است . او به داشتن حوزه و تربيت شاگردان معروف است . بيهقی در تتمه‏
صوان الحكمة می‏گويد : ( فلسفه بوسيله لوكری در خراسان انتشار يافت ) .
محمود محمد خضيری استاد جامع الازهر در مقاله‏ای كه بمناسبت ( هزاره ابن‏
سينا در بغداد ) در كتابی بنام ( الكتاب الذهبی للمهرجان الالفی لابن سينا
) چاپ شده ( ص 55 ) می‏گويد ابوالعباس عمر طويل يافت و من تاريخ وفات‏
او را به دست‏نياوردم اما گمان می‏كنم در اواخر قرن پنجم هجری واقع شده‏
باشد .
عبدالرحمن بدوی در مقدمه تعليقات ابن سينا ( صفحه 8 ) از بر كلمن نقل‏
می‏كند كه وفات لوكری در سال 517 ( اوائل قرن ششم ) بوده است . و خود
بدوی می‏گويد من نمی‏دانم بر كلمن از چه مأخذی نقل كرده است .
2 - ابوالحسن ، سعيد بن هبةالله بن حسين . ابن ابی اصيبعه می‏گويد در
طب ممتاز بود و در علوم حكميه بافضل . وی شاگرد ابوالفضل كتيفات و
عبدان كاتب بوده ( 1 ) و آنها شاگرد ابوالفرج ابن الطيب سابق‏الذكر ( 2
) اين شخص همان كسی است كه اجازه نمی‏داده است از محضرش يهودی يا
نصرانی استفاده كند و ابوالبركات بغدادی صاحب كتاب معروف ( المعتبر )
كه در ابتداء يهودی بود با نيرنگ در كرياس در می‏نشست و استفاده می‏كرد
و تا يك سال بهمين وضع ادامه داد . بعد از يكسال كه استاد از وجود چنين‏
شاگردی آگاه شد بر او رحمت آورد و اجازه داد رسما شركت نمايد .
ابن ابی اصيبعه می‏نويسد : ابوالبركات كتاب ( التلخيص ) النظامی )
تأليف خود سعيدبن هبةالله را نزد او خواند .
من نمی‏دانم آن كتاب در طب بوده يا فلسفه . سعيدبن هبةالله در 495 در
گذشته است .

پاورقی :
( 1 ) عيون‏الانباءج 2 صفحه . 259
( 2 ) عيون‏الانباءج 2 صفحه . 236