آیت الله حائری شیرازی؛ متفکری تربیتی و دغدغه مند در علوم انسانی

شماره مطلب:
9016
شنبه 1402/10/9 11:46

آیت الله حائری شیرازی؛ متفکری تربیتی و دغدغه مند در علوم انسانی

 آیت الله محی‌الدین حائری شیرازی استاد اخلاق اسلامی، عضو سابق مجلس خبرگان رهبری و امام جمعه اسبق شیراز بود. او اندیشمندی مبتکر و نظریه پرداز عرصه تربیت و اقتصاد اسلامی بود که دغدغه‌های زیادی در زمینه تحول علوم انسانی و تحقق اقتصاد اسلامی در جامعه داشت. بر همین اساس یاسر عسگری، پژوهشگر فرهنگی در یادداشتی که در اختیار خبرگزاری مهر قرار داد نوشت:

آیت الله حائری شیرازی به اعتراف دوست و دشمن، هوادار و منتقد، «روحانی متفاوتی» بود. «متفاوت» در شیوه رفتار، اندیشه، سلوک، گفتار و ادبیات، تدریس و تربیت، زندگی و نگاه به مسائل و جهان بینی. رویکردهای ایشان در عرصه‌های مختلف، از اقتصاد و تربیت گرفته تا امر به معروف و حجاب، با رویکردهای دیگران کاملاً متفاوت بود. غالب اهالی کتاب او را با کتاب «تمثیلات» او می‌شناسند. اهالی دانشگاه در دهه شصت او را با کتاب «اخلاق اسلامی» و «ولایت فقیه» و در دهه هفتاد با کتاب «انسان شناسی» و مباحثش درباره «علوم انسانی» می‌شناختند. اهالی جبهه و رزمندگان او را با کتاب «اسلام در جبهه» و سخنانش در جبهه‌ها به یاد دارند و مدیران کشور هم او را با طرح‌های اقتصادی و «فلاحت در فراغت» و انتقادهایش از بانکداری ربوی می‌شناسند.

آیت الله حائری به معنی واقعی کلمه، یک «متفکر» بود. او از جمله معدود شخصیت‌هایی است که رهبر معظم انقلاب از او به عنوان «عالم متفکر» یاد کرده است. رهبر انقلاب تاکنون از شخصیت‌هایی مانند علامه طباطبایی، شهید مطهری، شهید سید محمدباقر صدر، آیت الله مصباح یزدی، آیت الله دکتر صادقی تهرانی، آیت الله محمدمهدی شمس الدین و… در بیانات و پیام‌های خود به عنوان «متفکر» یاد کرده است. استاد سید محمدمهدی میرباقری درباره ایشان می‌گوید: «انسانی متفکر و نواندیش بوده و هر وقت با او هم صحبت می‌شدیم، کلامی نو داشت.» (سخنرانی در مدرسه عالی شهید مطهری، ۱/۱۰/۱۳۹۶) ایشان مانند برادرخانمش، استاد سید منیرالدین حسینی شیرازی (مؤسس فرهنگستان علوم اسلامی)، استقلال فکری داشت و نظام مند فکر می‌کرد. آیت الله حائری درباره استاد سید منیرالدین حسینی می‌گوید: «مرحوم سید منیرالدین حسینی مرعوب حرف‌های دیگران نمی‌شد. این از خصوصیات او بود. او یک متفکر بود و کسی که انسان را گاهی آتش می‌زد.» (کتاب یادی از استاد، انتشارات فجر ولایت، ۱۳۸۰) همین تعابیر درباره او هم صادق است و خودش همین گونه بود.

