پاورقی : ( 1 ) ايران در زمان ساسانيان ، صفحه . 309
نفوذ كرده بودند با زردشتيان درباره آتش پرستی مباحثه و مجادله میكردند
. كريستن سن پس از آنكه مینويسد پيشرفت آيين عيسی در ارمنستان موجب
تشويش و اضطراب دولت ايران شده بود و مهر نرسی پادشاه ايران پس از
مشاوره با علمای زردشتی فرمانی نوشت و آنها را به ترك دين عيسوی و
پذيرفتن كيش زردشتی دعوت كرد ، و ضمنا از آنها خواسته بود كه اصول دين
خود را بنويسند ، میگويد آنها نامه مفصل جسورانهای نوشتهاند ، ضمن نامه
چنين ياد آور شدند :
اما راجع به اصل دين خود : اجمالا گوييم كه مانند شما عناصر و خورشيد و
ماه و باد و آتش را نمیپرستيم ( 1 ) . . .
ايضا در فصل هشتم كتاب خود مینويسد :
. . . روحانيان زردشتی هر روز قدمی واپس میرفتند ، و ديگر قدرت سابق
را نداشتند كه بتوانند در برابر جريانها سدی بكشند ، تعديات ديانتی تا
حدی تخفيف يافت . در محافل دانشمندان ، حكمت عملی احكام دين پيشی
گرفت . با توسعه افق و انبساط افكار جديد ، رفته رفته دامنه شك وسعت
يافت . سادگی افسانههای باستانی كه در اجزاء مزديسنی وارد بوده تدريجا
حتی علماء دين را هم ناراحت و مشوش نمود . ناچار تاويلات استدلالی برای
حكايت مزبور پيش آوردند و از راههای عقلی در اثبات آنها كوشيدند . در
مباحثهای كه يكی از " مغان " با " گيورگيس " عيسوی كرده چنين گفته
است : " ما به هيچ وجه آتش را خدا نمیدانيم ، بلكه به وسيله آتش خدا
را میستاييم ، چنانكه شما به وسيله " خاج " او را عبادت میكنيد . "
گيورگيس " كه خود از مرتدان ايرانی بود ، در پاسخ ، چند عبارت از
اوستا بر خواند كه در آنها آتش را چون خدايی نيايش كردهاند . آن مغ
پريشان شد و برای اينكه مغلوب به شمار نيايد گفت : " ما آتش را
میپرستيم از اين رو كه او با " اوهرمزد " از
پاورقی : ( 1 ) ايران در زمان ساسانيان ، صفحه . 309 |