شهید آوینی
       

سومین نشست اندیشه های راهبردی 4

 

زنان در عرصه آموزش عالي

 مهرنوش پازارگادي

چكيده

 مطمئناً زنان به عنوان بخش عمده جمعيت كشور، در توليد، توزيع، انتشار دانش و فناوري نه تنها نقش بسزائي دارند، بلكه به علت نقش تربيتي در پرورش افراد جامعه توجه به توانمندي آنان در عرصه هاي علم و فناوري اعم از آموزش، پژوهش و امور اجرائي از مهم ترين اركان برنامه توسعه در جوامع محسوب مي شوند . در اين مقاله سعي شده است براساس شرح وظايف هيئت نظارت و ارزيابي فرهنگي و علمي شوراي عالي انقلاب فرهنگي با ارائه تصويري روشن از وضعيت زنان جامعه ايراني - اسلامي در عرصه آموزش عالي و علم و فناوري ، وضع موجود را مورد بررسي قرار داده و با ارائه راهكارها و پيشنهادها براي بهبود شاخص هاي مرتبط با زنان، چشم انداز مناسب تري را براي برنامه ريزان و دست اندركاران ترسيم نمايد.

 واژه هاي كليدي: زنان، آموزش عالي، علم و فناوري

مقدمه

بي ترديد از ع وامل تأثيرگذار بر توسعه پايدار جوامع، گسترش ظرفيت هاي دانش و فعاليت هاي مرتبط با علم و فناوري است . زماني حركت در مسير توسعه پايدار امكان پذير مي شود كه بهره گيري از توان بالفعل تمامي منابع انساني و تمامي اقشار جامعه، صرف نظر از تفاوت هاي جنسيتي و نژادي فراهم باشد.

 مطمئناً زنان به عنوان بخش عمده اي از جمعيت كشور، در توليد، توزيع و انتشار دانش و فناوري نه تنها نقش بسزائي دارند، بلكه نقش اساسي در توسعه توانمندي، مهارت و داناي ي تم امي افراد جامعه دارند . زيرا بخش عمده تعليم و تربيت افراد جامعه وابسته به نگرش و توانمندي هاي علمي و تجربي مادران است . بنابراين، برنامه ريزي در مسير توانمندسازي زنان در عرصه هاي علمي، آموزشي، پژوهشي و مديريتي از عمده ترين برنامه هاي توسعه پايدار محسوب مي شود.

در اين مقاله سعي شده است براساس شرح وظايف هيئت نظارت و ارزيابي فرهنگي و علمي شوراي عالي انقلاب فرهنگي ، با ارائه تصويري روشن از وضعيت زنان جامعه ايراني- اسلامي در عرصه آموزش عالي ، وضع موجود را بررسي كرده، با ارائه راهكاره و پيشنهادها براي بهبود شاخص هاي مرتبط با زنان چشم انداز مناسب تري را براي برنامه ريزان و دست اندركاران ترسيم نماييم.

 اميد مي رود از مسير كندوكاو و ارزيابي وضع موجود، كم و كاستي هاي برنامه ريزي هاي آموزش عالي و علم و فناوري ، به ويژه برنامه هاي مرتبط با زنان ، شناسايي شده و براساس اولين راهبرد كلان در نقشه جامع علمي كشور اصلاح ساختار نهاد هاي علم و فناوري و انسجام بخشيدن به آنها و هماهنگ سازي نظام تعليم و تربيت در مراحل سياست گذاري و برنامه ريزي كلان تحقق يابد.

 1. هدف، روش و مراحل اجرا

هدف از اين مطالعه، تبيين وضع موجود زنان درعرصه علم و فناوري در مقياس ملي، تبيين روند وضعيت زنان در عرصه ياد شده و تعيين راهكارها و پيشنهاد هاي اجرايي به منظور توسعه و گسترش حضور زنان در عرصه علم و فناوري است. روش كار : در اين مطالعه به منظور دستيابي به اهداف مورد نظر، بررسي اسناد و مدارك و نتايج تحقيقات و پژوهش هاي علمي داخل و خارج از كشور مدنظر بوده است و نيز آمار انتشار يافته سازمان هاي بين المللي در زمينه مطالعات زنان مورد استفاده قرار مي گيرد.

 به منظور بررسي وضعيت زنان در علم و فناوري، ابتدا شاخص هاي علم و فناوري مورد توجه جوامع علمي داخل و خارج از كشور به منزله ملاك مشخص گرديد. سپس، براساس آمار و اطلاعات موجود در سايت هاي معتبر جهاني و ايران و به ويژه مطالعات انجام شده در هيئت نظارت و ارزيابي علمي و فرهنگي شوراي عالي انقلاب فرهنگي نقش زنان در اين شاخص ها مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت.