کلان پروژه آیت الله حائری شیرازی (ره) را می‌توان «تربیت» و به صورت دقیق‌تر، «تربیت فطری انسان»، «برگشت انسان‌ها به تربیت فطری» یا «برگشت انسان به فطرت» دانست. او خود می‌گوید: «رشته اصلی من تربیت است… خداوند تعالی به من عنایتی کرده که چیزهایی در مسائل تربیتی به نظرم می‌رسد.» (راه رشد، ج ۱، ص ۶) رهبر معظم انقلاب نیز در پیام تسلیت شأن روی این موضوع تأکید کردند و نوشتند: «ایشان از جمله عالمان برجسته و موفقی بودند که عمر بابرکت را یکسره در خدمت تربیت نفوس و تعالی بخشیدن به روح و دل و فکر و عمل مخاطبان خود قرار دادند.»

آیت الله حائری، به معنای واقعی کلمه، «مربی» بود و معتقد بود که «کار تربیت همین است که «فطرت» بر «طبیعت» حکومت کند. کار شیاطین هم این است که کاری کنند که طبیعت بر فطرت حکومت کند.» (راه رشد، ج ۱، ص ۴۳) او منتقد سبک تربیتی انجمن حجتیه و مدرسه علوی (استاد علی اصغر کرباسچیان) بود و سبک تربیتی آنها را جزو مصادیق «تربیت گلخانه ای» یا «تربیت قرنطینه ای» می‌دانست. در امر تربیت توجه ویژه‌ای به «تمثیل» داشت و فراوان از تمثیل (مثال) استفاده می‌کرد. شاید کمتر شخصیتی مانند او باشد که قدرت تمثیل (مَثَل زدن) داشته باشد. حجت الاسلام محسن قرائتی همانند او، کارخانه مَثَل سازی و تمثیلات است، ولی تمثیلات آیت الله حائری از جنس دیگری و عمق و گستردگی و تنوع بیشتری است. شاید در دو سه دهه، معروف‌ترین کتابی که از او در بازار بود و غالب اهالی کتاب می‌شناختند کتاب «تمثیلات» او بود. ناشران مختلفی این مجموعه کتاب‌ها در قطع‌های مختلف و چندین مجلات منتشر کرده بودند که اخیراً در چندین مجلد و به صورت موضوعی از سوی دفتر نشر معارف منتشر شده است.

آیت الله حائری شیرازی به «انسان شناسی» توجه ویژه داشت و می‌توان گفت نظریات اصلی او در باب انسان شناسی است. او در انسان شناسی اش به «فطرت» توجه ویژه دارد و تلاش دارد انسان‌ها به آن فطرت (ودیعه الهی) خودشان وقوف و آگاهی یابند و مسیر بندگی الهی و فطرت الهی شأن را در پیش بگیرند. آیت الله حائری شیرازی تفاوت اساسی بین انسان شناسی اسلامی و غیراسلامی قائل بود و بدین جهت معتقد بود که علوم انسانی اسلام، از سر تا پا، غیر از این علوم انسانی موجود است. (راه رشد، ج ۱، ص ۲۱)

۶. آیت الله حائری معتقد بود که «آموزش و پرورش» و «علوم انسانی» دو هدف استعمار نو هستند و می‌گفت: «شیوه (جدید) برنامه استعمارگر، کارکردن روی کتاب‌ها، روی درس‌ها و روی آموزش و پرورش است. چشم او به علوم انسانی در دانشگاههاست. اگر استعمارگر بتواند در کشوری علوم انسانی دانشگاه‌ها را در چنگ داشته باشد، آن کشور بی زحمت در چنگ اوست؛ یعنی چنین کشوری خرج استعمار خودش را هم می‌پردازد و هزینه استعمار را خودش برعهده می‌گیرد. حتی وسیله‌ای می‌شود برای اینکه استعمارگران بتوانند کشورهای دیگر را نیز استعمار کنند. (کانال نکات ناب و حکمت‌های آیت الله حائری شیرازی در ایتا)

