6 - كمال انسان در قدرت است
نظريه ديگر كه تقريبا میشود گفت نظر متداول غربی است و در آن ، كمال انسان جنبه مادی پيدا میكند ( در نظريات پيش كمال انسان جنبه روحانی داشت . " حقيقت " ، " حكمت و عدالت " ، " محبت " و " زيبائی " هيچكدام مادی نيست ) . میگويد كمال انسان در " قدرت " است و انسان كامل يعنی انسان قادر و مقتدر . انسان هر چه مقتدرتر و نيرومندتر باشد و بر محيط خارج خود يعنی بر طبيعت و نيز بر انسانهای ديگر مسلطتر باشد ، به كمال نزديكتر است . تكامل داروينی هم بر همين اساس است . موجود كاملتر در مقياس داروين يعنی موجود نيرومندتر ، موجودی كه بهتر میتواند خود را نگهداری كند و بهتر میتواند رقيب را در ميدان تنازع بقا از ميان ببرد . و لهذا به داروين ايراد گرفتهاند كه تو با اين " اصل تنازع بقا " كه نظر دادی ، اخلاق را به كلی از ميان بردی . چون به موجب اين اصل ، پايه اخلاق متزلزل میشود . اين همان چيزی است كه غربيها باطمطراق زياد تبليغ كردند كه ما كشف بزرگ كرديم و اشتباه چندين هزار ساله را از بين برديم و آن اين بود كه ديگران كه به دنبال علم میرفتند ، فكر نمیكردند كه علم را برای چه میخواهند ، ولی ما میگوئيم علم آنست كه به درد انسان بخورد و قدرت انسان را زياد كند و انسان را بر طبيعت بيشتر