 2. شاخص هاي مورد مطالعه

- نسبت پذيرش دانشجويان زن به دانشجويان مرد؛

 - نسبت پذيرفته شدگان زن در دوره دكتراي تخصصي به دانش آموختگان مقطع كارشناسي ارشد به تفكيك گروه هاي تحصيلي؛

- توزيع درصد دانش آموختگان زن به تفكيك گروه هاي تحصيلي؛

- درصد پذيرفته شدگان زن از كل پذيرفته شدگان به تفكيك مقطع و گرو ه هاي تحصيلي؛

 - درصد دانشجويان زن از كل دانشجويان؛ - درصد پذيرفته شدگان دور ه هاي تحصيلات تكميلي از كل پذيرفته شدگان ، به تفكيك جنسيت؛

 - تعداد پذيرفته شدگان در دانشگا ه هاي خارج از كشور (اعزام، بورس، و …) به تفكيك گروه تحصيلي و جنسيت؛

- تعداد كل دانشجويان كشور به تفكيك جنسيت؛

- درصد پذيرفته شدگان دانشگاه از كل پذيرفته شدگان آموزش عالي به تفكيك جنسيت؛

 - نرخ پوشش تحصيلي در آموزش عالي؛

- نرخ پوشش تحصيلي زنان در آموزش عالي؛

 - توزيع درصدي اعضاي هيئت علمي تمام وقت دولتي به تفكيك مرتبه علمي و جنسيت؛

 - تعداد اعضاي هيئت علمي تمام وقت در يك ميليون نفر جمعيت كشور؛

 - تعداد اعضاي هيئت علمي تمام وقت به تفكيك جنسيت، رتبه علمي و گروه تحصيلي؛

 - درصد اعضاي هيئت علمي زن و مرد از كل اعضاي هيئت علمي تمام وقت؛

 - نسبت كادر آموزشي زن (تمام وقت، پاره وقت و حق التدريس) به كل كادر آموزشي (تمام وقت، پاره وقت و حق التدريس)؛

- نسبت دانشجويان زن به كادر آموزشي زن (تمام وقت، پاره وقت و حق التدريس)؛

- درصد كاركنان زن از كل كاركنان.

3. مروري بر مطالعات و تحقيقات مرتبط با « زنان و علم و فناوري »  

در مجموع، مطالعات انجام شده در حوزه زنان و علم و فناوري در جهان و ايران بيانگر اين مطلب است كه دسترسي زنان به علم و فناوري از مردان كمتر بوده است و زنان ، در مقايسه با مردان، با مشكلات و موانع بيشتري مواجه اند.

 براساس كنفرانس جهاني علم ( 1999 ) زنان نسبت به مردان از امكانات كمتري در دست يابي به مشاغل علمي، حرف هاي مديريتي برخوردارند . از جمله علل عمده اي ن نابرابري، موانع فرهنگي است كه مستقيم يا غيرمستقيم بر دسترسي زنان به علم و فناوري تأثيرگذار بوده است . نكته مهم ديگر در اين زمينه، عدم يا نقصان آگاهي آحاد جامعه از تأثير فناوري هاي جديد در شكل گيري زندگي علمي و اجتماعي زنان است.(يونسكو 2000 )

گزارش جهاني يونسكو ( 2000 ) تنها 20 الي 30 درصد مشاغل حر ف هاي علمي در زمينه تحقيقات و آموزش عالي را در اختيار زنان مطرح مي كند (يونسكو 2000 ) و اين نكته حائز اهميت است كه بيش از 50 درصد موقعيت هاي حرف هاي زنان در زمينه علوم اجتماعي ا ست و بين 15 الي 20 درصد در زمينه عل وم پايه و مهندسي  مي باشد (امام جمعه، ص 109 )

در بافت فرهنگي - اجتماعي جوامع پيشين ، جايگاه زن بيشتر به منزله توليدكننده بوده نه پرورش دهنده نسل؛ از اين رو، آموزش زنان مختصر و محدود به وظايف تعيين شده آنان بود. آثار اين بينش حتي در جوامع كنوني منجر به عدم سرمايه گذاري كافي براي آموزش دختران شده است. سرمايه گذاري ناكافي براي آموزش زنان در خانواده ها و نيز بخش آموزشي كشور منجر به كمبود امكانات آموزشي در مدارس و دانشگا ه هاي خاص آنان شده است . به همين سبب ، تجارب علمي دختران درمقايسه با پسران كمتر است و در امتحانات مشترك، نظير كنكور هاي كارشناسي و كارشناسي ارشد و المپياد هاي علمي مخصوصاً در رشته هاي فني- مهندسي و علوم پايه ناموفق ترند (پازارگادي، آقاپور، آزادي، ص 12 )

شواهد و بررسي ها نشان مي دهد كه در سه دهه اخير ، يعني بعد از انقلاب اسلامي، حضور و مشاركت زنان در عر صه علم و فناوري و به ويژه در بخش آموزش عالي در مقايسه با گذشته چشم گير بوده است . مطمئناً مشاركت زنان در علم و فناوري تنها از جنبه كمي نبايد مورد توجه باشد، زيرا عمدتاً فعاليت هاي مرتبط با علم و فناوري كيفيت و هويت خاص خود را دارند . يكي از بهترين ابزارها براي ارزيابي دقيق آموزش عالي و نيز علم و فناوري بهره مندي از شاخص هاي عملكردي در ابعاد دانشجويان، دانش آموختگان، اعضاي هيئت علمي و كادر آموزشي است. در ادامه ، براساس اين شاخص ها وضع موجود در كشورها و در مواردي مقايسه با ساير كشورها مورد مداقه قرار مي گيرد.

