بازتاب كودكى
عليرضا شكر ريز
وهالههاى نور
نازل شد
اين گونه كه پا بر زمين نهادى!
و شادىهاى كوچك از
بام ستارهها فرود آمدند
در پناه حروف نامهاى تو
وقتى دانستى روزى خون
جوشانده است خاك را
كه گلها
بوى بىقرارى
ستارگان سرخ تو را
شكوفه مىزنند
بازتاب كودكى ات
آثار صبورى هاست
در آينه ساعتها
كه شب چراغ و
روز فاجعه در فاجعه
قد مىكشد
در ريشههاى حقيقتى
كه رشد كرده است
با شكوفههاى
واقعيتشان
چندان كه هنوز هم
آييينه خويش را
در زمين جست و جو مىكند
جهان
با تمام درهاى گشودهاش
از دست اين ثانيه خواهد افتاد
اگر چشمهايت را ببندى !
عصمت سبز /77