next page

fehrest page

back page

احكام قبله

مسأله 763 ـ جاى خانه كعبه كه در مكّه معظّمه مى‏باشد قبله است، و بايد روبروى آن نماز خواند، ولى كسى كه دور است اگر طورى بايستد كه بگويند رو به قبله نماز مى‏خواند كافى است. و همچنين است كارهاى ديگرى ـ مانند سر بريدن حيوانات ـ كه بايد رو به قبله انجام گيرد.

مسأله 764 ـ كسى كه نماز واجب را ايستاده مى‏خواند، بايد سينه و شكم او رو به قبله باشد، بلكه صورت او نيز نبايد زياد از قبله منحرف باشد، و احتياط مستحب آن است كه انگشتان پاى او هم رو به قبله باشد.

مسأله 765 ـ كسى كه بايد نشسته نماز بخواند، بايد در موقع نماز سينه و شكم او رو به قبله باشد، بلكه صورت او هم نبايد زياد از قبله منحرف باشد.

مسأله 766 ـ كسى كه نمى‏تواند نشسته نماز بخواند، بايد در حال نماز به پهلو طورى بخوابد كه جلوى بدن او رو به قبله باشد، و تا وقتى كه ممكن است به پهلوى راست بخوابد نبايد ـ بنابر احتياط لازم ـ به پهلوى چپ بخوابد، و اگر اين دو ممكن نباشد بايد به پشت بخوابد بطورى كه كف پاهاى او رو به قبله باشد.

مسأله 767 ـ نماز احتياط و سجده و تشهّد فراموش شده را بايد رو به قبله بجا آورد ـ و بنابر احتياط استحبابى ـ سجده سهو را نيز رو به قبله بجا آورد.

مسأله 768 ـ نماز مستحبّى را مى‏شود در حال راه رفتن و سوارى خواند، و اگر انسان در اين دو حال نماز مستحبّى بخواند، لازم نيست رو به قبله باشد.

مسأله 769 ـ كسى كه مى‏خواهد نماز بخواند، بايد براى پيدا كردن قبله كوشش نمايد تا يقين، يا چيزى كه در حكم يقين است ـ مثل شهادت دو عادل اگر مستند به حس و مانند آن باشد ـ پيدا كند كه قبله كدام طرف است، و اگر نتواند بايد به گمانى كه از محراب مسجد مسلمانان، يا قبرهاى مؤمنين، يا از راههاى ديگر پيدا مى‏شود عمل نمايد، حتى اگر از گفته فاسق يا كافرى كه بواسطه قواعد علمى قبله را مى‏شناسد گمان به قبله پيدا كند كافى است.

مسأله 770 ـ كسى كه گمان به قبله دارد، اگر بتواند گمان قوى ترى پيدا كند، نمى‏تواند به گمان خود عمل نمايد. مثلاً اگر ميهمان از گفته صاحب خانه گمان به قبله پيدا كند، ولى بتواند از راه ديگر گمان قوى ترى پيدا كند، نبايد به حرف او عمل نمايد.

مسأله 771 ـ اگر براى پيدا كردن قبله وسيله‏اى ندارد، يا با اينكه كوشش كرده، گمانش به طرفى نمى‏رود، نماز خواندن به يك طرف كافى است، و احتياط مستحب آن است كه چنانچه وقت نماز وسعت دارد چهار نماز به چهار طرف بخواند.

مسأله 772 ـ اگر يقين يا گمان كند كه قبله در يكى از دو طرف است، بايد به هر دو طرف نماز بخواند.

مسأله 773 ـ كسى كه بخواهد به چند طرف نماز بخواند، اگر بخواهد دو نماز بخواند كه مثل نماز ظهر و عصر بايد يكى بعد از ديگرى خوانده شود، و احتياط مستحب آن است كه نماز اول را به آن چند طرف بخواند، بعد نماز دوم را شروع كند.

مسأله 774 ـ كسى كه يقين به قبله ندارد، اگر بخواهد غير از نماز كارى كند كه بايد رو به قبله انجام داد، مثلاً بخواهد سر حيوانى را ببرد، بايد به گمان عمل نمايد، و اگر گمان ممكن نيست، به هر طرف كه انجام دهد صحيح است.

 

پوشانيدن بدن در نماز

مسأله 775 ـ مرد بايد در حال نماز، اگر چه كسى او را نمى‏بيند عورتين خود را بپوشاند. و بهتر آن است كه از ناف تا زانو را هم بپوشاند.

مسأله 776 ـ زن بايد در موقع نماز، تمام بدن حتى سر و موى خود را بپوشاند، و بنابر احتياط واجب حتى از خودش نيز پوشانده شود، پس اگر چادر را طورى بپوشد كه خودش بدنش را ببيند اشكال دارد. ولى پوشاندن صورت و دستها تا مچ، و پاها تا مچ پا لازم نيست. امّا براى آنكه يقين كند كه مقدار واجب را پوشانده است، بايد مقدارى از اطراف صورت و قدرى پائين تر از مچها را هم بپوشاند.

مسأله 777 ـ موقعى كه انسان قضاى سجده فراموش شده يا تشهّد فراموش شده را بجا مى‏آورد بايد خود را مثل موقع نماز بپوشاند. و احتياط مستحب آن است كه در موقع بجا آوردن سجده سهو نيز خود را بپوشاند.

مسأله 778 ـ اگر انسان عمداً در نماز عورتش را نپوشاند، نمازش باطل است، و اگر بخاطر ندانستن مسأله باشد، چنانچه نادانى او بعلت كوتاهى كردن در فراگيرى مسائل بوده ـ بنابر احتياط واجب ـ بايد نماز را دوباره بخواند.

مسأله 779 ـ اگر شخصى در بين نماز بفهمد كه عورت او پيدا است، بايد آن را بپوشاند و لازم نيست كه نماز را اعاده نمايد، ولى احتياط واجب آن است كه در حالى كه فهميده كه عورت او پيدا است چيزى از اجزاء نماز را بجا نياورد، و اگر بعد از نماز بفهمد كه در نماز عورت او پيدا بوده نمازش صحيح است.