آیت الله حائری از جمله معدود شخصیت‌هایی است که از زمان پیروزی انقلاب و حتی قبل تر از آن، دغدغه علوم انسانی داشت و بر تولید علوم انسانی اسلامی تأکید می‌کرد. او معتقد بود باب علوم انسانی، انبیا (ع) هستند و از آنجا باید وارد شد ولی علوم تجربی، بابش تجربه است. او به مانند حجت الاسلام سید منیر الدین حسینی که بعداً فرهنگستان علوم اسلامی را تأسیس کرد به اهمیت علوم انسانی در دنیای غرب واقف بود و دغدغه علوم انسانی اسلامی داشت. او علوم انسانی را «رساله عملیه» غربی‌ها می‌دانست و منتقد پیروی کورکورانه از علوم انسانی متعارف دانشگاهی بود. می‌گفت: «علوم انسانی در واقع رساله است. این رساله عملیه است که از غرب می‌آید و در داخل [کشور] اسمش را می‌گذارند جامعه شناسی و فکر و.... رساله عملیه هر کسی متناسب با خودش است. مفتی آنها [غربی‌ها] دانشمندان علوم انسانی هستند.» (کانال نکات ناب و حکمت‌های آیت الله حائری شیرازی در ایتا) سلسله مباحث «انسان شناسی» و «نقد مبانی علوم انسانی» ایشان در جمع اساتید علوم انسانی در دهه هفتاد هم معروف است. او می‌گفت علوم انسانی شرقی و غربی را مطالعه کنید، ولی مصرف نکنید. (راه رشد، ج ۱، ص ۲۱) آیت الله حائری «علوم انسانی» را «گردنه (تنگه) اُحُد انقلاب اسلامی» می‌دانست. به همین خاطر، «علوم انسانی» و «مخالفت با بانکداری ربوی» از پروژه‌های فکری این حکیم دوراندیش و اهل فکر است و این دغدغه را بارها و بارها و حتی ساعاتی قبل از وفات، در دیدار با شخصیت‌های مختلف، تکرار می‌کرد. او بحث‌هایی درباره پول اسلامی داشت و معتقد بود بدون پول اسلامی و با این پول اعتباری، نمی‌توان جلوی «ربا» را گرفت و بانکداری را اسلامی کرد.

آیت الله حائری از پیشگامان تحول در علوم انسانی و منتقدان علوم انسانی غربی است. استاد سید محمدمهدی میرباقری درباره او گفته است: «مرحوم استاد آیت الله حائری شیرازی در موضوع تحول در علوم انسانی عمدتاً جزو مبناگرایان هستند و تلاش می‌کنند تا مبانی علم مدرن را به ویژه در حوزه انسان شناسی بازشناسی کنند و آنها را مبتنی بر فرهنگ اسلام بازآفرینی کنند. ایشان تلاش می‌کردند که بر اساس این مبنای انسان شناسانه، به تولید نظریه در حوزه علوم بپردازند؛ در بعضی از قسمت‌ها هم واقعاً می‌شود بیانات ایشان را در حد یک نظریه تلقی کرد.» (سخنرانی در همایش آیت اخلاق و حکمت، در سالگرد رحلت آیت الله حائری شیرازی، منبع: کانال در محضر آیت الله میرباقری در ایتا)

ارتباط با دانشگاه هم از سر فصل‌های مهم زندگی آیت الله حائری است. تشکل‌های دانشجویی انقلابی در دهه شصت، او را به کتاب‌های «اخلاق اسلامی» و «ولایت فقیه» می‌شناسند. او از جمله معدود روحانیونی بود که دفتر تحکیم وحدت به او مراجعه می‌کردند و از او می‌خواستند در نشست‌ها و جلساتشان حضور یابد و سخنرانی کند. او مدت محدودی به عنوان استاد اخلاق برای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی فعال بود ولی چندان اعتقادی به تحزّب و تشکیلات سیاسی نداشت و منتقد تحزّب سیاسی بود، فلذا این ارتباط چندان دوام نیافت. آیت الله حائری از سخنرانان تشکل‌های دانشجویی و ارزشی و انقلابی در دهه‌های ۷۰ و ۸۰ بود. او با اغلب علمای بلاد ارتباط حسنه داشت و سفرهای تبلیغی زیادی در سراسر کشور داشت و از سخنرانان اصلی همایش ای مه جمعه‌های کشور در سالهای مختلف بود. او حتی بعد از اتمام دوره امام جمعه بودنش، در اکثر استان‌ها حضور یافت و به سخنرانی می‌پرداخت. شرح مناجات شعبانیه و صحیفه سجادیه و دعای مکارم اخلاق ازجمله دغدغه‌های دهه آخر حیات ایشان بود.

