اهل كتاب راست و دروغ به هم آميخته است ، چون شما اهل تشخيص نيستيد ،
نه تصديق كنيد ، مباد كه دروغی را تصديق كرده باشيد و نه تكذيب كنيد
مباد كه راستی را تكذيب كرده باشيد ، كما اينكه جمله : " در قرآن ،
حكايت گذشتگان ، پيشگوئی آينده ، قانون حاكم ميان شما است " كه در نهج‏
البلاغه نيز آمده است ناظر به حكايات دينی ، آينده اخروی و قوانين مذهبی‏
است و مقصود اينست با آمدن قرآن شما به كتاب آسمانی ديگری نياز نداريد
.
از همه مضحك‏تر تمسك به آيه « و لا رطب و لا يابس الا فی كتاب مبين
است كه تا آنجا كه من اطلاع دارم يك نفر از مفسرين هم اين آيه را مربوط
به قرآن ندانسته است . همه آنرا به لوح محفوظ تفسير كرده‏اند .
تصور مسلمين از اين آيه و از آن احاديث هرگز آنچيزی نبوده كه اين‏
آقايان فرض كرده و نتيجه گرفته‏اند كه اين آيه و آن احاديث زمينه فكری‏
به مسلمين ميداده كه غير قرآن هر كتابی را در هر فنی و هر علمی از بين‏
ببرند .
اكنون نوبت آن است كه به نقد دليل چهارم مرحوم دكتر معين بپردازيم .
ايشان به شكلی نقل كردند كه گوئی ابن خلدون قاطعانه درباره كتابسوزی‏
ايران نظر داده است و گوئی در نقل ابوالفرج ابن العبری و عبداللطيف‏
بغدادی و قفطی و حاجی خليفه هم هيچگونه خللی نيست ، در صورتی كه ايشان‏
قطعا ميدانسته‏اند كه محققين اروپا اخيرا بی پايگی و بی اساسی كتابسوزی‏
اسكندريه را وسيله مسلمين به وضوح به اثبات رسانيده‏اند ولی ايشان تنها
به نقل انكار شبلی نعمان و مينوی قناعت كرده و رد شده‏اند . بدون اينكه‏
به دليلهای قاطع آنها توجه كنند .
اكنون ما به طور خلاصه نظريات محققين را درباره كتابسوزی اسكندريه به‏
اضافه نكاتی كه به نظر خود ما رسيده نقل می‏كنيم ، سپس به نقد آنچه به‏
ابن خلدون و حاجی خليفه درباره كتابسوزی ايران نسبت داده شده ميپردازيم‏
.
غالبا مدعيان كتابسوزی در ايران به كتابسوزی اسكندريه استناد ميكنند .