پاورقی : ( 1 ) همان كتاب ، صفحه 218 - . 219
و تبت و كشور مغولستان ، عده زيادی را به دين مسيح در آوردهاند . اين
تبليغ در ميان كشورها نشده بلكه در ميان ملل صحرا گردی به عمل آمده است
كه هر روز در يك كشور به سر میبردند . به اين طريق دين مسيح در اين نقاط
بسيار دور تا قرن سيزدهم هنوز پابرجا بود و هنگامی كه مبلغين "
فرانسيسكن " از قبيل : " ژان دوپلان كارپن " و " روبروك " و
مسافرينی مانند " ماركوپولو " به آن كشور مسافرت كردند ، آن را در حال
حيات يافتند . در ميان اردوهای سيار رؤسای طوائف مغول كه به دنبال
پيروزی به طرف مغرب روان بودند و هنوز درباره اختيار اديان مختلفی
مانند بودايی و مانوی و اسلام كه در ميان راهشان بود ترديد داشتند ، مذهب
نسطوری طرفدار زياد پيدا كرد و هنگامی رسيد كه احتمال میرفت تمام رقبای
خود را شكست دهد ، قبول دين اسلام از طرف مغول شكست بزرگی برای مسيحيت
در اين نواحی بود ( 1 ) .
در زمان خسرو پرويز مسيحيت در ايران بيش از هر وقت ديگر قوت گرفت
بسياری از نزديكان شاه كه از ايرانيان اصيل بودند عيسوی شدند . چنانكه
میدانيم خسرو پرويز در اثر قيام و انقلاب بهرام چوبين ، سردار معروف
ايرانی مجبور شد ايران را ترك كند و به رقيب قدرتمند خويش "
موريكيوس " قيصر روم پناه ببرد و از او استمداد كند و با دادن
امتيازاتی به او و با كمك او به پايتخت برگردد . گويند خسرو در مدتی كه
در روم مانده بود تمايلی به مسيحيت پيدا كرده بود .
كريستن سن میگويد :
موبدان ، چندان از بازگشت خسرو كه در سال 581 ميلادی اتفاق افتاد
شادمان نشدند ، زيرا كه اين پادشاه از روم اين ارمغان را
پاورقی : ( 1 ) همان كتاب ، صفحه 218 - . 219 |