پاسخ خانواده شهید رجبی در خصوص جوابیه سوم روابط عمومی اداره کل
زندانهای استان تهران
در پی انتشار سومین جوابیه روابط عمومی اداره کل زندانهای استان تهران در خصوص
پرونده جانباز شهید محمد رجبی ثانی ، همسر شهید پاسخی را خطاب به مردم به خبرگزاری
مهر ارسال کرد .
همسر جانباز شهید محمد رجبی ثانی در ابتدای جوابیه خود آورده است :
مسئول محترم خبرگزاری مهر
با احترام
به پاس حفظ حرمت خون همسر شهیدم که مسئولین روابط عمومی سازمان زندانها در صدد
پایمال کردن خون پاکش برآمدهاند ، پاسخ جوابیه سوم آنها را میدهم . و چون اداره
زندانها با غرضورزی علت عفونتهای ایجاد شده در بدن همسرم را افشا نمیکنند و
حاضر نیستند جوابی به ما بدهند ، با نام خدا که شاهد حقیقت بوده و اینک نیز شاهد آن
است که هرچه میگویم از سر صدق است و چیزی جز حقیقت نیست ، جواب را به مسئولین
زندان و قوه قضائیه نداده ،بلکه با دلی پردرد به ملت شریف ایران اعلام میدارم .
براساس این گزارش وی در ادامه ضمن بیان شرح کامل وقایع از ابتدا اضافه میکند :
زندان مدت طولانی جلوگیری از مصرف داروهایش کرد . و طبق اظهار مسئولین زندان ،
شانزدهم مهرماه دارو به او دادند . درحالیکه از زمان اعزام به زندان یعنی 8/7/83 تا
شانزدهم مهر ( به مدت هشت روزبرای بیماری که روزانه 25 عدد قرص مصرف میکرده ) به
او داروی اعصاب داده نشده است .
خدمتخواه پس از شرح مختصری از وضعیت جسمی شهید رجبی ثانی در بیمارستان ، ادامه
میدهد : اما در جواب روابط عمومی سازمان زندانها اعلام میدارم :
1 - در بند یک اطلاعیه ، زندان قزلحصارحضور ما را جهت ملاقات نفی کردهاند که
غیر از اصول و اسنادی که در جوابیه قبل تقدیم کردم ، شهادت شهود مومن و متعهدی که
جز راه شرع و قانون ، قدمی برنمیدارند ، اثبات میکنند که ما به ملاقات وی در
زندان رفته بودیم . چون ما را تا زندان همراهی کرده بودند . و در محضری که قضاوت بر
پایه عدالت استوار باشد ، با توضیحاتی که خواهیم داد به راحتی ثابت میکنیم که با
همسر جانبازم ملاقات داشته ام .
2 - در تمامی اظهارات گذشته کجا ما مدعی بودهایم که دارو تحویل زندان داده شده
و آنها از گرفتن دارو خودداری کردهاند ؟ بلکه همیشه گفتیم که بازپرس از دادن دستور
مبنی بر تحویل دارو به همسرم به شدت خودداری میکرده است . پس روی سخن ما در این
مورد همیشه با بازپرس بوده است که نه تنها از دادن دستور به تحویل دارو امتناع کرده
است ، بلکه در مورد جانباز بودن همسرم نیز به شدت به ما و همسرم اهانت میکرده است
.
3 - در بند دوم آمده است نامه جانبازی همسرم به قاضی محترم ناظر بر زندان ارجاع
شده است و نامهای که نشان دهنده وضعیت جانبازی همسرم باشد به زندان اعلام نشده است
.من هرچه سعی میکنم معنا و مفهوم حرفشان را بفهمم ، قادر به درک موضوع نیستم . چون
مگر زندان شخص است ؟ من همیشه تصور میکردم زندان مکانی است که مجرمین در آن
نگهداری میشوند و مسئولینی هستند که امور آن را سرپرستی و نظارت میکنند . در
نتیجه یکی از اشخاص مطرح در زندانها قاضی ناظر بر زندان است که محل خدمت او نیز در
محیط زندان است . و اگر موضوعی در مورد هر یک از زندانیها مطرح شود ، باید با
ایشان مطرح و یا نامهای به ایشان ارسال گردد . و انظباط تشکیلاتی و وحدت کاری باید
طوری باشد که از اتفاقاتی که در مورد زندانیها پیش میآید ، مسئولین ذیربط دیگر را
نیز با خبر کند .
