بخش شهید آوینی حرف دل موبایل شعر و سبک اوقات شرعی کتابخانه گالری عکس  صوتی فیلم و کلیپ لینکستان استخاره دانلود نرم افزار بازی آنلاین
خرابی لینک Instagram


بيانات معظم له در ديدار مسئولان قوه قضائيه و جمعى از قضات

 
05 / 04 / 1381
 
بسم الله الرحمن الرحيم
 

به حضار محترم, مسئولان خدوم و زحمتكش قوه ى قضائيه و همچنين خانواده هاى محترم كه به شهداى عزيز و عالى قدر هفتم تير منتسب هستند, خوش آمد عرض مى كنم.اين هم يكى از نقاط برجسته در سرگذشت قوه ى قضاييه ى ماست كه روزهاى تجليل سالانه ى آن با هفتم تير مصادف است و برگرفته و برخاسته ى از حادثه ى پرشكوه شهادت است.
خداوند درجات شهيد عزيزمان, مرحوم آيت الله بهشتى را رفيع بفرمايد و آن بزرگوار را با اوليايش محشور كند كه مجاهدت بزرگى را, چه در عرصه ى سياسى و ادارى كشور و نظام انقلابى و چه بخصوص در عرصه ى قضايى آغاز كرد, كه بحمدالله بعد هم به وسيله ى آقايان ادامه پيدا كرده است.
شهداى هفتم تير در موقعيت بسيار حساسى هدف تهاجم كينه ورزانه ى دشمنان انقلاب قرار گرفتند.هدف, فقط شهيد بهشتى نبود; در واقع مجموعه ى باارزشى از مديران نظام اسلامى هدف بودند و مقصود اين بود كه نظام اسلامى را فلج كنند.اين تلاشهايى كه شما امروز مى بينيد يا مى شنويد عليه نظام اسلامى صورت مى گيرد, از سالهاى اول شروع شده است كه بحمدالله با مقاومت مردم تاكنون ناكام مانده است.يكى از مظاهر آن, همين مساله ى هفتم تير بود.
و اما راجع به قوه ى قضائيه:اولا لازم است بنده از زحماتى كه در همه ى سطوح قوه ى قضائيه از سطوح عالى و هيات رئيسه ى قوه تا بخشهاى كارگزار و مجرى و عامل و دادگاهها و قضات محترم و ديگران كشيده مى شود و خدماتى كه صورت مى گيرد, صميمانه تشكر كنم.حجم كار سنگينى كه در اين قوه در جريان است, حقا جاى سپاسگزارى و تشكر دارد; بخصوص تلاشها و اقداماتى كه رياست محترم قوه در بياناتشان به آنها اشاره كردند و گفتند اين تلاشها به آينده نگاه مى كند و به وظايف خطير قوه ى قضاييه ناظر است, كه ان شاالله اين كارها بايد با قوت و قدرت پيش برود.بخصوص لازم مى دانم از رئيس محترم قوه ى قضاييه تشكر كنم.بحمدالله مقام علمى و دينى و عملى ايشان, مقام رفيعى است و يكى از بركات الهى براى كشور اين است كه چنين شخصيتهايى, اين گونه مسئوليتهاى خطير و حساسى را بر عهده داشته باشند.
اميدواريم ان شاالله روز به روز توفيقات الهى بر ايشان و ديگر عزيزان و همكارانشان بيشتر شود.
قوه ى قضاييه در پيشرفت كشور به سمت هدفهاى اسلامى, نقش تعيين كننده دارد.بارها تكرار شده است كه اگر بخواهيم حركتى كه به سمت اهداف الهى و اسلامى و رعايت حقوق مردم ترسيم شده است, تعقيب شود, بدون ضمانت اجرا ممكن نيست و اين ضمانت اجرا عمدتا در دست قوه ى قضاييه است.اين قوه ى قضاييه است كه با تخلف و كجروى و انحراف عمدىاش را به يك نحو, خطئى اش را به نحو ديگر برخورد و از تكرار آن جلوگيرى مى كند.
در واقع قوه ى قضاييه ضامن صحت عمل مسئولان نظام و آحاد مردم و تامين حقوق آنها در نظام اسلامى است.اگر ما تشنه ى عدالتيم, تضمين تحقق عدالت, با سلامت و كارآمدى قوه ى قضاييه ميسراست.اگر ما براى مردم و حقوق آنها ارزش درجه ى يك قائليم, تامين اين حقوق, در گرو اين است كه قوه ى قضاييه بتواند كار خود را با قوت, شجاعت و بصيرت انجام دهد.نقش قوه ى قضاييه, اين چنين بى بديل و عظيم است.بنابراين, عضويت و كاركردن در اين قوه, حقيقتا يك افتخار است.هر تلاشى كه در اين قوه يا در جهت همكارى و همراهى و كمك به اين قوه صورت بگيرد, يك حسنه و يك كار برجسته و نيك عندالله است.مساله ى قوه ى قضاييه, مساله ى كمى نيست; لذا همه وظيفه دارند كمك كنند تا اين قوه ى تعيين كننده بتواند نقش ممتاز و بى بديل خود را به انجام برساند.اگر خداى نكرده اين قوه فلج باشد, هر چه دستگاههاى ديگر خوب كار كنند, نخواهند توانست خلاهاى ناشى از تجاوزها و سواستفاده ها و قصورها و تقصيرها را پر كنند; يعنى تماميت نظام جز به تماميت و كمال قوه ى قضاييه تحقق پيدا نخواهد كرد.بنابراين شما مى بينيد شان قاضى و قوه ى قضاييه در اسلام چقدر بالاست.اين تعبيراتى كه در باب قضا و قاضى وارد شده است ((قد جلست مجلسا لا يجلسه الا نبى او وصى نبى او شقى)) حرف خيلى عجيب و عظيمى است.به قاضى مى فرمايد:اين جايى كه تو نشسته يى, يا يك پيغمبر مى نشيند, يا منصوب پيغمبر و وصى او مى نشيند, يا يك انسان شقى مى نشيند.
امر, داير بين اين دو تاست.اين جايگاه, اين قدر جايگاه والايى است كه جز پيغمبر يا منصوب از قبل پيغمبر و وصى او نمى تواند اين جا بنشيند.سلسله ى مراتب قضا, اين طورى تعيين مى شود.اگر اين طور نشد, آنگاه مساله ى شقاوت است.بنابراين اهميت اين جايگاه است كه اين چيزها را براى آن لازم دانسته اند.
در اين زمينه, وظايفى بر دوش قوه ى قضاييه است و وظايفى هم بر دوش كسانى است كه بيرون از قوه ى قضاييه اند; آنها هم در قبال قوه ى قضاييه وظايفى دارند.بنده امروز مى خواهم در كلمات كوتاهى, مطلبى را به قوه ى قضاييه و مطلبى را هم به منتقدان قوه ى قضاييه عرض كنم.
اما مطلب مربوط به منتقدان اين است كه انتقاد در جامعه چيز خوبى است; زيرا انتقاد موجب مى شود انتقاد شونده بتواند نقاط قوت و ضعف خود را بفهمد و همچنين ناظران صحنه بتوانند بفهمند; اين به پيشرفت كار كمك مى كند; ليكن انتقاد, غير از عيبجويى آن هم عيبجويى خصمانه است.نبايد قوه ى قضاييه را تضعيف كرد.قاضى براى اين كه بتواند در جايگاه پيغمبر, درست و با استقرار بنشيند و عمل كند, احتياج دارد كه مورد حمايت نظام باشد; احساس كند كه حمايت و تقويت مى شود و در چشم مردم منزلت دارد; اين دو چيز را لازم دارد: منزلت در نظر عموم, و حمايت از سوى مسئولان.اگر باب انتقادهاى غير منطقى و خصمانه و عيبجويانه و احيانا با انگيزه هاى سياسى به سمت قوه ى قضاييه باز شد, به هر دوى اين نيازها ضربه خواهد خورد; قاضى و دستگاه قضا از چشم مردم مى افتد و حمايت مسئولان را هم از دست مى دهد.آنگاه ما چطور در اين فضا توقع داشته باشيم كه قاضى بيايد با شجاعت بايستد و يك ظالم و متخلف از قانون را كه هم زور و هم زر دارد به پاى ميز محاكمه بكشاند و هيچ گونه تحت تاثير او قرار نگيرد; اين كار, آسان نيست.اگر ما بخواهيم قاضى اين شجاعت و صلابت و اقتدار را داشته باشد كه چنين بارهاى سنگينى را كه از او توقع داريم, بردارد, بايد اين قاضى و دستگاهى را كه حامى اين قاضى است, اولا مورد حمايت قرار دهيم; ثانيا منزلت او را در چشم مردم حفظ كنيم.