مسأله 780 ـ اگر لباس در حال ايستادن عورت را مى‏پوشاند، ولى ممكن است در حال ديگر، مثلاً در حال ركوع و سجود نپوشاند، چنانچه موقعى كه عورت او پيدا مى‏شود، بوسيله‏اى آن را بپوشاند، نماز او صحيح است، ولى احتياط مستحب آن است كه با آن لباس نماز نخواند.

مسأله 781 ـ انسان مى‏تواند در نماز خود را با علف و برگ درختان بپوشاند، ولى احتياط مستحب آن است كه وقتى خود را با اينها بپوشاند كه لباس نداشته باشد.

مسأله 782 ـ انسان در حال نا چارى كه چيزى براى پوشانيدن عورت خود ندارد مى‏تواند براى نمايان نبودن پوست عورت خود را با گِل و مانند آن بپوشاند.

مسأله 783 ـ اگر چيزى ندارد كه در نماز خود را با آن بپوشاند، چنانچه مأيوس از پيدا كردن آن نباشد، احتياط واجب آن است كه نماز خود را تأخير بيندازد، و اگر چيزى پيدا نكرد در آخر وقت مطابق وظيفه‏اش نماز بخواند. و اگر مأيوس باشد مى‏تواند در اول وقت طبق وظيفه‏اش نماز بخواند، و در اين صورت اگر نماز را در اول وقت بخواند، و پس از آن عذرش بر طرف گردد، لازم نيست نماز را دوباره بخواند.

مسأله 784 ـ كسى كه مى‏خواهد نماز بخواند، اگر براى پوشاندن خود حتى برگ درخت و علف و گل و لجن نداشته باشد، و مأيوس باشد كه تا آخر وقت چيزى پيدا كند كه خود را با آن بپوشاند، در صورتى كه اطمينان دارد كسى كه ستر عورت از او واجب است او را نمى‏بيند، ايستاده و با ركوع و سجود اختيارى نماز بخواند. و چنانچه احتمال دهد كه ناظر محترم او را مى‏بيند، بايد بطورى نماز بخواند كه عورت او نمايان نباشد، مثل اينكه نشسته نماز بخواند. و اگر براى اينكه خودش را از ديد ناظر محترم نگاه دارد ناچار شود ايستادن و ركوع و سجود را ترك كند، يعنى در هر سه حالت ديده مى‏شود، بنشيند و ركوع و سجود را با اشاره انجام دهد، و اگر يكى از سه چيز را فقط ناچار است ترك كند همان را ترك كند، پس اگر مى‏تواند بايستد، و ركوع و سجود را با اشاره انجام دهد، و اگر ايستادن موجب ديده شدن است بنشيند، و ركوع و سجود را انجام دهد گر چه در اين صورت احتياط مستحب اين است كه جمع كند بين اين گونه نشستن و نماز ايستاده با اشاره به ركوع و سجود. و احتياط لازم آن است كه شخص برهنه در حال نماز عورت خود را با بعضى از اعضاى بدن خود بپوشاند، مثل دو ران در حال نشستن، و دو دست در حال ايستاده.

 

شرائط لباس نمازگزار

مسأله 785 ـ لباس نمازگزار شش شرط دارد:

اول: آنكه پاك باشد.

دوم: آنكه مباح باشد، بنابر احتياط واجب.

سوم: آنكه از اجزاء مردار نباشد.

چهارم: آنكه از حيوان درنده نباشد، بلكه ـ بنابر احتياط واجب ـ از حيوان حرام گوشت نيز نباشد.

پنجم و ششم: آنكه اگر نمازگزار مرد است، لباس او ابريشم خالص و طلا باف نباشد.

و تفصيل اينها در مسائل آينده گفته مى‏شود:

مسأله 786 ـ شرط اول: لباس نمازگزار بايد پاك باشد، و اگر كسى در حال اختيار با بدن يا لباس نجس نماز بخواند، نمازش باطل است.

مسأله 787 ـ اگر كسى بعلت كوتاهى كردن در فراگيرى مسأله شرعى نمى‏دانسته نماز با بدن يا لباس نجس باطل است، و يا نمى‏دانسته مثلاً منى نجس است و با آن نماز خوانده، احتياط واجب آن است كه نماز را دوباره بخواند، و اگر وقت گذشته قضا نمايد.

مسأله 788 ـ اگر كسى از روى ندانستن مسأله با بدن يا لباس نجس نماز خوانده و در فراگيرى مسأله كوتاهى ننموده باشد، لازم نيست نمازش را اعاده و يا قضا نمايد.

مسأله 789 ـ اگر كسى يقين دارد كه بدن يا لباسش نجس نيست، و بعد از نماز بفهمد نجس بوده، نمازش صحيح است.

مسأله 790 ـ اگر فراموش كند كه بدن يا لباسش نجس است، و در بين نماز يا بعد از آن يادش بيايد، چنانچه فراموشى او از روى اهمال و بى اعتنائى بوده بايد ـ بنابر احتياط لازم ـ نماز را دوباره بخواند، و اگر وقت گذشته قضا نمايد، و در غير اين صورت لازم نيست نماز را دوباره بخواند، ولى اگر در ميان نماز يادش بيايد به دستورى كه در مسأله بعد گفته مى‏شود عمل كند.

مسأله 791 ـ كسى كه در وسعت وقت مشغول نماز است، اگر در بين نماز ملتفت شود كه بدن يا لباسش نجس شده، و احتمال دهد كه بعد از شروع در نماز نجس شده باشد در صورتى كه آب كشيدن بدن يالباس، يا عوض كردن لباس، يا بيرون آوردن آن، نماز را بهم نمى‏زند، در بين نماز، بدن يا لباس را آب بكشد يا لباس را عوض نمايد، يا اگر چيز ديگرى عورت او را پوشانده، لباس را بيرون آورد. ولى چنانچه طورى باشد كه اگر بدن يا لباس را آب بكشد، يا لباس را عوض كند، يا بيرون آورد، نماز بهم مى‏خورد يا اگر لباس را بيرون آورد برهنه مى‏ماند، بايد ـ بنابر احتياط لازم ـ نماز را دوباره با لباس پاك بخواند.