آیت الله حائری حضور متعدد و پُررنگی در دوران دفاع مقدس داشت و دفاع مقدس بخش پُررنگ و مؤثری از زندگی و حیات اوست. رزمندگان بیشتر او را با مجموعه «اسلام در جبهه» می‌شناسند که در قطع پالتویی و چندین مجلد و در تیراژ زیاد، در جبهه‌ها توزیع می‌شد و فرماندهان هم او را به خاطر گفتارهای حکمت آمیز و حضور متعدد و مستمرش در ستادهای فرماندهی، می‌شناختند و او مانند حضرات آیات الله بهاءالدینی، مشکینی، حسن زاده آملی، حسین مظاهری، احمدی میانجی، محمدهادی تألهی، قاضی دزفولی و… محبوب و محل مشورت رزمندگان و فرماندهان بود و غالب فرماندهان سپاه، پس از جنگ تحمیلی، ارتباطات خود را با وی حفظ کردند.

آیت الله حائری بر «تولید مستقل» اهتمام داشت، حتی در بحث‌های تربیتی هم بر این نکته مهم توجه دارد که فرزندان را تولیدکننده بار بیاورید تا مصرف کننده. بخشی از دخل و خرج زندگی اش را از پرورش و فروش مرغ و اردک و حیوانات خانگی اش تأمین می‌کند. طرح «فلاحت در فراغت» را شاید بتوان مهمترین طرح آیت الله حائری در دهه هفتاد دانست. به نظر دکتر احمد توکلی، اقتصاددان و نماینده اسبق مجلس شورای اسلامی و آشنای خانوادگی اش، «ایده آیت الله حائری در مؤسسه فلاحت در فراغت این بود که زندگی شهرنشینی ربطی به طبیعت پیدا بکند تا عادت به تولید به خانواده‌ها بازگردد. مؤسسه فلاحت در فراغت که او سنگ بنای آن را با کمک محیط زیست و دیگر دستگاه‌های دولتی گذاشت، زمین‌های موات را که امکان رساندن آب در حال تلف شدن به آن وجود داشت، به باغ‌های دو تا پنج هزار متری با درختان میوه تبدیل می‌کرد که به کارمندان دولت واگذار می‌شد.»

آیت الله حائری از جمله معدود علما و روحانیونی است که به اصلاح «سبک زندگی» توجه خاص داشت و به طب سنتی بی توجه نیست. هم بر روحیه تولیدگری و کشاورزی و هم مهارت تیراندازی تأکید ویژه‌ای می کرده است. او تیرانداز حرفه‌ای بود و تصاویر زیادی هم از او در این وضعیت منتشر شده است. معتقد بود که شرط بندی در تیراندازی، بلامانع است. عضو افتخاری فدارسیون تیراندازی کشور بود. معتقد بود که هر جوان مسلمان بنا به حدیث نبوی، باید در تیراندازی و سوارکاری مهارت داشته باشد.

