بود ، درست به همانگونه كه نهضت صدر اسلام نيز بر همين اساس با شكست‏
روبرو شد
اصلی كه در بسياری از موارد صدق ميكند اين است كه نگه داشتن يك‏
موهبت از بدست آوردنش اگر نگوئيم مشكلتر ، مطمئنا آسانتر نيست قدما
ميگفتند جهان گيری از جهانداری ساده تر است و ما بايد بگوئيم انقلاب‏
ايجاد كردن از انقلاب نگاهداشتن سهلتر است در همين انقلاب خودمان بوضوح‏
ميبينيم كه از وقتی كه به اصطلاح شرايط سازندگی پيش آمده ، آن نشاط و
قوت و قدرتی را كه انقلاب در حال كوبيدن دشمن بيرونی داشت ، تا حدود
زيادی از دست داده و يك نوع تشتت و تفرقه در آن پيدا شده است البته‏
اين تفرقه يك امر غير مترقبه و غير قابل پيش بينی نبود ، از قبل حدس‏
زده ميشد كه با رفتن شاه آن وحدت و يك پارچگی كه در ميان مردم بود
تضعيف شود
از اينجا معلوم ميشود كه بررسی ماهيت اين انقلاب بعنوان يك پديده‏
اجتماعی ضرورت اساسی دارد ما ميبايد انقلاب خودمان را بشناسيم و همه‏
جنبه هايش را به بهترين نحو تحليل كنيم تنها با اين شناختن و تحليل كردن‏
است كه امكان تداوم بخشيدن به انقلاب و امكان حفظ و نگهداری آنرا پيدا
خواهيم كرد
لازم است ابتدا يك بحث كلی درباره انقلابها مطرح كنيم و بعد از آن ،
انقلاب ايران را بطور اخص مورد بررسی قرار دهيم و در اولين قدم بايد
ببينيم انقلاب يعنی چه ؟ انقلاب عبارتست از طغيان و عصيان مردم يك‏
ناحيه و يا يك سرزمين ، عليه نظم حاكم موجود برای ايجاد نظمی مطلوب به‏
بيان ديگر انقلاب از مقوله عصيان و طغيان است عليه وضع حاكم ، بمنظور
استقرار وضعی ديگر ( 1 )

پاورقی :
1 - فرق انقلاب با كودتا اين است كه انقلاب ماهيت مردمی دارد ، >