بخش شهید آوینی حرف دل موبایل شعر و سبک اوقات شرعی کتابخانه گالری عکس  صوتی فیلم و کلیپ لینکستان استخاره دانلود نرم افزار بازی آنلاین
خرابی لینک Instagram

 

اعتقادی/شبهه41

  ش: چگونه می‌توان چرایی عصمت را به لحاظ عقلی و نقلی به اثبات رساند؟

 این سؤال کوتاه، مستلزم پاسخ مبسوط است پیش تر مباحث مبسوطی در خصوص عصمت در این سایت درج شده است که پیشنهاد می‌گردد با مراجعه به فایل‌های (1) – (2) – (3) حتماً مورد مطالعه قرار گیرد اما سؤال فوق یک تفاوت اساسی دارد، چرا که در آن، پرسش پیرامون چرایی «عقلی» و «نقلی»‌ عصمت واقع شده است لذا در ذیل مباحث عقلی مرحله به مرحله مطرح شده و آیات مربوطه به عنوان دلایل نقلی نیز بیان می‌گردد:

مرحله‌ی اول - مسئله‌ی عصمت به مسئله‌ی ضرورت «هدایت» از جانب پروردگار عالم بر می‌گردد لذا اگر برای ذهنی مسئله‌ی «توحید» حل نشده باشد، سخن گفتن از «عصمت»، بی‌موضوع، بی‌دلیل و بی‌نتیجه است اما برای کسی که به لحاظ عقلی ثابت شده که عالم هستی به صورت دفعی، اتفاقی، تصادفی و  به وجود نیامده است و لابد خالقی دارد که از خلقتش معلوم است، حی، قیوم، حکیم، علیم، قادر و  است، ابتدا این سؤال پیش می‌آید که آیا او جهان را هدفدار آفریده است یا بی‌هدف؟ به طور قطع عقل حکم می‌کند که کار عبث و بیهوده از حکیم و علیم صادر نمی‌گردد پس او جهان را هدفدار خلق کرده است لذا همه‌ی مخلوقات (عالم هستی) باید به سوی هدف در حرکت باشند

«أَ فَحَسِبتُم أَنَّما خَلَقناكُم عَبَثاً وَ أَنَّكُم إِلَينا لا تُرجَعُونَ» (المؤمنون - 115)

ترجمه: آيا گمان كرديد شما را بيهوده آفريده‏ايم، و بسوى ما باز نمى‏گرديد؟

مرحله‌ی دوم – پس از آن که مشخص شد عالم هستی هدفدار خلق شده است و هدف نیز بازگشت به سوی او (سیر تکاملی هر شیء تا سر حد ممکن خودش) تبیین شده است، این سؤال در ذهن پیش می‌آید که آیا آن خالق حکیم و کریم، موجودات را به سوی هدف و حکمت خلقشتان هدایت می‌نماید و یا سر خود رها می‌سازد؟! بدیهی است که عقل سلیم در اینجا نیز گواهی می‌دهد که: «خالق حکیم هدایت می‌نماید» لذا سؤال بعدی پیش می‌آید که چگونه؟ پاسخ عقل این است که هدایت باید مناسب با شرایط و نیازهای هدایت شونده باشد لذا چون مخلوقات به دو دسته‌ی «مجبور» و «صاحب اختیار» آفریده شده‌اند، هدایت نیز باید به دو گونه‌ی «تکوینی و تشریعی» صورت پذیرد که ذیلاً توضیح مختصری ایفاد می‌گردد:

الف – هدایت تکوینی: تکوین یعنی «بودن» و هدایت تکوینی یعنی هدایت در « هستی و بودن» مخلوقات

بدیهی است که عقل با دیدن هر مخلوقی و در نهایت کل عالم هستی گواهی می‌دهد که هر چیزی بر اساس علم، حکمت و عدل (قرار گرفتن در جای اصلی خود) خلق شده است و بدون آن که از خود اراده‌ای برای دخل و تصرف داشته باشد، سیر منطقی خود به سوی کمال را طی می‌کند در همین جهان طبیعت، از کهکشان‌ها گرفته تا یک ذره یا بذر، از این قاعده مستثنی نمی‌باشند پس معلوم است که «هدایت تکوینی» توسط خالق صورت می‌پذیرد

