و فعاليتها ماهيت اجتماعی دارد و جز با تقسيم كارها و تقسيم بهرهها و
تقسيم رفع نيازمنديها در داخل يك سلسله سنن و نظامات ميسر نيست ، از
طرف ديگر نوعی انديشهها ، ايدهها ، خلق و خويها بر عموم حكومت میكند كه
به آنها وحدت و يگانگی میبخشد ، و به تعبير ديگر ، جامعه عبارت است از
مجموعهای از انسانها كه در جبر يك سلسله نيازها و تحت نفوذ يك سلسله
عقيدهها و ايدهها و آرمانها در يكديگر ادغام شده و در يك زندگی مشترك
غوطهورند .
نيازهای مشترك اجتماعی و روابط ويژه زندگی انسانی ، انسانها را آنچنان
به يكديگر پيوند میزند و زندگی را آنچنان وحدت میبخشد كه افراد را در
حكم مسافرانی قرار میدهد كه در يك اتومبيل و يا يك هواپيما يا يك كشتی
سوارند و به سوی مقصدی در حركتاند و همه با هم به منزل میرسند و يا همه
با هم از رفتن میمانند و همه با هم دچار خطر میگردند و سرنوشت يگانهای
پيدا میكنند .
چه زيبا مثلی آورد رسول اكرم ( ص ) آنجا كه فلسفه امر به معروف و نهی
از منكر را بيان میكرد :
" گروهی از مردم در يك كشتی سوار شدند و كشتی سينه دريا را میشكافت
و میرفت . هر يك از مسافران در جايگاه مخصوص خود نشسته بود . يكی از
مسافران به عذر اينكه اينجا كه نشستهام جايگاه خودم است و تنها به خودم
تعلق دارد ، با وسيلهای كه در اختيار داشت به سوراخ كردن همان نقطه
پرداخت . اگر ساير مسافران همانجا دست او را گرفته و مانع میشدند ، غرق
نمیشدند و مانع غرق شدن آن بيچاره نيز میشدند " .
|