 4. شاخص هاي دانشجويي

 در سال هاي قبل از انقلاب آمار دقيقي در مورد حضور زنان در آموزش عالي وجود نداشت، اما در آغاز انقلاب اسلامي ، يعني در سال 1356-1357 ، تعداد دانشجويان دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالي 160308 نفر بوده كه از اين تعداد سهم زنان 30/9 درصد مي باشد (ودادهير، بوعلي،ص 5)

يكي از شاخص هاي حائز اهميت شانس پذيرش دانشجوي زن در مقايسه با دانشجوي مرد است. در سال 1362 در مجموع از 312685 نفر شركت كننده در آزمون سراسري دانشگاه ها، 131427 نفر زن قبول شدند. آمارها نشان مي دهد كه وضعيت زنان در مقايسه با مردان از لحاظ علمي ضعيف تر بوده است. به طوري كه از 42 درصد شركت كننده زن تنها 32 درصد پذيرفته شده اند، درحالي كه از 58 درصد شركت كننده مرد 68 درصد قبول شده اند. به عبارت ديگر ، در آز مون سراسري شانس 12/2 درصد بوده است. از سال 1362 لغايت 1371 شانس قبولي زنان و مردان اختلاف كمتري پيدا كرده است . 8 سال بعد ، يعني درسال 1379 ، وضع كاملا تغيير كرده است و فاصلة زيادي بين قبولي مردان و زنان وجود نداشته است.

در ايران ، مستندات موجود درخصوص حضور زنان در عرصه هاي علمي اعم از دانشجويي و يا عضو هيئت علمي دانشگاه، قبل از سال 1357 ، بيانگر اين مطلب است كه تعداد آنها بسيار اندك بوده است.

 شاخص پذيرفته شدگان زن از كل پذيرفته شدگان در دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالي طي سال هاي 1379 لغايت 1386 روند صعودي داشته، به طوري كه اين شاخص در سال 79، 50/5 % بوده و در سال 1386 به 59/5% رسيده است. شاخص نسبت پذيرفته شدگان زن در دوره دكتراي تخصصي به دانش آموختگان مقطع كارشناسي ارشد در دانشگاه هاي ايران به تفكيك گروه هاي تحصيلي بيانگر اين مطلب است كه اين شاخص در گروه هاي كشاورزي و دامپزشكي و نيز فني و مهندسي در مقايسه با ساير گروه ها افزايش بيشتري داشته است ؛ كه اين روند بسيار مطلوب است (دومين گزارش ارزيابي كلان آموزش عالي از سال 79 تا 87)

نمودار 1: درصد پذيرفته شدگان زن از كل پذيرفته شدگان
 در دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالي

 همان طور كه در نمودار مشاهده مي شود در صد پذيرفته شدگان زن از سال هاي 1379 تا 1386 روند صعودي داشته است.

نمودار 2: نسبت پذيرفته شدگان زن دوره دكتري تخصصي به دانش آموختگان مقطع كارشناسي ارشد،
 به تفكيك گروه تحصيلي در دانشگاه هاي دولتي و غيردولتي (به جز دانشگاه آزاد اسلامي)

نكته قابل ذكر در نمودار 2 اين است كه اين شاخص در گرو ه هاي كشاورزي و دام پزشكي و نيز فني و مهندسي در مقايسه با ساير گروه ها افزايش زيادي اتفاق افتاده است.

 براي درك جايگاه زنان در آموزش عالي ايران و ساير كشور هاي ، درصد دانشجويان زن در كشور هاي مختلف در نمودار 3 آمده است. اين نمودار نشان مي دهد كه كشور هايي مانند امريكا، ايتاليا، انگلستان، فرانسه، استراليا و ايران درصد دانشجويان زن از كل دانشجويان بيش از 50 درصد بوده است. اين مهم يكي از دستاورد هاي حضور زنان در آموزش عالي بعد از انقلاب اسلامي است. همان طور كه نمودار 4 و 5 نشان مي دهد، نرخ پوشش تحصيلي زنان ايراني كمتر از تمامي كشور هاي مورد مطالعه است. اما در كلِ دانشجويان وارد شده به آموزش عالي، اين نرخ بيشتر از مردان است. نكته مهم و مغفول مانده اين است كه اين شاخص تعداد دانشجويان كشور را در مقايسه با جمعيت جوان كشور مشخص مي كند و به علت عدم يك نواختي جمعيت در ايران و بالا بودن جمعيت جوان در كشور ما، اين شاخص در ايران پايين بوده است و در سال هاي آتي با توجه به شيب نزولي جمعيت جوان، اين شاخص به خودي خود بهبود مي يابد. بنابراين، با حفظ همين تعداد دانشجويان كشور در همين سطح (3580000 نفر) و بدون هيچ گونه افزايش ظرفيت نرخ (ناخالص) پوشش تحصيلي در سال هاي 1393، 1398 و 1404 به ترتيب برابر 40،52 و 55 درصد خواهد بود ، ايران در  و مي توان گفت كه اين هدف نقشه جامع علمي كشور بدون هيچ گونه تلاشي در افزايش ظرفيت از هم اكنون محقق شده است.

 نمودار 3: درصد دانشجويان زن از كل دانشجويان

نمودار 4: نرخ پوشش تحصيلي در آموزش عالي در كشورهاي مختلف جهان نمودار

 5: نرخ پوشش تحصيلي زنان در آموزش عالي در كشو رهاي مختلف جهان

 روند افزايش پذيرفته شدگان زن در مقاطع تحصيلات تكميلي پيش بيني امكان حضور زنان عضو هيئت علمي را نيز افزايش مي دهد. طي سال هاي 79 تا 85 از هر 100 نفر دانش آموخته زن داراي مدرك كارشناسي تعداد 7 الي 21 نفر در آزمون كارشناسي ارشد پذيرفته شده اند كه اين تعداد در سال 1386 به 38 نفر رسيده است . از سال 1379 لغايت 1381 ، نسبت پذيرفته شدگان زن دوره كارشناسي ارشد به دانش آموختگان زن كارشناسي در گروه علوم انساني ثابت مانده؛ اما از سال 82 به بعد، با افزايش چشم گيري همراه بوده است. در گروه هاي علوم پايه، كشاورزي و دام پزشكي و فني و مهندسي نيز زنان در عرصه آموزش عالي 53 طي سال هاي 79 لغايت 86 افزايش تدريجي ملاحظه مي شود. در گروه علوم پزشكي نيز اين شاخص سير صعودي داشته است. گرچه در سال 82 اندكي كاهش يافته است.(دومين گزارش ارزيابي كلان آموزش عالي از سال 79 تا 87 )

به طور كلي ، سهم زنان از جمعيت دانشجويي كشور داراي يك روند صعودي است و طي سال هاي مورد بررسي تقريباً 4 درصد به جمعيت دانشجويي زن اضافه شده 84 كمي كاهش در جمعيت دانشجويي زن - است. ناگفته نماند كه در سال 83 مشاهده مي شود. به طور كلي ، درصد دانشجويان زن از كل دانشجويان در سال 2007 در كشور هاي امريكا، ايتاليا، انگلستان، فرانسه، استراليا و ايران بيش از 50 % بوده است. درحالي كه در كشور هاي كره جنوبي و تركيه اين شاخص در حدود 40 % بوده است. (دومين گزارش ارزيابي كلان آموزش عالي از سال 79 تا 87 )

5. شاخص هاي دانش آموختگان

در خصوص توزيع درصدي دان ش آموختگان زن در دانشگا ه ها و مؤسسات آموزش عالي به تفكيك گروه تحصيلي بايد گفت كه درصد زنان دانش آموخته در تمامي گرو ه هاي تحصيلي علوم پايه، كشاورزي و دام پزشكي، فني مهندسي، پزشكي و هنر به جز گروه علوم انساني ، طي سال هاي 1382 لغايت 1386 ، با افزايش همراه بوده است . بيشترين افزايش در گروه هنر با رشد 6 برابري در سال 1386 (نسبت به سال 83 ) و رشد 2/5 برابري در گروه پزشكي اتفاق افتاده است.

 جدول 1: توزيع درصدي دانش آموختگان زن در دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالي به تفكيك گروه تحصيلي

 

درصد دانش آموختگان زن در دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالي به تفكيك گروه تحصيلي در جدول 1 آمده است. مطابق جدول، درصد زنان دانش آموخته به جز در گروه علوم انساني در ساير گروه ها با افزايش همراه بوده است.

6. شاخص هاي اعضاي هيئت علمي و كادر آموزشي

در سال 1325 هجري شمسي 1/7 درصد از اعضاي هيئت علمي دانشگاه هاي ايران زن بودند. براساس گزارش يونسكو ( 2007 ) روند ارزيابي شاخص هاي آموزش عالي در جهان نشان مي دهد كه سهم مشاركت زنان در آموزش عالي ايران در سِمت هاي عضو هيئت علمي، پس از تأسيس دانشگاه تهران ، ابتدا در دانشكده ادبيات و سپس در دانشكده پزشكي آغاز شده است.

 تعداد اعضاي هيئت علمي زن، قبل از سال 1357 ، بسيار اندك بوده و در سال تحصیلی  86-87 تعداد اعضاي هيئت علمي تمام وقت زن در دانشگاه هاي دولتي 5112 نفر و در دانشگاه هاي غيردولتي 5174 نفر بوده است.

در سال 1357-1358، 17/5 درصد از اعضاي هيئت علمي تمام وقت دانشگاه ها را زنان تشكيل مي دادند. تا سال 1374 شمار اعضاي هيئت علمي زن روند صعودي داشته است؛ اما به طور كلي ، بسيار كند و بطئي بوده است . در سال 1374 اين آمار به 20/6 درصد رسیده است؛ بعد از آن ، با محدوديت استخدام اعضاي هيئت علمي با رتبه مربي شاهد كاهش تعداد اعضاي هيئت علمي زن در دانشگاه ها هستيم ؛ به طوري كه در سال 1376-1377 حدود 19/4 درصد از اعضاي هيئت علمي دانشگاه ها ر ا زنان تشكيل داده اند. بدين ترتيب ، از  نظر كمي مشاركت زنان عضو هيئت علمي در مقايسه با مردان بسيار پايين تر است. از نظر كيفي نيز وضعيت نه تنها بهتر نيست بلكه نامناسب تر است.

