اصل ضرورت پيوستن به يك مكتب و يك ايده ترديدی نيست .
آن چيزی كه لازم است مورد توجه واقع شود اين است كه تنها ايمان مذهبی
قادر است كه انسان را به صورت يك " مؤمن " واقعی در آورد ، هم
خودخواهی و خودپرستی را تحت الشعاع ايمان و عقيده و مسلك قرار دهد ، و
هم نوعی " تعبد " و " تسليم " در فرد ايجاد كند به طوری كه انسان در
كوچكترين مسئلهای كه مكتب عرضه میدارد به خود ترديد راه ندهد ، و هم آن
را به صورت يك شیء عزيز و محبوب و گرانبها در آورد در حدی كه زندگی
بدون آن برايش هيچ و پوچ و بی معنی باشد ، و با نوعی غيرت و تعصب از
آن حمايت كند .
گرايشهای ايمانی مذهبی موجب آن است كه انسان تلاشهائی علی رغم
گرايشهای طبيعی فردی انجام دهد و احيانا هستی و حيثيت خود را در راه
ايمان خويش فدا سازد اين در صورتی ميسر است كه ايده انسان جنبه تقدس
پيدا كند و حاكميت مطلق بر وجود انسان بيابد تنها نيروی مذهبی است كه
قادر است به ايدهها تقدس ببخشد و حكم آنها را در كمال قدرت بر انسان
جاری سازد .
گاهی افرادی نه از راه ايده و عقيده مذهبی بلكه تحت فشار عقدهها ،
كينه توزیها ، انتقام گيریها و بالاخره به صورت عكس العمل شديد در برابر
احساس فشارها و ستمها ، دست به فداكاری میزنند و از جان و مال و همه
حيثيات خود میگذرند ، همچنانكه نظايرش را در گوشه و كنار جهان میبينيم.
ولی تفاوت يك ايده مذهبی و غير مذهبی اين است كه آنجا كه پای عقيده
مذهبی به ميان آيد و به ايده قداست ببخشد ، فداكاريها
|