آيين آنروز خويش دفاع كند و
حمايت نمايد ، اما نكرد ، ترجيح داد خود را كنار كشد و تماشاچی باشد .
زهی پستی و نامردمی .
طبق اظهارات اين بيخردان ، ملت ايران پست ترين و منحط ترين ملل جهان‏
است ، زيرا ايرانی از ترس ، خط قديم خود را رها كرد و خط عربی را به‏
كار برد ، از ترس به زبان عربی بيش از زبان فارسی اهميت داد و برايش‏
فرهنگ و قاعده و دستور نوشت ، از ترس تأليفات خود را به زبان عربی‏
نوشت ، از ترس به بچه های خود زبان عربی می‏آموخت ، از ترس مفاهيم‏
اسلامی را در دل ادبيات خود جای داد ، از ترس دين قديم خود را به دست‏
فراموشی سپرد ، از ترس حكومت مورد علاقه خود را حمايت نكرد . از ترس‏
به كمك كيش و آيين محبوب خود بر نخاست .
خلاصه از نظر اين مدعيان ، در طول اين چهارده قرن آنچه در تاريخ اين‏
ملت رخ داده بی لياقتی ، نفاق و دورويی ، ترس و جبن ، بی اصالتی ، پستی‏
و نامردمی بوده است ، چيزی كه وجود نداشته " تشخيص " و " انتخاب "
و " ايمان " و " حقيقت خواهی " بوده است از اينرو بزرگترين اهانتها
از طرف اين نابخردان به ملت شريف و نجيب ايران وارد می‏شود .
اما خواننده محترم اين كتاب متوجه خواهد شد كه همه اينها تهمت به‏
ايران و ايرانی است ، ايرانی هر چه كرده به تشخيص و انتخاب خود بوده‏
است ، ايرانی لايق بوده نه بی لياقت ، راست و صريح بوده نه منافق و
دروغگو ، شجاع و دلير بوده نه جبان و ترسو ، حقيقت خواه بوده نه چشم به‏
حوادث زود گذر ، اصيل بوده نه بی بن و بی ريشه . ايرانی در آينده نيز
اصالت خويش را حفظ ، و پيوند خويشرا با اسلام روز بروز محكمتر خواهد كرد
.