سادسا اگر مردم ايران احترامی كه برای ائمه اطهار قائلند به خاطر
انتساب آنها به خاندان ساسانی است میبايست به همين دليل برای خاندان
اموی نيز احترام قائل باشند ، زيرا حتی كسانی كه وجود دختری به نام
شهربانو را برای يزدگرد انكار میكنند اين مطلب را قبول كردهاند كه در
زمان وليد بن عبدالملك در يكی از جنگهای قتيبة بن مسلم ، يكی از نوادگان
يزدگرد به نام " شاه آفريد " به اسارت افتاد و وليد بن عبدالملك شخصا
با او ازدواج كرد و از او يزيد بن وليد بن عبدالملك معروف به " يزيد
ناقص " متولد شد . پس يزيد ناقص كه خليفهای اموی است نسبت به شاهان
ايرانی میبرد و قطعا از طرف مادر شاهزاده ايرانی است .
چرا ايرانيان برای وليد بن عبدالملك به عنوان داماد يزدگرد و برای
يزيد بن الوليد به عنوان يك شاهزاده ايرانی ابراز احساسات نكردند ، اما
فی المثل برای امام رضا عليه السلام به عنوان كسی كه در ششمين پشت به
يزدگرد میرسد ، اين همه ابراز احساسات كرده و میكنند .
اگر ايرانيان چنين احساسات به اصطلاح ملی میداشتند ، بايد برای
عبيدالله بن زياد احترام فوق العادهای قائل باشند ، زيرا عبيدالله قطعا
نيمه ايرانی است . زياد پدر عبيدالله مرد مجهول النسبی است اما مرجانه
مادر عبيدالله يك دختر ايرانی شيرازی است كه در زمانی كه زياد والی
فارس بود با او ازدواج كرد .
چرا ايرانيان كه به قول اين آقايان آن اندازه احساسات ملی داشتهاند كه
ائمه اطهار را به واسطه انتسابشان به خاندان سلطنتی ايران به آن مقام
رفيع بالا بردند ، عبيدالله زياد نيمه ايرانی و مرجانه تمام ايرانی را اين
اندازه پست و منفور میشمارند ؟ ! .
سابعا اين مطلب آنگاه میتواند درست باشد كه شيعه منحصر به ايرانی
باشد و لااقل دسته اولی شيعه را ايرانی به وجود آورده باشد ، و از آنطرف
هم عموم و لااقل اكثر ايرانيانی كه مسلمان شدند مذهب شيعه را اختيار كرده
باشند .
|