شما مى بينيد در تبليغات دنيا معمول اين است البته نه اين كه خلافش نباشد; كم است كه از دستگاه قضايى خود تجليل و تعريف مى كنند; حتى در تبليغات گوناگون و در فيلمها.به قاضى منشى مى دهند كه آدم وقتى از بطون دستگاههاى قضايى آنها اطلاع پيدا مى كند, مى بيند با اين تصويرى كه ارائه مى دهند, چقدر فاصله دارد; اما سعى مى كنند قاضى را داراى جايگاه تاثيرناپذير, نفوذ ناپذير, عاقل, عادل و بصير معرفى كنند.خيلى اوقات هم اين طورى نيست; اما تبليغات, اين گونه است.اين براى آن است كه كسى كه به دستگاه قضايى مراجعه مى كند, با اطمينان خاطر مراجعه كند; كسى كه دستگاه قضايى يقه ى او را مى گيرد, حساب ببرد; و در كل, هيبت دستگاه قضايى, و پشت سر آن, عمل دستگاه قضايى بتواند نقش خود را ايفا كند.ما كه نبايد برخلاف اين روش عاقلانه عمل كنيم; دايما دستگاه قضايى را تضعيف كنيم و مورد انتقادهاى نابجا و ناوارد قرار دهيم.عرض كرديم; انتقاد يعنى سره و ناسره و قوت و ضعف را در كنار هم ديدن.معناى انتقاد اين نيست كه انسان نقاط قوت را نبيند و نقاط ضعف را هم حتى گاهى با انگيزه هاى گوناگون ملاحظه كند.غرض, نبايد قوه ى قضاييه را تضعيف كرد; اين به ضرر همه است.هيچ كس از تضعيف قوه ى قضاييه در كشور سود نمى برد.بله, دشمنان نظام سود مى برند; آنهايى كه مى خواهند هيچ كار نظام سامان پيدا نكند و نظام اسلامى به صورت مطلوب شكل نگيرد.بنابراين عرض ما به منتقدان از قوه ى قضاييه اين است كه در اين زمينه با انصاف, هوشمندى, بدون انگيزه هاى سياسى و بدون غرض ورزى عمل شود; در غير اين صورت لطمه ى آن به همه وارد خواهد آمد.
البته در كنار اين, بايد به قوه ى قضاييه كمك شود تا بتواند امكاناتى را در اختيار بگيرد و كارهاى لازم را انجام دهد.
عرض ما به قوه ى قضاييه اين است كه اگر ما مى گوييم قوه ى قضاييه تضعيف نشود, اين تضعيف هميشه از بيرون قوه نيست; گاهى تضعيف از درون قوه است.كسى كه داخل قوه ى قضاييه است, مسئوليتى دارد.اگر با روش و رفتار و گفتار خود كارى كند كه قوه ى قضاييه تضعيف شود, اين هم يكى از انواع تضعيف است.قوه ى قضاييه با مسئوليت عظيمى كه دارد, در همه ى سطوح از بالا تا پايين خيلى بايد با دقت و مراقبت حركت كند.چيزى كه اسلام مى خواهد, اين است كه قاضى, باتقوا و عالم و اهل اجتهاد باشد.البته اين جا اجتهاد, يك اجتهاد مصطلح فقهى است كه حدى از تخصص علمى و فقهى را مى طلبد.ممكن است در اين حد, امروز براى كل دستگاه قضايى ميسر نباشد كه نيست و قضات منصوب هستند; ليكن در كنار اين, مى توان معناى ديگرى هم براى اجتهاد فرض كرد; يعنى ابتكار در شناخت صحنه ى قضا و نوع برخورد با جرم در چارچوب قانون.ممكن است يك قانون همه جا نسبت به همه ى مجرمان اقتضاى مشابهى نداشته باشد; اين جا هوشمندى قاضى لازم است.
قاضى همچنين بايد طهارت و اخلاص و شجاعت كافى داشته باشد و فهيم و بصير باشد.در قضا, تا آن جايى كه ممكن بشود, ما به اين خصوصيات احتياج داريم.
ما نبايد سطح توقع خود را از عرصه ى دادگاه پايين بياوريم; عرصه ى دادگاه بايد رفيع باشد.بنده بارها به مسئولان عزيز و محترم قوه ى قضاييه در بخشهاى مختلف گفته ام كه حكم بايد آن چنان مستحكم و مستدل باشد كه در همه ى سطوح قابل دفاع باشد.البته اين به معناى آن نيست كه در ديوان عالى كشور نقض نخواهد شد; چرا, ممكن است در عين حال فتورى داشته باشد; اما بناى قاضى در انشا حكم و رعايت قانون و استدلال در حكم كه ذهن او را به اين حكم رسانده است بايد به قدرى متين باشد كه هر كس حكم را ديد, در دل تصديق كند كه درست است; هر چه عقل و سواد انسان بيشتر باشد, بيشتر تصديق كند.در حكم به هيچ وجه نبايد وهم و ضعف و فتور وجود داشته باشد.