مسأله 792 ـ كسى كه در تنگى وقت مشغول نماز است، اگر در بين نماز ملتفت شود كه لباسش نجس شده و احتمال دهد كه پس از شروع در نماز نجس شده باشد، در صورتى كه آب كشيدن، يا عوض كردن، يا بيرون آوردن لباس، نماز را بهم نمى‏زند و مى‏تواند لباس را بيرون آورد، بايد لباس را آب بكشد يا عوض كند، يا اگر چيز ديگرى عورت او را پوشانده لباس را بيرون آورد ونماز را تمام كند. أمّا اگر چيز ديگرى عورت او را نپوشانده، و لباس را هم نمى‏تواند آب بكشد يا عوض كند، بايد با همان لباس نجس نماز را تمام كند.

مسأله 793 ـ كسى كه در تنگى وقت مشغول نماز است، اگر در بين نماز ملتفت شود كه بدن او نجس شده و احتمال دهد كه پس از شروع در نماز نجس شده باشد، در صورتى كه آب كشيدن بدن نماز را بهم نمى‏زند، بدن را آب بكشد ؛ و اگر نماز را بهم مى‏زند بايد با همان حال نماز را تمام كند، و نماز او صحيح است.

مسأله 794 ـ كسى كه در پاك بودن بدن يا لباس خود شك دارد، چنانچه جستجو نمايد و چيزى در آن نبيند و نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد كه بدن يا لباسش نجس بوده، نماز او صحيح است. ولى اگر جستجو نكرده باشد ـ بنابر احتياط لازم ـ بايد نمازش را دوباره بخواند، و چنانچه وقت گذشته قضا نمايد.

مسأله 795 ـ اگر لباس را آب بكشد و يقين كند كه پاك شده است و با آن نماز بخواند، و بعد از نماز بفهمد پاك نشده، نمازش صحيح است.

مسأله 796 ـ اگر خونى در بدن يا لباس خود ببيند ويقين كند كه از خونهاى نجس نيست، مثلاً يقين كند كه خون پشه است، چنانچه بعد از نماز بفهمد از خونهائى بوده كه نمى‏شود با آن نماز خواند، نمازش صحيح است.

مسأله 797 ـ اگر يقين كند خون كه در بدن يا لباس اوست خون نجسى است كه نماز با آن صحيح است، مثلاً يقين كند خون زخم ودمل است، چنانچه بعد از نماز بفهمد خونى بوده كه نماز با آن باطل است، نمازش صحيح است.

مسأله 798 ـ اگر نجس بودن چيزى را فراموش كند و بدن يا لباسش با رطوبت به آن برسد، و در حال فراموشى نماز بخواند و بعد از نماز يادش بيايد، نمازش صحيح است. ولى اگر بدنش با رطوبت به چيزى كه نجس بودن آن را فراموش كرده برسد و بدون اينكه خود را آب بكشد، غسل كند و نماز بخواند، غسل و نمازش باطل است مگر اينكه طورى باشد كه به غسل نمودن، بدن نيز پاك شود و آب نجس نشود، مثل اينكه در آب جارى غسل كند. و نيز اگر جائى از اعضاء وضو با رطوبت به چيزى كه نجس بودن آن را فراموش كرده برسد و پيش از آنكه آنجا را آب بكشد، وضو بگيرد و نماز بخواند، وضو و نمازش باطل مى‏باشد مگر اينكه طورى باشد كه به وضو گرفتن، اعضاء وضو نيز پاك شود و آب نجس نشود، مثل آب كر يا جارى.

مسأله 799 ـ كسى كه فقط يك لباس دارد، اگر بدن و لباسش نجس شود و به اندازه آب كشيدن يكى از آنها آب داشته باشد، احتياط لازم اين است كه بدن را آب كشيده و با لباس نجس نماز بخواند، و جايز نيست كه لباس را آب كشيده و با بدن نجس نماز بخواند. ولى در صورتى كه نجاست لباس بيشتر يا شديدتر باشد مخيّر است كه هر كدام را مى‏خواهد آب بكشد.

مسأله 800 ـ كسى كه غير از لباس نجس لباس ديگرى ندارد، بايد با لباس نجس نماز بخواند، و نمازش صحيح است.

مسأله 801 ـ كسى كه دو لباس دارد، اگر بداند يكى از آنها نجس است و نداند كداميك آنها است، چنانچه وقت دارد بايد با هر دو لباس نماز بخواند، مثلاً اگر مى‏خواهد نماز ظهر و عصر بخواند بايد با هر كدام يك نماز ظهر و يك نماز عصر بخواند، ولى اگر وقت تنگ است و هيچكدام از نظر قوت احتمال و اهميت محتمل رجحان نداشته باشد، با هر كدام نماز بخواند كافى است.

مسأله 802 ـ شرط دوم: لباس نمازگزار كه با آن عورتين خود را مى‏پوشاند بايد ـ بنابر احتياط واجب ـ مباح باشد، و كسى كه مى‏داند پوشيدن لباس غصبى حرام است، يا اينكه از روى تقصير حكم مسأله را نداند، اگر عمداً در آن لباس نماز بخواند، بنابر احتياط باطل است. ولى در چيزهائى كه به تنهائى عورت را نمى‏پوشاند، و همچنين چيزهائى كه فعلاً نمازگزار آنها را نپوشيده، مانند دستمال بزرگ، يا لنگى كه در جيب گذاشته شود اگر چه بشود عورت را با آنها پوشانيد، و همچنين چيزهائى كه نمازگزار آنها را پوشيده ولى ساتر مباح ديگرى دارد، در تمام اين صور غصبى بودن آنها به نماز ضررى ندارد، هر چند احتياط در ترك است.

مسأله 803 ـ كسى كه مى‏داند پوشيدن لباس غصبى حرام است ولى حكم نماز خواندن در آن را نمى‏داند، اگر عمداً با لباس غصبى نماز بخواند به تفصيلى كه در مسأله قبلى گفته شد، نمازش ـ بنابر احتياط ـ باطل است.

مسأله 804 ـ اگر نداند كه لباس او غصبى است يا فراموش كند و با آن لباس نماز بخواند، نمازش صحيح است. ولى اگر كسى خودش لباس را غصب نمايد و فراموش كند كه غصب كرده است و با آن نماز بخواند، نمازش ـ بنابر احتياط ـ باطل است.

