بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى‏ در ديدار گروه كثيرى از زنان نخبه‏ در آستانه‏ ى سالروز ميلاد حضرت زهراى اطهر (سلام‏ اللَّه‏ عليها)

13/ 4/ 86


بسم ‏اللَّه الرّحمن الرّحيم‏‏

اولاً ميلاد باسعادت بانوى بزرگ و چهره‏ى درخشنده‏ى همه‏ى تاريخ بشر در ميان زنان، حضرت زهراى اطهر (سلام‏اللَّه عليها) را به شما خواهران عزيز و دختران عزيزم تبريك عرض ميكنم. همچنين تصادف اين روز بزرگ را با ولادت امام عزيز و بزرگوارمان - كه اين عزيز و اين بزرگوار هم نقطه‏ى عطفى است در نگاه به مبانى اسلامى در همه‏ى زمينه‏ها، از جمله در مقوله‏ى مربوط به مسأله‏ى زن و بانوان - خدمت شما عزيزان، خواهران و دختران و فرزندان خودم تبريك عرض ميكنم.

امروز جلسه‏ى خوبى بود. اين جلسه از نظر من جلسه‏ى بسيار خوب و مفيد و دلنشينى بود؛ هم براى من، هم براى كسانى كه بعداً از اين جلسه مطلع خواهند شد و گزارش آن را خواهند ديد. تقريباً دو ساعت بيانات بانوان محترم را من شنيدم. عمده‏ى مقصود هم همين بود؛ يعنى دو غرض از تشكيل اين جلسه تعقيب ميشد: يكى همين بود كه از زبان برگزيدگانى از جامعه‏ى بانوان كشور، برخى از مسائلى كه به نظر آنها مهم است، علناً مطرح شود؛ بخصوص در مقوله‏ى موضوعات مربوط به زن، و اين كار انجام گرفت. همه‏ى سخنرانهاى امروز داراى ذهنيت بالا، قوى، منطقى، منظم و صاحبِ‏نظر در موضوعى كه مطرح كردند، بودند؛ اين براى من بسيار مطلوب و جالب بود. من خلاصه‏اى يا اشاره‏اى از مطالب اين خانمها اينجا يادداشت كردم كه بعد ان‏شاءاللَّه به كار من خواهد آمد. مطالبى كه مطرح شد - بخصوص بعضى از آنها - بسيار پُرمغز و قابل توجه بود. اين يك غرض و مقصود.

مقصود دوم هم نگاه نمادين به اين جلسه است. همانطور كه بارها من اشاره كرده‏ام، در مسأله‏ى زن از دنيا طلبگاريم؛ ما مدعى دنيائيم. حالا مؤسسات وابسته به سازمان ملل يا غير آنها يا فلان مجموعه‏ى روزنامه‏نگار بيايند به اسم حقوق بشر، موضوع حجاب و بعضى از اين قبيل چيزها را زير سؤال بكشند و اظهار طلبگارى كنند، اين واقعيت قضيه را عوض نميكند. ما از دنيا طلبگاريم. دنيا كه عرض ميكنم، يعنى دنياى غرب. ما هستيم كه به دنيا خطاب ميكنيم و ميگوئيم: شما به بشريت عموماً و به زن خصوصاً خيانت كرده‏ايد؛ با كشاندن زن و مرد به وادى ابتلائات جنسى و برافروختن و دامن زدن به آتش زياده‏روى‏هاى جنسىِ بى‏قانون و بى‏نظم در جامعه، با آوردن زن به شكل متبرج به وسط ميدان. معلوم است كه زن، آن بخش زيباى آفرينش بشر است. اين بخش زيبا به طور طبيعى با اندكى در پرده بودن همراه است؛ اين خاصيت اين بخش زيبا و لطيف وجود انسانى است. اين پرده را دريدن و آنچه را كه بايد با نظم و قانون پيگيرى شود - آن نياز غريزى انسانى، چه در زن و چه در مرد - بى‏قانون و بى‏نظم در جامعه رواج دادن، بزرگترين خيانتى است كه در درجه‏ى اول به زن و در درجه‏ى بعد به همه‏ى بشريت - زن و مرد - انجام گرفته؛ اين كار را سياستهاى غربى كرده‏اند. البته اولين ضرر و بزرگترين ضرر را هم خودشان برده‏اند. الان مسأله‏ى همجنس‏گرائى در دنياى غرب يكى از ابتلائات است. البته به رو نمى‏آورند؛ اما حقيقت قضيه اين است كه امروز براى انديشمندان و آنها يكى از دردهاى بزرگ و غيرقابل علاج شده است؛ چاره‏اى هم ندارند. آنطور حركت كردن، آنطور ادبياتِ پرده‏درانه و عريان در زمينه‏ى مسائل جنسى و ارتباط زن و مردم را به ميان آوردن، آنطور جنس زن را - يعنى همان بخش زيبا و لطيف و مستور و در پرده‏ى وجود بشر را - براى شغل، براى تبليغات، براى كار، به ميدان كشاندن، از لبخند او، از زيبائى‏هاى او، از جسم او، از چهره‏ى او براى ترويج فلان جنس بى‏ارزش و پست، براى به دست آوردن پول استفاده كردن، اين چيزها را هم دنبال خودش دارد؛ طبيعى است. اين كارها را دنياى غرب كرده، اين كارها را سياستهاى غربى كرده‏اند؛ مربوط به اديان هم نيست، مربوط به مسيحيت و يهوديت هم نيست؛ مربوط به سياستهاى جديدى است كه از حدود صد و پنجاه سال پيش - حالا دقيق نميتوانم عرض كنم - در دنيا رايج شده.

