فیلم ماتریکس، انسان در تخت روان يا در تسخير
فضاي امروز جهان غرب فضايي اومانيستي مي باشد و اين بدين معناست که تمامي تفکرات به سويي سوق پيدا کرده که همه چيز بايد در اختيار انسان باشد. همه رويدادهاي طبيعي ، مناسبات دنيايي و در يک کلام همه چيز و همه کس بايد در اختيار انسان باشد و بايد در راه مرتفع شدن نيازهاي انسان گام بردارد . تمام اين دنيا فقط براي راحتي انسان خلق شده است. در چنين فضايي- که در اواخر دهه 90 ،در انتهاي قرن بيستم ميلادي ايجاد شده بود-فيلم ماتريس (شبکه) در سال 1999 ساخته شد و نظر تماشگران سينما را به خود جلب کرد.
ابتدا داستان در نظر تماشاگران تا حدي نامفهوم جلوه کرد و بيشتر تماشگران تمايل به ديدن دوباره فيلم داشتند ، به طوريکه در روزهاي اول اکران ،در فهرست پرفروشترين فيلمهاي سينماي هاليوود قرار گرفت. پس از مدتي منظور اصلي فيلم که فلسفه جديد حياتي مطرح شده توسط فيلمنامه نويسان بود در اذهان القا شد. همان فلسفه اي که وقتي مسوول جلوه هاي ويژه فيلم جايزه اسکار خود را دريافت نمود آن را دوباره اظهار کرد: قاشقي وجود ندارد! اما اين جمله يعني چه؟

فيلم ماتريس بيانگر زندگي آينده انسان در دنياي واقعي است . دنياي واقعي همان دنياي آينده است دنيايي که در آن هوش مصنوعي و ماشينها حکومت مي کنند. ديگر جايي براي حکمراني انسان وجود ندارد و بدتر از آن انسان ديگر اختياري از خود ندارد . با توجه به اين مساله که بدن انسان توانايي ايجاد ولتاژ بالايي از جريان الکتريسيته را داراست ، او فقط مي تواند نقش منبع انرژي براي ماشينها را ايفا نمايد.

اين صحنه اي دهشتناک از وضعيت آينده متصور شده براي انسانهاست که به تصوير کشيده مي شود. انسانها از بدو تولد در سلولهايي مانند يک منبع تغذيه توسط اين ماشين ها بلعيده مي شوند. قهرمانان فيلم به دنبال اين هستند که اين تشکيلات را نابود سازند. در واقع اين نوعي کابوس است که به تفکر انسانهاي امروز ، خصوصا جهان غرب القا شد. اينکه فضاي راحت کنوني با يک کابوس وحشتناک عوض شود مي تواند يک مقوله کاملا غير قابل هضم براي انسانهاي راحت طلبي باشد که فقط براي گذراندن وقت و لذت بردن به سينماها مي روند. لذا با قهرمانان فيلم همراه مي شوند تا اينکه ببيند اين وضعيت آزاردهنده (هرچند کوچک و محدود به سالن سينما) کي به اتمام مي رسد و آنها با خيال راحت به منازل خود مي روند . داشتن تفکر اومانيستي به راحتي قابل ابطال است، چرا که اساس خلقت انسان براين است که پويايي داشته باشد و هدف خلقت او تعالي ارزشهايي است که در درون اونهاد شده و او بايد در نگهداري و ارتقاء گوهر وجودي خويش بکوشد . اگر اساس خلقت بر بناي راحتي محض و استفاده از تمامي منابع عالم ، در جهت ارضا کردن اميال نفساني باشد پس فرق انسان با حيوان چيست ؟

اين فيلم تفکر اومانيستي را کاملا رو کرده و در ايجاد محيطي کاملا نا آرام ، بدون آسايش و حتي بدون حق انتخاب و تفکر کوشيده است. ولي آيا اين تفکر درست است؟

در صحنه اي قهرمان اصلي فيلم (نيو) (KEANU REAVES ) همان که ماتريس را عوض خواهد کرد به نزد استاد راهنماي ياغيان مي رود . ياغيان افرادي هستند که با موج غالب شدن ماشينها بر انسانها مخالفت مي کنند . در آنجا يکي از شاگردان اوراکل (همان استاد معروف) را مي بيند که تعدادي قاشق خم شده در جلوي خود گذاشته و در حال خم کردن قاشق ديگري مي باشد. اين کودک به او مي گويد: بايد به حقيقت فکر کني . بايد حقيقت را با تمام وجود درک کني . اگر واقف باشي که قاشقي وجود ندارد ، قاشق ناگهان شروع به خم شدن مي کند. در صحنه اي ديگر هم که (نيو) بربالاي يک آسانسور ايستاده، کابلي را که مربوط به وزنه بالا برنده آسانسور است قطع مي نمايد و با پايين آمدن اين وزنه خود و همرزمش (ترينيتي) به بالا کشيده مي شوند. ولي ديگر فضايي موجود نيست که از کنار وزنه عبور کنند ، لذا نيو به اين باور مي رسد که وزنه اي به آن سنگيني وجود ندارد و از ميان آن عبور مي کنند. اين عقيده همان عقب رفتن و از سمت ديگر به پرتگاه افتادن است . پايين آوردن ارزش انساني وقواي تعقل او اشتباه است.

درست است که هوش مصنوعي (Artificial Intelligence) ساخت دست انسان است ولي امکان اين که بر خود او غلبه کند بسيار کم است ، زيرا به تبع اينکه انسان، خود، آن را به وجود آورده و به تمام ريزه کاريهاي آن آشناست ، راه متوقف کردن آنرا مي داند، ما مي توانيم به قدرت تمرکز انسان و غالب بودن روح اعتراف کنيم ، ولي اين مزيت براي تجلي روح الهي است که در درون آدمي وجود دارد . اين چيرگي بر مشتقات مادي و حتي بالاتر از آن، دستيابي به جهان معنويت از ويژگيهاي بارز و قابل ذکر انسان است اما نه به اين معنا که در راه مبارزه با موجوداتي بي روح و مصنوعي بکار گرفته شود.

اين مساله باز برمي گردد به قهرمان پروري در سينماي هاليوود و اينکه همراه با جلوه هاي خيره کننده تصويري، ذهن تماشگر در هنجار بودن اين مبارزه سوق داده شود و همگان بپذيرند که اين توانايي در راه درست به کار گرفته شده است. سينمايي قابل قبول است که اگر به ابعاد مابعد الطبيعه در انسان مي نگرد، در راه اعتلاي ارزشهاي معنوي انسان کوشش و مجاهدت از خود نشان دهد.

 

 

Logo
https://old.aviny.com/occasion/ahlebeit/imamzaman/veladat/86/Naghde-Film/Matrix.aspx?&mode=print