بخش شهید آوینی حرف دل موبایل شعر و سبک اوقات شرعی کتابخانه گالری عکس  صوتی فیلم و کلیپ لینکستان استخاره دانلود نرم افزار بازی آنلاین
خرابی لینک Instagram

 

اعتقادی/شبهه131

آقای زیبا کلام می‌گوید: دین فقط برای این آمده که به ما بگوید خدا هست، آخرت هم هست. نیامده که دنیا را برای ما بسازد و ما دنیا را با عقل خودمان می‌توانیم بسازیم و دلیل آن که بسیاری در دنیا از دین و مذهب کناره گرفتند، ولی خوشبخت هم هستند. آیا قبول دارید یا پاسخی دارید؟

 

به رغم آن که ایشان از یک سو در زمره اهل دانش و بینش قرار گرفته و از سوی دیگر اهل تدین و تقیدات دینی (نماز و ...) می‌باشند، تعجب کردیم که چرا حتی با خودشان نیز مغلطه می‌کنند؟ هدف فقط بحث یا مجادله است، یا روشن شدن یک مبحث عقلی؟ پس چرا به جدل بی منطق روی می‌آورند؟!

بحث ایشان در دو محور مطرح گردید که خیلی کوتاه مطرح و نقد می‌کنیم:

الف – دین فقط برای این آمده است که به ما بگوید خدا هست، آخرت هم هست، بهشت و جهنم نیز هست، نه برای این که دنیای ما را بسازد. دنیا را خودمان با عقل خودمان می‌سازیم. (زیبا کلام)

حال اگر به ایشان بگوییم: بسیار خوب. شما می‌گویید که دین فقط برای این آمده است که به ما بگوید خدا هست، آخرت هم هست. ما هم می‌گوییم: خوب باشد، به ما چه؟ اصلاً می‌خواهد باشد، می‌خواهد نباشد. چرا که فرقی در چگونگی ساختار زندگی ما که خودمان با عقل خودمان می‌سازیم نمی‌کند. حال آیا این اطلاع‌رسانی از این که خدا هست و آخرت هم هست، به لحاظ همان عقلی که بر آن تکیه می‌کنند، کاری پوچ و عبث تلقی نمی‌شود؟!

بعید است که ایشان با این انبوه مطالعاتی که دارند خبر نداشته باشند که این حرف یا نظریه، نه جدید است و نه متعلق به ایشان. بلکه یهودیان، یا بهتر بگوییم کفار زورمدار نفوذی در یهودیت، چون دیدند نمی‌توانند با اعتقاداتی که مردم به خدا (توحید) و حضرت موسی و تورات (نبوت) و معاد آورده‌اند، مقابله کنند، گفتند: «بسیار خوب، خدا هست، تورات هم هست و آخرت هم هست. اما خدا یک بار جهان را خلق کرد و پس از آن کنار کشیده و دستش نیز بسته است! خدا هم پاسخ آنان را داده و به خاطر این گفتار لعنت‌شان نموده است:

«وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُواْ بِمَا قَالُواْ بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِّنْهُم مَّا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا وَأَلْقَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاء إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ كُلَّمَا أَوْقَدُواْ نَارًا لِّلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللّهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الأَرْضِ فَسَادًا وَاللّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ» (المائده، 64)

ترجمه: و يهود گفتند دست خدا بسته است، دست‌هاى خودشان بسته باد و به [سزاى ] آنچه گفتند از رحمت خدا دور شوند، بلكه هر دو دست او گشاده است هر گونه بخواهد مى‏بخشد و قطعاً آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو فرود آمده بر طغيان و كفر بسيارى از ايشان خواهد افزود و تا روز قيامت ميان‌شان دشمنى و كينه افكنديم، هر بار كه آتشى براى پيكار برافروختند خدا آن را خاموش ساخت و در زمين براى فساد مى‏كوشند و خدا مفسدان را دوست نمى‏دارد.

