بخش شهید آوینی حرف دل موبایل شعر و سبک اوقات شرعی کتابخانه گالری عکس  صوتی فیلم و کلیپ لینکستان استخاره دانلود نرم افزار بازی آنلاین
خرابی لینک Instagram

 

قرآنی/شبهه40

جناب مشیری در مورد تحدی قرآن گفته که هیچ کس شبیه هم نیست، مثل اثر انگشتان که متفاوت است، لذا آوردن مثل شاهنامه یا گلستان نیز ممکن نیست. پاسخ چیست؟

اگر چنین گفته باشند، معلوم می شود که ظاهراً ایشان نه قرآن کریم را درست خوانده‌اند و معنای تحدی را درست فهمیده‌اند!
هر چیزی در این دنیا شبیه و مثل دارد به غیر از خداوند متعال که واحد، احد و لیس کمثله شیء است.
شبیه و مثل آن نیست که عین هم باشند، که در این صورت یک حقیقت هستند. و نیز آن نیست که از حیث مورد نظر یک شخص شبیه و مثل باشند. ممکن است از برخی جهات شبیه باشند و از برخی جهات دیگر شبیه نباشند.
به عنوان مثال: همه انبیای الهی، مثل همه انسان های دیگر با هم متفاوت هستند و اثر انگشت‌شان نیز متفاوت است، اما از آن جهت که همه نبی هستند و همه وحی را دریافت می‌کنند، شبیه و مثل هم هستند. همه انسان ها به لحاظ بشری (بدن) مثل و شبه هم هستند، حتی به پیامبر (ص) شد که بگو من نیز بشری مثل شما هستم «قل انا بشر مثلکم». شاید شاهنامه فرودسی، گلستان، یا بوستان سعدی و یا دیوان حافظ نیز به لحاظ ادبیات، سبک، نوع نگاه یا بیان، جلمه‌بندی، سیاق و ... متفاوت باشند [اگر چه شباهاتی نیز دارند]. اما از این نظر که همه شعر و ادبیات هستند، مثل هم و شبیه به هم هستند و از آن جهت که همه‌ی آنها تراوشات فکری و ذوقی انسان و کلام انسان هستند، همه مثل و شبیه به هم می‌باشند.
منظور از «تحدی – به معنای هماورد و همرزم» در قرآن کریم این نیست که هیچ کسی الف بای زبان خودش را بلد نیست، یا نمی‌تواند حرف بزند، بنویسد، شرح دهد، وزن و قافیه به کار گیرد و یا ...! و نخواسته کسی عین آن را بیاورد که بگوییم در هر حال چنان چه اثر انگشت هر کسی فرق دارد، بیان هر کسی هم فرق دارد، بلکه می‌فرماید قرآن کریم مشخصه ها و ویژگی‌هایی دارد، اگر سخن الله جل جلاله نباشد، حتماً سخن یک انسان است و اگر انسانی از این استعداد و توان برخوردار بوده که قرآن را بیاورد، لابد دیگر انسان‌ها نیز می‌توانند مثل آن را بیاورند، و اگر به تنهایی نمی‌توانند، لابد اگر دانشمندان و امکانات علمی خود را جمع کنند، می‌توانند این کار را انجام دهند، پس انجام دهند اگر راست می‌گویند. و اگر نمی‌توانند یک کتاب کامل مثل قرآن بیاورند، دست کم چند آیه یا سوره‌ای مثل آن بیاورند. ولی نمی‌توانند:

«قُل لَّئنِ‏ِ اجْتَمَعَتِ الْانسُ وَ الْجِنُّ عَلىَ أَن یَأْتُواْ بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْءَانِ لَا یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ کاَنَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِیرًا» (الإسراء، 88)
ترجمه: بگو: اگر جن و انس گرد آیند تا همانند این قرآن را بیاورند نمی‌توانند همانند آن را بیاورند، هر چند که یکدیگر را یارى دهند.

بیان شد که قرآن کریم ویژگی‌هایی دارد که نشان می‌دهد کلام بشر نیست و تحدی می‌کند که اگر شما می توانید مثل آن را بیاورید. به عنوان مثال:
الف – اولین ویژگی آن است که «کلام الله» است و اگر نباشد، لابد باید کلام بشر باشد. لذا در اغلب آیات تحدی متذکر شده است که کلامی از جانب غیر خدا بیاورید:

«أَمْ یَقُولُونَ افْترََئهُ قُلْ فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّثْلِهِ وَ ادْعُواْ مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ» (یونس، 38)
ترجمه: یا مى‏گویند: «آن را به دروغ ساخته است؟» بگو: «اگر راست مى‏گویید، سوره‏اى مانند آن بیاورید، و هر که را جز خدا مى‏توانید، فرا خوانید.»

