و قرآن و تفسير آموختند و داد و عدل فرو نهاد و بسيار گبركان مسلمان
گشتند از نيكويی سيرت او " .
آری اين بوده حال زردشتيان در زمان خلفای راشدين و در زمان معاويه در
وقتی كه ربيع الحارثی حكومت میكرده است ، هنگامی كه زياد ستمگر تصميم
ظالمانهای میگيرد با عكس العمل شديد مسلمانان روبرو میشود و خليفه ستمگر
وقت هم كه خود را با مخالفت مسلمانان مواجه میبيند حكم عامل خود را
نقض و نظر مسلمانان را تاييد میكند .
عليهذا ديگر چه جای گريه و زاری و نقل قسمتی از تاريخچه و ترك قسمتی
ديگر و ادعای اين كه زردشتيان مجبور بودند عقائد خويش را نهفته دارند ؟
ما منكر مظالم امويان نيستيم ، ولی اين مظالم نسبت به مظالمی كه قبلا
ايرانيان از طرف حكام خود میديدند چيزی نبود ، ثانيا امويان لبه تيز تيغ
خود را متوجه آل علی كرده بودند كه آنها را رقبای خود میدانستند و از
جانب آنها احساس خطر میكردند ، قطعا زردشتيان در حكومت اموی از پيروان
و دوستان اهل بيت وضع بهتری داشتهاند .
البته سياست امويان يك سياست نژادی بود و حكومت آنها حكومت عربی
بود نه اسلامی ، ميان عرب و غير عرب تبعيض قائل میشدند ، ولی اين
تبعيض ميان عرب و غير عرب بود يعنی حتی ميان يك مسلمان عرب با
مسلمان غير عرب تفاوت قائل میشدند و به مذهب كاری نداشتند ، زردشتيان
اگر به شرائط معمول اهل ذمه عمل میكردند در امنيت بودند .
زردشتيان در دوره عباسيان آزادی كامل به دست آوردند ، با ائمه و علمای
مسلمين در اطراف عقائد اسلامی و زردشتی به مباحثه و مجادله و مبارزه قلمی
میپرداختند قبلا در بخش اول اين كتاب نقل كرديم كه گرايش عمده ايران از
زردشتی گری به اسلام و ويرانی آتشكدهها و ساختن مساجد به جای آنها در
قرونی
|