شما ادبيات كشورهاى اروپائى را در قرون هجده و نوزده و نگاهشان به زن را ببينيد؛ مطلقاً تفاوت دارد با آنچه كه در قرن بيستم و در نوشته‏ها و ادبيات قرن بيستم، انسان مى‏بيند نسبت به زن، آنها پيگيرى كرده‏اند. آن روز نگاهشان، نگاه نجيبانه‏تر، شرم‏آلودتر و متناسب‏تر با طبيعت زن و مرد بود. معلوم ميشود اين كار سياسى حالا از طرف صهيونيست‏ها بوده، از طرف دستگاه‏هاى استعمارگر بوده؛ اينها احتياج به تحقيق و كار دارد. اين همين‏طور بتدريج روزبه‏روز شدت پيدا كرده تا به وضعى كه امروز ملاحظه ميكنيد، رسيده. بنابراين دنياى غرب بايد پاسخگو باشد؛ چون به زن ضربه زده‏اند؛ به حقوق زن تجاوز كرده‏اند؛ ارزش زن را تنزل داده‏اند؛ به اسم طرفدارى، به او خيانت كرده‏اند. اين مطلبى است كه ما داريم.

در زمينه‏ى حقوق اسلامى، خانمها بعضى اظهاراتى كردند، كه درست هم هست؛ جا براى كار و بيان و تبيين فراوانى دارد. من تصديق ميكنم مطالبى را كه بعضى از خانمها بيان كردند و گفتند ما در تقابل با تبليغات معارض - از جمله تبليغات فمينيستى - آنچنان كه بايد، كار درستى، كار قوى‏اى، كار پُرحجمى و با كيفيتهاى بالا نكرده‏ايم. من از همين‏جا به دستگاه‏هاى تحقيقاتى، به پژوهشگاه‏ها، به دانشگاه‏ها، به حوزه‏هاى علميه و به صاحب‏نظران توصيه ميكنم و از آنها مطالبه ميكنم كه در اين زمينه كار كنند. مسأله، مسأله‏ى مهمى است. ما اگر در مسأله‏ى زن در كشورِ خودمان خوب كار كنيم، اين خدمت به جامعه‏ى زنان در همه‏ى دنياست؛ خدمت حقيقى است به مجموعه‏ى زنان در همه‏ى عالم. حالا ممكن است بعضى ارزش اين خدمت را امروز بفهمند، ممكن است بعضى سالها بعد بفهمند؛ ليكن اگر خوب كار كرديم، اين خدمت به آنهاست.

آنچه كه من ميخواهم عرض كنم، دو سه نكته‏ى كوتاه است كه يادداشت كردم بگويم؛ همانها را عرض ميكنم.