البته اين كار اقتضائاتى دارد:استفاده ى از كارشناسها, استفاده ى از دستگاههاى جرم شناسى, استفاده ى از انسانهاى فكور و عاقل, دقت و صبر و بى نظرى و بى طرفى, و در داخل دادگاه و هنگام طرح دعوا, نداشتن هيچ پيشداورى; اينها خيلى مهم است.اگر ما اين چيزها را در دستگاه قضايى رعايت كنيم, بخش مهمى از آنچه كه وظيفه ى مسئولان و كاركنان قضايى است, در كنار اين وظيفه ى بزرگ و حفظ حرمت قوه ى قضاييه, صورت خواهد گرفت.
يك نكته ى بسيار مهم ديگر اين است كه از نفوذ پول و پولدار در داخل قوه ى قضاييه بايد بشدت برحذر باشيد و پرهيز كنيد; يكى از خطرات بسيار بزرگ اين است.در دنيا ثابت شده است كه زور پول از خيلى چيزهاى ديگر بيشتر است.الان خيلى از هدفهاى صهيونيستى در دنيا با قدرت پول اعمال مى شود.يكى از بزرگترين خطرات حكومتهايى كه معتقد به مبنايى هستند, اين است كه صاحبان پول بتوانند در اركان حكومت اعمال نفوذ كنند; اينها همه چيز را خراب مى كنند.هر بخشى از نظام اگر تحت تاثير زرمندان و ثروتمندان قرار گرفت, ضايع خواهد شد.در اين زمينه, از همه بدتر قوه ى قضاييه است.بايد خيلى مراقب باشيد خداى نكرده چنين چيزى براى اين قوه پيش نيايد و پول و پولدار و ثروتمند, با روشهايى كه دارند, نتوانند اعمال نفوذ كنند; اين هم يكى از وسايل استحكام است.نفوذهاى سياسى هم همين طور است.دستگاههاى سياسى, انگيزه هاى سياسى و جريانات سياسى نبايد بگذارند نفوذ ايجاد شود.
دستگاه قضايى اگر به دانش و بصيرت و پاكى و طهارت در عمده ترين اركان خود متكى باشد, همان مقصودى را كه دستگاه قضايى به دنبال آن است, به ميزان زيادى تامين خواهد كرد; به اين نكته بايد توجه داشت.
البته دستگاه قضايى محتاج تعامل با دستگاههاى ديگر است; با قوه ى مجريه و قوه ى مقننه.همچنان كه ما قوه ى مجريه و قوه ى مقننه را به همكارى با دستگاه قضايى و كمك به رفع نيازهاى آن توصيه مى كنيم, قوه ى قضاييه را هم به همكارى و همراهى با آن دو قوه توصيه مى كنيم; اين غير از اين است كه كسى تحت تاثير ديگرى قرار بگيرد; بلكه بايد سياستها و همبستگى كلى نظام را در اركان و بخشهاى كلان خود همواره مورد توجه قرار دهند.
بايد بسيار پرهيز كرد از اين كه خداى نكرده چيزهاى كوچك در چشم افراد يا موثرين قوه ى قضاييه بزرگ بيايد و جرمهاى بزرگ, كوچك به نظر آيد.يكى از چيزهايى كه ملتهاى گذشته و امتهاى سلف را مورد انتقام الهى قرار داده است طبق روايت از معصوم (عليه السلام) همين است كه گاهى چيزهاى بزرگ را نديده گرفتند و جرايم كوچك به نظرشان بزرگ آمد.البته جرم, جرم است; فرقى نمى كند و بايد طبق قانون هر جرمى چه كوچك و چه بزرگ تعقيب شود; ليكن خيلى مهم است كه اهتمام دستگاهها به چه چيزهايى باشد.اين مبارزه با مفاسد اقتصادى كه ما عرض كرديم و دستگاهها را ترغيب كرديم و الان هم يك سال از آن مى گذرد, اهتمام به اين كار به خاطر آن است كه مفاسد اقتصادى, جريان آلوده يى است كه اگر جلوگيرى نشود و با آن مبارزه نشود, كل فضا را آلوده خواهد كرد.بحث يك جرم منفرد و تك افتاده نيست; برخورد با مفاسد اقتصادى براى نظام اهميت حياتى دارد.البته در آن نامه يى كه به روساى محترم سه قوه نوشتم, عرض كردم مراقب باشيد تخلفات مديريتى را كه غالبا به اشتباه برمى گردد با جرايمى كه كسى از روى عمد مرتكب مى شود, مخلوط نكنيد.مراقب باشيد اول كار انجام بگيرد و بعد مردم از كارى كه انجام گرفت, مطلع شوند.جنجال تبليغاتى نسبت به كارى كه هنوز انجام نگرفته است, نه فقط مفيد فايده نيست, بلكه ضررهايى هم ايجاد مى كند.كار را بكنيم, بعد اطلاع دهيم اين كار شد مثلا اين پرونده رسيدگى و مختومه شد, يا اين طور احقاق حق شد نه اين كه قبل از آن كه كارى صورت بگيرد, ما جنجال كنيم كه مى خواهيم اين كار را بكنيم; بعد هم نتوانيم, يا اشكالى پيش بيايد, يا معلوم شود فلان گوشه اش را اشتباه كرده بوديم.بنده معتقد به خبررسانى و اطلاع رسانى ام; مكرر هم به رئيس محترم قوه و دوستان ديگر در اين زمينه عرض كرده ام.بايد افكار عمومى را مطلع كرد و اطلاع رسانى صحيح و درست انجام داد; ليكن اطلاع رسانى بهنگام, بجا و به شكل متين و صحيح.