اصلا معنای زندان چیست و یا زندان کیست که قاضی ناظر بر آن جدا از آن است و
مکاتباتی که با او میشود و یا مکاتباتی که ایشان میکنند ، نمیتواند قابل استناد
برای زندان باشد . به طور کلی آیا تا حالا دیدهاید ، نامهای نوشته شود و فقط کلمه
زندان مخاطب قرار بگیرد .
به هرحال تصور من اینست که از این به بعد برای ارسال هر نامه ، دهها و شاید صدها
نسخه لازم است که تهیه شود ، تا به هر شخص که در زندان بشود دسترسی پیدا کرد ، یک
نسخه ارسال شود . زیرا با توجه به گفته روابط عمومی ، نباید انضباط و وحدت کاری در
امورات زندانها باشد و هر مسئولی در زندان مستقل عمل میکند . و عملکرد او نیز با
هیچ مسئول دیگری ، چه رئیس زندان و چه غیره در میان گذاشته نمیشود .
در اینجا لازم است که اشاره به نامههای ارسالی در جوابیه قبلی نمایم ؛ یکی از
آنها با امضا و مهر مدیر دفتر دایره نظارت بر زندان است که جدا از سازمان زندانها
که اینک جوابیهها را به رسانهها ارسال میدارد نمیباشد . پس چطور میتوانند
بیاطلاعی از وضعیت جانبازی و بیماری اعصاب و روان همسرم کنند ؟
ملت عزیز میهن پاکم ! قضاوت را بر عهده شما میگذارم .
4 - اما در بند سوم آمده است که تمامی زندانیان در بدو ورود توسط تیم درمان
معاینه میشوند . پس همسر جانبازم در بدو ورود به زندان ( یعنی 8/7/83 طبق جوابیه
اول روابط عمومی اداره کل زندانهای استان تهران ) معاینه شده و از نظر جسمانی طبق
نظر تیم درمان زندان کاملا سالم بوده است . و در سطر سوم به بعد بند 3 میگویند که
« اولین بار » در تاریخ 14/7/83 مورد معاینه قرار میگیرد و بیماری اضطراب مزمن در
تاریخ 16/7/83 تشخیص داده میشود .
پس اولا بیماری او تا تاریخ فوق فقط و فقط بیماری اعصاب و روان بوده است . ملت شریف
ایران! تضادهای گفتاری سازمان زندانها را چگونه باید توجیه کرد ؟
ثانیا اگر در بدو ورود مورد معاینه قرار گرفته است ، پس اظهار آنها مبنی بر آنکه
اولین بار در تاریخ 14/7/83 همسرم مورد معاینه قرار گرفته است ، چه معنایی دارد .
بالاخره اولین بار کی معاینه شده است ؟ بدو ورود یا 14/7/83 ؟
مهمتر آنکه طبق گفتههای مسئولین زندان تا تاریخ 16/7/83 او فقط مبتلا به بیماری
اعصاب بوده و همچنین به خدای احد و واحد قسم که هیچگونه سوختگی و جراحت در بدن او
نبوده است . پس سوختگیها و جراحاتی که وقتی او را در بیمارستان دیدم فقط از روی
موهایش توانستم او را بشناسم چگونه و در کجا ایجاد شده است ؟ همسرم که طبق گفتههای
مسئولین زندان تا تاریخ 16/7/83 مبتلا به بیماری اضطراب مزمن بوده و غیر از زندان
نیز جایی نرفته است . پس چرا باید در زندان به این حال و روز بیفتد ؟
گواهی پزشکی قانونی نیز که میگوید : علت فوت ، عفونت منتشره . پس این عفونتها
در بدن سالم او چگونه ایجاد شده است که روابط عمومی سازمان زندانها و قوه قضائیه
در جوابیه ارسالی به رسانهها از دادن هرگونه توضیح طفره میروند . درحالی که در
مورد جراحات وارده ، شهود و مدارکی موجود است که آثار ضرب و جرح چون شکستگی
دندانها و ترکیدگی لب و کبودی زیر چشم چپ و سوختگی دستها را تأیید و به اثبات
میرساند . و از ملت عزیزم اجازه میخواهم که بگذارند دلایل و شهادت شهود در مرجع
صلاحیت دار مورد رسیدگی قرار گرفته و استماع گردد .
در پایان ملت عزیز و مهربان میهنم که دقایقی با شما از درد سنگینی که در سینه
دارم گفتگو کردهام ! بدانید و بدانید و بدانید که همسر جانبازم علیرغم انکار روابط
عمومی زندانها ، به فیض شهادت نایل آمده است و ارگان و بنیاد مربوطه او را فقط با
نام شهید یاد میکنند .
همیشه سرافراز و سربلند و در امان خدا باشید.
ملیحه خدمتخواه
همسر شهید محمد رجبی ثانی