بر همین اساس مدعی شدند که خدا یک بار جهان را خلق کرده و یک بار هم جهان را جمع می‌کند. این ما هستیم که با عقل‌مان چه باید کردها و نکردها را نیز تشخیص داده و دیکته می‌کنیم و به فرض آن که موجب معصیت نیز شده باشیم، چند روزی بیشتر عذاب نخواهیم شد».

«ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُواْ لَن تَمَسَّنَا النَّارُ إِلاَّ أَيَّامًا مَّعْدُودَاتٍ وَغَرَّهُمْ فِي دِينِهِم مَّا كَانُواْ يَفْتَرُونَ» (آل‌عمران، 24)

ترجمه: اين بدان سبب بود كه آنان [به پندار خود] گفتند هرگز آتش جز چند روزى به ما نخواهد رسيد و ساخته‏هايشان آنان را در دينشان فريفته كرده است. (فریب افترائات خود به دین‌شان را خوردند).

همین پندار و بیان کهن یهود را روشنفکران امروزی غرب (البته بدون این که کلمه خدا یا دین را به زبان آورند) مطرح می‌کنند. بودریار در کتاب «اغواگر» می‌نویسد: «ما با قواعد بازی (حقایق عالم هستی) کاری نداریم، چون نمی‌توانیم در آن دخالتی داشته باشیم و برایمان جذاب نیز نیست، اما قوانین بازی جذاب است، چون خودمان وضع و یا نقض می‌کنیم».

پس، این نگاه به دین و این اختصاص در تعریف که «دین فقط برای این آمده که به ما بگوید، خدا هست و معاد هم هست»، یک نگاه قدیمی یهودی مآبانه است.

ب – حال ببینیم اصلاً این نگاه درست است یا خیر؟ دینی که فقط بخواهد بگوید خدا و قیامت هست، به درد دنیا و آخرت‌مان می‌خورد یا خیر؟ رها کردن انسان در حیات دنیا با حکمت الهی و هدایت الهی مطابقت دارد یا خیر؟ دنیا از آخرت جدا هست یا خیر؟

آیا عقل آنان که هم ادعای خداباوری و حتی اسلام دارند و هم گمان دارند دنیا را خودشان با عقل‌شان می‌سازند و اتفاقاً با کنار گذاشتن دین از دنیا خوب هم می‌سازند! به سؤالات فوق چه پاسخی می‌دهد؟ خدا چه می‌فرماید؟ آیا می‌فرماید در دنیا رها شده هستید و بروید خودتان قانونگذاری کنید؟ یا می‌فرماید قوانین را من وضع می‌کنم؟ اصلاً اطاعت و تبعیت از رسول یعنی چه؟ اسوه قرار دادن او یعنی چه؟ ارجاع احکام و قضاوت به او یعنی چه؟

اگر هدف از دین فقط همین بود که یهودیان گذشته، پست مدرن‌های جدید و نیز امثال آقای زیباکلام می‌گویند، لازم بود قرآن فقط یک کتاب فلسفی در خصوص اثبات وجود خدا و معاد باشد، پس این همه احکام در عرصه‌های متفاوت عبادی، اخلاقی، رفتاری، حقوقی، اقتصادی، سیاسی، جنگی ... و کلیه شئون زندگی فردی و اجتماعی انسان برای چه آمده است؟! برای بازی، یا برای اجرا و ساختار دنیا بر اساس آن قوانین؟!

اگر فرمود: دین مزرعه آخرت است، آخرت نتیجه اعمال است، اصلاح دنیا و آخرت را از خدا بخواهید و بگویید «ربنا آتنا في الدنيا حسنه وفي الآخره حسنه وقنا عذاب النار» برای چیست؟ و آیا این معانی جدایی از دین از دنیا و شئون زندگی دنیوی را می‌رساند؟! چرا فرمود: این گونه ازدواج کنید، این گونه جدا شوید، این گونه تجارت کنید، این گونه ارث بگذارید، این گونه قیام کنید، این گونه محاکمه کنید، این گونه قصاص یا عفو کنید، این گونه بجنگید یا صلح کنید و ... ؟ آیا نباید می‌فرمودید بروید با عقل ناقص خودتان هر کاری که دوست دارید بکنید و فقط بدانید که خدایی هست، آخرتی هم هست؟!