يكى اينكه نفس وجود اين مجموعه‏ى بانوان نخبه در رشته‏هاى مختلف - كه همه‏ى بانوان نخبه هم در اين جمع خلاصه نميشود؛ شما نمونه‏اى از نخبگان زن در سرتاسر كشور هستيد - نشان‏دهنده‏ى موفقيت نگاه نظام اسلامى و نگاه اسلام به زن است. ما اين همه زن نخبه در دوره‏ى حاكميت طاغوت نداشتيم. اين، حرف من است و بر اين اصرار دارم. امروز عدد مطلق و نسبى محققين زن، اساتيد زن، دانشمندان زن در رشته‏هاى مختلف، متفكرين و نويسندگان زن كه در رشته‏هاى گوناگون فكر مى‏كنند، صاحب‏نظرند و قلم ميزنند، ادباى زن، شعراى زن، هنرمندان زن - قصه‏نويس‏ها، شاعرها، نقاش‏ها - بمراتب بيشتر از دوره‏ى طاغوت است؛ يعنى آن دوره‏اى كه به نام طرفدارى از زن، حجاب و عفاف و وجود فاصله‏ى بين زن و مرد را بكلى از بين برده بودند و روزبه‏روز هم اين بى‏بندوبارى را ترويج ميكردند؛ حتّى در مواردى از كشورهاى اروپائى هم بدتر و تندتر عمل ميكردند. امروز ما در نظام جمهورى اسلامى و زير پوشش حجاب، زير چادر، زير مقنعه، اين تعداد عظيم نخبه‏ى فكرى، علمى، عملى، فعال سياسى، صاحب‏نظران فرهنگى و هنرى داريم. آن روز بخشى از بخشها و بعضى از ابعاض اين مجموعه را هم ما نداشتيم؛ بسيار محدود بودند. اين، يك نظريه‏اى درست عكس آن چيزى را كه درصدد بودند القاء كنند، احياء ميكند و او اينكه آن كيفيت ترويج بى‏بندوبارى نه فقط به معناى رشد دادن به زن، به معنويات زن، به استعدادهاى زن نيست، بلكه سرگرم كردن زن به آنچه كه لوازم آن، كيفيت زندگى است - آرايشهاى گوناگون و گرفتارى‏هاى گوناگونِ جنبى‏اى كه اين كارها دارد - خودش مانع حركت به سمت كمال و تعالى زنان است.

در نظام اسلامى محدوديتى كه به وجود مى‏آيد، كه اين محدوديت بر طبق فطرت انسانىِ زنانه است؛ هم براى مردها محدوديت است، به يك كيفيتى؛ هم براى زنها به كيفيت ديگرى محدوديت است، كمك كننده‏ى به اين است كه نيروهاى آنها هرز نرود و حتى‏المقدور در جهت درستى به كار بيفتد؛ كه آن وقت نتيجه‏اش ميشود رشد فكرى و علمى و عملى در جامعه‏ى زنان، كه امروز شاهدش هستيم. اين نكته‏ى اول. اينكه گفته ميشد - و البته هنوز هم بعضى‏ها با غفلتِ تمام ميگويند - مگر ميشود با حجاب و با رعايت حدود شرعى و اسلامى، جامعه‏ى زنان رشد كند، تكليف مسأله‏ى زن در نظام اسلامى چه ميشود، اين جواب عملى‏اش، جواب عينى‏اش، همين وجود مجموعه‏ى عظيم نخبگان زن در جامعه‏ى ماست، كه هيچ وقت ما در كشور چنين وضعى را نداشتيم؛ در دوره‏ى طاغوت هم نبوده، قبل از آن هم كه وضع تعليم و تربيت از جهت ديگرى اشكال داشته. امروز در نظام اسلامى بحمداللَّه اين فراهم است. حالا تعداد بيشتر برگزيدگان دختر در دانشگاه‏ها و امثال آن، اينها مسائل درجه‏ى دو است؛ مسأله‏ى درجه‏ى يك اين است كه همين مجموعه‏ى زنان نخبه توانسته‏اند در نظام جمهورى اسلامى در بخشهاى مختلف بدرخشند.

نكته‏ى ديگر اين است كه ما در كشورمان شاهد هستيم كه بعضى از فعالان زن و بعضى از مردها تلاش ميكنند براى هماهنگ شدن با كنوانسيون‏هاى جهانىِ مرتبط با زن، و با احكام اسلامى وَر بروند و بازى كنند و كم و زياد كنند؛ اين غلط است. من نميخواهم بگويم همه‏ى آنچه كه در فقه ما در مورد احكام مربوط به زنان مطرح شده است، حتماً سخن آخر است؛ نه، ممكن است با يك تحقيقى در يك زمينه‏اى كه به وسيله‏ى فقيه ماهر و مسلطى انجام بگيرد، فلان حكم فقهى كه امروز در مورد زن وجود دارد، دچار تغيير شود؛ اين اشكالى ندارد؛ اين ممكن است و اتفاق هم افتاده. در همين مسأله‏ى ارث زن از زمين و غير منقول - كه خانم اشاره كردند - نظر فقهى بعضى از بزرگان قديم و امروز نظر فقهى خود ما هم همين است كه آنچه منع از ميراث شده، عين قيمت آن زمين بلاشك حق همسر و زوجه است و ارث ميبرد؛ اشكالى هم ندارد. بنابراين در مسائل فقهى چنين چيزى امكان دارد كه ما بگوئيم اين تغيير پيدا ميكند؛ ليكن آنچه كه بايد در زمينه‏ى مسائل فقهى انجام بگيرد، كار فقهى به وسيله‏ى فقيه ماهر و مسلط به مبانى فقهى است؛ آن هم با نگاه به متد فقه، به شيوه‏ى استفاده‏ى فقاهتى؛ نه اينكه كسى بر طبق ميل خودش، براى انطباق با آنها، براى اينكه خودش را هماهنگ كند با فلان معاهده‏ى جهانى، فلان كنوانسيون جهانى - كه فراهم آورندگانش با مردمى كه در اين سرزمين با مبانى اسلامى زندگى ميكنند و اعتقاد به مبانى اسلامى دارند، اصلاً از لحاظ مبانى فكرى متفاوتند - بيايد از گوشه‏ى احكام اسلامى بسايد و ببُرّد؛ اين كاملاً غلط است؛ اصلاً قابل دفاع نيست. بدون ترديد آنچه كه در احكام اسلامى و در فقه اسلامى مطابق مصلحت آمده است، همين‏هاست، و همين درست است؛ كه با يك مداقه و در بخشهاى مختلف، اين معلوم ميشود.

خواهران عزيز، كسانى كه در زمينه‏ى مسائل زنان فعالند و فكر ميكنند و كمبودهائى را ملاحظه ميكنند، راه علاج را اين نبينند كه ما در احكام فقهىِ اسلامى تصرف كنيم؛ نه، احكام فقهىِ اسلامى آنجائى كه با تحقيق استنباط شده و منطبق با مبانى اسلامى است، كاملاً درست و مطابق با مصلحت است. نبايد ما به خاطر اينكه در فلان مجمع جهانى، در فلان اجلاس بين‏المللى، فلان چيز تصميم‏گيرى شده و فلان كنوانسيونِ مثلاً جهانى به وجود آمده، ما بيائيم با نگاه تنگ‏نظرانه و آميخته‏ى با رعب و مرعوبيت، در تفكرات خودمان و فقه خودمان تصرف كنيم؛ اين هم به نظر من درست نيست.

نكته‏ى ديگرى كه در بيانات خواهران هم تكرار شد، اين است كه در مسأله‏ى زن آنچه كه در درجه‏ى اول اهميت قرار دارد، مسأله‏ى «خانواده» است؛ نقش زن به عنوان عضوى از خانواده. به نظر من از همه‏ى نقشهائى كه زن ميتواند ايفاء كند، اين اهميتش بيشتر است. البته بعضى‏ها اينطور حرفها را در همان نظر اول با شدت رد ميكنند و ميگويند آقا شما ميخواهيد زن را توى خانه اسير كنيد، محبوس كنيد، از حضور در صحنه‏هاى زندگى و فعاليت باز بداريد؛ نه، به هيچ وجه قصد ما اين نيست؛ اسلام هم اين را نخواسته. اسلام وقتى كه ميگويد: «والمؤمنون و المؤمنات بعضهم اولياء بعض يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر»،(1) يعنى مؤمنين و مؤمنات در حفظ مجموعه‏ى نظام اجتماعى و امر به معروف و نهى از منكر همه سهيم و شريكند؛ زن را استثناء نكرده. ما هم نميتوانيم زن را استثناء كنيم. مسئوليت اداره‏ى جامعه‏ى اسلامى و پيشرفت جامعه‏ى اسلامى بر دوش همه است؛ بر دوش زن، بر دوش مرد؛ هر كدامى به نحوى بر حسب توانائى‏هاى خودشان. بحث سر اين نيست كه زن آيا ميتواند مسئوليتى در بيرون از منزل داشته باشد يا نه - البته كه ميتواند، شكى در اين نيست؛ نگاه اسلامى مطلقاً اين را نفى نميكند - بحث در اين است كه آيا زن حق دارد به خاطر همه‏ى چيزهاى مطلوب و جالب و شيرينى كه در بيرون از محيط خانواده براى او ممكن است تصور شود، نقش خود را در خانواده از بين ببرد؟ نقش مادرى را، نقش همسرى را؟ حق دارد يا نه؟ ما روى اين نقش تكيه ميكنيم. من ميگويم مهمترين نقشى كه يك زن در هر سطحى از علم و سواد و معلومات و تحقيق و معنويت ميتواند ايفاء كند، آن نقشى است كه به عنوان يك مادر و به عنوان يك همسر ميتواند ايفاء كند؛ اين از همه‏ى كارهاى ديگر او مهمتر است؛ اين، آن كارى است كه غير از زن، كس ديگرى نميتواند آن را انجام دهد. گيرم اين زن مسئوليت مهم ديگرى هم داشته باشد - داشته باشد - اما اين مسئوليت را بايد مسئوليت اول و مسئوليت اصلى خودش بداند. بقاى نوع بشر و رشد و بالندگى استعدادهاى درونى انسان به اين وابسته است؛ حفظ سلامت روحى جامعه به اين وابسته است؛ سَكن و آرامش و طمأنينه در مقابل بيقرارى‏ها و بى‏تابى‏ها و تلاطم‏ها به اين وابسته است؛ اين را نبايد فراموش كنيم.

اين هنرى نيست كه زن كار مردانه را تقليد كند؛ نه، زن يك كار زنانه دارد كه ارزش آن از هر كار مردانه‏اى بيشتر است. امروز دستهاى بشدت مشكوك موج ضد ارزشى را در دنيا به راه انداخته‏اند - كه در همه جا هست، در كشور ما هم متأسفانه در گوشه و كنار ديده ميشود - اينها ميخواهند زن را وادار كنند به اينكه بشود يك مرد! اين را كسر شأن زن ميدانند كه چرا فلان كارها را مرد ميكند، زن نكند! اين كسر شأن است؟ نگاه به اين مسأله، نگاه غلطى است. اين را عيب ميگيرند كه چرا شما ميگوئيد زن، زن است؛ مرد، مرد است. خوب، مگر اينطور نيست؟ شما دلتان ميخواهد كه ما بيائيم بگوئيم زن، يك مرد است؛ آن وقت يك مرد مصنوعى؛ كپى دوم مرد! اين چه افتخارى است براى زن؟ افتخار براى زن اين است كه يك زن باشد؛ يك زن كامل، يك مؤنث كامل. در مقام ارزشگذارى‏هاى والا اگر نگاه كنيم، اين ارزش - يك زن كامل بودن - از يك مرد كامل بودن كمتر كه نيست، در مواردى قطعاً بالاتر و بيشتر هم هست. ما چرا اين را از دست بدهيم؟

البته مسئوليتهائى هست كه مشترك است. همانطور كه گفتيم، مسئوليت حضور در جامعه و فهميدن دردهاى عمومى جامعه و سعى در علاج دردهاى عمومى جامعه، مخصوص مرد و مخصوص زن نيست؛ زنها هم نميتوانند شانه‏شان را از اين مسئوليت خالى كنند. اگر زنها بايد در اين زمينه كارى انجام بدهند، البته بايد انجام بدهند - محدوديتى هم وجود ندارد - اما مسئوليتهاى اختصاصى هم، يعنى آن كارى كه خداى متعال به حسب طبيعت به عهده‏ى زن قرار داده، مهم است.

به هر حال شما زنان نخبه‏ى كشوريد؛ چه آنهائى كه در اول كار و اول راه هستيد - يا دانشجوئيد، يا در دوره‏هاى اول كار هستيد - چه آنهائى كه چندين سال كار كرديد، زحمت كشيديد. بدانيد امروز زنان كشور ما مسئوليتشان سنگين است. مسئوليت مضاعفى كه امروز شما داريد، همين است كه نگاه غلط به مسأله‏ى زن و مرد را تصحيح كنيد. نگاهى كه امروز دنياى غرب سعى ميكند در مسأله‏ى زن و مرد القاء كند، نگاه غلطى است، نگاه باطلى است؛ اين به پايمال شدن ارزشهاى بسيارى در جوامع بشرى منتهى خواهد شد، كه الان دارد گوشه‏هائى از آن نشان داده ميشود، ديده ميشود، و در جوامع ما به طريق اولى. اين نگاه را بايد تصحيح كنيد. البته اين را هم عرض بكنيم؛ شعارها و بافته‏هاى ذهنى غربى‏ها در مورد زن، هيچ نتوانسته جلوى ظلمى را كه در خانواده و بيرون خانواده در طول تاريخ به زنها ميشده - كه هنوز هم ميشود - بگيرد. اگر فرض كنيم بشود در جامعه‏اى از مظلوميت زنان - كه اين مظلوميت هم يك علل طبيعى و قهرى دارد - جلوگيرى كرد، فقط در سايه‏ى اخلاق و قانون و تهذيب و تهذب مردان است. اما امروز در غرب مطلقاً از اين خبرى نيست. آزار زنان، فشارهاى گوناگون جسمانى و آزارهاى روحى بر زنان در غرب، آمارهائى كه الان دارند ميدهند، بمراتب از كشور خود ما و از جاهائى كه ما اطلاع داريم، بيشتر است. بنابراين جلوى آن مشكل را هم نتوانستند بگيرند، از اين طرف هم اين همه ضايعه ايجاد كردند.

