فاسد گشته بود ، نظامات اجتماعی فاسد ، ستم فراوان ، تودهها ناراضی ، و
جهان نيازمند به يك تحول و نوسازی بود ، اسلام آمد و اين رسالت را انجام
داد ، معيارها را دگرگون ساخت ، بندها را پاره كرد و خوابها را از كلهها
پرانيد و روحی تازه به پيكر نيمه جان ملتها و از آن جمله ملت ايران دميد
و يا اين نظر را كه میگويد همه چيز داشتيم اسلام آمد و همه را از ما گرفت
.
خوشبختانه همان طور كه قبلا گفتيم تاريخ جهان و ايران مقارن ظهور اسلام
روشن است مطالعه مختصری در تاريخ ، وضع را روشن میكند . كافی است
ببينيم كه ايران قبل از اسلام از لحاظ نظام فكری و اعتقادی چه افكار و
معتقداتی داشته است و ارزش آن معتقدات چيست ؟ نظامات اجتماعی ،
خانوادگی ، اخلاقی ، سياسی آنروز ايران چه نظاماتی بوده است ، سپس آنها
را با نظامات فكری ، اجتماعی ، سياسی ، خانوادگی ، اخلاقی اسلام با توجه
به متن تاريخ مقايسه و نتيجه گيری كنيم . سخن خود را از نظامات فكری و
اعتقادی ايران آغاز مینمائيم :
نظام فكری و اعتقادی
مقصود ، بيان افكار و عقائد مذهبی عامه مردم ايران در دوره مقارن ظهور
اسلام است . ما فعلا در افكار و عقائد فلسفی آن عصر در ايران بحثی نداريم
كه آيا اولا يك مكتب فلسفی مجزا از عقائد دينی و مذهبی در ايران ساسانی
وجود داشته است يا نه ؟ و به فرض وجود ، چه نوع مكتبی بوده است ؟ زيرا
بر فرض بگوييم مكتب يا مكاتبی فلسفی وجود داشته است و فلاسفهای به
مفهوم واقعی كلمه در آن عصر وجود داشتهاند ، در روحيه عامه مردم تأثيری
نداشته است . و ما برای اينكه افكار و عقائد عامه را بررسی كنيم بايد
مذاهب و اديان آن عصر را بررسی نماييم .
اسلام بدون شك يك نظام فكری و اعتقادی جديد به ايران داد . و همان طور
كه قبلا ذكر كرديم مردم ايران بشكل بيسابقهای نظامات فكری و اعتقادی اسلام
را پذيرفتند و افكار و معتقدات پيشين خود را دور ريختند . و اين پذيرش
دفعی و فوری