نژادی خود پل بسته بودند ، يعنی اسلام برای اولين بار توانست كليتی و
وحدتی سياسی و اجتماعی بر اساس عقيده و مرام و مسلك به وجود آورد ، و
همين جهت تسهيلات زيادی از لحاظ ايجاد تمدنی عظيم و وسيع به وجود آورد .
از اينگونه اظهار نظرها فراوان می‏توان يافت .
نقطه مقابل اينگونه اظهار نظرها ، يك سلسله اظهار نظرهای ديگر است كه‏
آنها نيز بايد مورد توجه واقع شود . طبق آن اظهار نظرها هجوم اعراب‏
مسلمان به ايران و غلبه آنها بر ايرانيان برای ايران فاجعه بوده است‏
نظير فاجعه حمله اسكندر و حمله مغول . همانطور كه حمله اسكندر و حمله‏
مغول و مخصوصا حمله مغول شيرازه يك تمدن بزرگ را از هم پاشيد ، حمله‏
اعراب مسلمان نيز مدنيتی را مضمحل ساخت و اگر مردم ايران بعد از اسلام ،
خصوصا در قرنهای سوم و چهارم و پنجم و ششم هجری در خط علم و فرهنگ‏
افتادند ناشی از خصيصه نژادی و سابقه فرهنگی قبل از اسلام آنها بود و در
حقيقت نوعی بازگشت به دوره قبل از اسلام بود و اسلام تنها كاری كه كرد
اين بود كه در حدود دو قرن وقفه‏ای در اين سير علمی و فرهنگی ايجاد كرد ،
پس از دو قرن كه ايران استقلال سياسی يافت و از تحت سلطه و نفوذ عرب‏
خارج شد و شخصيت پيشين خود را باز يافت دو مرتبه راه گذشته خويش را
ادامه داد و بدينگونه استمرار فرهنگی ايران ادامه يافت .
البته در ميان محققان ايرانی و غير ايرانی كسی را نمی توان يافت كه‏
اينگونه اظهار نظر نمايد ، اينگونه اظهار نظرها همواره از طرف كسانی‏
صورت می‏گيرد كه گفتارشان آب و رنگ تبليغ دارد و اهميتی كه دارد در
اينست كه اخيرا زياد تكرار می‏شود و غالبا توأم است با تعبيرات ادبی و
تحريك آميز .
آقای فريدون آدميت در كتاب امير كبير و ايران ( 1 ) می‏گويد :
دين اسلام برای ايجاد مركزيت ، در يك جامعه ابتدايی مثل

پاورقی :
( 1 ) جلد اول ، صفحه 75 - . 74