شهید آوینی

 


اي كاش ما نيز به آب حياتمان برسيم!

مي‌دانم تشنه‌اي اما كمي صبر داشته باش، مي‌خواهم از ماء معيني سخن گويم كه سال‌هاست آن را به فراموشي سپرده‌ايم.  
همان ماء معيني كه خداوند به واسطه وجودش تو و هر موجودي را آفريد.  
همان آبي كه به بركتش درخت‌ها بارور گرديد و ميوه‌ها رسيده و نهرها جاري شده.

ديگر ابراهيم(ع) ميان هاجر و اسماعيل(ع) نبود
يك زن با كودك شيرخوارش در بيايان بي‌پايان شهري به نام مكه  
همه چيز تمام شده بود، نه آبي و نه غذايي  
التهاب هاجر به اوج مي‌رسد، يك تكاپوي باورنكردني  
حركت او وام‌دار حس غريب مادرانه است  
ابتدا به كنار كوه صفا مي‌آيد، اثري از آب نمي‌يابد  
برقي از طرف كوه مروه نظرش را جلب مي‌كند و به گمان آب به سوي آن مي‌شتابد اما نه، باز هم خبري از آب نبود
آهنگ رفتن هاجر گريه‌هاي نوازدي دور از پدر است  
گويي واژه ياس و نااميدي مدت‌هاست كه در بيان گرم و طاقت‌فرساي مكه بخار شده  
سر انجام در مرتبه‌ي هفتم حركت، در آن سرزمين بي‌آب و علف به خواست خدا چشمه‌‌ي زمزم جوشيد  
مادر و فرزند از آن نوشيدند و از مرگ نجات يافتند.  


اي كاش ما نيز همچون هاجر و اسماعيل به آب حياتمان برسيم!


صحبت از آب شد، آن هم در ماه مبارك رمضان! يكي از ويژگي‌هاي رمضان همان يادآوري نعم الهي است. نعمت‌هايي كه اگر نمي‌بود، زندگي براي بشر ناممكن به نظر مي‌رسيد.  
شايد تشنگي و گرسنگي در روزهاي ابتدايي ماه مبارك بيشتر بروز كند واين خود يكي ديگر از الطاف خداوندي است كه روزه‌داران را متذكر معني واقعي خود مي‌كند
(قل ارايتم ان اصبح ماوكم غورا فمن ياتيكم بماء معين)  به آن بگو به من خبر دهيد اگر آب‌هاي مورد استفاده‌ي شما در زمين فرو رود چه كسي مي‌تواند آب جاري در دسترس شما قرار دهد؟ او چه نعمت پر بهايي است كه آب، به راستي كه اگر نبود چه اتفاقي مي‌افتاد؟
آب يعني زندگي
آب يعني طراوت و شادابي
آب يعني حيات موجودات
و آب يعني همه چيز


اي كاش ما نيز به آب حياتمان برسيم!


مي‌دانم تشنه‌اي اما كمي صبر داشته باش، مي‌خواهم از ماء معيني سخن گويم كه سال‌هاست آن را به فراموشي سپرده‌ايم.  
هان ماء معيني كه خداوند به واسطه وجودش تو و هر موجودي را آفريد.  
همان آبي كه به بركتش درخت‌ها بارور گرديد و ميوه‌ها رسيده و نهرها جاري شده.  
هماني كه زنده كننده نشانه‌هاي دين است.  
همان چشمه‌اي كه بالاخره يك روز از كنار كعبه، درست در همان نزديكي‌هايي كه هاجر به آب رسيده بود، خواهد جوشيد و صداي دلربايش همه را مدهوش خود خواهد كرد.  
و تو از من مي‌‌پرسي كه علت اين فراموشي و نسيان چيست؟ و من مي‌گويم خودمان آنقدر وجودمان را از آبشخور ماديات سيراب كرده‌ايم كه ديگر احساس تشنگي نمي‌كنيم.  
حال آن كه براي رسيدن به اين ماء معين نه مانعي چون عمربن سعد (لعنه‌‌الله) وجود دارد و نه فاصله‌اي چون آب فرات پيش رو داريم.  
مهدي در كنار ماست، نزديكتر از آنچه فكرش را مي‌كني.  
همت ابوالفضل(ع) را به ياد آورد و برخيز! اين بار امام زمانت مشك را به دست تو داده است مشكي كه گنجايش يك دريا دارد.  
آن مشك چيزي نيست جز يادت، فكرت، قلمت.  
آيا مي‌تواني سقاي خوبي باشي؟!


اي كاش ما نيزهمچون قمر بني‌هاشم(ع) به آب حياتمان برسيم


در تفسير اين آيه در حديثي از امام باقر(ع) مي‌خوانيم كه اين آيه درباره وجود مبارك حضرت مهدي(ع) نازل شده و ايشان در ادامه مي‌فرمايند:
«اگر امام شما پنهان گردد، و نمي‌دانيد كجاست؟ چه كسي براي شما امامي مي‌فرستد كه اخبار آسمان‌ها و زمين، و حلال و حرام خدا را براي شما شرح دهد»
و در حديثي از امام رضا(ع) داريم كه ايشان فرمودند چه بسيار زنان با ايمان و مردان مومني كه با وقت فقدان ماء معين (مهدي عليه‌السلام) متأسف، تشنه و محرومند 
ببين كه تشنه لبم من چه مي‌كشم بي‌آب
مگر كه بوي تو دريا، به من رساند باد

«ياد آريد هنگامي كه موسي(ع) براي قوم  خود (بني‌اسرائيل) به جستجوي آب برآمد و ما به او دستور داديم كه عصاي خود را بر سنگ زن پس دوازده چشمه‌ي آب (درست به تعداد قبايل بني‌اسرائيل) از آن با سرعت و شدت جاري شد» 
و نمي‌دانم چه سري در كلمه‌ي دوازده نهفته است كه همه را مبهوت خود مي‌كند  


اي كاش ما نيز همچون موساي كليم به آب حياتمان برسيم


اكنون كه تو نيز در فراز و نشيب بيابان زندگي به دنبال قطره‌اي آب سرگردان به سر مي‌بري، بيا دست هم را بگيريم و با هم فرياد تشنگي را سر دهيم و براي جوشش اين ماء معين و ظهور منجي بشريت در اين ماه مبارك دست به دامان خدا بريم.

مهدي. س. دانشجوي دانشگاه تهران


1.آيه 30 سوره ملك


Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved
logo