هر چند بيسواد ، داشته باشد خانواده دختر ترجيح ميدهند كه دختر خود را به‏
آن كاسب يا مقاطعه كار بدهند تا آن آموزگار يا دبير يا روحانی . چرا ؟
آيا به علت اينكه علم و معنويت را خوار ميشمرند ؟ البته نه . ربطی به‏
تحقير علم ندارد ، دختر بچنين طبقه‏ای دادن قدری فداكاری ميخواهد و همه‏
آماده اين فداكاری نيستند .
عجبا ، ميگويند به دليل اينكه فردی از قريش كتابخوانی كودكی را تحقير
كرده پس عرب مطلقا دشمن علم و كتابت بوده ، پس به هر جا پايش رسيده‏
كتابها را آتش زده است اين درست مثل اينست كه بگويند به دليل اينكه‏
عبيد زاكانی اديب و شاعر ايرانی گفته است :
ای خواجه مكن تا بتوانی طلب علم
كاندر طلب را تب يك روزه بمانی
رو مسخرگی پيشه كن و مطربی آموز
تا داد خود از مهتر و كهتر بستانی
پس مردم ايران عموما دشمن علم و مخالف سواد آموزی هستند و هر جا
كتاب و كتابخانه بدستشان بيفتد آتش ميزنند ، و بر عكس طرفدار مطربی و
مسخرگی ميباشند يا بگويند بدليل اينكه ابوحيان توحيدی در اثر فقر و
تنگدستی تمام كتابهای خود را سوزانيد ، پس مردم كشورش دشمن علم و
سوادند .
اما آنچه ابوريحان درباره خوارزم نقل كرده است ، هر چند مستند به سندی‏
نيست و ابوريحان مدرك نشان نداده است ، ولی نظر به اينكه ابوريحان‏
مردی است كه علاوه بر ساير فضايل ، محقق در تاريخ است و به گزاف سخن‏
نمی‏گويد و فاصله زمانی زيادی ندارد . زيرا او در نيمه دوم قرن چهارم و
نيمه اول قرن پنجم ميزيسته است و خوارزم در زمان وليد بن عبدالملك در
حدود سال 93 فتح شده است و به علاوه خود اهل خوارزم بوده است بعيد نيست‏
كه درست باشد .
اما آنچه ابوريحان نقل كرده . اولا مربوط به خوارزم و زبان خوارزمی است‏
، نه به كتب ايرانی كه زبان پهلوی يا اوستائی بوده است .