مسأله 805 ـ اگر نداند يا فراموش كند كه لباس او غصبى است و در بين نماز بفهمد، چنانچه چيز ديگرى عورت او را پوشانده است و مى‏تواند فوراً يا بدون اينكه موالات ـ يعنى پى در پى بودن نماز ـ بهم بخورد لباس غصبى را بيرون آورد، و نمازش را ادامه دهد، و اگر چيز ديگرى عورت او را از ناظر محترم نپوشانده، يا نمى‏تواند لباس غصبى را بيرون آورد، نماز را با همان لباس ادامه دهد و صحيح است.

مسأله 806 ـ اگر كسى براى حفظ جانش با لباس غصبى نماز بخواند در صورتى كه نتواند تا آخر وقت با لباس ديگرى نماز بخواند، يا اضطرار به پوشيدن آن ناشى از سوء اختيار خودش نباشد، مثلاً خودش غصب نكرده باشد نمازش صحيح است. و همچنين اگر براى اينكه دزد لباس غصبى را نبرد با آن نماز بخواند و نتواند تا آخر وقت در لباس ديگرى نماز بخواند، يا نگه داشتن آن به قصد رساندن به مالك در اولين فرصت باشد، نمازش صحيح است.

مسأله 807 ـ اگر لباس را با پول خمس نداده خريد ولى معامله به نحو كلى في الذمه بود، همانگونه كه غالب معاملات است لباس براى او حلال است، و بدهكار خمس پولى است كه پرداخته، ولى اگر با عين پولى كه خمس آن را نداده لباس بخرد، حكم نماز خواندن در آن لباس بدون اجازه حاكم شرع حكم نماز خواندن در لباس غصبى است.

مسأله 808 ـ شرط سوم: لباس نمازگزار كه به تنهائى مى‏توان با آن عورت را پوشانيد، بايد از اجزاء مردار حيوانى كه خون جهنده دارد ـ يعنى حيوانى كه اگر رگش را ببُرند خون از آن جستن مى‏كند ـ نباشد، و اين شرط ـ بنابر احتياط واجب ـ در لباسى كه به تنهائى نمى‏توان با آن عورت را پوشانيد نيز ثابت است. و احتياط مستحب آن است كه با لباسى كه از مردار حيوانى كه خون جهنده ندارد ـ مانند مار ـ تهيه شده، نماز نخواند.

مسأله 809 ـ هر گاه چيزى از مردار نجس مانند گوشت و پوست آن كه روح داشته همراه نمازگزار باشد، نمازش صحيح است.

مسأله 810 ـ اگر چيزى از مردار حلال گوشت ـ مانند مـو و پشم كـه روح ندارد ـ همراه نمازگزار باشد، يا با لباسى كه از آنها تهيه كرده‏اند نماز بخواند، نمازش صحيح است.

مسأله 811 ـ شرط چهارم: لباس نمازگزار ـ غير چيزهائى كه به تنهائى عورت را نمى‏پوشاند مثل جوراب ـ بايد از اجزاء درندگان بلكه ـ بنابر احتياط لازم ـ از مطلق حيوان حرام گوشت نباشد، و همچنين بايد بدن و لباسش به بول و يا مدفوع، يا عرق يا شير يا موهاى آن حيوان آلوده نباشد، ولى اگر يك موى حيوان مثلاً بر لباس او باشد ضرر ندارد، و همچنين است اگر چيزى از آنها را مثلاً در قوطى گذاشته و با خود حمل نمايد.

مسأله 812 ـ اگر آب دهان يا بينى يا رطوبت ديگرى از حيوان حرام گوشت، مانند گربه بر بدن يا لباس نمازگزار باشد، چنانچه تر باشد، نماز باطل است. و اگر خشك شده و عين آن بر طرف شده باشد، نمازش صحيح است.

مسأله 813 ـ اگر مو و عرق، و آب دهان كسى بر بدن يا لباس نمازگزار باشد، اشكال ندارد، و همچنين جايز است با مرواريد و موم و عسل نماز بخواند.

مسأله 814 ـ اگر شك داشته باشد كه لباس از حيوان حلال گوشت است يا حرام گوشت، چه در كشور اسلامى تهيه شده باشد چه غير اسلامى، جايز است با آن نماز بخواند.

مسأله 815 ـ معلوم نيست كه صدف از اجزاء حيوان حرام گوشت باشد، پس جايز است كه انسان با آن نماز بخواند.

مسأله 816 ـ پوشيدن پوست سنجاب در نماز اشكال ندارد، اگر چه احتياط مستحب آن است كه با آن نماز نخوانند.

مسأله 817 ـ اگر با لباسى كه نمى‏داند يا فراموش كرده كه از حيوان حرام گوشت است نماز بخواند، نمازش صحيح است.

مسأله 818 ـ شرط پنجم: پوشيدن لباس طلا باف براى مردان حرام، و نماز با آن باطل است، ولى براى زنان در نماز و غير نماز اشكال ندارد.

مسأله 819 ـ پوشيدن طلا مثل آويختن زنجير طلا به سينه، و انگشتر طلا به دست كردن، و بستن ساعت مچى طلا به دست، براى مردان حرام، و نماز خواندن با آنها باطل است، ولى براى زنان در نماز و غير نماز اشكال ندارد.

مسأله 820 ـ اگر مردى نداند يا فراموش كند كه انگشتر يا لباس او از طلا است يا شك داشته باشد و با آن نماز بخواند، نمازش صحيح است.

مسأله 821 ـ شرط ششم: لباس مرد نمازگزار كه به تنهائى مى‏توان با آن عورت را پوشاند بايد ابريشم خالص نباشد، و در غير نماز هم پوشيدن آن براى مردان حرام است.

مسأله 822 ـ اگر تمام آستر لباس يا مقدارى از آن ابريشم خالص باشد، پوشيدن آن براى مرد حرام، و نماز در آن باطل است.

مسأله 823 ـ لباسى را كه نمى‏داند از ابريشم خالص است يا چيز ديگر، جايز است بپوشد و نماز در آن نيز اشكال ندارد.

مسأله 824 ـ دستمال ابريشمى و مانند آن اگر در جيب مرد باشد اشكال ندارد، و نماز را باطل نمى‏كند.

مسأله 825 ـ پوشيدن لباس ابريشمى براى زن در نماز و غير نماز اشكال ندارد.

مسأله 826 ـ پوشيدن لباس ابريشمى خالص و طلا باف در حال ناچارى مانعى ندارد، و نيز كسى كه ناچار است لباس بپوشد و لباس ديگرى غير از اينها ندارد، مى‏تواند با اين لباسها نماز بخواند.