«أَمَّن جَعَلَ الأَرضَ قَراراً وَ جَعَلَ خِلالَها أَنهاراً وَ جَعَلَ لَها رَواسِيَ وَ جَعَلَ بَينَ البَحرَينِ حاجِزاً أَ إِلهٌ مَعَ اللَّهِ بَل أَكثَرُهُم لا يَعلَمُونَ» (النمل - 61)

ترجمه: يا (کیست) كسى كه زمين را مستقرّ و آرام قرار داد، و ميان آن نهرهايى روان ساخت، و براى آن كوه‏هاى ثابت و پابرجا ايجاد كرد، و ميان دو دريا مانعى قرار داد (تا با هم مخلوط نشوند با اين حال) آيا معبودى با خداست؟! نه، بلكه بيشتر آنان نمى‏دانند (و جاهلند)!

«أَ فَرَءَيتُمُ المَاءَ الَّذِى تَشرَبُونَ * ءَ أَنتُم أَنزَلتُمُوهُ مِنَ المُزنِ أَم نحَنُ المُنزِلُونَ» (الواقعه - 69)

ترجمه: آيا به آبى كه مى‏نوشيد انديشيده‏ايد؟! * آيا شما آن را از ابر نازل كرده‏ايد يا ما نازل مى‏كنيم؟!

ب – هدایت تشریعی: اما در میان مخلوقات که همگی مجبور هستند، مخلوقی هم به نام «انسان» خلق شده است که خالق حکیم به او در اموری قوه‌ی «اختیار» داده است یعنی می‌تواند برای خود «هدف» و «راه رسیدن» به آن را انتخاب نماید

حال برای ذهن سؤال دیگری مطرح می‌شود مبنی بر این که خالق حکیم، او را چگونه هدایت می‌کند؟ چون او نیاز به اطلاعات جامع نسبت به عالم هستی و نیز قوانین «باید‌ها و نباید‌ها»یی دارد که باید منطبق با قوانین عالم خلقت باشد، وگرنه نه تنها هیچ‌گاه رشد نکرده، به کمال نزدیک نشده و به هدف نمی‌رسد، بلکه بسیار سریع به دره‌ای هولناک سقوط کرده و هلاک می‌شود پس هدایت او باید در قالب «تبیین» عالم هستی و «شرع – یا همان قانون» صورت پذیرد که به آن «هدایت تشریعی» گفته می‌شود لذا اگر بشر از سویی صاحب عقل و اختیار و از سویی دیگر محتاج به قوانین (طبعاً قانون‌پذیر) است، باید قوانین پروردگار حکیم نیز برای او بیان شود و به سوی حق هدایت گردد، که در غیر این صورت حتماً به سوی قانون‌های «من درآوردی» خود و دیگران می‌رود و از مسیر عدل و قسط خارج می‌‌گردد لذا انزال کتاب هستی و گسیل معلمان و هادیان، تحت عناوینی چون: انبیاء – رسولان و ائمه ضروری می‌گردد:

«لَقَد أَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَيِّناتِ وَ أَنزَلنا مَعَهُمُ الكِتابَ وَ الميزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالقِسط» (الحدید – 25)

ترجمه: ما رسولان خود را با دلايل روشن فرستاديم، و با آنها كتاب (آسمانى) و ميزان (انسان کامل) نازل كرديم تا مردم قيام به عدالت كنند

ج – ضرورت عصمت: عقل حکم می‌کند که هر کسی نمی‌تواند و نباید که هادی (امام، پیشوا و الگوی) بشر صاحب عقل، منطق و اختیار، آن هم با علایق، ذوق‌ها، سلیقه‌ها و ظرفیت‌های گوناگون باشد چرا که اولاً خالق حکیمی که جهان را هدفدار خلق کرده است، خود باید هدف را تبیین و راه رسیدن را بیان و هادی و امامی برای پیروی خلق تعیین نماید و ثانیاً هر کسی لیاقت پیشوایی بر دیگران را ندارد چرا که افراد نوع بشر مثل هم هستند و همگی در ابتدا نسبت به اول و آخر جهان خلقت، راه رسیدن و قوانین مترتبه بر عالم هستی جاهل می‌باشند و همگی نیازمند به هدایت الهی می‌باشند پس، تنها کسانی می‌توانند این رسالت را بر عهده بگیرند که از ظرفیت‌ها و یژگی‌های لازم برخوردار باشند

