و تبت و كشور مغولستان ، عده زيادی را به دين مسيح در آورده‏اند . اين‏
تبليغ در ميان كشورها نشده بلكه در ميان ملل صحرا گردی به عمل آمده است‏
كه هر روز در يك كشور به سر می‏بردند . به اين طريق دين مسيح در اين نقاط
بسيار دور تا قرن سيزدهم هنوز پابرجا بود و هنگامی كه مبلغين "
فرانسيسكن " از قبيل : " ژان دوپلان كارپن " و " روبروك " و
مسافرينی مانند " ماركوپولو " به آن كشور مسافرت كردند ، آن را در حال‏
حيات يافتند . در ميان اردوهای سيار رؤسای طوائف مغول كه به دنبال‏
پيروزی به طرف مغرب روان بودند و هنوز درباره اختيار اديان مختلفی‏
مانند بودايی و مانوی و اسلام كه در ميان راهشان بود ترديد داشتند ، مذهب‏
نسطوری طرفدار زياد پيدا كرد و هنگامی رسيد كه احتمال می‏رفت تمام رقبای‏
خود را شكست دهد ، قبول دين اسلام از طرف مغول شكست بزرگی برای مسيحيت‏
در اين نواحی بود ( 1 ) .
در زمان خسرو پرويز مسيحيت در ايران بيش از هر وقت ديگر قوت گرفت‏
بسياری از نزديكان شاه كه از ايرانيان اصيل بودند عيسوی شدند . چنانكه‏
می‏دانيم خسرو پرويز در اثر قيام و انقلاب بهرام چوبين ، سردار معروف‏
ايرانی مجبور شد ايران را ترك كند و به رقيب قدرتمند خويش "
موريكيوس " قيصر روم پناه ببرد و از او استمداد كند و با دادن‏
امتيازاتی به او و با كمك او به پايتخت برگردد . گويند خسرو در مدتی كه‏
در روم مانده بود تمايلی به مسيحيت پيدا كرده بود .
كريستن سن می‏گويد :
موبدان ، چندان از بازگشت خسرو كه در سال 581 ميلادی اتفاق افتاد
شادمان نشدند ، زيرا كه اين پادشاه از روم اين ارمغان را

پاورقی :
( 1 ) همان كتاب ، صفحه 218 - . 219