فضيلت حجّ
حجّ يکي از ارکان دين مقدس اسلام و از فرائض مهمّ الهي
است و داراي فضيلت فراوان و پاداش بسيار مهمّي است و در ميان عبادات
اسلامي از لحاظ جامعيّت، جايگاه والايي دارد. عبادتي است هم بدني، هم مالي، هم جسمي، هم رواني،
هم فکري و فرهنگي و هم سياسي و اجتماعي و موجب پديد آمدن ارتباط و وحدت
و الفت و هم آهنگي ميان همه مسلمانان روي زمين است و اذا هيچ عَمَلي
جاي آن را نمي گيرد. بر ما مسلمانان لازم است به فلسفه اين فريضه
اسلامي، توجّه کنيم ودر راه تأمين هدف مقدس اسلام گام برداريم.
در زمان حضرت رسول اکرم(صلّي اللّه عليه و آله وسلّم)
شخصي که نسبت به انجام حجّ کوتاهي کرده و از انجام آن محروم گرديده بود، از آن حضرت تقاضا کرد که او را به انجام عمل نيکي که جايگزين حجّ
باشد راهنمايي نمايد. حضرتش در پاسخ فرمودند: « اگر انبوهي از طلا به
اندازه کوه ابو قبيس را هم در راه خدا انفاق کني باز هم به ثواب و
فضيلتي که حجّاج در راه خدا نادل گديده اند، نائل نخواهي شد »
در عظمت و فضيلت اين فريضه الهي و اين عبادت بزرگ اسلامي
همين اندازه کافي است وسيله باريافتن بندگان به پيشگاه با عظمت پروردگار
جهان و نزول بر درِ خانه ذات ذوالجلال و مهمان او گرديدن است، پروردگار
کريمي که مهمانان خود را گرامي مي دارد و نظر لطف بر آنها مي افکند.
حضرت صادق(عليه السّلام) فرمودند: « رهسپاران حجّ و
عمره، باريابندگان به پيشگاه با عظمت خداوند مي باشند، هر گاه سؤال
کنند خداوند به آنها عطا مي کند، دعا کنند خداوند اجابت مي نمايد،
شفاعت نمايند خداوند شفاعت آنها را مي پذيرد و اگر سکوت کنند و چيزي هم
نگويند خداوند به آنها ثواب مي دهد و بجاي هر درهمي که در اين راه خرج کرده
اند هزار هزار درهم به آنها عنايت مي کند.
حضرت رسول اکرم(صلّي الله عليه و آله وسلّم) فرمودند: « سه
دسته به پيشگاه خداوند بار مي يابند:
1- بجا آورندگان حجّ
2- کساني که براي انجام عمره رهسپار مکّه مي گردند.
3- جهادگراني که به منظور انجام جهاد در راه خدا به حرکت در
مي آيند.
خداوند آنها را دعوت نموده و اجابت نموده اند اينها از
خداوند مسألت کردند خداوند نيز آنچه را که اينها عنايت فرمود.
»
از آنجا که اين عمل به اين درجه از اهميّت است،
خداوند عظيم در قرآن کريم با تعبيري که از جهاتي مشتمل بر تأکيد است،
فرمودند: « وَ ِللهِ عَلَي النّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ
اِلَيْهِ سَبيلاً (آيه 97 وره آل عمران) . يعني: بر کساني که استطاعت
زيارت خانه خدا را دارند از جانب خداوند لازم گرديداست که به انجام اين
وظيفه قيام کنند ؛ بعد ازآن فرمود:
وَ مَنْ کَفَرَ فَاِنَّ الله غَنِيٌّ عَنِ الْعالَمينَ کساني که کفر ورزيده، از انجام اين وظيفه مهمّ سرباز زنند،
خداوند از جهانيان بي نياز است.
حضرت صادق(عليه السّلام) د رتفسير آيه 72 از سوره
اسراء« وَ مَنْ کان في هذِهِ اَعْمي فَهُوَ في اْلأخِرَهِ اَعْمي وَ
اَضَلُّ سَبيلاً »يعني کسي که در اين دنيا نابينا است درآخرت نيز
نابينا و گمراه ترين مردم خواهد بود، فرمودند: « منظور کساني است که
با داشتن قدرت و استطاعت اداي حجّ، آن را به تأخير مي اندازند تا مرگ
آنها فرا مي رسد.
و نيز حضرتش فرمود: «کسي که از دنيا مي رود و حجّ خانهخدا را با داشتن
استطاعت مالي با اينکه مانعي از قبيل کار بسيار ضروري ويا مرض شديد يا
جلوگيري حکومت وقت …
در ميان نيست،بجا نياورد درهنگام مرگ درزمره يهود يا نصارا از دنيا مي
رود »
در احاديث متعدّدي که از پيشوايان معصوم(سلام الله
عليهم) صادر گرديده است،امده است که:«دين اسلام بر 5پايه استوار شده
است.نماز،زکات،حجّ،روزه ولايت اهلبيت(عليهم السّلام) .
همانطور که گروهي از احاديث،کساني که با داشتن استطاعت
وامکانات در انجام اين فريضهالهي مسامحه ميکنند ر،مورد انتقاد قرار
ميدهد،گروه ديگري از اثار نيک وپادشها وفضيلت هاي عمل به اين وظيفه سخن مي
گويند. مفاد ومضمون انها اين است:
« افرادي که براي انجام حجّ رهسپار مکّه وتوفيق انجام ان را
يافته اند به اين چند فضيلت نائل مي گردند:
1-گناهان انها امرزيده شده مانند روزي که از مادر متولد
شده اند،پاکيزه مي گردند.
2-بهشت بر انها واجب مي شود.
3-انها چون گذشته هاي خودرا اصلاح نموده اند،پس از بازگشت
اعمال خود را از سر بگيرند.
4- خانواده واموال انها در کَنَفِ عنايت خداوند محفوظ است.
بسيار شايسته ومستحبّ است که مسلمانان مخصوصاًاشنايان،
مسافر حجّ را با تکريم بدرقه کنند ودرموقع مراجعت از حجّ نيز با توقير
واحترم انان را مورد استقبال قرار دهند که حضرت باقر(عليه السّلام)
فرمودند:« در توقير واحترام کساني که اعمال حجّ يا عمره را انجام داده
اند،بکوشيد.»
حضرت سجّاد(عليه السّلام) مي فرمودند:« اي کساني که
به حجّ رهسپار نشده ايد،به افرادي که به حجّ مشرف شده اند بشارت بدهيد
وبا انها مصافحه کنيد وانان را مورد تعظيم وتکريم قرار بدهيد تا در اجر
وثواب با انها شريک باشيد.»
حضرت رسول اکرم(صلّي الله عليه واله وسلّم) در
بارهکساني که از مکّه بازگشته بودند با اين عبارات دعا مي کردند: «
قَبِلَ اللهُ مِنْکَ وَ اَخْلَفَ عَلَيْکَ نَفَقَتَکَ وَ غَفَرَ
ذَنْبَکَ » يعني:خداوند اعمال تورا قبول بفرمايد وعوض انچه را که خرج
کردي به تو عنايت کند و گناهانت را بيامرزد.
احکام حجّ
(مسأله
2032)
حجّ ؛زيارت کردن خانهخدا وانجام اعمالي است که دستور داده اند ودرانجا
بجااورده شودودرتمام عمر بر کسي که اين شرايط را دارا باشد،يک مرتبه
واجب مي شود:
اوّل: انکه بالغ باشد.
دوّم: انکه عاقل وازاد باشد.
سوّم: به واسطهرفتن به حجّ مجبور نشود که کار حرامي را که
اهميّتش در شرع از حجّ بيشتر است انجام دهد ؛يا عمل واجبي را که از حجّ مهم
تر است ترک نمايد.
چهارم: آنکه مستطيع باشد. و مستطيع بودن چند چيز است:
اوّل: آنکه راه وچيزهايي راکه بر حسب حالش در سفر به ان
محتاج است ودر کتابهاي مفّصل گفته شده دارا باشد ونيز مرکب سواري يا مالي
که بتواند انها را تهيّه کند داشته باشد.
دوّم: سلامت مزاج وتوانايي آن را داشته باشد که بتواند مکّه
رود وحجّ را بجا آورد.
سوّم:
در راه مانعي ا ز رفتن نباشد واگر باشند،يا انسان بترسد که در راه از
راه ديگري بتواند برود،اگر چه دورتر باشد درصورتي که مشقّت نداشته
باشد وخيلي غير متعارف نباشد،بايد از آن راه برود.
چهارم: بقدر بجا آوردن اعمال حجّ وقت داشته باشد.
پنجم: مخارج کساني را که خرجي انان بر اوواجب است مثل زن
وبچّه ومخارج کساني را که مردم خرجي دادن به آنها را لازم مي دانند داشته
باشد.
ششم: بعد
از برگشتن، کسب، يا زراعت، يا عايدي ملک،يا راه ديگري براي معاش خود
داشته باشد که مجبور نشود به زحمت زندگي کند.
(مساله 2033)
کسي که بدون خانهملکي رفع احتياجش نمي شود، وقتي حجّ بر اوواجب است که
پول خانه راهم داشته باشد.
(مساله 2034)
زني که ميتواند مکّه برود،اگر بعد از برگشتن ازخود مالي نداشته باشد
وشوهرش هم مثلاًفقير باشد وخرجي اورا ندهد،وناچار شود که به سختي
زندگي کند،حجّ بر او واجب نيست.
(مساله 2035)
اگر کسي توشهراه ومَرکب سواري نداشته باشد
وديگري به او بگويد حجّ برو ومن خرج تو وعيالات تورا در موقعي که در سفر
حجّ هستي مي دهم در صورتي که اطمينان داشته باشد که خرج اورا مي دهد واز
طرفي تعطيل کردن شغل خود ومتوقف شدن کارش در مدّت رفتن به حجّ و برگشتن
موجب به زحمت افتادن وبه هم خوردن وضع زندگي او نشود حجّ براوواجب ميشود.
(مساله 2036)
اگرخرجي رفتن وبرگشتن وخرجي عيالات کسي را درمدّتي که مکّه مي رود
(مساله 2037)
اگرمخارج رفتن وبرگشتن ومخارج عيالات کسي رادرمدّتي که مکّه مي رود
وبرمي گرددبه اوبدهندوبگويندحجّ برو ولي ملک اونکنند،در صورتي که
اطمينان داشته باشد که از او پس نميگيرند،حجّ بر او واجب ميشود.
(مساله 2038)
اگر مقداري مال که براي حجّ کافي است به کسي بدهند وبا او شرط کنند که
در راه مکّه خدمت کسي که مال را داده بنمايند،حجّ بر او واجب نمي شود.
(مساله 2039)
اگر براي مقداري مال به کسي بدهند وحجّ بر او واجب شود،چنانچه حجّ
نمايد ؛ هر چند بعداً مالي از خود پيدا کند،ديگرحجّ بر او واجب نيست.
(مساله 2040)
اگر براي تجارت مثلاً تا جدّه برود ومالي به دست اورد که اگر بخواهد
ازانجا به مکّه رود مستطيع باشد،بايد حجّ کند ودر صورتي که حجّ نمايد،اگر چه بعداً مالي پيدا کند که بتواند از وطن خود به مکّه برود،
ديگر حجّ بر او واجب نيست.
(مساله 2041)
اگر انسان اجير شود که ازطرف کس ديگر حجّ کند چنانچه خودش نتواند برود
وبخواهد ديگري رااز طرف خودش بفرستد،بايد از کسي که او را اجير کرده
اجازه بگيرد.
