ايشان مطلع ، به كلی فانی و معدوم الاثر كرد و ايشان را در اقطار ارض‏
متفرق ساخت و لذا اخبار و اوضاع ايشان به درجه‏ای مخفی و مستور مانده‏
است كه به هيچ وجه وسيله‏ای برای شناختن حقايق امور در آن كشور بعد از
ظهور اسلام در دست نيست " ( 1 ) ايضا ابوريحان در همان كتاب نويسد :
" و چون قتيبه بن مسلم نويسندگان ايشان ( خوارزميان ) را هلاك كرد و
هربدان ايشانرا بكشت و كتب و نوشته‏های آنانرا بسوخت ، اهل خوارزم امی‏
ماندند و در اموری كه محتاج اليه ايشان بود فقط به محفوظات خود اتكا
كردند ، و چون مدت متمادی گرديد و روزگار دراز بر ايشان بگذشت امور
جزئی مورد اختلاف را فراموش كردند و فقط مطالب كلی مورد اتفاق در حافظه‏
آنان باقيماند ( 2 ) .
6 - داستان كتابسوزی عبدالله بن طاهر كه دولتشاه سمرقندی در تذكره‏
الشعرا آورده است .
اينها مجموع به اصطلاح دلائلی است كه مرحوم دكتر معين بر كتابسوزی در
ايران اقامه كرده است ، در ميان اين ادله تنها دليل چهارم كه از زبان‏
ابن خلدون نقل شده به علاوه با داستان كتابسوزی اسكندريه كه ابن العبری و
بغدادی و قفطی آنرا نقل كرده‏اند و با آنچه حاجی خليفه در كشف الظنون‏
آورده مورد تاييد قرار گرفته است قابل بررسی است .
دليل هفتمی هم هست كه مرحوم دكتر معين متعرض آن نشده ولی جرجی زيدان‏
و بعضی نويسندگان ايرانی فراوان آنرا ياد آوری ميكنند و دليل بر ضديت‏
عرب با كتاب و كتابت و علم گرفته ميشود . و آن اينكه خليفه دوم به‏
شدت جلو كتابت و تاليف كتاب را گرفته و با طرح شعار " حسبنا كتاب‏
الله " ( ما را قرآن بس

پاورقی :
( 1 ) نقل از پور داود دريشتهاج 2 صفحه 21 - 23 عبارت از محمد قزوينی‏
است .
( 2 ) نقل از الاثار الباقيه ، چاپ ليدن صفحه . 30