آیت الله حائری تسلط فراوانی به اشعار سعدی و حافظ و مولوی داشت. در مدرسه علمیه حقانی قم، برای طلاب، گلستان و بوستان سعدی تدریس می‌کرد. بنا به گفته شاگردانش، اعتقادی به حضور و غیاب طلاب نداشت. شیوه تدریس او خاص بود و مقیّد به حضور در کلاس نبود. گاه در حیاط و گاه در هنگام راه رفتن، تدریس می‌کرد. او بعدها هم در شیراز به شرح دیوان حافظ و شرح گلستان و بوستان سعدی پرداخت و به اشعار حکمت آمیز توجه ویژه‌ای داشت و مخاطبانش را با هنر و شعر حکمت آمیز توجه و آشتی می‌داد.

آیت الله حائری شیرازی اهل سلوک و عرفان عملی بود. به امام خمینی و مقام معظم رهبری ارادت، اعتقاد و باوری عمیق داشت. با آیت الله بهجت، آیت الله سید حسین یعقوبی قاینی و دیگر علما و شخصیت‌های اخلاقی و سلوکی مانند مرحوم دولابی ارتباط داشت. خودش می‌گفت: «آقای دولابی برای من برنامه‌های زیادی گذاشت و وقت زیادی صرف من کرد و من را همراه خودش به دامان طبیعت می‌برد و با من صحبت می کرد…» و در ادامه می‌گوید: «آقای دولابی، رفیق ما بود. آقای بهجت استاد ماست و بین رفیق و استاد، فرق است؛ زیرا استاد اخلاق باید مجتهد باشد.» (کانال نکات ناب و حکمت‌های آیت الله حائری شیرازی در ایتا)

او نه تنها با شخصیت‌های اخلاقی و عرفانی ارتباط داشت، بلکه به دیگران هم توصیه می‌کرد که اهل سلوک و زیارت باشند. برای نمونه به اصفهانی‌ها می‌گفت: «شما اصفهانی‌ها، فاصله تان با مسجد جمکران، زیاد نیست، می‌توانید ماهی یکبار دسته جمعی بیایید و در این حرکت دسته جمعی، انس تان با هم زیاد بشود. پیش آقای [آیت الله عبدالقایم] شوشتری بروید. آدم خوبی است. با آقای [آیت الله] ناصری بجوشید. آقای ناصری خیلی در این حال خودش، نور دارد… به یاد آقا امام زمان (عج) به صورت دورهمی دعای ندبه داشته باشید…» به تعبیر استاد میرباقری، ایشان مبارزی بود که همه عمر، مبارزه را با سلوک گره زده بود؛ امتیاز مبارزه او این بود. (سخنرانی در مدرسه عالی شهید مطهری تهران، ۱/۱۰/۱۳۹۶)

آیت الله حائری شیرازی اهل تظاهر و تعارف نبود و خودش بود. درگیر تعارفات نبود، آن رفتار یا کار یا حرفی که تشخیص می‌داد انجام می‌داد. مراجعه به دلش زیاد بود و به الهامات و خطورات قلبی اش توجه خاصی داشت. گاهی اوقات می‌گفت که برای سخنرانی در فلان مرکز یا نشست، به قلبش مراجعه می‌کند و هر آنچه که لازم است بیان می‌کند. او به فطرت و دل خودش و مخاطبانش توجه داشت. روحیه لطیفی داشت و به کسانی که روحیه لطیف داشتند، توجه داشت. به امر به معروف و نهی از منکر بسیار اعتقاد داشت و دیدگاه‌هایش درباره این دو فریضه الهی فراموش شده، تفاوت رویکردی خاصی با دیگر نظریات مرسوم و متعارف این عرصه داشت و دارد. از معدود علما و شخصیت‌هایی است که در هنگام بستری بودن آقای علی خلیلی (چهره شاخص و بعداً شهید مشهور امر به معروف) به او سر زد و نامه نوشت و جویای احوال او بود. با دنیای غرب و اروپا آشنا بود. هم پای صحبت‌های ایرانیان خارج از کشور و تحصیل کردگان دانشگاه‌های غربی بود و کم و بیش هم دیدارهایی با شخصیت‌های بین المللی داشت. از آنجا که یک فرزندش در اتریش ساکن بود، مسافرت‌هایی به این کشور و دیگر کشورهای همسایه داشت. بر این اعتقادم و همواره به دوستان می‌گفتم که ای کاش، آیت الله حائری زودتر از امام جمعگی شیراز استعفا می‌داد و تبلیغ بین المللی را در دستور کار خودش قرار می‌داد. حیف که نهادهای متولی، از ظرفیت بین المللی رویکردها و مبانی آیت الله خیلی خیلی کم استفاده و استقبال کردند.