بدیهی است که همه‌ی ویژگی‌های نمی‌توانند اکتسابی باشند، مضاف بر این که اکتساب هر فضلیت و کمالی مسبوق به ضعف آن است به عنوان مثال: کسی که علمی را کسب می‌نماید، قبلاً نسبت به آن جاهل بوده است

پس، نه تنها حکیمانه و عاقلانه نیست که خداوند جهان را هدفدار خلق نماید، اما مخلوق را رها کرده یا هدایتش را به خودش واگذار نماید، بلکه باید کسانی را بر این رسالت برگزیند که خود هدایت یافته باشند تا بتوانند دیگران را هدایت کنند

«قُل هَل مِن شُرَكائِكُم مَن يَهدي إِلَى الحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهدي لِلحَقِّ أَ فَمَن يَهدي إِلَى الحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لا يَهِدِّي إِلاَّ أَن يُهدى‏ فَما لَكُم كَيفَ تَحكُمُونَ» (یونس - 35)

ترجمه: بگو: «آيا هيچ يك از معبودهاى شما، به سوى حق هدايت مى‏كند؟! بگو: «تنها خدا به حق هدايت مى‏كند! آيا كسى كه هدايت به سوى حق مى‏كند براى پيروى شايسته‏تر است، يا آن كس كه خود هدايت نمى‏شود مگر هدايتش كنند؟ شما را چه مى‏شود، چگونه داورى مى‏كنيد؟!»

«أَ فَمَن يَمشىِ مُكِبًّا عَلىَ‏ وَجهِهِ أَهدَى أَمَّن يَمشىِ سَوِيًّا عَلىَ‏ صِرَاطٍ مُّستَقِيمٍ» (الملک - 22)

ترجمه: آيا كسى كه به رو افتاده حركت مى‏كند به هدايت نزديكتر است يا كسى كه راست‏ قامت در صراط مستقيم گام برمى‏دارد؟!

و بدیهی است که شناخت، گزینش و انتصاب انسان کامل و ارسال او به سوی خلق برای هدایت، فقط در توان و عهده‌ی خالق حکیم اوست و با رأی‌گیری یا سایر عوامل قدرت، کسی به این فضیلت‌ها دست نیافته و مأمور او نمی‌شود:

« اللَّهُ أَعلَمُ حَيثُ يَجعَلُ رِسالَتَه‏ »

ترجمه: خداوند آگاه‌ترین است که رسالتش را کجا قرار دهد

پس، لازم است کسی که برای هدایت خلق گسیل می‌گردد، خود هدایت شده باشد و انسان هدایت شده، همان انسان معتدل یا «انسان کامل» است یعنی کسی که قوه‌ها و استعدادهای انسانی او در حد کمال به فعلیت رسیده است چنین انسانی نه تنها گناه نمی‌کند (که گناه نکردن در امکان هر شخص دیگری نیز هست)، بلکه خطا و اشتباه نیز نمی‌کند و دچار فراموشی و  نیز نمی‌گردد، که به این ویژگی‌ها «عصمت» و به چنین شخصی «معصوم» اطلاق می‌گردد

پس، عقلاً لازم می‌آیدة خالقی که به مخلوقاتش از از رگ گردن نزدیک‌تر است و آگاه به همه‌ی شرایط آنان است، انسانی با ظرفیت‌های کامل آفریده باشد و کامل‌ترین آنها را که ظرفیت تحمل بار رسالت و امامت – که مستلزم تحمل علم، کنترل اراده، صیانت نفس و انجام مأموردیت می‌باشد - دارد را برگزیند و برای هدایت خلق گسیل نماید

« ُ إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذهِبَ عَنكُمُ الرِّجسَ أَهلَ البَيتِ وَ يُطَهِّرَكُم تَطهيراً» (الأحزاب - 33)

ترجمه: همانا خداوند اراده کرده است که پليدى و گناه را از شما اهل بيت دور كند و شما را کاملاً پاك سازد (عصمت)

 x-shobhecom

بازگشت به صفحه ی شبهات اعتقادی

 
 Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved