ميگيرد آنجا كه درباره قياس استثنائی در منطق بحث می‏شود ، علی رغم‏
فشارهائی كه نويسنده بر مغز خود می‏آورد هيچ سئوال ديگری به ذهن نمی‏رسد جز
همان سئوالی كه طراحان انگليسی در انيورسيته كلكته طرح كردند و ناچار
ميشود مسئله را به اين صورت طرح كند . " ممكن است قياس استثنائی در
عين حال منفصله و متصله يعنی مركب باشد : مثال اينگونه قياس قول معروف‏
منسوب به پيشوای عرب است كه چون خواست سوزاندن كتابخانه ساسانيان را
مدلل و موجه كند چنين استدلال كرد : اين كتابها يا موافق قرآنند و يا
مخالف آن ، اگر موافق قرآنند وجودشان زائد است اگر مخالف آن هستند نيز
وجودشان زائد و مضر است و هر چيز زائد و مضر بايد از بين برده شود پس‏
در هر صورت اين كتابها بايد سوخته شوند " ( 1 ) .
چند سال پيش در مؤسسه اسلامی حسينيه ارشاد دو سخنرانی ايراد كردم كه‏
عنوانش " كتابسوزی اسكندريه " بود ، و بی پايگی آنرا روشن كردم يادم‏
هست كه بعد از پايان آن سخنرانيها از مؤمن مقدسی نامه‏ای دريافتم به اين‏
مضمون كه تو چه داعی داری كه دروغ بودن اين قصه را اثبات كنی ! ؟ بگذار
اگر دروغ هم هست مردم بگويند ، زيرا دروغی است به مصلحت و تبليغی است‏
عليه عمر بن الخطاب و عمرو بن العاص .
اين مؤمن مقدس گمان كرده بود كه اينهمه بوق و كرنا كه از اروپا تا هند
را پر كرده ، كتابها در اطرافش می‏نويسند و رمانها برايش می‏سازند ، و
برای آنكه مسلم و قطعی تلقی شود در كتب منطق و فلسفه و سئوالات امتحانيه‏
آنرا می‏گنجانند به خاطر احساسات ضد عمری يا ضد عمرو بن العاصی است و يا
قربه الی الله و برای خدمت به عالم تشيع و بی آبرو كردن مخالفان‏
اميرالمؤمنين علی عليه السلام است اين اشخاص نمی‏دانند كه در جوی كه اين‏
مسائل مطرح ميشود مسئله اسلام مطرح است و بس و نميدانند كه در جهان‏
امروز سلاح مؤثر عليه يك كيش و يك آئين بحثهای كلامی و استدلالهای منطقی‏
ذهنی نيست . در جهان امروز طرح طرز برخورد پيروان يك كيش در جريان‏
تاريخ با مظاهر فرهنگ و تمدن ، مؤثرترين سلاح له يا عليه آن كيش و آن‏
آيين است .

پاورقی :
( 1 ) دكتر علی اكبر سياسی ، مبانی فلسفه ، صفحه . 254