امروز شما ببينيد دنيا از چه ابزارى دارد استفاده مى كند; ابزارهاى تبليغاتى پيشرفته عليه نظام و اهداف اسلامى و عليه اصل اسلام.يك روز مى گفتند با اسلام سياسى مخالفيم; اما الان اصل اسلام هم اگر در گوشه يى پيدا شود, براى آنها قابل تحمل نيست.دشمن, اين گونه دارد از ابزارهاى مختلف استفاده مى كند.ما بايد در اين زمينه ها خيلى هوشيارانه حركت كنيم.در دنيايى كه بر پايه ى ظلم مى چرخد, اگر ما بتوانيم علم عدالت را در اين جا برافراشته نگهداريم, شما بدانيد دلهاى ملتها حتى ملتهاى غير مسلمان مجذوب خواهد شد; چون همه تشنه ى عدالتند.امروز دنيا تشنه ى عدالت است.
شما حرفهاى ديروز رئيس جمهور آمريكا را ملاحظه كنيد.يك ملت را كه از تمام حقوق انسانى خود بر طبق همه ى عرفهاى بين المللى محروم شده, تروريست مى خواند; اما دستگاه و رژيمى را كه براى سركوب و ادامه ى محروميت اين ملت, از تمام وسايل استفاده كرده است, مظلوم معرفى مى كند! از اين ظلم بالاتر؟! از اين بى انصافى بيشتر؟! جلوى چشم مردم دنيا مى ايستند و خجالت هم نمى كشند; صريح اين طور حق را ناحق, و ناحق را حق جلوه مى دهند.در بيانات اين شخص, ملت فلسطين مى شود تروريست; اما رژيمى كه اين ملت را از تمام حقوق انسانى خود حقوق شناخته شده ى در ميان همه ى عرفهاى عالم محروم كرده, مى شود مظلوم و مورد تهاجم تروريسم! شما خيال مى كنيد مردم دنيا اينها را نمى فهمند؟ ممكن است چند صباحى با تبليغات رنگين, افكار عمومى را تحت تاثير قرار داد; ليكن ديديد در اروپا و خيلى از مناطق ديگر دنيا و در قاره ى آمريكا و حتى در خود كشور آمريكا در اين چند ماه كسانى به اين روش و منش اعتراض كردند.معناى آن اين است كه بالاخره افكار عمومى از اين زورگوييها و بى انصافيها و بى عدالتيها به جان مىآيد.
افكار عمومى را مى شود براى مدت كوتاهى از خود بى خود كرد; اما نمى شود بكلى و براى بلند مدت منحرف كرد; بنابراين ترفند اينها از پرده بيرون خواهد افتاد; كمااين كه الان هم در دنيا بيرون افتاده است.
هر كس پرچم عدالت اسلامى را بلند كند و هر كشور و نظامى كه پاى آن بايستد, مورد توجه مردم است.اميدواريم خداى متعال كمك كند تا ملت عزيز و شجاع و دلاور و برومند و فداكار ايران همچنان كه امروز توانسته اند اين پرچم را برافراشته نگهدارند, روز به روز توفيقاتشان افزايش پيدا كند و توجهات ولى عصر (ارواحنا فداه) شامل حال ملت ايران و مسئولان و همه ى ما باشد و ان شاالله بركات و رحمت و فيوضات الهى به روح مطهر امام بزرگوار و ارواح طيبه ى شهدا, بخصوص شهداى هفتم تير, نازل شود.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته

 
 Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved