از عالمی شنیدم که فرمود:
تعدادی از جنیان و فرشتگان در کربلا به کمک امام حسین (ع) آمدند،
ولی امام حسین (ع) کمک آنها را قبول نکردند. آیا این مطلب صحت دارد
که (قبل از آن که امام حسین به میدان جنگ برود)، آنها جهت کمک به
وی آمده بودند؟ چه دلیل و مدرکی صحت آن را تأیید می کند؟ 2. اگر
چنین مطلبی صحت داشته باشد لطفاً بفرمایید چرا امام حسین (ع) کمک
آنها را قبول نکردند؟
جنگ صفین؛ بین سپاه امام علی(ع) - که
بیشتر از عراقیان بودند - و سپاه معاویه - که بیشتر از شامیان
بودند - درگرفت. سپاه عراق ضربههای مهلکی بر سپاه شام وارد کرد و
تا پیروزی نهایی فاصلهای نداشت، اما معاویه با حیلهگری و با
پیشنهاد عمرو بن عاص، قرآنها را بر نیزه کرد و خواهان حکمیت قرآن
شد. برخی از سپاهیان امام علی(ع) با جهالت و برخی دیگر با خیانت،
متمایل به پذیرش خواسته معاویه شدند و امام را مجبور کردند تا دست
از جنگ بکشد و به حکمیت تن دهد. آنان تهدید نمودند در غیر این صورت،
امام(ع) را خواهند کشت و یا به معاویه تحویل خواهند داد!
به دنبال آن بود که اختیار انتخاب داور و حَکَم را نیز از امام سلب
کردند که نتیجهاش آن شد که داور شام با ترفندی اعلام کند که امام
علی(ع) از خلافت خلع شده و معاویه به این مقام برگزیده شده است!
البته، امام علی(ع) این نتیجه را نپذیرفت؛ زیرا طرفین متعهد شده
بودند که بر اساس قرآن داوری کنند، و این نتیجه برگرفته از قرآن
نبود.
در گزارش جنگ خندق درباره نبرد میان
امام علی(ع) و عَمْرو بن عَبْدِوَدّ نقل شده است؛ علی(ع) در حالىکه
هَرْوَله میکرد، [از کنار عمرو] گذشت ... عمرو به وى گفت: کیستى؟
گفت: «من، على بن ابیطالب، پسر عموى پیامبر خدا و داماد اویم».
اولاً: اگر قرار بود كه امير مؤمنان عليه السلام نام فرزندش را
ابوبكر بگذارد، از نام اصلى او (عبد الكعبه، عتيق، عبد الله و...
با اختلافى كه وجود دارد) انتخاب مىكرد نه از كنيه او؛
ثانيا: ابوبكر كنيه فرزند علي عليه السلام بوده و انتخاب كنيه براى
افراد در انحصار پدر فرزند نمىباشد؛ بلكه خود شخص با توجه به
وقايعى كه در زندگياش اتفاق مىافتاد كنيهاش را انتخاب مىكرد.
طلحه و زبیر از
اولین مسلمانان و از مهاجران پیشتازی بودند که در ابتدای اسلام،
عملکرد مثبت و چشمگیری داشتند. با این وجود، برخی نقاط ضعف در
زمان پیامبر(ص) از آنان مشاهده شد، و بعد از پیامبر(ص) و در زمان
خلافت امام علی(ع) عملکردی کاملاً منفی داشتند که به هیچ وجه قابل
دفاع نیست.
نقلهایی وجود دارد که برخی آیات را به این دو صحابی ارتباط میدهد،
برخی از آنها به عنوان شأن نزول مطرح شده و برخی نیز به عنوان جری
و تطبیق است.
یکی از مسائل
اختلافی بین مسلمانان، نکاح موقت یا همان متعه است، بر اساس نظر
مشهور؛ منع از نکاح متعه در بین اهل سنت، به فرمان عمر بر میگردد.
در انگیزه وی از اِعمال چنین ممنوعیتی، نظراتی بیان شده است که
مواجه شدن با برخی از مشکلات اجتماعی را میتوان از آن جمله نام
برد؛ زیرا چون تشکیلات خلافت، برنامه جامعی برای اجرا و کنترل
لوازم نکاح متعه نداشت، اصل این کار را منع کرد، به طوری که برای
همیشه از جامعه اهل سنت رخت بر بست
بتدا باید به
نقش و اهمیت تاریخ، در ساختار اندیشه و چگونگی نگاه و بالتبع اتخاذ
مواضع در امروز دقت نمود.
ما در گذشته نبودیم که با چشم خود ببینیم چه گذشته است، پس از هر
چه میدانیم، از تاریخ است. از این رو سعی در حفظ تاریخ همان گونه
که واقع شده است و هم چنین سعی در تحریف تاریخ، آن گونه که دوست
دارند باشد، در همه زمانها و هر تاریخی، از اهمیّت ویژه برخوردار
بوده و هست. تا جایی که اندیشهی نوین غرب، تحت عنوان نگاه پست
مدرن یا پسا پست مدرن، مدعی است که ما مجبور نیستیم که تاریخ را آن
گونه که بوده و ثبت شده قبول کنیم، بلکه میتوانیم آن گونه که
دلمان میخواهد، تصور و ترسیم نماییم.
خیر. استعاره
نیست، بلکه واقعاً از آسمان خون بارید. البته منظور این نیست که
خونی با ترکیبات خون انسان بارید، بالاخره آب ترکیب خودش را دارد و
سنگ و خاک هم ترکیب خودشان را دارند. بلکه منظور این است که خونین
فام (به رنگ خون) شدند.
در مورد "سند"های تاریخی در وقایع گذشته (در هر موردی)، نظر به این
که معمولاً منکران حتی بدون رجوع و تحقیق پیرامون صحت و سقم یک
گزارهی تاریخی، به راحتی میگویند: "ما قبول نداریم"، به تناسب
مخاطبین [شیعه، سنی و دیگران]، به دسته سند میتوانید استناد
نمایید:
البته که از هر راهی وارد میشوند تا تمامی باورها راجع به
نهضت امام حسین علیهالسلام و فجایع کربلا را مشتبه و متزلزل
کنند. حتی گاه یزید و شمر را توجیه و تطهیر و امام و اصحابش را
متهم میکنند! و این خود بیانگر عظمت واقعه و نیز تأثیر آن در
بیداری و پویایی اسلام ولایی در اذهان عمومی، به خاطر روشن شدن
وجهه و خط اسلام ناب محمدی صلوات الله علیه و آله، از اسلام
معاویهای و یزیدی، در طول زمان میباشد.
در این مقوله به چند نکته مهم باید توجه و دقت داشت؟
الف -خداوند متعال در قرآن کریم فرمود « إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ
اللَّهِ أَتْقاكُم»، تا دیگران نسبیت و فامیلی را تنها شرط تأیید
ندانند و بدیهی است که کسب تقوا مستلزم اطاعت کامل از اوامر الهی
است که توسط رسولش (ص) به همگان ابلاغ شده است.
ازدواج [حتی بین سایرین] پیوندی است که بنا بر هر علت و مصلحتی
ممکن است صورت پذیرد و اصلاً دلیل بر تأیید دو طرف نسبت به یکدیگر
نیز نمیشود، چرا رسد دیگران نسبت به آنها. مگر این که تأییدات به
جهات دیگری باشد و در ضمن ازدواجی نیز بین آنها رخ دهد. مانند
ازدواج حضرت علی (ع) با فاطمة الزهراء (ع). آیا پیوند حضرت لوط با
همسرش(ع)، آسیه با فرعون، یا امام حسن و امام جواد (ع) با همسرانی
که قاتل آنها بودند، دلیلی بر تأیید آنان از طرف امام است؟
دیگر کجا باید باشد که نیست؟ معاویه
و یزید و مکرها، ظلمها، جنایات و امام کشی آنها، چگونه باید
در عصر خودشان ظهور پیدا میکرد که نکرده است و چگونه باید در
مستندات تاریخی درج میشد که نشده است؟
البته شما کاربر گرامی که سؤال را ارسال نمودید و سایر کاربران
محترم توجه داشته باشند که یکی از روشهای ایجاد تشکیک در هر
باور تاریخی و فرهنگی، به ویژه اگر مبتنی بر اعتقادات باشد و
نقش در باورها داشته باشد، بحث و جدل در حواشی متفاوت نیست،
بلکه یک جا "اصل، ریشه و پایه" را منکر شده و یا در صحت آن
ایجاد تردید میکنند و البته با پاسخش هم کاری ندارند.
همیشه به کاربران گرامی متذکر شدیم که به هنگام مواجه با یک
سؤال یا شبهه، به غیر از جستجو و پژوهش برای یافتن پاسخ، به
اهداف، ساختار و مقصد و مقصود نیز توجه نمایید و چه بسا توجه
بیشتر. چرا که در بسیاری از موارد، پاسخ آن قدر مهم نیست که
"هدف" مهم است. مثلاً در همین سؤال، نکتهی مهمی که وجود دارد:
انکار امام سجاد به عنوان فرزند امام حسین علیهماالسلام
میباشد که به تشکیک و نفی تداوم امامت در سلالهی امام سوم
میانجامد. در حالی که این سلاله به قدری در تواریخ معتبر و
مستند نقل شده که دیگر نزد همگان از دوست و دشمن "علم الیقین"
شده است. و جالب آن که در خصوص سه فرزند واژهی "گفته میشه"
به کار میرود و در خصوص دو فرزند واژهی "روایت میگن"! در
حالی که نه سه فرزند در روایات وجود دارد و نه دو فرزند، و این
نقلهای غیر مستند و عموماً هدفدار مصداق واقعی "گفته میشه"
هستند!
پیش از پاسخ،
باید به چند نکته مهم توجه شود:
اول آن که:
همانگونه که همگان شاهدند، بحث پیرامون
ازدواجهای معصومین علیهمالسلام، مدتی است که
رواج شدیدی یافته است! البته مطالعات تاریخی
بسیار خوب، لازم و مفید است، اما وقتی موضوعی
چون ازدواج، محور هر بحث یا حتی بهانه برای
ایجاد و القای شبهه و وارد کردن ایراد به آنها
میگردد، جای تأمل دارد، که چرا؟!