مستقيم ، مخصوصا افكار طبقه دانشمند و فيلسوف را جذب كند نمیتواند
پايداری كند ، بعلاوه كيش مانی مبتنی بر نوعی زهد و رياضت است كه طبعا
غير عملی است ، مخصوصا عقائد او درباره پليدی تناسل و تقديس تجرد عامل
عمدهای برای روگرداندن از اوست ، خصوصا آنگاه كه با مكتبی مواجه میشود
كه در عين معنويت وافر ، از اين نوع زهد و رياضتها بيزار است ازدواج را
مقدس و توالد و تناسل را " سنت " میشمارد .
اگر مسلمين ، مانويه را مانند زردشتيان و يهوديان و مسيحيان از اهل
كتاب میشمردند و ريشه آسمانی برای مانويت قائل میشدند ، ممكن بود
مانويان نيز كه مقارن ظهور اسلام در قلمرو اسلام زياد بودند ، مانند
زردشتيان و يهوديان و مسيحيان به صورت يك اقليت مذهبی به حيات خود
ادامه دهند . اما زندقه شمردن مانويت از طرف مسلمين امكان ادامه حيات
را برای آنها ولو به صورت يك اقليت مذهبی از ميان برد .
آيين مزدكی
مذهب ديگری كه در اواخر عهد ساسانيان طلوع كرد و پيروان زيادی پيدا
كرد ، مزدكی بوده . مذهب مزدك را اشتقاقی از مانويت دانستهاند . مزدك
در عهد قباد پدر انوشيروان مدعی نوعی رهبری مذهبی شد و قباد در ابتدا از
روی عقيده و علاقه يا بعنوان يك نقشه سياسی برای كوباندن طبقه اشراف و
روحانيون زردشتی به او گرويد و كار مزدك سخت بالا گرفت ، ولی به فاصله
اندكی در همان زمان قباديه دستياری فرزندش انوشيروان و يا در زمان
سلطنت خود انوشيروان مزدكيان قتل عام شدند و از آن پس به صورت يك
فرقه سری در آمدند .
مزدكيان در دوره اسلام نيز لااقل تا دو سه قرن وجود داشتهاند . در دوره
اسلام ، نهضتهای ايرانی ضد خلافت و احيانا ضد اسلامی را غالبا مزدكيان
رهبری میكردهاند به همين جهت زردشتيان با آنها همراهی نكرده ، با مسلمين
عليه آنها همكاری میكردند .