پس، اگر کسی همان کلام خدا را با بیان، ادبیات و یا زبان دیگری گفت، نمی‌تواند مدعی شود که من هم مثل آن را آوردم. وگرنه تمامی سخنان اهل عصمت (ع)، علما و دانشمندان دین، همان کلام الله است که به الفاظ یا ادبیات‌های متفاوت بیان می‌گردد.
ب – از ویژگی های دیگر آن است که قرآن کریم کتابی است شامل تبیین حقایق عالم هستی و نیز چه باید کردها و چه نباید کردهای منطبق با آن حقیقت. و نه در تبیین عالم هستی (از غیب و شهود) گرفته سخنی دارد که با عقل و علم سازگاری نداشته باشد و یا از تناقض برخوردار باشد، و نه در بیان شریعت حکمی دارد که با آن حقیقت و فطرت بشری ناسازگاری داشته باشد. حال آیا کسی می‌تواند از هستی و حقایق عالم هستی تعریف دیگری بدهد که درست و منطبق با عقل و علم نیز باشد؟! مسلماً نمی‌تواند. چرا که عالم هستی همین است که در کلام وحی بیان و استدلال شده و با عقل نیز شناخته می‌شود. از این رو تا کنون هر چه نظریه‌ی متفاوت داده‌اند، در اندک زمانی توسط خودشان رد شده است.
ج – بشری که علمش هر چه پیشرفت کند، باز بسیار محدود است و حتی درباره انسان می‌گوید: «انسان موجود ناشناخته»، نه به عمق زمین می‌تواند و فرو برود و نه به اوج آسمان‌ها دسترسی دارد، چگونه می‌تواند «هستی» را تعریف نماید و «بایدها و نبایدهای» منطبق با آن ارائه دهد؟! آن هم به گونه‌ای که عقل، علم و فطرت تأیید و تصدیق نماید؟!
خداوند متعال می‌فرماید: عالم نمی‌تواند به خودی خود به وجود آمده باشد. و لابد خالق علیم و حکیمی دارد و می فرماید: محال است که دو إله وجود داشته باشد، چون دو هستی وجود ندارد و اگر دو إله وجود داشت، حتماً تباهی رخ می‌داد. و تصریح می‌کند که اگر کمی فکر کنید، می‌فهمید که خالق و رب این عالم، منزه است از مشخصه‌هایی که همه شامل نقص هستند. حال کسی می‌تواند غیر این حقیقت و یا عکس آن را بگوید و اثبات کند؟

«لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ» (الأنبیاء،22)
ترجمه: اگر در آنها [زمين و آسمان‌ها] جز خدا خدايانى [ديگر] وجود داشت قطعا [زمين و آسمان] تباه مى‏شد پس منزه است‏خدا پروردگار عرش از آنچه وصف مى‏كنند.

د – قرآن کریم در یک سوره‌ی کوچک (الکوثر)، هم درس توحید و صفات جمال الهی می‌دهد (انا اعطیناک)، و هم بیان حکم می‌کند (فصل – پس برو نماز بگذار) – (وانحر – شتر قربانی کن)، و هم درس اخلاص می‌دهد (لربک)، هم خبر از غیب گذشته می‌دهد که گفته بودند پیامبر (ص) ابتر است و هم خبر از غیب آینده (هو الابتر) می‌دهد. آن چه به توحید و الوهیت بر می‌گردد با عقل قابل اثبات است، آن چه به احکام بر می‌گردد، به حکم ضرورت اطاعت از معبود معقول است و آن چه به غیب گذشته و آینده بر می گردد، واقعیت‌های گذشته و حال در تاریخ آن را به اثبات می‌رساند.
حال اگر می توانند سوره ای مثل آن را بیاورند که هم از جانب غیر خدا باشد، هم حقایق متفاوتی از هستی را بیان نماید، هم اثبات کند که اعطا کننده‌ی دیگری هم وجود دارد (چرا که همه نیازمند هستند و هیچ کس مالک چیزی نیست)، هم باید و نباید معقولی را دیکته کنند و هم خبر از گذشته و آینده دهند و این خبر کذب یا وهم و خیالات نباشد.
در هر حال این بشر مدعی، منکر و مغرور، اگر می‌توانست مثل قرآن را بیاورد، تا به حال آورده بود. ما بخیل نیستیم، اگر نمونه‌ای دارند ارائه دهند. آیا بیش از هگلیسم، اگزیتانسیالیسم، مارکسیسم، فرویدیسم، داروینیسم، نهیلیسم، بودائیسم، مدرنیسم و پست مدرنیسم و امثالهم، چیز دیگری هم هست؟

x-shobhhe.com

بازگشت به صفحه ی شبهات متفرقه

 
 Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved