3 - حجةالحق ، ابوالفتح ، عمربن ابراهيم خيامی نيشابوری ، معروف به
خيام . فيلسوفو رياضيدان و احتمالا شاعر بوده است و شهرت جهانی دارد ،
اما متأسفانه شهرت خيام به اشعار منسوب به اوست نه به فلسفه و
رياضيات . مخصوصا رياضيات كه ارزش فراموش ناشدنی در اين فنون داشته
است . اشعار منسوب به خيام كه اكثريت قريب به اتفاق آنها از خود او
نيست به او چهرهای داده كاملا مغاير با چهره واقعی او ، يعنی چهره يك
انسان شكاك پوچيگرای دم غنيمت شمار غير مسئول . شاعری انگليسی بنام
فيتز جرالد كه رباعيات او را ( و بنابر گفته آقای تقیزاده گاهی با
تحريف و تغيير معنی ) به زبانی فصيح به شعر ترجمه كرده ، بيش از هر كس
ديگر موجب اين شهرت كاذب شده است .
از خيام برخی رسالات فلسفی باقی مانده كه طرز تفكر او را روشن میسازد
يكی رسالهای است بنام ( كون و تكليف ) كه در پاسخ سؤال ابونصر محمدبن
عبدالرحيم نسوی ، قاضی نواحی فارس است . وی از خيام درباره حكمت خلقت
و غرض آفرينش و هم درباره فلسفه عبادات سؤال كرده است و ضمنا ابياتی
در مدح خيام سروده است كه اين چند بيت از آنها باقی مانده است :
ان كنت ترعين ياريح الصباذ ممی
|
فاقری السلام علی العلامة الخيم
|
بوسی لديه تراب الارض خاضعة
|
خضوع من يجتدی جدوی من الحكم
|
فهو الحكيم الذی تسقی سحائبه
|
ماءالحيوه رفات الاعظم الرمم
|
عن حكمة الكون والتكليف يأت بما
|
تغنی براهينه عن ان يقال لم ؟
|
خيام ، حكيمانه ، مطابق مبانی استادش بوعلی ( يا استاد استادش ) پاسخ
گفته است ، هر كس بر مبانی بوعلی در اين مسائل وارد باشد میداند كه
خيام تا چه اندازه وارد بوده است . خيام در آن رساله از بوعلی بعنوان (
معلم ) ياد میكند و در مسائل مورد سؤال كه ضمنا سر ( تضاد در عالم ) و
مسأله شرور هم مطرح شده مانند فيلسوفی جزمی اظهار نظر میكند و میگويد :
من و آموزگارم بوعلی در اين