كلمه جمهوری ، شكل حكومت پيشنهاد شده را مشخص ميكند و كلمه اسلامی
محتوای آنرا ميدانيم كه حكومتهای دنيا چه در گذشته و چه در حال حضار ،
شكلهای مختلفی داشته اند از قبيل حكومت فردی موروثی كه نام آن سلطنت و
پادشاهی است يا حكومت حكيمان ، متخصصان فيلسوفان و نخبگان كه اريستو
كراسی ناميده ميشود و يا حكومت متنقذان ، سرمايه داران و قس عليهذا يكی
از اين حكومتها ، حكومت عامه مردم است ، يعنی حكومتی كه در آن حق
انتخاب با همه مردم است ، قطع نظر از اينكه مرد يا زن سفيد يا سياه ،
دارای اين عقيده يا آن عقيده باشند در اينجا فقط شرط بلوغ سنی و رشد عقلی
معتبر است ، و نه چيز ديگر بعلاوه اين حكومت ، حكومتی موقت است يعنی
هر چند سال يكبار بايد تجديد شود يعنی اگر مردم بخواهند میتوانند حاكم را
برای بار دوم يا احيانا بار سوم و چهارم - تا آنجا كه قانون اساسيشان
اجازه ميدهد - انتخاب كنند و در صورت عدم تمايل ، شخص ديگری را كه از
او بهتر ميدانند انتخاب كنند .
و اما كلمه اسلامی همانطور كه گفتم محتوای اين حكومت را بيان ميكند
يعنی پيشنهاد ميكند كه اين حكومت با اصول و مقررات اسلامی اداره شود ، و
در مدار اصول اسلامی حركت كند چون ميدانيم كه اسلام بعنوان يك دين در عين
حال يك مكتب و يك ايدئولوژی است ، طرحی است برای زندگی بشر در همه
ابعاد و شئون آن باين ترتيب جمهوری اسلامی يعنی حكومتی كه شكل آن ،
انتخاب رئيس حكومت از سوی عامه مردم است برای مدت موقت و محتوای آن
هم اسلامی است .
اما اشتباه آنها كه اين مفهوم را مبهم دانسته اند ناشی از اينست كه حق
حاكميت ملی را مساوی با نداشتن مسلك و
|