(مساله 2042)
اگر کسي مستطيع شود ومکّه نرود وفقير شود، بايد اگر چه به زحمت باشد
بعداً حجّ کند واگر به هيچ قسم نتواند حجّ برود ؛ چنانچه کسي اورا براي
حجّ اجير کند،بايدبه مکّه رود وحجّ کسي را که براي او اجير شده بجا
آورد وتا سال بعد در مکّه بماند وبراي خود حجّ نمايد. ملي اگر ممکن
باشد که اجير شود واجرت رانقد بگيرد وکسي که اورااجير کرده راضي شود که
حجّ اورا در سال بعد بجا آورد، بايد سال اوّل براي خود وسال بعد براي
کسي که اجير شده حجّ نمايد.
(مساله 2043)
اگر در سال اوّلي که مستطيع شده به مکّه رود ودروقت معيّني که دستور
داده اند به عرفات ومشعر الحرام نرسد، چنانچه در سالهاي بعد مستطيع
نباشد،حجّ بر او واجب نيست.ولي اگر از سالهاي پيش مستطيع،اگر چه به
زحمت باشد بايدحجّ کند.
(مساله
2004)
اگر در سال اوّلي که مستطيع شده حج نکند و بعد به واسطه پيري يا مرض و
ناتواني نتواند حج نمايد و نااميد باشد از اينکه بعداً خودش حج کند،
بايد ديگري را از طرف خود بفرستد، بلکه اگر در سال اوّلي که به قدر
رفتن حج مال پيدا کرده، به واسطه پيري يا مرض يا ناتواني نتواند حج
کند، احتياط مستحب آن است کسي را از طرف خود بفرستد که حج نمايد.
(مسأله
2045)
کسي که از طرف ديگري براي حج اجير شده، بايد طواف نساء را از طرف او
بجا آورد و اگر بجا نياورد، زن بر آن اجير حرام مي شود.
(مسأله
2046) اگر طواف نساء
را در ست بجا نياورد يا فراموش کند، چنانچه بعد از چند روز يادش بيايد
و از بين راه برگردد و بجا آورد صحيح است. ودر صورت فراموشي چنانچه
برگشتن براي او مشّقت و زحمت است مي تواند نائب بگيرد و تا هنگامي که
بوسيله خود يا نائب او طواف نساء انجام نشده است، زن بر او حرام است.
اقتصاد و معاملات
دين اسلام کار و کسب و تحصيل مال و ثروت و بطور کلّي
فعاليتّهاي اقتصادي اي که بر اساس موازين اسلامي صورت مي گيرد ر، يک
نوع عبادت و موجب اجر و ثواب مي داند که حضرت پيغمبر(صلّي الله عليه
و آله) فرمودند: « عبادت، هفتاد جزء است و با فضيلت ترين آن کوشش در
راه تحصيل مال از راه حلال است.»
و بطور کلّي احاديث فراواني که در اين رابطه از پيغمبر
بزرگ اسلام و اهل البيت گرامش(سلام الله عليهم) نقل گرديده است بر
اين مطلب دلالت دارند که نظر اسلام اينست که مسلمانان داراي اقتصاد
مستقل و خود کفا و فعّال باشند و افرادي که قدرت کار و ابتکار دارند،
هرگز به بطالت و کسالت نبايد تن در بدهند و بطور منظّم و جدّي در راه
ايجاد کار و اشتغال و کار و بکار بردن ابتکار بکوشند و کساني که
امکانات مالي دارند هرگز ثروت خود را راکت نگذارند و آن را در راه
مضاربه، و مزارعه و مساقاه و تأسيس و اداره مراکز توليدي و ايجاد
اشتغال بکار بيندازند تا در نتيجه اين بسيج اقتصادي همگاني علاوه بر از
بين بردن فقر داراي اقتصاد مستقل باشند و تا علاوه بر اينکه سنگيني
زندگي خود را بر دوش ديگران نيفکند، منشأ خدمات و کمک به ديگران باشند.
حضرت امير مؤمنان (عليه السلام) فرمودند:
« مردمي که
با داشتن آب و خاک، محتاج هستند از رحمت خداوند بدور مي باشند.»
