پاورقی : . 1 ج / 4 ص 132 و . 133
وسيله طبيعت به غايات خود نائل میگردد . و اين امری است مشهود از حال
طبيعت كه چگونه ماده اصلی به صورت عناصر و سپس . . . و سپس به صورت
گياه و سپس حيوان و سپس انسان درمیآيد . انشعابات ميهنی و قبيلهای ضمن
اينكه افراد يك ميهن يا يك قبيله را در يك وحدت گرد میآورد و به آنها
وحدت میبخشد ، آنها را در برابر واحد ديگر قرار میدهد بطوريكه افراد يك
قوم يكديگر را برادر و انسانهای ديگر را در برابر خود قرار میدهند و به
آنها به آن ديده نگاه میكنند كه به " اشياء " يعنی به چشم يك وسيله كه
فقط ارزش بهرهكشی را دارد . . . و اين است علت آنكه اسلام انشعابات
قومی و قبيلهای را ( كه انسانيت را قطعه قطعه میكند ) ملغی ساخته و
مبنای اجتماع انسانی را بر عقيده ( كشف حق كه برای همه يكسان است و
گرايش به آن ) قرار داده است نه بر نژاد يا مليت يا ميهن . حتی در
رابطه زوجيت و ميراث نيز ملاك را شركت در عقيده قرار داده است " ( 1
) .
ايضا تحت عنوان " دين حق در نهايت امر پيروز است " میگويد :
" نوع انسان به حكم فطرتی كه در او وديعه نهاده شده است طالب كمال و
سعادت حقيقی خود يعنی استيلا بر عالیترين مراتب زندگی مادی و معنوی به
صورت اجتماعی میباشد و روزی به آن خواهد رسيد . اسلام كه دين توحيد است
برنامه چنين سعادتی است . انحرافاتی كه در طی پيمودن اين راه طولانی
نصيب انسان میگردد نبايد به حساب بطلان فطرت
پاورقی : . 1 ج / 4 ص 132 و . 133 |