آیت الله حائری شیرازی «حکیم» بود و سخنانش پر از حکمت و معرفت بود. او نگاه دیگری به عالَم و آدم و دنیای پیرامونی داشت و نگاه او به زندگی و عالَم و آدم برای غالب مخاطبانش جذاب و جدید بود و تازگی داشت. «حکمت» گمشده مؤمن است و گویی آیت الله حائری در زندگی اش می‌خواست این مسأله را به انسان‌ها و مخاطبانش یادآوری کند. اهل فکر بود و تفکر، کار دائمی و همیشگی اش بود. اهل مطالعه کتاب بود ولی در حد مطالعه کتب باقی نمی‌ماند و اهل فکر و تحلیل بود. او نه تنها اهل فکر و طرح و برنامه ریزی بود، بلکه همگان را به «تفکر» دعوت می‌کرد و کتاب «تفکر» از جمله آثار راهبردی و اساسی ایشان است. حرف‌هایی که درباره نگاه استعماری در این زمینه دارد، بسیار قابل تأمل است. او معتقد بود که استعمار نو تلاش دارد فرصت فکر کردن را از مردم بگیرد تا مردم را بدین گونه، در بند و اسارت خویش داشته باشد.

در اواخر عمر، یک تعریف جالبی از سبک و شیوه بیان و قلم مرحوم استاد علی صفایی حائری (عین صاد) داشت که بازتاب زیادی یافت. او گفت: «ویژگی آقای صفایی [حائری] این بود که هم اندیشه‌هایش، جایگاه سالمی داشت و هم روش او، روش مؤثری بود. متأسفانه برخی از اندیشمندان ما «محتوا» داشتند ولی «فرم» نداشتند و برخی بالعکس بودند. دکتر شریعتی در «فرم بیان»، ورود به مطالب و انتخاب واژه‌ها خوب بود ولی در محتوا، خوب نبود و اسلام شناس نبود. استاد مطهری در «محکم بودن اندیشه» کم نظیر بود، اما «فرم» او به اندازه محتوایش، خوب نبود. من وقتی کتاب «غدیر» آقای صفایی (عین صاد) را خواندم، در حاشیه آن نوشتم: «قدر این نویسنده، شناخته نشده است. او محتوای شهید مطهری را دارد و روش بیان شریعتی را.» آقای صفایی شناخته نشد. من اگر در مروری که در چند تا از کتاب‌هایش داشتم، ضعف اندیشه دیده بودم، ایشان را ترویج نمی‌کردم.» (کانال نکات ناب و حکمت‌های آیت الله حائری شیرازی در ایتا)

آیت الله حائری نگاه فرامذهبی و بین الادیانی داشت. به راحتی می‌توانست با پیروان ادیان دیگر، روی مشترکات انسانی ارتباط بر قرار کند. رابطه حسنه‌ای با ارامنه و کلیمیان ایران و شیراز داشت. شاید اولین باری که با او آشنا شدم بابت سخنرانی اش در کلیسا درباره حضرت مریم (ع) و حضرت عیسی (ع) از نگاه قرآن بود که به مناسبت ایام ولادت حضرت مسیح (ع) و کریسمس، از تلویزیون پخش شد. برای همگان، از جمله نگارنده، بسیار تازه بود که یک عالم شیعی، در کلیسا، آن هم برای مسیحیان، از عیسی و مریم (علیهما السلام) می‌گوید.

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.
X