يعنی از نظر قرآن كافران ، مشركان ، منافقان ، فاسقان ، مفسدان همان ملا و
مستكبران و جباران‏اند و برعكس مؤمنان ، موحدان ، صالحان ، شهيدان همان‏
طبقه مستضعفان و محرومان‏اند و جبهه‏گيری كافران و مؤمنان انعكاسی از
جبهه‏گيری زيربنايی استضعافگران و مستضعفان است ، دروغ محض است . هرگز
چنين تطابقی از قرآن استفاده نمی‏شود ، بلكه عدم تطابق استفاده می‏شود .
قرآن در درسهای تاريخی خود ، مؤمنانی را ارائه می‏دهد كه از متن طبقه ملا
مستكبر برخاسته و عليه آن طبقه و ارزشهای آن طبقه شوريده‏اند . مؤمن آل‏
فرعون كه داستانش در سوره‏ای از قرآن به همين نام ، يعنی نام " مؤمن "
، آمده است از اين نمونه است . زن فرعون كه شريك زندگی فرعون بودو
فرعون از تنعمی بهره‏مند نبود كه او بهره‏مند نباشد همين‏طور . به داستان او
نيز در قرآن اشاره شده است ( 1 ) .
قرآن از سحره فرعون در چند مورد به نحو شورانگيزی ياد كرده است و نشان‏
می‏دهد كه وجدان فطری حق جويی و حقيقت خواهی بشر چگونه در مواجهه با حق و
حقيقت عليه دروغ و زورگويی و اشتباهكاری برمی‏شورد و به همه منافع خود
پشت پا می‏زند و از تهديد فرعون - كه همه‏تان را عن قريب به دار خواهيم‏
زد در حالی كه يك دست از يك طرف بدن و يك پا از طرف ديگر را بريده‏
باشيم - نمی‏هراسند .
اساسا قيام شخص موسی ( ع ) طبق آنچه قرآن نقل كرده است قيامی است كه‏
ماديت تاريخ را نقض می‏كند . درست است كه

پاورقی :
. 1 تحريم / . 11