 نمودار 6: درصد اعضاي هيئت علمي تمام وقت به تفكيك جنسيت در دانشگاه هاي كشور

 مراتب علمي اعضاي هيئت علمي زن قبل از سال 1357 عمدتاً در مرتبه مربي است و تعداد استادان زن 11 نفر بوده است.

 در سال 1361-1362 از 1296 زن عضو هيئت علمي تنها 11 نفر داراي رتبه استادي و 38 نفر رتبه دانشياري را داشته اند. بيش از 64 درصد اعضاي هيئت علمي زن رتبه علمي مربي داشتند.

نمودار 7: تعداد اعضاي هيئت علم يتمام وقت به تفكيك دانشگاه هاي دولتي و غيردولتي در ايران

 امروز نيز 70 درصد اعضاي هيئت علمي زن در ايران فاقد مدرك دكتري اند . در سال 1376 جمعيت مردان با رتبه علمي استادي 16 برابر زنان است . بنابراين ، تفاوت سطح علمي مردان و زنان دانشگاهي همچنان مشاهده مي شود. ناگفته نماند كه اين موضوع مخصوص ايران نيست، بلكه تقريبا در تمامي كشورها  ه ويژه كشور هاي پيشرفته نيز وضعيت بدين منوال است (مهاجراني، 1385 ، ص 1)

نمودار 8: درصد اعضاي هيئت علمي زن تمام وقت در دانشگاه هاي دولتي

درحالي كه در سال تحصيلي 1386-1387 ،325 دانشيار زن و 115 استاد زن در دانشگاه هاي كشور حضور داشته اند، از سال 1379 لغايت 1386 روند صعودي حضور زنان عضو هيئت علمي ر ا در دانشگاه هاي دولتي و غيردولتي كشور شاهديم. براي مثال، تعداد اعضاي هيئت علمي زن در سال 1379، 4067 نفر و در سال 1386، 14579 نفر مي باشد. بدين ترتيب، مي توان گفت كه تعداد اعضاي هيئت  در سال 86 در مقايسه با سال 79 افزايش 3/5 برابري را نشان مي دهد و تعداد اعضاي هيئت علمي مرد نيز طي همين سال ها افزايش 3 برابري را نشان مي دهد. در نهايت، از سال 1377 با افزايش تعداد شركت كننده و در نتيجه ، افزايش پذيرش زنان در دانشگاه ها مواجه ايم (دومين گزارش ارزيابي كلان آموزش عالي از سال 79 تا 87 ). در صورتي كه، بنابر نظر برخي از مسئولان، بايد در برخي رشته ها تفاوت و ارجحيت جنسيتي مردان اعمال شود؛ در نتيجه، اين مشكل (كاهش شانس قبولي زنان) مجدداً ايجاد خواهد گرديد.

 نمودار 10 : درصد اعضاي هيئت علمي تمام وقت به تفكيك گروه هاي تحصيلي در دانشگاه هاي كشور

براساس گزارش بخش ارزيابي آموزش عالي هيئت نظارت و ارزيابي فرهنگي و علمي طي سال هاي 78 لغايت 87 ، روند تعداد اعضاي هيئت علمي در مراتب علمي رو به  افزايش است ؛ به طوري كه اعضاي هيئت علمي دانشيار زن در سال 1378، 8/4 درصد اعضاي هيئت علمي دانشگاه هاي دولتي و غيردولتي را تشكيل مي دادند و در سال 1387 این درصد به 10/06 درصد افزايش يافته است . اين آمار در مرتبه استاديار از  14/68% به 16/09% افزايش يافته است و در مرتبه مربي از21/69% به 23/58% افزايش یافته و در مرتبة مربي آموزشيار از 30/63% به 31/51%   افزايش داشته است. همان طور كه ملاحظه مي شود درصد مربيان و مربيان آموزشيار زن طي سال هاي يادشده روند كندتري را نشان مي دهد و در مراتب علمي بالاتر روند رو به افزايش بيشتري مشاهده مي شود كه در مجموع ، حاكي از تحقيقات و درجه علمي بالاتر زنان دانشگاهي در دانشگاه هاي دولتي و غيردولتي ايران است (دومين گزارش ارزيابي  كلان آموزش عالي از سال 79 تا 87 )

نمودار 11 : تعداد اعضاي هيئت علمي تمام وقت زن در دانشگاه هاي دولتي و غيردولتي
 به تفكيك مراتب علمي در سال 86-87

