شهید آوینی

 

 

مقاله ای که پیش روی شما قرار گرفته است قبل اظهارات سر کار خانم امینی-همسرشهید- در دانشگاه تهران توسط یکی از کارمندان سایت آوینی به رشته تحریر در آمده است ،از نظر نگارنده نظرات سرکار خانم امینی اتمام حجتی بود برای همه ی کسانی که می خواستند بدانند "شهید دزدها" چه کسانی هستند. به هر حال از اینکه زمان انشار این مقاله با سالگرد شهید و انتشار مقاله-بخوانید خزعبلات- ابراهیم نبوی اختیاف زمانی معناداری دارد پیشاپیش عذر می خواهیم:
سید مرتضیِ ما و کامرانِ شما آقای نبوی!

آقای نبوی مقاله شما را در سایت جرس که در مورد شهید آوینی نگاشته شده بود خواندم.احسنت هنوز هم نثر طنز خوبی دارید!

آقای نبوی! مرتضی آوینی به منتقدان جدی حکومت و نظام تبدیل نشده بود بالعکس مثل بسیاری از آنان که پس از آشنایی با آیت الله خمینی در گروه حامیان امام خمینی (ره) قرار گرفته بودند، غریب می زیست. قبول ندارید از محّمد هاشمی بپرسید که هنگام ریاستش بر صداو سیما، آوینی تقریبا ممنوع الصدا شده بود. از سید محمد خاتمی بپرسید که به علت چاپ عکس جوانی بوسنیایی که در تقلید از بسیجیان ایران پیشانی "جهاد الله اکبر" به سر خود بسته بود، با عنوان چاپ عکس مغایر با شئونات اسلامی، سید مرتضی آوینی (سوره) را توبیخ کتبی کرد. از غلامرضا فروزش بپرسید که با آوینی به تفاهم نرسید، از مدیران جهاد و جهاد تلویزیون بپرسید که گویا تفاوت بین مستند ساختن برای "کود و گاو و خروس" را با "من سخن بگو دوکوهه" را نمی فهمیدند یا لاقل می خواستند اینگونه به نظر برسد. از محمد علی زم بپرسید که چگونه با زبان بی زبانی به مرتضی می گفت از سوره برو ! از مسیح مهاجری از مهدی نصیری از... بگذریم.بقول شما دوستانِ! سالهای آخرین آوینی که هم اکنون منتقد جدی نظام و حکومت شده اند، یکی دوتا نیستند.

آقای نبوی
چرا شما خودتان پیش قدم نمی شوید؟ از مهدی همایون فر بپرسید. از رضا برجی از جبیب احمد زاده از سعید قاسمی بپرسید. از محمد علی فارسی بپرسید. از یوسفعلی میر شکاک، از همین آقای رجبی معمار که مرتضی چند شب قبل از شهادتش در منزل او مهمان بود. حتی اگر از بهروز افخمی هم بپرسید ما قبول داریم!!!

 

 

 

راستی  آقای نبوی  بیعت نامه ای که سید مرتضی آوینی به رهبری  که کمی قبل از شهادتش در سال 1371 نگاشته  است را خوانده اید؟

" خدمت رهبر معظم انقلاب اسلامی، نائب امام عصر (ع) حضرت آیت الله خامنه ای ایدکم الله تعالی بتاییداته الخاصه.

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته. امتثال امر فرصتی برای عرض ارادت در این مرقومه باقی نمی گذارد لذا حقیر مستقیما با استمداد از فضل بی منتهای رب العالمین وارد در اصل مطلب می شوم بعد از عرض این مختصر که:

ما با حضرتعالی به عنوان وصی امام امت(ره) و نایب امام زمان(عج) تجدید بیعت کرده ایم و تا بذل جان در راه اجرای فرامین شما ایستاده ایم، همانگونه که پیش از این درباره امام امت(ره) بوده ایم و بسیارند هنوز جوانانی که عشق به اسلام و شور رضوان حق آنان را در میدان انقلاب نگاه داشته باشد، با همان شوری که پیش از این داشته اند.

خدا شاهد است که این سخن از سر کمال صدق و از عمق قلوب همان جوانانی سرچشمه گرفته است که در تمام این هشت سال بار جنگ بر شانه های ستبر خویش کشیدند. ما به جهاد فی سبیل الله عشق می ورزیم. و این امری است فراتر از یک انجام وظیفه خشک و بی روح. این سخن یک فرد نیست، دست جماعتی عظیم است که به سوی حضرت شما دراز شده تا عاشقانه بیعت کند، بسیارند کسانی که می دانند شمشیر زدن در رکاب شما برای پیروزی حق از همان ارجی در پیشگاه خدا برخوردار است که شمشیر زدن در رکاب حضرت حجت(س) و نه تنها آماده که مشتاق بذل جان هستند. سر ما و فرمان شما.
کمترین مطیع شما سید مرتضی آوینی."

