آقای دكتر عبدالحسين زرين كوب ، در كتاب كارنامه اسلام ( 1 ) در بحث‏
از علل تمدن عظيم و با شكوه اسلامی ، می‏گويد :
. . . آنچه اين مايه ترقيات علمی و پيشرفتهای مادی را برای مسلمين‏
ميسر ساخت در حقيقت همان اسلام بود كه با تشويق مسلمين به علم و ترويج‏
نشاط حياتی ، روح معاضدت و تسامح را جانشين تعصبات دنيای باستانی كرد ،
و در مقابل رهبانيت كليسا كه ترك و انزوا را توصيه می‏كرد ، با توصيه‏
مسلمين به " راه وسط " توسعه و تكامل صنعت و علم انسانی را تسهيل كرد
. در دنيايی كه اسلام به آن وارد شد ، اين روح تساهل و اعتدال در حال زوال‏
بود . از دو نيروی بزرگ آن روز دنيا ( بيزانس و ايران ) بيزانس در اثر
تعصبات مسيحی كه روز بروز در آن بيشتر غرق می‏شد هر روز علاقه خود را بيش‏
از پيش با علم و فلسفه قطع می‏كرد ، تعطيل فعاليت فلاسفه به وسيله ژوستی‏
نيان اعلام قطع ارتباط قريب الوقوع بود بين دنيای روم با تمدن و علم . در
ايران هم اظهار علاقه خسرو انوشيروان به معرفت و فكر ، يك دولت مستعجل‏
بود ، و باز تعصباتی كه بر زويه طبيب در مقدمه كليله و دمنه

پاورقی :
( 1 ) صفحه . 13