مسأله 827 ـ اگر غير از لباس غصبى يا ابريشمى خالص يا طلا باف لباس ديگرى ندارد، و ناچار نيست لباس بپوشد، بايد به دستورى كه براى برهنگان گفته شد نماز بخواند.

مسأله 828 ـ اگر غير از لباسى كه از حيوان درنده تهيه شده لباس ديگرى ندارد، چنانچه در پوشيدن لباس ناچار باشد، مى‏تواند با همان لباس نماز بخواند اگر تا آخر وقت اضطرار باقى باشد، و اگر ناچار نباشد بايد به دستورى كه براى برهنگان گفته شد نماز را بجا آورد. و اگر غير از لباسى كه از حيوان حرام گوشت ـ غير درنده ـ تهيه شده لباس ديگرى ندارد، چنانچه ناچار به پوشيدن آن لباس نباشد احتياط لازم آن است كه دو بار نماز بخواند: يك بار با آن لباس، و بار ديگر هم به دستورى كه براى برهنگان گفته شد.

مسأله 829 ـ اگر چيزى ندارد كه در نماز عورت خود را با آن بپوشاند، واجب است ـ اگر چه به كرايه يا خريدارى باشد ـ تهيه نمايد، ولى اگر تهيه آن به قدرى پول لازم دارد كه نسبت به دارائى او زياد است، يا طورى است كه اگر پول را به مصرف لباس برساند، به حال او ضرر دارد، مى‏تواند به دستورى كه براى برهنگان گفته شد نماز بخواند.

مسأله 830 ـ كسى كه لباس ندارد، اگر ديگرى لباس به او ببخشد يا عاريه دهد، چنانچه قبول كردن آن براى او مشقّت نداشته باشد، بايد قبول كند. بلكه اگر عاريه كردن يا طلب بخشش براى او سخت نيست، بايد از كسى كه لباس دارد، طلب بخشش يا عاريه نمايد.

مسأله 831 ـ پوشيدن لباسى كه پارچه يا رنگ يا دوخت آن براى كسى كه مى‏خواهد آن را بپوشد معمول نيست، در صورتى كه موجب هتك حرمت و خوارى او باشد حرام است. ولى اگر با آن لباس نماز بخواند هرچند ساترش فقط آن باشد نمازش صحيح است.

مسأله 832 ـ پوشيدن لباس زنانه بر مردان، و پوشيدن لباس مردانه بر زنان حرام نيست و نماز خواندن با آن باطل نيست. ولى ـ بنابر احتياط واجب جايز نيست مرد خود را به هيئت و زىّ زن در آورد، و همچنين به عكس.

مسأله 833 ـ كسى كه بايد خوابيده نماز بخواند، لازم نيست ملافه يا لحافى كه بر خود مى‏كشد داراى شرايط لباس نمازگزار باشد، مگر طورى باشد كه بر آن پوشيدن صدق كند، مثل آنكه آن را بر خود بپيچد.

 

مواردى كه لازم نيست بدن و لباس نمازگزار پاك باشد

مسأله 834 ـ در سه صورت كه تفصيل آنها بعداً گفته مى‏شود، اگر بدن يا لباس نمازگزار نجس باشد، نماز او صحيح است:

اول: آنكه بواسطه زخم يا جراحت يا دملى كه در بدن اوست، لباس يا بدنش به خون آلوده شده باشد.

دوم: آنكه بدن يا لباس او به مقدار كمتر از درهم به خون آلوده باشد، ـ و بنابر احتياط واجب ـ درهم بايد به اندازه بند سر انگشت ابهام حساب شود.

سوم: آنكه ناچار باشد با بدن يا لباس نجس نماز بخواند.

ونيز در يك صورت اگر لباس نمازگزار نجس باشد، نماز او صحيح است، و آن صورت آن است كه لباسهاى كوچك او مانند جوراب و عرقچين نجس باشد.

و احكام اين چهار صورت مفصلاً در مسائل بعد گفته مى‏شود.

مسأله 835 ـ اگر در بدن يا لباس نمازگزار، خون زخم يا جراحت يا دمل باشد، تا وقتى كه زخم يا جراحت يا دمل خوب نشده است مى‏تواند با آن خون نماز بخواند. و همچنين است اگر چركى كه با خون بيرون آمده، يا دوائى كه روى زخم گذاشته‏اند و نجس شده در بدن يا لباس او باشد.

مسأله 836 ـ اگر خون بريدگى و زخمى كه بزودى خوب مى‏شود و شستن آن آسان است، در بدن يا لباس نمازگزار باشد و به اندازه درهم يا بيشتر باشد، نماز او باطل است.

مسأله 837 ـ اگر جائى از بدن يا لباس كه با زخم فاصله دارد، و به رطوبت زخم نجس شود، جايز نيست با آن نماز بخواند. ولى اگر مقدارى از بدن يا لباس كه اطراف زخم است به رطوبت آن نجس شود، نماز خواندن با آن مانعى ندارد.

مسأله 838 ـ اگر از بواسير يا زخمى كه توى دهان و بينى و مانند اينهاست، خونى به بدن يا لباس برسد، مى‏تواند با آن نماز بخواند، و فرقى نيست كه دانه بواسير بيرون باشد يا اندرون.

مسأله 839 ـ كسى كه بدنش زخم است، اگر در بدن يا لباس خود خونى كه بيشتر از درهم است ببيند و نداند از زخم است يا خون ديگر، احتياط واجب آن است كه با آن نماز نخواند.

مسأله 840 ـ اگر چند زخم در بدن باشد و بطورى نزديك هم باشند كه يك زخم حساب شود، تا وقتى همه خوب نشده‏اند نماز خواندن با خون آنها اشكال ندارد. ولى اگر بقدرى از هم دور باشند كه هر كدام يك زخم حساب شود، هر كدام كه خوب شد بايد براى نماز، بدن و لباس را از خون آن آب بكشد.

مسأله 841 ـ اگر سر سوزنى خون حيض در بدن يا لباس نمازگزار باشد، نماز او باطل است. ـ و بنابر احتياط واجب ـ خون نجس العين مثل خوك و مردار، و حيوان حرام گوشت و خون نفاس و استحاضه نيز چنين است. ولى خونهاى ديگر مثل خون بدن انسان يا خون حيوان حلال گوشت اگر چه در چند جاى بدن و لباس باشد در صورتى كه روى هم كمتر از درهم باشد نماز خواندن با آن اشكال ندارد.