 شاخص مهم ديگر در زمينه مشاركت زنان در علم و فناوري ، تعداد كادر آموزشي زن در دانشگ اه هاي داخل وخارج از كشور است. براساس گزارش يونسكو ( 2002 )، تعداد كل كادر آموزشي دانشگا ه هاي ايالات متحده امريكا (در هزار نفر جمعيت ) 1113 نفر، اسپانيا 136 نفر، فرانسه 134 نفر، تركيه 76 نفر و ايران 84 نفر است . در بين كشور هاي مختلف جهان دانشگاه هاي امريكا ، كانادا، انگلستان بيشترين درصد كادر آموزشي زن را داشته اند. مروري بر مطالعات در كشور هاي مسلمان نشان مي دهد كه 45 درصد اعضاي هيئت علمي دانشگاه هاي مالزي را زنان تشكيل مي دهند. اين شاخص در ايالات متحده امريكا 45 درصد، انگلستان 45 درصد ، ايتاليا 35 درصد است. بنابراين، تعداد زنان عضو هيئت علمي در مالزي در مقايسه با كشور هايي مانند سوئيس، ايتاليا، آلمان ، يونان ، تركيه ، اسپانيا بيشتر است . به طور كلي ، درصد اعضاي هيئت علمي زن در دانشگا ه هاي ايران در سال 2007 24 % است . اين شاخص در دانشگاه هاي تركيه 37 % و در دانشگاه هاي كره جنوبي 32 % مي باشد (يونسكو، 2007 ). بدين ترتيب ، ايران پس از ژاپن ، تقريباً پايين ترين ميزان عضو هيئت علمي زن را دارد.

 با وجود اينكه تركيه در بين كشور هاي منطقه از شاخص هاي مناسب تري ، در زمينه مشاركت زنان در آموزش عالي، برخودار است، تنها 25 درصد اعضاي هيئت علمي استاديار دانشگاه هاي تركيه را زنان تشكيل مي دهند. ناگفته نماند كه ميزان دانشياران زن در دانشگاه هاي تركيه در سال 2003 به 33 درصد بالغ گرديده است.(دومين گزارش ارزيابي كلان آموزش عالي از سال 79 تا 87)

 در ايران طي سال هاي اخير ( 2002 ) لغايت 2007 رشد اعضاي هيئت علمي زن بيش از 11 درصد بوده است. ناگفته نماند كه براساس گزارش (يونسكو 2007 ) تعداد كادر آموزشي در يك ميليون نفر جمعيت در ايران تقريباً 1875 نفر بوده است كه اين رقم كمتر از نصف كشور هاي توسعه يافته (از قبيل امريكا و ژاپن) است (يونسكو، 2007). ميزان اعضاي هيئت علمي تمام وقت زن در دانشگاه هاي دولتي و غيردولتي در سال تحصيلي 1378-1379 ، 12/90بوده که در سال تحصیلی 86-87 به 51/7% افزایش یافته است.

 يكي از مهم ترين شاخص ها در آموزش عالي «نسبت دانشجويان به كادر آموزشي زن  در دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالي » است. طبق گزارش دومين ارزيابي كلان آموزش عالي هيئت نظارت، در سال 2006 ايران بالاترين رقم اين شاخص را دارا بوده است. بدين معني كه نسبت دانشجويان زن به كادر آموزشي زن ( 50/3 نفر دانشجو يك كادر آموزشي زن دارد ) وضعيت نامناسبي دارد. ايران حتي از كشور هاي مسلمان نظير مالزي و تركيه از اين لحاظ عقب تر است . در اين شاخص فاصله ايران با كشور سوئیس (9/4 نفر دانشجو يك كادر آموزشي زن دارد) 5 برابر است در سال 2006 در شاخص نسبت دانشجو به كادر آموزشي ایران (19/7) از کشورهای ایتالیا(20/4) یونان (22/6) و ترکیه (27/6) جلوتر و از كشور هاي سوئيس، ژاپن، اسپانيا، امريكا، كره جنوبي، انگلستان و مالزي عقب تر است (دومين گزارش ارزيابي كلان آموزش عالي از سال 79 تا 87)

نمودار 12 : نسبت كادر آموزشي زن (تمام وقت، پاره وقت و حق التدريس)
به كل كادر آموزشي (تمام وقت، پاره وقت و حق التدريس) در سال 2006

 

نمودار 13 : نسبت دانشجويان زن به كادر آموزشي زن (تمام وقت، پاره وقت و حق التدريس) در سال 2006

  7. نتيجه گيري

 امروز دنيا به حضور و مشاركت جدي زنان در عرصه علم و فناوري به منزله يكي از اصلي ترين وكارآمدترين روش هاي اجرايي براي دست يابي به توسعه پايدار جوامع مي نگرد.

 ضرورت پرداختن به توانمندسازي زنان در عرصه هاي گوناگون نه تنها يك نياز اجتماعي و سياسي براي جامعه است، بلكه پاسخ دادن به سرعت شتابان علم و فناوري در جهان امروز است. به منظور سرعت بخشيدن به توسعه پايدار جامعه از يك سو نياز به توجه جدي در خصوص شاخص هاي علم و فناوري و رصد كردن مداوم آنها و از ميان برداشتن موانع و مشكلات موجود و برنامه ريزي براي بهبود شاخص هاي ياد شده است و از سوي ديگر ، توسعه پايدار در جامعه محقق نمي شود مگر ، با توجه جدي به حضور فعال و مشاركت زنان در علم و فناوري.

 اين مطالعه ماحصل بررسي مقالات، مستندات ، آمار و ارقام و پژوهش هاي علمي در زمينه مشاركت زنان در عرصه علم و فناوري است. نكته مهم در اين مطالعه و ساير مطالعات مرتبط، همگرايي اين دستاوردها مي باشد.

 همان طور كه ملاحظه شد به طور كلي ، نظام آموزش عالي در ايران نيز مشابه بسياري از كشورها مرد محور است. رشد تعداد زنان عضو هيئت علمي در مقايسه با سال هاي گذشته (قبل از انقلاب ) بسيار مناسب تر شده است. در واقع ، يكي از دستاوردهاي انكارناپذير پس از انقلاب، رشد حضور زنان در آموزش عالي است. البته اين حضور بيشتر در مقاطع كارشناسي متمركز بوده است و بايد تداوم و تعميق يابد و به تحصيلات تكميلي و دانش آموختگان نيز تسري پيداكند. نكته ديگر اينكه فرصت هاي شغلي مناسب از جمله به عنوان عضو هيئت علمي دانشگاه بايد بيشتر براي زنان فراهم شود. نمودار 13 اين مطلب را به خوبي نشان مي دهد.

 بخش عمده اي از مطالعات داخلي بيانگر احساس تبعيض در بين زنان دانشگاهي به اعتبار جنسيت در محيط كار مي باشد و اين مهم ، چالشي عمده براي آنان محسوب مي شود. شاهد اين مدعي مشاركت كمتر زنان در بخش هاي دانشگاهي و مؤسسه هاي تحقيقاتي و صنعتي به ويژه در احراز پست هاي مديريتي و هيئت علمي دانشگاه ها است (پازارگادي، آقاپور، آزادي، ص 14 ). شايد يكي از علل آن ناكافي بودن تحقيقات انجام شده و بررسي هاي علمي در زمينه نقش زنان در توسعه آموزش عالي و علم و  فناوري است ؛ زيرا انجام اين تحقيقات مي تواند به شناخت مشكلات كمك كند و برنامه ريزي هاي لازم را در اين مسير نويد دهد.

 معضل عمده ديگر ، عدم آگاهي زنان از توانمندي هاي بالقوة خويش و نيز نقصان دانش در زمينه تأثير فناوري هاي جديد در شكل گيري زندگي علمي و اجتماعي آنان است، كه اين مهم نيز بر وجود موانع فرهنگي و اجتماعي بيش از پيش افزوده و نهايتاً جامعه را در دست يابي به اهداف والاي خود محدود مي كند.

 از بعد خانوادگي نيز تداخل وظايف مادري با تحصيل و كسب تخصص ، براي زنان علاقه مند به علم، پيوسته يك دغدغه فكري بوده است . عدم آمادگي دختران از يك طرف و تعاريف سنتي از وظايف خانوادگي و پاي بندي به رعايت آنان از طرف ديگر منجر به كنار گذاشتن ادامه تحصيل و يا ساير فعاليت هاي علمي مي شود.

 زناني كه به كار و فعاليت هاي اجتماعي مي پردازند و در صحنه هاي علمي نيز موفق اند خود را مرهون حمايت همسران وخانواده هايشان مي دانند (پازارگادي، آقاپور، آزادي، ص 24)

 به هر ترتيب، امروز زنان ايران زمين خود باوري و احقاق حقوق اجتماعي خود را در حالي تجربه مي كنند كه شايستگي ها و توانمندي هاي آنان در عرصه هاي علمي و مديريتي مشخص شده است. ولي به اين استعدادها در مراكز آموزش عالي كمتر توجه شده و اصولاً زنان را در تصميم گيري ها كمتر مشاركت مي دهند.

 در شرايط كنوني كشور، زمينه هاي مناسبي براي فعاليت هاي آموزشي و پژوهشي زنان فراهم شده است ولي با وجود اين، مشكلات و كم وكاستي هاي بسياري در اين مورد وجود دارد. در ادامه راه كارها و پيشنهاد هايي ارائه خواهد شد.

 8. راهكارها و پيشنهادها

 نگاهي اصولي و علمي به توسعه حضور زنان در عرصه علم و فناوري و رونق دادن به بهره مندي جامعه از اين حضور قبل از هر اقدامي در گرو ارتقاي سطح نگرش و باورهاي فرهنگي جامعه است كه تنها استعانت از آموزه هاي قرآن كريم در اين زمينه راهگشا است. تعميق اعتقادات ديني و مذهبي در زمينه عدالت اجتماعي به توسعه امكان حضور زنان در عرصه هاي متفاوت علم آموزي به طور كلي و توسعه مشاركت زنان متخصص در عرصه هاي علمي و مديريتي به طور اخص حائز اهميت است. امروز گرچه در جامعه ايراني اسلامي ما به حضور زنان در عرصه هاي علمي اهميت داده مي شود، اما نبايد مشكلات و موانعي را كه از سوي برخي گروه ها، افراد و مسئولين مراكز و مؤسسات در اين زمينه ايجاد مي شود ناديده گرفت. زيرا بهترين برنامه ها مي تواند در اجرا و سطوح عملياتي به درستي اجرا نشود. گاهي اين انديشه به ذهن آسيب ديدگان متبادر مي شود كه شايد نياز به اجراي قوانين و مقررات مستحكم تري براي مقابله با افراد، گروه ها و يا مسئوليني است كه فراهم آورنده مشكل براي حضور زنان در فعاليت هاي اجتماعي مي باشند.