ما بايد در مورد مسأله‏ى زن نگاه جامع داشته باشيم، و اين نگاه جامع در اسلام هست. مسأله‏ى ارزشگذارى به اصالت زن، زن بودن، براى زن يك ارزش والاست؛ يك اصل است. به هيچ وجه تشبه به مردان براى زن ارزش به حساب نمى‏آيد؛ همچنان كه براى مردها تشبه به زنان ارزش به حساب نمى‏آيد. هر كدام نقشى دارند، هر كدام جائى دارند، جايگاهى دارند و طبيعتى دارند و مقصودى از وضعيت خاص آنها در آفرينش حكيمانه‏ى الهى مورد نظر بوده كه اين مقصود بايد برآورده شود؛ اين مسأله مهم است.

امروز شما خانمها ميتوانيد در اين زمينه نقش ايفاء كنيد؛ هم تحقيق كنيد، هم بنويسيد، هم ترويج كنيد، هم عملاً نشان بدهيد. البته اين را من بارها گفته‏ام، الان هم ميگويم؛ در جوامع ما هم - يعنى جوامع اسلامى و جامعه‏ى ايرانىِ خود ما - متأسفانه مثل جوامع غربى يك بى‏عدالتى در ارتباطات خانوادگى زن و مرد وجود داشته؛ عمده هم مربوط به داخل خانواده است؛ اين بايد جلويش گرفته شود. يك مقدارى با نصيحت امكان‏پذير است؛ يك مقدارى‏اش هم با نصيحت ممكن نيست، با ضرب و زور قانون بايد جلويش گرفته شود. زنان، مظلوم واقع ميشوند. مرد چون از لحاظ جسمانى و برخى از خصوصيات ديگر توانائى‏هاى بيشترى دارد، در مواردى از اين توانائى‏ها سوء استفاده ميكند و زورگوئى ميكند؛ اين بايد جلويش گرفته شود. اين كار با قانون امكان‏پذير است؛ البته همانطور كه عرض كرديم، با تهذيب و اخلاق مردان هم امكان‏پذير است.

تصوير كيفيت برخورد زن و مرد در اخلاق اسلامى و قانون اسلامى هم به نظر ما بايستى بيشتر رويش كار شود. بعضى متدين هم هستند، اما چون با مفاهيم اسلامى درست آشنا نيستند و اخلاقيات مرتبط با روابط زن و مرد را در اسلام درست نميدانند، تدينشان موجب نميشود كه از غلظتشان كم شود، از تحكم و زورگوئى‏شان بكاهد؛ نه، هم متدينند، هم آن تحكمها و زورگوئى‏ها را دارند؛ اين هم بايد اصلاح شود. اخلاق اسلامى در روابط زن و مرد - بخصوص در داخل خانواده - بايد مورد توجه قرار بگيرد. البته مسأله‏ى حجاب خيلى مهم است. من مسأله‏ى حجاب را واقعاً مهم ميدانم. اهميت مسأله‏ى حجاب در جاهاى باواسطه‏اى خودش را نشان ميدهد؛ از جمله در مسأله‏ى خانواده خودش را نشان ميدهد.

به هر حال از ديدار امروز ما خيلى خوشوقتيم. خدا را شاكريم از اينكه اين همه خواهران خوب بحمداللَّه در اين زمينه‏ها فعاليد؛ اهل فكر و كار هستيد. اميدواريم روزبه‏روز خداوند بر توفيقات شماها بيفزايد.

والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته

 

 
 
https://old.aviny.com/Bayanat/86/04_13.aspx?&mode=print
Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved