خوانده می‏شوند . اگر ابوهاشم كوفی اولين كسی باشد كه به اين نام خوانده‏
شده باشد و او استاد سفيان ثوری متوفی در سال 161 هجری هم بوده است ،
پس در نيمه اول قرن دوم هجری اين نام معروف شده بوده است ، نه در
اواخر قرن دوم ( آنچنانكه نيكولسون و ديگران گفته‏اند ) و ظاهرا شبهه‏ای‏
نيست كه وجه تسميه صوفيه به اين نام پشمينه پوشی آنها بوده است ( صوف‏
پشم ) صوفيه به دليل زهد و اعراض از دنيا از پوشيدن لباسهای نرم اجتناب‏
می‏كردند و مخصوصا لباسهای درشت پشمين می‏پوشيدند .
اما اينكه از چه وقت ، اين گروه خود را ( عارف ) خوانده‏اند باز اطلاع‏
دقيقی نداريم . قدر مسلم اينست و از كلماتی كه از سری سقطی متوفی 243
هجری نقل شده است ( 1 ) معلوم می‏شود كه در قرن سوم هجری اين اصطلاح ،
شايع و رايج بوده است . ولی در كتاب ( اللمع ) ابونصر سراج طوسی كه از
متون معتبر عرفان و تصوف است جمله‏ای از سفيان ثوری نقل می‏كند كه‏
می‏رساند در حدود نيمه اول قرن دوم اين اصطلاح پيدا شده بوده است ( اللمع‏
ص 427 ) .
به هر حال در قرن اول هجری گروهی به نام صوفی وجود نداشته است ، اين‏
نام در قرن دوم پيدا شده است و ظاهرا در همين قرن ، اين جماعت به صورت‏
يك ( گروه ) خاص درآمدند ، نه در قرن سوم ، آنچنانكه عقيده بعضی است (
2 ) .
در قرن اول هجری هر چند گروهی خاص به نام عارف يا صوفی يا نام ديگر
وجود نداشته است ، ولی اين دليل نميشود كه خيار صحابه صرفا مردمی زاهد و
عابد بوده‏اند و همه در يك درجه از ايمان ساده می‏زيسته‏اند و فاقد حيات‏
معنوی بوده‏اند . ( آن چنانكه معمولا غربيان و غرب زدگان ادعا می‏كنند )
شايد بعضی از نيكان صحابه جز زهد و عبادت چيزی نداشته‏اند . ولی گروهی از
يك حيات معنوی

پاورقی :
( 1 ) تذكره‏الاولياء شيخ عطار .
( 2 ) دكتر غنی ، تاريخ تصوف در اسلام .