پاورقی : . 1 رجوع شود به الميزانج . 102 / 4
جامعه و فرد را به گونهای برداشت میكند كه نظريه سوم تأييد میشود . قرآن
برای " امت " ها ( جامعهها ) سرنوشت مشترك ، نامه عمل مشترك ، فهم
و شعور ، عمل ، طاعت و عصيان قائل است ( 1 ) . بديهی است كه " امت
" اگر وجود عينی نداشته باشد ، سرنوشت و فهم و شعور و طاعت و عصيان
معنی ندارد ، اينها دليل است كه قرآن به نوعی حيات قائل است كه حيات
جمعی و اجتماعی است . حيات جمعی صرفا يك تشبيه و تمثيل نيست ، يك
حقيقت است ، همچنانكه مرگ جمعی نيز يك حقيقت است .
در سوره اعراف آيه 34 میفرمايد :
« و لكل امة أجل فاذا جاء أجلهم لا يستاخرون ساعة و لا يستقدمون » .
هر امتی ( هر جامعهای ) مدت و پايانی دارد ( مرگی دارد ) . پس آنگاه
كه پايان كارشان فرا رسد ، ساعتی عقبتر يا جلوتر نمیافتند .
در اين آيه سخن از يك حيات و زندگی است كه لحظه پايان دارد و تخلف
ناپذير است ، نه پيش افتادنی است و نه پس افتادنی و اين حيات به "
امت " تعلق دارد نه به افراد . بديهی است كه افراد امت نه با يكديگر
و در يك لحظه بلكه به طور متناوب و متفرق حيات فردی خود را از دست
میدهند .
در سوره مباركه جاثيه آيه 28 میفرمايد :
« كل امة تدعی الی كتابها ».
پاورقی : . 1 رجوع شود به الميزانج . 102 / 4 |