 در ذيل راهكارها و پيشنهادهاي مطرح شده در زمينه افزايش حضور و مشاركت زنان در آموزش عالي و به تبع آن، در علم و فناوري ارائه مي شود:

 1. ايجاد و افزايش سهم زنان (به ويژه زنان در عرصه آموزش عالي و علم و فناوري) از توليد ناخالص داخلي؛

 2. ايجاد و توسعه نظام اطلاع رساني ملي درخصوص زنان و علم و فناوري؛

 3. ترغيب و نهادينه سازي همكاري هاي نظام يافته، دولت، دانشگاه ها و مراكز تحقيقاتي در زمينه حضور زنان پژوهشگر؛

 4. ترغيب و اعتلاي مشاركت زنان كارآفرين در عرصه هاي آموزشي، پژوهشي و...؛

 5. برگزاري همايش ها و سمينارها به منظور شناخت الگو هاي زنان برتر ارزشمند ايراني اسلامي؛

 6. تكميل و اصلاح قوانين مرتبط با زنان به طور عام و زنان فعال در عرصه علم و فناوري به طور خاص؛

 7. بسترسازي و تشويق زنان براي حضور در محافل علمي داخلي و خارجي؛

 8. تقويت و توسعه نشريات معتبر علمي مرتبط با زنان؛

 9. بسترسازي و تشويق زنان دانشگاهي براي اجراي تحقيقات مشترك با دانشگاه ها و مراكز تحقيقاتي معتبر بين المللي؛

 10 . ايجاد انگيزه هاي لازم براي تحرك بخشيدن به حضور فعال زنان در عرصه هاي علمي؛

 11 . ايجاد و اعتلاي نقش زنان براساس مباني اعتقادي و سوابق تاريخي، اجتماعي و فرهنگي به منظور دست يابي آنان به جايگاه واقعي خود در جامعه؛

 12 . تلاش براي انطباق بيشتر نظام آموزشي زنان با وظايف خانوادگي آنان؛

 13 . برنامه ريزي جامع و راهبردي درخصوص توسعة نقش زنان در عرصه آموزش عالي و علم و فناوري؛

 14 . ايجاد سازوكار هاي مناسب براي مشاركت برابر زنان در تمام سطوح سياسي و اجتماعي؛

 15 . بسترسازي و توسعه امكانات جهت ارتقاي توانايي، دانش و سوابق علمي زنان و ايجاد فرصت هاي برابر براي تصدي پست هاي كليدي و مديريتي در دانشگاه ها و مراكز آموزش عالي؛

 16 . توجه به قابليت ها و شايستگي هاي برابر مردان و زنان از طريق ارزشيابي دقيق علمي؛

 17 . توسعه بورس هاي تحصيلي، فرصت هاي مطالعاتي و كمك هزينه هاي تحصيلي به زنان در مقاطع تحصيلات تكميلي؛

 18 . رفع موانع و مشكلات مرتبط با اشتغال زنان (استخدام، وضعيت پرداخت ها و ايجاد تسهيلات) به ويژه در عرصه آموزش عالي؛

 19 . حمايت از محققان زن در بخش پژوهش و فناوري علمي با فراهم كردن امكانات تحقيق و كاستن از تدريس و فعاليت هاي آموزشي زنان عضو هيئت علمي به منظور افزايش فعاليت هاي پژوهشي آنان؛

 20 . ايجاد فضاي آرام و مناسب براي برقراري كارايي و اثربخشي فعاليت هاي زنان در عرصه هاي علمي.

 منابع:

1.مهاجراني، ندا (1385) « سهم كمتر زنان در هيئت علمي دانشگاه ها » روزنامه سرمايه، مورخ 1385/3/2

2. پازارگادي، مهرنوش، آقاپور، آزادي (1388) « ارزيابي ميزان انطباق وضعيت اجتماعي اساتيد زن در دانشگاه ها با مصوبات شوراي عالي انقلاب فرهنگي» فصلنامه علمي - پژ وهشي پژوهش زنان ، دوره 7 شماره 3، ص 26-27

3.گزارش ارزيابي كلان آموزش عالي از سال 79 تا 8. 7 بخش ارزيابي فرهنگ ي هيئت نظارت و ارزيابي فرهنگي و علمي، شوراي عالي انقلاب فرهنگي.

4.ودادهير، ابوعلي (1382) «زنان ايران و تكوين هويتي نوين: مروري بر پيامد هاي افزايش سهم مشاركت زنان در آموزش عالي» روزنامه همشهري، مورخ 82/5/28

5.امام جمعه، طيبه « زن، علم و فناوري » فصلنامه ريحانه، شماره 3 ص 101-113

6. Unesco Science Report, 2000

Unesco Science Report, 2007. 7

 

منبع:  دبیرخانه نشست اندیشه های راهبردی

Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved
logo