پاورقی : ( 1 ) تاريخ تمدن اسلام ، جلد 3 ، ترجمه فارسی ، صفحه . 75
و علوم قرآن پرداختند و به استدلال و اجتهاد و استنباط تمسك جستند . . .
و از آنرو نه تنها كتابت را مكروه نشمردند ، بلكه آن را مستحب دانستند
و به احاديث زيرا كه انس بن مالك از پيغمبر روايت كرد رجوع نمودند (
1 ) .
آنچه جرجی زيدان به خلفای راشدين نسبت میدهد دروغ محض است ، نه
مسأله شهری شدن مطرح بوده است و نه مسأله منع از تدوين و تأليف كه جرجی
زيدان فرع بر آن دانسته است . مسألهای كه بوده است و جرجی زيدان و
ديگران به آن شاخ و برگ دادهاند . يكی ممنوعيت صحابه پيغمبر از خروج از
مدينه و توطن در نقطه ديگر است و ديگر منع از كتابت احاديث نبوی است
، و اين هر دو مربوط است به خليفه دوم نه به همه خلفای باصطلاح راشدين .
چنانكه میدانيم در قديمترين كتب تاريخ اسلامی اختلاف نظر علی عليهالسلام و
بعضی ديگر از صحابه از يك طرف و عمر و بعضی صحابه ديگر از طرف ديگر در
مسأله كتابت حديث ذكر شده است و ما بعدا درباره اين موضوع سخن خواهيم
گفت . خود مسأله خروج از مدينه و توطن در نقطه ديگر چنانكه میدانيم
وسيله علی عليهالسلام كه كوفه را دارالخلافه قرار داد و برخی صحابه ديگر
نقض شد . عليهذا سخن جرجی زيدان " اصلا " و " فرعا " بیاساس است .
ادوارد براون نيز مدعی است كه در قرن اول هجری با اينكه شور علمی
مسلمانان فوقالعاده زياد بود ، كتابی تدوين نشد ، كليه معلومات سينه به
سينه و نسل به نسل شفاها منتقل میگشت و قرآن تقريبا تنها اثری بود كه به
نثر عربی باقی بود . میگويد :
كسب علم ( در قرن اول هجری ) فقط به وسيله مسافرت ميسر میشد و
سفرهايی كه در طلب علم میكردند و در وهله اول نخست به مقتضای اوضاع و
احوال هر سفر جهات موجبهای داشت لكن به تدريج سفر رسم
پاورقی : ( 1 ) تاريخ تمدن اسلام ، جلد 3 ، ترجمه فارسی ، صفحه . 75 |