و روحيه با لذات ارتجاعی آن طبقه و روحيه انقلابی استثمار شدگان به دليل‏
استثمار شدگی بيان می‏كند كه البته نتيجه نهايی‏اش پيروزی طبقه استضعاف‏
شده است ، خواه از ايمان و عمل صالح به مفهوم قرآنی بهره‏مند باشد يا
نباشد وفی‏المثل شامل مردم استثمار شده ويتنام و كامبوج و غيره هم هست ،
و اگر از وجهه الهی بخواهيم مفاد آيه را توضيح دهيم بايد بگوئيم اين آيه‏
می‏خواهد اصل حمايت حق از مظلوم كه در قرآن آمده است ( « و لا تحسبن الله‏
غافلا عما يعمل الظالمون ») ( 1 ) يعنی عدل الهی را توضيح دهد و آنچه به‏
مفاد آيه استضعاف از وراثت و امامت ظاهر شده و خواهد شد مظهر " عدل‏
الهی " است .
اما آيه استخلاف و آيات مشابه آن از نظر جريان طبيعی ، مكانيسم ديگری‏
از تاريخ ارائه می‏دهد و از وجهه الهی ، اصلی شامل‏تر و جامع‏تر از اصل عدل‏
الهی كه شامل عدل الهی نيز می‏شود بيان می‏كند .
آن مكانيسمی كه اين آيه و آيات مشابه ارائه می‏دهد اين است كه در ميان‏
انواع مبارزاتی كه در جهان وجود و ماهيت مادی و منفعتی داشته است‏
مبارزه‏ای " لله وفی الله " و ارزشخواهانه و مقدس و مبرا از منفعت‏
جوييها و انگيزه‏های مادی كه پيامبران و به دنبال آنها مؤمنان آن را رهبری‏
می‏كرده‏اند بوده است و بشريت را در ناحيه تمدن انسانی اين مبارزات پيش‏
برده است . تنها اين مبارزات است كه شايسته است نام " جنگ حق با
باطل " به آنها داده شود و اين مبارزات بوده است كه تاريخ را از نظر
انسانيت و معنويتهای انسانی

پاورقی :
. 1 ابراهيم / . 42