مسأله 842 ـ خونى كه به لباس بى آستر بريزد و به پشت آن برسد، يك خون حساب مى‏شود، و هر طرفى كه مساحت خون بيشتر باشد آن را بايد محاسبه نمود، ولى اگر پشت آن جدا خونى شود، بايد هر كدام را جدا حساب نمود. پس اگر خونى كه در پشت و روى لباس است روى هم كمتر از درهم باشد نماز با آن صحيح، و اگر به مقدار درهم يا بيشتر باشد، نماز با آن باطل است.

مسأله 843 ـ اگر خون روى لباسى كه آستر دارد بريزد و به آستر آن برسد، و يا به آستر بريزد و روى لباس خونى شود، يا از لباس به لباس ديگر برسد، بايد هر كدام را جدا حساب نمود، پس اگر روى هم كمتر از درهم باشد نماز صحيح، و گر نه باطل است، مگر در صورتى كه متصل بهم باشند بطورى كه در نزد عرف يك خون حساب شود، پس اگر خون در طرفى كه مساحتش بيشتر است كمتر از درهم باشد، نماز با آن صحيح، و اگر به مقدار درهم يا بيشتر باشد، نماز با آن باطل است.

مسأله 844 ـ اگر خون بدن يا لباس كمتر از درهم باشد و رطوبتى به آن برسد كه از حدود خون تجاوز كند و اطراف آن را آلوده كند، نماز با آن باطل است اگر چه خون و رطوبتى كه به آن رسيده به اندازه درهم نباشد، ولى اگر رطوبت فقط به خون برسد و اطراف را آلوده نكند، نماز خواندن با آن اشكال ندارد.

مسأله 845 ـ اگر بدن يا لباس خونى نشود ولى بواسطه رسيدن با رطوبت به خون نجس شود، اگر چه مقدارى كه نجس شده كمتر از درهم باشد، نمى‏شود با آن نماز خواند.

مسأله 846 ـ اگر خونى كه در بدن يا لباس است كمتر از درهم باشد و نجاست ديگرى به آن برسد، مثلاً يك قطره بول روى آن بريزد، در صورتى كه به مواضع پاك بدن يا لباس برسد نماز خواندن با آن جايز نيست، بلكه اگر به مواضع پاك بدن يا لباس هم نرسد ـ بنابر احتياط لازم ـ نماز خواندن با آن صحيح نيست.

مسأله 847 ـ اگر لباسهاى كوچك نمازگزار مثل عرقچين و جوراب كه نمى‏شود با آنها عورت را پوشانيد نجس باشد، چنانچه از مردار نجس يا از حيوان نجس العين مانند سگ درست نشده باشد، نماز با آنها صحيح است. و اگر از مردار نجس يا حيوان نجس درست شده باشد ـ بنابر احتياط واجب ـ نماز خواندن با آنها باطل است. و اگر با انگشترى نجس نماز بخواند اشكال ندارد.

مسأله 848 ـ چيز نجس مانند دستمال و كليد و چاقوى نجس جايز است همراه نمازگزار باشد، و همچنين لباس نجس كه همراه اوست ضررى به نماز نمى‏رساند.

مسأله 849 ـ اگر مى‏داند خونى كه در بدن يا لباس اوست كمتر از درهم است، ولى احتمال مى‏دهد كه از خونهائى باشد كه عفو در آنها نيست، جايز است با آن خون نماز بخواند.

مسأله 850 ـ اگر خونى كه در لباس يا بدن است كمتر از درهم باشد و نداند كه از خونهائى است كه عفو در آنها نيست و نماز بخواند، و بعد معلوم شود كه از خونهائى بوده كه عفو در آنها نيست، اعاده نماز لازم نيست. و همچنين است اگر اعتقاد نمايد كه كمتر از درهم است و نماز بخواند و بعد معلوم شود كه به مقدار درهم يا بيشتر بوده، در اين صورت نيز اعاده نماز لازم نيست.

 

چيزهائى كه در لباس نمازگزار مستحب است

مسأله 851 ـ چند چيز را فقهاء ـ قدس اللّه‏ اسرارهم ـ در لباس نمازگزار مستحب دانسته‏اند كه از آن جمله است: عمامه با تحت‏الحنك، پوشيدن عبا، و لباس سفيد، و پاكيزه‏ترين لباسها، و استعمال بوى خوش، و دست كردن انگشترى عقيق.

 

چيزهائى كه در لباس نمازگزار مكروه است

مسأله 852 ـ چند چيز را فقهاء ـ قدس اللّه‏ اسرارهم ـ در لباس نمازگزار مكروه دانسته‏اند، و از آن جمله است: پوشيدن لباس سياه، و چرك، و تنگ، و لباس شراب‏خوار، و لباس كسى كه از نجاست پرهيز نمى‏كند، و لباسى كه نقش صورت دارد، و نيز باز بودن تكمه‏هاى لباس، و دست كردن انگشترى كه نقش صورت دارد، مكروه شمرده شده است.

 

مكان نماز گزار

مكان نماز گزار هفت شرط دارد:

شرط اول: آنكه مباح باشد بنابر احتياط واجب.

مسأله 853 ـ كسى كه در ملك غصبى نماز مى‏خواند اگر چه روى فرش و تخت و مانند اينها باشد، ـ بنابر احتياط لازم ـ نمازش باطل است، ولى نماز خواندن در زير سقف غصبى و خيمه غصبى مانعى ندارد.

مسأله 854 ـ نماز خواندن در ملكى كه منفعت آن مال ديگرى است بدون اجازه كسى كه منفعت ملك مال او مى‏باشد، در حكم نماز خواندن در ملك غصبى است، مثلاً در خانه اجاره‏اى اگر مالك يا ديگرى بدون اجازه مستأجر نماز بخواند، نمازش ـ بنابر احتياط واجب ـ باطل است.

مسأله 855 ـ كسى كه در مسجد نشسته، اگر شخص ديگرى جاى او را اشغال كند و بدون اجازه‏اش در آنجا نماز بخواند، نمازش صحيح است اگر چه گناه كرده است.