حضرت صادق (عليه السلام) به شخصي درمقام تشويق و
ترغيب به کار فرمودند: « بار بر سر خود حمل کن و اين زحمت را تحمّل کن
و از ديگران بي نياز باش.»
حضرت پيغمبر(صلّي الله عليه و آله) فرمودند: « کسي
که شب را در حالي به صبح مي آورد که در نتيجه در پيش گرفتن راه کسب
حلال خسته شده است، خداوند گناه او را مي آمرزد. »
حضرت صادق(عليه السّلام) به مردي 700 دينار به عنوان مضاربه
دادند و فرمودند:
« اين پول را از اين نظر در اختيار تو گذاشتم که دوست
مي دارم خداوند مرا در حالي که پول را راکد نگذاشته و در جريان کار و
تحصيل فائده قرار داده ام، ببيند. »
مطلب مهمّ د راينجا اين است که پيشوايان بزرگ اسلام
تأکيد بسيار زيادي بر اين موضوع داشته اند که مسلمانان مسائل و احکام
مربوط به اقتصاد اسلامي را ياد بگيرند تا هرگز دچار تخلّف از موازين
اسلامي نشوند.
حضرت اميرمؤمنان(عليه السّلام) تاجران و کَسَبه را مخاطب
ساخته سه مرتبه به آنها فرمودند: « اَلْفِقهُ ثُمَّ الْمَتْجَرُ » يعني
نخست احکام و مسائل شرعي را ياد بگيريد سپس به تجارت مشغول شويد.
حضرت باقر(عليه السّلام) فرمودند که حضرت اميرمؤمنان(عليه السّلام) هر روز صبح در يک يک بازارهاي کوفه د رحالي که تازيانه
خود را بر دوش نهاده بود گردش مي کرد و به هر يک از آن بازارها که مي
رسيد مي ايستاد و به آنها مي فرمود: « خيرو برکت را از خداوند بخواهيد
و سختگيري را کنار گذاشته معاملات را با سُهُولت انجام بدهيد وميان
خريداران فرق مگذاريد و خود را با حِلْم و حوصله آراسته کنيد از
دروغگويي و قسم خودداري کنيد و از ظلم و اِجْحاف جدّاً بپرهيزيد و يار
و ياور مظاومان باشيد و هرگز به ربا خواري نزديک مشويد و پيمانه و
ميزان را مراعات کنيد و از حقّ مردم کم نگذاريد و در راه فساد و تباهي
هرگز گام مگذاريد. »
به اين ترتيب همه بازارهاي شهر را گردش مي کرد و در هر يک
احکامي را که ستون فقرات اقتصاد اسلا مي است بيان مي کردند.
دراسلام هر نوع کار و کسب مشروع، مقدّس و اشتغال به آن
يک نوع عبادت است و فقط تأکيد اسلام بر اين است که کار، مشروع و انجام
دهنده کار امين و درستکار باشد که حضرت امير مؤمنان(عليه السّلام)
فرمودند: « خداوند متعال کسي را که صاحب حِرْفه و امين باشد دوست مي دارد
».
حضرت باقر(عليه السّلام) فرمودند: «کسي که به اين منظور به
فعاليّت هاي اقتصادي مي پردازد که خود کفا باشد و از مردم بي نياز بگردد و
علاوه بر اداره خانواده خود به امور اقتصادي همسايگان خود نيز رسيدگي کند،
در روز قيامت درحالي که چهره اش مانند ماه شب چهارده مي درخشد خداوند را
ملاقات مي کند » ولي براي برخي از کارها فضيلت بيشتري ذکر شده است:
1- زراعت
حضرت صادق(عليه السّلام) ذفرمودند: « کشاورزان گنجهاي خدا
در روي زمين مي باشند و در ميان کارهاي اقتصادي هيچ کاري درنزد خدا محبوب
تر از زراعت نيست و خداوند هيچ پيغمبري را برنيانگيخت مگر اينکه به کشاورزي
اشتغال داشت داشت جز ادريس(عليه السّلام) که خياط بود ».