 خواندید؟ حال کمی درباره محتوای نامه تامل کنید. به معنای کلماتی از قبیل "نیابت امام زمان (عج) "و"کمترین مطیع شما"و "بذل جان" خوب فکر کنید.حال می توانم از شما سوالی بپرسم: براستی شهید دزدها چه کسانی هستند؟
 آقای نبوی شما هیچ سنخیتی با آوینی ندارید! شما به گواه اظهاراتتان در سال 1366 پشت دست چپتان را با سیگار سوزاندید که دیگر هرگز با جمهوری اسلامی کار نکنید و سید مرتضی آوینی به شخص اول مملکت نامه می نویسد و از "نیابت امام زمان(عج)" و "بذل جان"و... سخن می راند.

آقای نبوی
تفاوت ما با شما در همین است. شما می گویید مرگ آوینی و ما می گوییم زندگانی مرزوق نزد پروردگار .کامران آوینی ِدلخواه شما در سال 1357 مرد.در اوایل دهه هفتاد زنده نبود که به منتقدان جدی نظام و حکومت تبدیل شود. آوینی مطلوب شما  فردی بود که در کافه "تهران پالاس" به "ذات هنر" بپردازد. سبیل "نیچه" ای بگذارد. کتاب "انسان موجود تک ساختی ِ"هربرت ماکوزه را بدست بگیرد {اشاره: اگر با کافه هایِ تهران قدیم آشنایی ندارید، از علیرضا نوری زاد-رفیق شفیقتان- بپرسید او به خوبی آنها رامی شناسد. بالاخره ایشان در کافه نادری  سوابق درخشانی در... بگذریم.}در بحبوحه انقلاب در گروه حامیان آیت الله خمینی قرار بگیرید و بعد از چند سال منتقد جدی نظام و حکومت شود. خیر آقای نبوی، کامران آوینی در سال 1357 به همراه احادیث نفسش سوخت. سید مرتضی آوینی یکدست و یکرنگ عاشق ولایت بود. قبول ندارید از محمد نوری زاد بپرسید! آری درست خواندید محمد نوری زاد.

اگر اشتباه تقریبا 6 سال پیش بود رفقای ما در همین موسسه شهید آوینی همت کرده بودند و می خواستند برای سالگرد شهادت - دقت کنید آقای نبوی شهادت ! نه مرگ - نرم افزار هنر خاکی را تولید کنند . محمد خراسانی زاده  -یکی از بچه های موسسه - از محمد نوری زاد درخواست کرد که در رثای شهید آوینی برای ما چند خطی بنویسید.دست مریزاد محمد خراسانی زاده چه اعترافِ کتبی ! از محمد نوری زاد گرفتی : "آوینی هر که بود ، و هر چه گفت و نوشت و پدید آورد ، اراده ای جز غبار روبی از چهرهُ حق نداشت .حقی که سلسلهُ انبیاء ، آن را در خانهُ کوچک علی و فاطمه می جستند و تبلیغش می کردند و آوینی ، نور آن را در جمال و راه خمینی باور کرده بود و در قدمهای بسیجی آشکار کرده بود و با انگشت اشارۀ خامنه ای بدان سو می نگریست."(منبع : نرم افزار هنر خاکی) راستی حرف از محمد نوری زاد زده شد. اگر آوینی زنده بود مسلماً سرنوشتی شبیه سرنوست نوری زاد پیدا نمی کرد.  چون نوری زاد امروز دورویی پیشه کرده است،اما سید مرتضی دورویی و نفاقش را به همراه همه ی احادیث نفسش سوزانده بود.

محمد نوری زاد می گوید قادر به تودیع وثیقه نیست، اما توضیح نمی دهد حقوق ماهیانه 5 میلیون تومانی خود را هنگام پروژه چهل سرباز چه کرده است.اشتباه نکنید ما با موجودی حساب بانکی محمد نوری زاد و مجید مجیدی و ابراهیم حاتمی کیا و پوراحمد کاری نداریم. ما با موجودی دل آنها کار داریم. اگر موجودی دل آنها هنوز هم "قصه های مجید" و "بچه های آسمان" و " از کرخه تا راین" باشد همه ی دلبستگان سید مرتضی آوینی بسان شخص آوینی جزو طرفداران آنان هستند،اما اگر نه! دیگر هیچ سنخیتی با آوینی ندارند مثل شما آقای نبوی!محمد نوری زاد  مدعیست آقای احمدی نژاد به آقای علم الهدی -امام جمعه مشهد - یک میلیارد تومان پول پرداخت کرده است امّا دروغ می گوید {اشاره: آقای احمدی نژاد در سال 1384 می خواست به حوزه های علمیه استان خراسان کمک کند که با جواب منفی آقای علم الهدی مواجه شد و هیچ پولی چه به حساب آقای علم الهدی چه به حساب حوزه های علمیه خراسان واریز نشد}