مسأله 856 ـ اگر در جائى كه نمى‏داند غصبى است نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد، يا در جائى كه غصبى بودن آن را فراموش كرده نماز بخواند و بعد از نماز يادش بيايد، نماز او صحيح است. ولى كسى كه خودش جائى را غصب كرده اگر فراموش كند و در آنجا نماز بخواند، نمازش بنابر احتياط باطل است.

مسأله 857 ـ اگر بداند جائى غصبى است و تصرف در آن حرام است، ولى نداند كه در جاى غصبى نماز خواندن اشكال دارد و در آنجا نماز بخواند، نماز او ـ بنابر احتياط ـ باطل مى‏باشد.

مسأله 858 ـ كسى كه ناچار است نماز واجب را سواره بخواند، چنانچه حيوان سوارى يا زين يا نعل آن غصبى باشد، نماز او ـ بنابر احتياط واجب ـ باطل است، و همچنين است اگر بخواهد سواره بر آن حيوان نماز مُستحبّى بخواند.

مسأله 859 ـ كسى كه در ملكى با ديگرى شريك است اگر سهم او جدا نباشد، بدون اجازه شريكش نمى‏تواند در آن ملك تصرّف كند، و نماز در آن ـ بنابر احتياط واجب ـ باطل است.

مسأله 860 ـ اگر ملكى را با پول خمس نداده خريد ولى معامله به نحو كلى في الذمه بود همانگونه كه غالب معاملات است تصرّف در آن حلال است، و بدهكار خمس پولى است كه پرداخته، ولى اگر با عين پولى كه خمس آن را نداده ملكى بخرد، تصرّف او در آن ملك بدون اجازه حاكم شرعى حرام، و نماز در آن ـ بنابر احتياط واجب ـ باطل است.

مسأله 861 ـ اگر صاحب ملك به زبان، اجازه نماز خواندن بدهد و انسان بداند كه قلباً راضى نيست، نماز خواندن در ملك او جايز نيست و اگر اجازه ندهد و انسان يقين كند كه قلباً راضى است، نماز خواندن جايز است.

مسأله 862 ـ تصرّف در ملك ميّتى كه به زكات يا به مردم بدهكار است، چنانچه منافات با اداى دين او نداشته باشد ـ مثل نماز خواندن در خانه‏اش ـ با اجازه ورثه اشكال ندارد. و همچنين اگر بدهى او را بدهند يا به ذمه بگيرند كه ادا نمايند، يا به مقدار بدهى او باقى بگذارند، تصرّف در ملك او اشكال ندارد حتى اگر موجب تلف شود.

مسأله 863 ـ اگر بعضى از ورثه ميّت صغير يا ديوانه يا غائب باشند، تصرّف در ملك او بدون اجازه ولىّ آنها حرام است و نماز در آن جايز نيست، ولى تصرفات معمولى كه مقدمه تجهيز ميت است اشكال ندارد.

مسأله 864 ـ نماز خواندن در ملك ديگرى در صورتى جايز است كه مالك آن يا صريحاً اجازه بدهد، و يا حرفى بزند كه معلوم شود براى نماز خواندن اذن داده است ـ مثل اينكه به كسى اجازه بدهد در ملك او بنشيند و بخوابد كه از اينها فهميده مى‏شود براى نماز خواندن هم اذن داده است ـ و يا انسان از راه ديگر اطمينان به رضايت مالك داشته باشد.

مسأله 865 ـ نماز خواندن در زمينهاى بسيار وسيع جايز است هر چند كه مالك آنها صغير و يا مجنون باشد و يا آنكه راضى به نماز خواندن در آنها باشد، و همچنين در باغها و زمينهايى كه در و ديوار ندارند بى اجازه مالك مى‏شود نماز خواند ولى در اين صورت اگر بداند مالك راضى نيست نبايد تصرف كند. و اگر مالك صغير و يا مجنون باشد و يا آنكه گمان به راضى نبودن او داشته باشند، احتياط لازم آن است كه در آنها تصرف نكنند و نماز خوانده نشود.

مسأله 866 ـ شرط دوم: مكان نمازگزار در نمازهاى واجب بايد طورى نباشد كه از شدت حركت مانع از ايستادن نمازگزار و انجام ركوع و سجود اختيارى شود، بلكه ـ بنابر احتياط لازم ـ نبايد مانع از آرامش بدن او باشد و اگر بواسطه تنگى وقت يا جهت ديگر ناچار باشد، در چنين جائى مانند بعضى از انواع اتومبيل و كشتى و قطار نماز بخواند، بقدرى كه ممكن است بايد استقرار و قبله را رعايت نمايد، و اگر آنها از قبله به طرف ديگر حركت كنند به طرف قبله برگردد و اگر رعايت استقبال قبله دقيقاً ممكن نباشد سعى كند كه اختلاف كمتر از ـ 90 ـ درجه باشد، و اگر اين هم ممكن نباشد در تكبيرة الاحرام فقط رعايت قبله را بكند، و اگر اين هم ميسّر نباشد رعايت قبله لازم نيست.

مسأله 867 ـ نماز خواندن در اتومبيل و كشتى و قطار و مانند اينها در وقتى كه ايستاده‏اند مانعى ندارد، و همچنين در وقتى كه حركت مى‏كنند چنانچه بحدى تكان نداشته باشند كه مانع از آرامش بدن نمازگزار شود.

مسأله 868 ـ روى خرمن گندم و جو و مانند اينها كه نمى‏شود بى حركت ماند، نماز باطل است.

شرط سوم: بايد در جائى نماز بخواند كه احتمال بدهد نماز را تمام مى‏كند ولى اگر در جائى كه بواسطه باد و باران و زيادى جمعيّت و مانند اينها اطمينان دارد كه نمى‏تواند نماز را تمام كند، رجأً نماز بخواند و اگر چه اتفاقاً تمام كند، اشكال ندارد.

مسأله 869 ـ اگر در جائى كه ماندن در آن حرام است مثلاً زير سقفى كه نزديك است خراب شود، نماز بخواند ـ اگر چه معصيت كرده ـ ولى نمازش اشكالى ندارد.

مسأله 870 ـ نماز خواندن روى چيزى كه ايستادن و نشستن روى آن حرام است، مثل جائى از فرش كه اسم خدا بر آن نوشته شده، چنانچه مانع از قصد قربت شود صحيح نيست.

شرط چهارم: آنكه جاى نمازگزار سقفش به اندازه‏اى كه نتواند در آنجا راست بايستد، كوتاه نباشد و همچنين به اندازه‏اى كه جاى ركوع و سجود نداشته باشد، كوچك نباشد.

مسأله 871 ـ اگر ناچار شود كه در جائى نماز بخواند كه بطور كلّى از ايستادن تمكّن ندارد، لازم است نشسته نماز بخواند، و اگر از ركوع و سجود نيز تمكّن ندارد، براى آنها با سر اشاره نمايد.

مسأله 872 ـ بايد پشت به قبر پيغمبر و ائمه عليهم‏السلام در صورتى كه بى احترامى به آنان باشد، نماز نخواند ؛ و در غير اين صورت اشكال ندارد، ولى نماز در هر دو حال صحيح است.

شرط پنجم: آنكه مكان نمازگزار اگر نجس است بطورى تر نباشد كه رطوبت آن به بدن يا لباس او برسد در صورتى كه از نجاساتى باشد كه مبطل نماز است، ولى جائى كه پيشانى را بر آن مى‏گذارد اگر نجس باشد، در صورتى كه خشك هم باشد نماز باطل است، و احتياط مستحب آن است كه مكان نمازگزار اصلاً نجس نباشد.

شرط ششم: بايد ـ بنابر احتياط لازم ـ زن عقب تر از مرد بايستد، اقلاً به مقدارى كه جاى سجده او برابر جاى دو زانوى مرد در حال سجده باشد.

مسأله 873 ـ اگر زن برابر مرد يا جلوتر بايستد و با هم وارد نماز شوند ـ بنابر احتياط واجب ـ بايد نماز را دوباره بخوانند. و همچنين است اگر يكى زودتر از ديگرى به نماز بايستد.

مسأله 874 ـ اگر بين مرد و زن كه برابر هم ايستاده‏اند يا زن جلوتر ايستاده و نماز مى‏خوانند، ديوار يا پرده يا چيز ديگرى باشد كه يكديگر را نبينند، يا آنكه فاصله بيش از ده ذراع باشد، نماز هر دو صحيح است.

شرط هفتم: آنكه جاى پيشانى نمازگزار از جاى دو زانو و سر انگشتان پاى او، بيش از چهار انگشت بسته پست‏تر يا بلندتر نباشد. و تفصيل اين مسأله در احكام سجده گفته مى‏شود.

مسأله 875 ـ بودن مرد و زن نا محرم در خلوت اگر احتمال وقوع در معصيت را بدهند، حرام است، و احتياط مستحب آن است كه در آنجا نماز نخوانند.

مسأله 876 ـ نماز خواندن در جائى كه غنا مى‏خوانند يا موسيقى حرام مى‏نوازند باطل نيست، اگر چه گوش دادن و استعمال آن معصيت است.

مسأله 877 ـ احتياط واجب آن است كه در خانه كعبه، و بر بام آن در حال اختيار نماز واجب نخوانند، ولى در حال ناچارى اشكال ندارد.

مسأله 878 ـ خواندن نماز مستحب در خانه كعبه، و بر بام آن اشكال ندارد، بلكه مستحب است در داخل خانه مقابل هر ركنى دو ركعت نماز بخوانند.

 

جاهائى كه نماز خواندن در آنها مستحب است

مسأله 879 ـ در شرع مقدس اسلام بسيار سفارش شده است كه نماز را در مسجد بخوانند، و بهتر از همه مسجدها مسجد الحرام است، و بعد از آن مسجد پيغمبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم، و بعد از آن مسجد كوفه، و بعد از آن مسجد بيت المقدس، و بعد از آن مسجد جامع هر شهر، و بعد از آن مسجد محلّه، و بعد از آن مسجد بازار است.

مسأله 880 ـ براى زنان بهتر آن است كه نماز خود را در جائى بخوانند كه از ديگر جاها در محفوظ بودن از نامحرم مناسب‏تر باشد، خواه آن جا خانه باشد يا مسجد يا جاى ديگر.

مسأله 881 ـ نماز خواندن در حرم امامان عليهم‏السلام مستحب، بلكه بهتر از مسجد است ؛ و روايت شده كه نماز در حرم مطهّر حضرت امير المؤمنين عليه‏السلام برابر دويست هزار نماز است.

مسأله 882 ـ زياد رفتن به مسجد و رفتن در مسجدى كه نمازگزار ندارد مستحب است. و همسايه مسجد اگر عذرى نداشته باشد، مكروه است در غير مسجد نماز بخواند.

مسأله 883 ـ مستحب است انسان با كسى كه در مسجد حاضر نمى‏شود غذا نخورد، و در كارها با او مشورت نكند، و همسايه او نشود، و از او زن نگيرد، و به او زن ندهد.

جاهائى كه نماز خواندن در آنها مكروه است

مسأله 884 ـ نماز خواندن در چند جا مكروه است، و از آن جمله است:

(1) حمام. (2) زمين نمكزار. (3) مقابل انسان. (4) مقابل درى كه باز است. (5) در جاده و خيابان و كوچه اگر براى كسانى كه عبور مى‏كنند زحمت نباشد، و چنانچه زحمت باشد، مزاحمت حرام است. (6) مقابل آتش و چراغ. (7) در آشپزخانه و هر جا كه كوره آتش باشد. (8) مقابل چاه و چاله‏اى كه محل بول باشد. (9) روبروى عكس و مجسّمه چيزى كه روح دارد، مگر آنكه روى آن پرده بكشند. (10) در اطاقى كه جُنب در آن باشد. (11) در جائى كه عكس باشد اگر چه روبروى نمازگزار نباشد. (12) مقابل قبر. (13) روى قبر. (14) بين دو قبر. (15) در قبرستان.

مسأله 885 ـ كسى كه در محل عبور مردم نماز مى‏خواند، يا كسى روبروى اوست، مستحب است جلوى خود چيزى بگذارد، و اگر چوب يا ريسمانى هم باشد كافى است.

next page

fehrest page

back page

 
 
https://old.aviny.com/Ahkam/ResalehSistani/resale10.aspx?&mode=print
Copyright © 2003-2013 - AVINY.COM - All Rights Reserved