خصوصا در آنچه مربوط به جهت‏گيريهای اجتماعی است ، مورد بررسی و مطالعه‏
دقيق قرار گيرد تا روشن گردد كه همه اينها را در دو گروه می‏توان جا داد و
يا در گروه‏ها ی متعدد بايد جا داده شود و اگر فرضا همه اينها در دو گروه‏
جا داده می‏شود ، مشخص اصلی آن دو گروه چيست ؟ مثلا آيا می‏شود همه آنها
را در دو گروه مؤمن و كافر كه مشتمل بر جهت گيری اعتقادی است و يا در
دو گروه غنی و فقير كه نمايانگر وضع اقتصادی است ، جا داد ؟ و به عبارت‏
ديگر ، بايد ديد اين تقسيمات در نهايت امر به يك تقسيم اصلی برمی‏گردد
و ساير تقسيمات همه فرعی و شاخه‏ای است يا نه ؟ و اگر به يك تقسيم‏
برمی‏گردد آن تقسيم اصلی چيست ؟
برخی مدعی هستند كه برداشت قرآن از جامعه برداشت دو قطبی است . از
نظر قرآن جامعه در مرتبه اول و درجه اول تقسيم می‏شود به قطب مسلط و حاكم‏
و بهره‏كش ، و قطب محكوم و بهره ده و به اسارت گرفته شده . قطب حاكم‏
همان است كه قرآن از آنها به " مستكبرين " تعبير می‏كند و قطب محكوم‏
آنان هستند كه قرآن آنان را " مستضعفين " می‏خواند . ساير تقسيمات از
قبيل تقسيم به مؤمن و كافر يا موحد و مشرك‏يا صالح و فاسد جنبه فرعی دارد
. يعنی استكبار و بهره‏كشی است كه به كفر ، شرك ، نفاق ، و امثال اينها
منجر می‏شود و متقابلا استضعاف شدگی است كه در جهت ايمان ، هجرت ، جهاد
، صلاح ، اصلاح و امثال اينها می‏كشاند . به عبارت ديگر ، ريشه و خاستگاه‏
چيزهايی كه قرآن آنها را انحراف اعتقادی يا اخلاقی يا عملی می‏خواند ، وضع‏
خاصی از روابط اقتصادی است يعنی استثمارگری ، و ريشه و خاستگاه چيزهايی‏
كه قرآن آنها را از