آوینی اهل درد بود. اشتباه نکنید دردِ منیت نه، دردِ دین. آوینی اگر زنده بود-که صد البته هست- صرفاً به خاطر بازداشت پسرش در وقایع پس از انتخابات، به رهبری نامه سر گشاده نمی نوشت و عقده هاو اکاذیب خویش را روی کاغذ تف نمی کرد. اگر پای چپ آوینی به آن مین والمری بوسه نمی زد یا آگر "یااباعبدالله نگذار پای من به تهران برسد"های او مستجاب نمی شد،لابد آنوقت آوینی جانباز به حساب می آمد. چه بسا  به سان  محمد حسین رجب زاده جانباز شیمیایی که روبروی بیمارستان شریعتی 18 ضربه چاقو از طرفداران جنبش سبز نوش جان کرد، دوباره جانباز می شد.

اگر آوینی زنده بود -که صد البته هست- اگر با هجده ضربه چاقوی طرفداران جنبش سبز دوباره جانباز نشده بود، لابد بدنش در قطعه 55 بهشت به جای پیکر مطهر غلام کبیری آرمیده بود.چه بسا همچون محمد رجب پور عزادار خواهر و مادرش که بنا به گفته خودش بدست اغتششاشگران شهید شدند،بود. آقای نبوی یک سری سایت های سبز بزنید .لطفا به اراجیفی که در این سایت ها  در مورد این دو شهید عزیز و بر خلاف نظر محمد رجب پور  نوشته شده است دقت کنید. حالا صادقانه بگویید شهید دزدها را یافتید؟

اگر حضور آوینی را حس می کردیم حتما صدای اعتراض او را بر علیه گنجی و کدیور و سروش را می شنیدیم.آخر سید مرتضی درمقابل توهین به مقدسات واکنش نشان می داد. همان کاری را می کرد که هنگام نمایش فیلم "مشق شب" کیارستمی کرد. "میانه فیلم بلند  شد و شروع کرد به موضع گرفتن علیه فیلم" . مگر خودت نگفتی از مسعود فراستی بپرسید. پرسیدم همین خاطره را برایم تعریف کرد!

آری خودتان پیش قدم شوید مگر نمی خواهید نشانی شهید دزدها را بیابید. از رفقای سالیان و لحظات آخر آوینی بپرسید.از سربازی که از گریه های شبانه ی آخرین شب سید مرتضی متعجب بود بپرسید: "می گفت فردا می خواهیم برویم مقتل بچه ها و بلند بلند گریه می کرد". از حسینیه حاج همت. از حوض روبروی حسینیه. از شقایقهای آتش گرفته .از مقتل فکه از ... چه بگویم ؟ "اینها سخنانی نیست که بتوان گفت، تو خودت باید در دریابی وگرنه چه سخن "اگر بگویی حسینیه را زبانی نیست در فراق مرتضی بگوید، می گویم" حسینیه را زبان هست امّا کو محرم اسرار؟"

آری اگر آوینی زنده بود -که البته زنده است- چه بسا در خیابان و موقع خروج از خانه همچون دکتر مسعود مسعود علیمحمدی با انفجار موتور سیکلت به شهادت می رسید. چه بسا شهادت وی را یکی از به اصطلاح نخبگان سیاسی با بی شرمی تمام "قتل سیاسی" می خواند. حتما خانواده آوینی هم بیانیه صادر می کردند و می گفتند: "اگر چه دشمنان كشور تلاش مي‌ كنند با تحريف حقايق و با فتنه گري، خون اين عزيز سفر كرده را نيز پايمال كنند اما ملت ايران و دانشجويان و اساتيد و جامعه علمي كشور هوشيارتر از آن هستند كه فريب تبليغات شوم آنان را بخورند. "با این همه  باز هم یک زنجیر پاره کرده ای در وبلاگش بنویسید که جمهوری اسلامی او را "قتل سیاسی" کرده است.راستی اگر بخواهیم نشانی شهید دزدها را در بیانیه خانواده شهید بیابیم به آدرس شما! برمی خوریم. لابد  اگر مسعود علیمحمدی روبروی چشم همگان  از قبر بیرون بیاید و بگوید قتل من کار جمهوری اسلامی نبوده است. حتما خواهید گفت استاد در قبر خویش زیر فشار و شکنجه سفید  این چنین اعترافاتی را انجام داده است.

راستی آقای نبوی چه خبر از منابع مالی خارجی؟چه خبر از پولهای هلندی فرانسوی و انگلیسی؟ مصاحبه تان با "میم فه"در سایت فرارو را که یادتان نرفته؟رفته؟ ضعفِ حافظه صفت چه کسانی بود؟! این که دیگر یادتان نرفته است!!!!

 

 

 

 

 

Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved
logo