المنظر بوده است ، مطابق آنچه در نامه دانشوران آمده كتابی در اثبات‏
نبوت خاتم‏الانبيا از روی تورات و انجيل و قواعد فلسفی نوشته و در سال‏
453 درگذشته است . از اساتيد و شاگردان او اطلاعی نداريم .
2 - ابوالحسن مختاربن حسن بن عبدان بن سعدان بن بطلان بغدادی نصرانی‏
معروف بابن بطلان شاگرد ابوالفرج بن الطيب نصرانی سابق الذكر است .
مانند استادش هم طبيب است و هم فيلسوف ، ولی بيشتر طبيب است تا
فيلسوف ، با علی بن رضوان سابق‏الذكر تعارض و تنافس داشته و او را به‏
قباحت منظر سرزنش می‏كرده و ( تمساح الجن ) می‏خوانده است ( 1 ) يك‏
نوبت هم به مصر رفته و با وی ملاقات كرده و عاقبةالامر با ناراحتی از او
جدا شده است به حلب و قسطنطينيه نيز مسافرت كرده و تا آخر عمر مجرد
می‏زيسته است وفاتش در سال 444 واقع شده است .
3 - ابوالحسن انباری . فعلا از احوال او اطلاع زيادی نداريم . همين قدر
ميدانيم كه مطابق آنچه در تتمه صوان الحكمة ( 2 ) آمده است هم فيلسوف‏
بوده و هم رياضيدان ولی رياضيات غلبه داشته است و خيام رياضيات را از
محضر او استفاده می‏كرده است .

طبقه هشتم

اين طبقه ، طبقه شاگردان شاگردان بوعلی است ، اعم از آنكه واقعا شاگرد
شاگردان بوعلی بوده‏اند و يا با آنها همزمان بوده‏اند .
1 - ابوالعباس ، فضل بن محمد لوكری مروی هم فيلسوف است و هم اديب ،
احيانا از او به اديب ابوالعباس لوكری تعبير می‏شود . شاگرد بهمنيار
بوده است . كتاب معروفی دارد بنام ( بيان‏الحق بضمان الصدق ) كه هنوز
چاپ نشده ولی نسخه‏هايش موجود است و مورد اعتناء فلاسفه بعد از خودش‏
است . در الهيات اسفار از او نام برده

پاورقی :
( 1 ) عيون‏الانباءج 2 ص . 240
( 2 ) ترجمه تتمه صوان الحكمة ص . 80