من نمی‏دانم ايشان كه در يك خانواده اصيل مسلمان بزرگ شده‏اند و خود
اهل كتاب و مطالعه بودند در كجای اسلام احترام به آتش را پيدا كردند ؟
آنچه در قرآن است اين است كه جن و شيطان از آتش آفريده شده‏اند و آدم‏
از خاك ، آدم خاكی به درگاه قرب الهی بار يافت و شيطان آتشی از درگاه‏
رانده شد .
در صفحه 415 پس از بحث زياد درباره فره ايزدی می‏گويند : " طبق‏
مندرجات " زامياديشت " " فر " فروغی است ايزدی به دل هر كه بتابد
از همگنان برتری يابد ، از پرتو اين فروغ است : كه شخص به پادشاهی رسد
، شايسته تاج و تخت گردد ، آسايش گستر و دادگر شود و همواره كامياب و
پيروزمند باشد ، و نيز از نيروی اين نور است كه كسی در كمالات نفسانی و
روحانی كامل گردد و از سوی خداوند به پيامبری برگزيده شود " .
در صفحه 420 می‏گويند : " طبق مندرجات اوستا ( زامياديشت ، بندهای 33
، 40 ) " فر " را به صورت مرغ و عقاب تصور می‏كردند " و در ذيل همين‏
صفحه داستانی را كه قبلا نقل كرديم كه چگونه فرا يزدی را در شكل يك "
بره " به دنبال اردشير می‏دواندند نقل كرده‏اند .
در عين حال در صفحه 415 برای اينكه اين خرافه را معقول جلوه دهند كوشش‏
می‏كنند كه مفهوم آن را با مفهوم كلمه " سلطان " در قرآن مجيد تطبيق‏
دهند و حال آنكه كلمه سلطان به هيچ وجه با اين مفهوم خرافی منطبق نيست ،
سلطان در قرآن يا به معنی " قدرت و تسلط " استعمال شده است يا به‏
معنی دليل و حجت كه منشا غلبه و قدرت و تسلط است ، و حتی در مورد تسلط
شيطان بر انسان نيز به كار رفته است : " « انما سلطانه علی الذين‏
يتولونه »" ( 1 ) و همچنين در مورد تسلط قانونی يك انسان بر يك عمل‏
خاص نيز بكار رفته است " « و من قتل مظلوما فقد جعلنا لوليه سلطانا
" ( 2 ) كوچكترين ارتباطی ميان

پاورقی :
( 1 ) سوره النحل آيه . 100
( 2 ) سوره الاسراء آيه . 33