آیا حکم عقل سلیم این نیست که اگر خدایی هست (که هست) و اگر آخرتی هست (که هست)، پس باید خدای علیم و خالق، خودش ربوبیّت کرده و هدایت نماید؟ و هدایت نیز مستلزم بیان چه باید کردها و چه نباید کردهاست؟ و بدون هدایت نه تنها ربوبیّت معنایی ندارد، بلکه حساب و کتاب و بهشت و جهنم نیز معنایی ندارد.

ج – اما راجع به خوشبختی کسانی که ایشان مدعی هستند مذهب را کنار گذاشتند و دنیایشان را با عقل خودشان ساختند و خوشبخت شدند – مثل امریکا و اروپا(؟!) و اضافه می‌کند که چون شما جواب ندارید، می‌گویید که خیر خیلی هم بدبخت هستند و ... اما خودشان نمی‌فهمند! باید توجه داشته باشیم که اولاً خود آنها مثل نگاه جهان سومی‌ها به آنها، خودشان را خوشبخت نمی‌بینند. اذعان دارند که نه تنها خوشبخت نیستیم، بلکه دائم در خوف و نگرانی نسبت به حال و آینده هستیم و در هیچ عرصه و شئونی از زندگی از امنیت لازم یا امید به آینده برخوردار نیستیم.

ثانیاً نتیجه ساختن دنیا با عقل خود همین می‌شود که انگلیس، امریکا، فرانسه و ... فکر کنند که چگونه دنیا را به خاک و خون بکشند و بچاپند و خودشان خوشبخت شوند. این طبیعی‌ترین نتیجه‌ی رسیدن به خوشبختی با محوریت «خود» است. با خود می‌گوید: چرا تو نفت داشته باشی و من نداشته باشم؟ پس تو را می‌کشم و تفت و ذخائرت را نیز تاراج می‌کنم و برای خودم قصر و دانشگاه و بیمارستان می‌سازم و اگر صدایت درآید، بمبارانت می‌کنم. البته این عقل نیست، بلکه به قول امام صادق علیه السلام ادای عقل و شیطنت است، اما حالا آنها و آقای زیباکلام دوست دارند نامش را تطهیر کرده و عقل بگذارند عیبی ندارد، اما نتیجه‌ی طبیعی‌اش این است. نظام سلطه نیز با همین استدلال به اصطلاح عقلی، سلطه را توجیه می‌کند. آیا این خوشبختی است و خوشبختی این است؟ یعنی رفاه و فلاح و خوشبختی و سعادت در دنیا مستلزم گردن کلفتی، قلدری و ظلم است؟!

اما در نگاه انسان شناختی و روان شناختی نیز باید گفت که انسان هم جسم دارد و هم روح، هم نفس دارد و هم عقل، هم اخلاق دارد و هم رفتار و...، و خوشبختی وقتی حاصل می‌شود که زمینه رشد مجموعه فراهم گردد و امکان به فعلیت رسیدن همه استعدادها مساعد باشد. نه این نیمی از وجود در راه نیمی دیگر قربانی و فدا شود. لذا هم آن گروهی که برای خوشبختی ظاهر (لذت بدن) روح را کشتند خوشبخت نیستند و هم این گروهی که به اسم آخرت‌گرایی به ساختار دنیا و آن هم تا تعقل و تأمل در احکام و آموزه‌های دینی توجه نکردند خوشبخت نیستند. خوشبخت کسی است که ساختار جسم و روح، عقل و روان، زندگی فردی و اجتماعی‌اش، همه منطبق با معرفت عقلانی و وحی باشد.

x-shobhe

بازگشت به صفحه ی شبهات اعتقادی

 
 Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved