3001
من زهد في الدّنيا
علّمه اللَّه بلا تعلّم و جعله بصيرا.
هر كه از دنيا بگذرد خدايش بدون تعلم علم آموزد و بصيرت دهد.
3002
من ساء خلقه عذّب نفسه و من كبر همّه سقم بدنه و من لا مى الرّجال ذهبت كرامته
و سقطت مروّته.
هر كه خويش بد باشد خويشتن را معذب دارد و هر كه غمش بسيار
شود تنش رنجور گردد و هر كه با مردم منازعه كند كرامتش برود و جوانمرديش نابود شود.
3003
من سأل من غير فقر فكأنّما يأكل الخمر.
هر كه فقير نباشد و سؤال كند گوئى شراب خورده است.
3004
من دفع غضبه دفع اللَّه عنه عذابه و من حفظ لسانه ستر اللَّه عورته.
هر كه غضب خويش باز دارد خدا عذاب خويش از وى باز دارد و هر كه زبان خويش نگه
دارد خدا عيب وى بپوشاند.
3005
من دفن ثلاثة من الولد حرّم اللَّه عليه النّار.
هر كه سه اولاد بخاك بسپارد خدا آتش جهنم را بر او حرام كند.
3006
من دلّ على خير فله مثل أجر فاعله.
هر كه به نيكى راهبر شود پاداش نكوكار دارد.
3007
من ذبّ عن عرض أخيه بالغيبة كان حقّا على اللَّه أن يقيه من النّار.
هر كه در غياب برادرش از آبروى وى دفاع كند بر خدا واجب است كه او را از جهنم
مصون دارد.
3008
من ذكر إمرأ بما ليس فيه ليعيبه حبسه اللَّه في نار جهنّم حتّى يأتي بنفاذ ما
قال.
هر كه بعيب جوئى كسى را بصفتى كه در او نيست ياد كند خدا او را در آتش جهنم
محبوس دارد تا گفته خويش را مجرى دارد.
3009
من ذكر رجلا بما فيه فقد اغتابه.
هر كه مردى را بصفتى كه در او هست ياد كند غيبت وى كرده است.
3010
من رأى منكم منكرا فليغيّره بيده فإن لم يستطع فبلسانه فإن لم يستطع فبقلبه و
ذلك أضعف الإيمان.
هر كس از شما ناشايسته اى بيند بدست خويش مانع آن شود و اگر نتواند بزبان و اگر
نتواند بدل مانع شود كه حد اقل ايمان همين است.
3011
من رأى باللَّه بغير اللَّه فقد برى ء من اللَّه.
هر كه بكار خدا براى غير خدا ريا كند از خدا بيزارى جسته است.
3012
من ربّى صغيرا حتّى يقول:
لا إله إلّا اللَّه لم يحاسبه اللَّه.
هر كه طفلى را تربيت كند تا لا اله الا اللَّه گويد خدا از او حساب نخواهد.
3013
من رحم و لو ذبيحة عصفور رحمه اللَّه يوم القيمة.
هر كه رحم كند و گر چه نسبت در باره سر بريدن بچه گنجشكى باشد خدا در روز قيامت
او را رحم كند.
3014
من ردّ عن عرض أخيه ردّ اللَّه عن وجهه النّار.
هر كه از آبروى برادر خويش دفاع كند خدا آتش را از چهره وى باز دارد.
3015
من رزق تقى فقد رزق خير الدّنيا و الآخرة.
هر كه را تقوى داده اند خير دنيا و آخرت داده اند.
3016
من رزقه اللَّه امرأة صالحة فقد أعانه على شطر دينه فليتّق اللَّه في الشّطر
الباقي.
هر كه را خدا زنى پارسا داده وى را بر نصف دين خويش يارى كرده و بايد در باره
نصف ديگر آن از خدا بترسد.
3017
من رضي من اللَّه باليسير في الرّزق رضى اللَّه منه بالقليل من العمل.
هر كه از خدا بروزى اندك راضى شود خدا از او بعمل اندك راضى شود.
3018
من رفع حجرا عن الطّريق كتبت له حسنة.
هر كه سنگى از راه بردارد عمل نيكى براى وى ثبت كند.
3019
من زنى بأمة لم يرها تزني جلّده اللَّه يوم القيمة بسوط من نار.
هر كه با كنيزى كه زناكارى وى نديده زنا كند روز قيامت خدا وى را بتازيانه
آتشين تازيانه زند
3020
من ستر أخاه المسلم في الدّنيا فلم يفضحه ستره اللَّه يوم القيمة.
هر كه در دنيا راز برادر مسلمان خويش بپوشد و او را رسوا نكند خدا روز قيامت
راز وى بپوشاند.
3021
من سرّه أن يكون أقوى النّاس فليتوكّل على اللَّه.
هر كه دوست دارد از همه مردم نيرومندتر باشد بخدا توكل كند.
3022
من سرّه أن يسلم فليلزم الصّمت.
هر كه دوست دارد سالم ماند خاموشى گزيند.
3023
من سرّه أن يستجيب اللَّه له عند الشّدائد و الكرب فليكثّر الدّعاء في
الرّخاء.
هر كه دوست دارد خدا هنگام سختى و مصيبت دعاى وى اجابت كند هنگام گشايش دعا
بسيار كند.
3024
من سعى بالنّاس فهو بغير رشده أو فيه شي ء منه.
هر كه بد مردم گويد از عقل به دور است يا خللى در او هست.
3025
من سكن البادية جفا.
هر كه در صحرا سكونت گيرد خشن شود.
3026
من سلك طريقا يلتمس فيه علما سهّل اللَّه له طريقا إلى الجنّة.
هر كه به جستجوى علم راهى سپرد خدا براى وى راهى سوى بهشت بگشايد.
3027
من شرب الخمر أتي عطشان يوم القيمة.
هر كه شراب نوشد روز قيامت تشنه بيارندش.
3028
من شرب خمرا خرج نور الإيمان من جوفه.
هر كه شراب نوشد نور ايمان از ضميرش برود.
3029
من شهد شهادة يستباح بها مال امرئ مسلم أو يسفك بها دم فقد أوجب النّار.
هر كه شهادتى دهد كه بسبب آن مال مرد مسلمانى را بخورند يا خونى بريزند مستحق
جهنمست.
3030
من ضارّ ضارّ اللَّه به و من شاقّ شاقّ اللَّه عليه.
هر كه زيان بكسان رساند خدا زيانش رساند و هر كه سختگيرى كند خدا با وى سخت
گيرد.
3031
من ضرب مملوكه ظالما أقيد منه يوم القيامة.
هر كه مملوك خويش را بستم بزند روز قيامت از او تقاص كنند.
3032
من ضرب بسوط ظلما أقتصّ منه يوم القيامة.
هر كه بستم تازيانه زند روز قيامت از او تقاص كنند.
3033
من ضمّ يتيما له أو لغيره حتّى يغنيه اللَّه عنه وجبت له الجنّة.
هر كه يتيم خويش يا يتيم ديگرى را نگه دارد تا خدايش از رعايت او بى
نياز كند بهشت بر او واجبست
3034
من كرامة المؤمن على اللَّه تعالى نقاء ثوبه و رضاه باليسير.
از لوازم حرمت مؤمن نزد خدا است كه جامه اش پاكيزه باشد و باندك خشنود گردد.
3035
من موجبات المغفرة إطعام المسلم السّغبان.
غذا دادن مسلمان گرسنه از موجبات آمرزيده شدن است.
3036
من أذى المسلمين في طرقهم وجبت عليه لعنتهم.
هر كه مسلمانان را در راههايشان آزار كند لعنت وى بر ايشان واجب است.
3037
من أذى مسلما فقد أذاني و من أذاني فقد أذى اللَّه.
هر كه مسلمانى را آزار كند مرا آزار كرده و هر كه مرا آزار كند خدا را آزار
كرده است.
3038
من آوى ضالّة فهو ضالّ ما لم يعرّفها.
هر كه گمشده اى را جا دهد مادام كه وجود آن را اعلام نكند گم راه است.
3039
من ابتاع طعاما فلا يبعه حتّى يستوفيه.
هر كه غذا ميفروشد نفروشد يا كامل بفروشد.
3040
من أفضل العمل إدخال السّرور على المؤمن تقضي عنه دينا، تقضي له حاجة، تنفّس
له كربة.
از بهترين عملها خوشحال كردن مؤمن است يعنى دين وى را ادا كنى،
حاجتى از او بر آورى يا محنتى از او بر طرف كنى.
3041
من تمام التّحيّة الأخذ باليد.
كمال درود گفتن دست گرفتن است.
3042
من حسن عبادة المرء حسن ظنّه.
از جمله عبادت نكوى مرد خوش گمان بودن او بخداست.
3043
من سعادة المرء حسن الخلق و من شقاوته سوء الخلق.
نيكخوئى نيكبختى مرد است و بدخوئى بدبختى است.
3044
من سعادة المرء أن يشبه
أباه
از لوازم نيكبختى مرد آنست كه مانند پدر خويش باشد.
3045
من شكر النّعمة إفشاؤها.
از لوازم شكر نعمت داشتن نمودار كردن آنست.
3046
من فقه الرّجل رفقه في معيشته.
مدارا در معاش از دانش مرد است.
3047
من فقه الرّجل أن يصلح معيشته و ليس من حبّ الدّنيا طلب ما يصلحك.
اصلاح معيشت از دانش مرد است و جستجوى چيزى كه معاش تو را بصلاح آرد دنياپرستى
نيست.
3048
من انقطع رجاؤه ممّا فات استراح بدنه و من رضى بما قسمه اللَّه قرّت عينه.
هر كه از نابود شده اميد ببرد راحت شود و هر كه بقسمت خدا راضى شود آسوده گردد.
3049
من خاف النّاس لسانه فهو من أهل النّار.
هر كه از زبانش بترسند از اهل جهنمست.
3050
من لم تنتفع بدينه و لا دنياه فلا خير لك في مجالسته و من لم يوجب لك فلا توجب
له و لا كرامة.
هر كه از دين يا دنياى او سودى نبرى در مجالست او خيرى نيست.
3051
من أحسن فيما بينه و بين اللَّه كفاه اللَّه ما بينه و بين النّاس و من أصلح
سريرته أصلح اللَّه علانيته و من عمل لآخرته كفاه اللَّه دنياه.
هر كه روابط خويش با خدا نيكو دارد خدا روابط او را با مردم به صلاح آرد و هر
كه پنهان خويش اصلاح كند خدا عيان او را بصلاح آرد و هر كه براى آخرت خويش كار كند
خدا دنياى وى را كفايت كند.
3052
من تنفعه ينفعك و من لا
يعدّ الصّبر لنوائب الدّهر يعجز و من قرّض النّاس قرّضوه و من تركهم لم يتركوه
هر كه را سود دهى سودت دهد و هر كه در حوادث دنيا صبورى نكند
عاجز ماند هر كه بد مردم گويد بدش گويند و هر كه آنها را رها كند رهايش نكنند.
3053
من أراد السّلامة فليحفظ ما جرى به لسانه و ليخرس ما انطوى عليه جنانه و ليحسن
عمله و ليقصّر أمله.
هر كه سلامت خواهد مراقب گفتار خويش باشد و از آنچه در دل دارد چيزى بزبان
نيارد عمل نيك كند و آرزو كوتاه دارد.
3054
من تواضع للَّه رفعه اللَّه و من تكبّر وضعه اللَّه.
هر كه براى خدا فروتنى كند خدايش رفعت دهد و هر كه تكبر كند خدا او را پست كند.
3055
من أذاع فاحشة كان كمبتديها و من عيّر مؤمنا بشي ء لم يمت حتّى يركبه.
هر كه عمل بدى را شايع كند چون عامل آنست و هر كه مؤمنى را بكارى عيب كند نميرد
تا مرتكب آن شود.
3056
من استولى عليه الضّجر رحلت عنه الرّاحة.
هر كه ملامت بر او چيره شود راحت از او دور شود.
3057
من حرم الرّفق فقد حرم الخير كلّه.
هر كه از مدارا بى نصيب باشد از همه خوبيها بى نصيب مانده است.
3058
من عمل على غير علم كان ما يفسد أكثر ممّا يصلح.
هر كه بى علم عمل كند بيش از آنچه اصلاح ميكند افساد خواهد كرد.
3059
من رزق حسن صورة و حسن خلق و زوجة صالحة و سخاء فقد أعطي حظّه من خير الدّنيا
و الآخرة.
هر كه را صورت نيك و سيرت نيك و جفت پارسا و سخاوتى دادند بهره او را از خير
دنيا و آخرت داده اند.
3060
من يزرع خيرا يحصد زعبة و من يزرع شرّا يحصد ندامة
هر كه نيكى كارد سود برد و هر كه بدى كارد پشيمانى درود.
3061
من لا أدب له لا عقل له.
هر كه ادب ندارد عقل ندارد
3062
من طلب شيئا و جدّ وجد.
هر كه چيزى بجويد و بكوشد بيايد.
3063
من لا يرحم لا يرحم.
هر كه رحم نكند رحمش نكنند
3064
من أراد اللَّه به خيرا رزقه اللَّه خليلا صالحا.
هر كه خدا خير او خواهد دوستى شايسته نصيب وى كند.
3065
من يدم قرع الباب يوشك أن يفتح له.
هر كه بكوفتن در ادامه دهد بر او بگشايند.
3066
ملعون ذو الوجهين ملعون ذو اللّسانين.
دو رو ملعون است دو زبان ملعون است.
3067
من البرّ أن تصل صديق
أبيك
از جمله نكوئى اينست كه
با دوست پدر خويش دوستى كنى
3068
من الصّدقة أن تسّلّم على النّاس و أنت طلق الوجه.
از جمله صدقه اينست كه بمردم سلام كنى و گشاده رو باشى.
3069
من الصّدقة أن يعلّم الرّجل العلم فيعمل به و يعلّمه.
از جمله صدقه اينست كه مرد علم آموزد و بدان عمل كند و تعليم دهد.
3070
من المروّة أن ينصت الأخ لأخيه إذا حدّثه و من حسن المماشاة أن يقف الأخ لأخيه
إذا أنقطع شسع نعله.
از لوازم جوانمردى اينست كه برادر بگفتار برادر خويش وقتى با او سخن ميكند، گوش
فرا دارد و از نيك رفتارى اينست كه برادر با برادر خويش وقتى بند كفش وى بريده (و
رفتن نتواند) توقف كند.
3071
من أسوء النّاس من أذهب آخرته بدنيا غيره.
از جمله بدترين مردم كسيست كه آخرت خويش را بدنياى ديگرى تلف كند.
3072
من أشراط السّاعة الفحش و التّفحّش و قطيعة الرّحم و تخوين الأمين و ايتمان
الخائن.
از علايم قيامت بد گوئى و بد
كارى و بريدن خويشان و خائن شمردن امين و امين پنداشتن خائن است.
3073
من أفضل الشّفاعة أن تشفع بين اثنين في النّكاح.
از جمله بهترين وساطت
وساطت ميان دو كس در كار زناشوئى است
3074
موت الغريب شهادة.
مرگ غريب، شهادت است.
3075
موضع الصّلوة من الدّين كموضع الرّأس من الجسد.
مقام نماز نسبت بدين چون مقام سر نسبت بتن است.
3076
المجاهد من جاهد نفسه في طاعة اللَّه.
مجاهد آنست كه در كار اطاعت خدا با ضمير خويش جهاد كند.
3077
المرء على دين خليله.
مرد بر روش دوست خويشتن است.
3078
المرء كثير بأخيه.
مرد ببرادر خويش نيرو ميگيرد.
3079
المسبّان ما قالا فهو على البادي ما لم يعتد المظلوم.
گناه دو ناسزا گو بر كسى است كه آغاز كرد بشرط آنكه مظلوم تجاوز نكند.
3080
المسلم من سلم المسلمون من لسانه و يده.
مسلمان كسى است كه مسلمان از دست و زبانش در امان باشد.
3081
المسلم أخو المسلم لا يظلمه و لا يسلمه.
مسلمان برادر مسلمانست بدو ستمش نكند و تسليمش نكند.
3082
المسلمون يد واحدة على من سواهم.
مسلمانان بر ضد غير مسلمانان همسخنند.
3083
المسجد بيت كلّ تقىّ.
مسجد خانه هر پرهيزكار
است
3084
المعدة بيت الدّاء و الحمية رأس كلّ دواء.
معده خانه مرض است و پرهيز سر آمد دواهاست.
3085
المؤمن من أمنه النّاس على أنفسهم و أموالهم و دمائهم.
مؤمن آنست كه مردم او را بر جان و مال و خون خويش امين شمرند.
3086
المؤمن للمؤمن كالبنيان يشدّ بعضه بعضا.
مؤمن نسبت بمؤمن چون بناست كه قسمتى از آن قسمت ديگر را محكم كند.
3087
المؤمن غرّ كريم و الفاجر خبّ لئيم.
مؤمن شريف و كريم است و فاجر فريبكار و فرومايه است.
3088
المؤمن يوم القيمة في ظلّ صدقته.
مؤمن روز قيامت در سايه صدقه خويش است.
3089
المؤمن كيّس فطن حذر.
مؤمن هوشيار و دقيق و محتاط است.
3090
المؤمن يسير المئونة.
مؤمن كم حاجتست.
3090
المؤذّنون أطول النّاس أعناقا يوم القيمة.
موذنان روز قيامت از همه مردم گردن فرازترند.
3091
الموت كفّارة لكلّ مسلم و مسلمة.
مرگ براى هر فرد مسلمان و هر زن مسلمانى كفاره گناهانست.
3092
المهاجر من هجر ما نهى اللَّه عنه.
مهاجر آنست كه از هر چه خدا نهى كرده دورى كند.
3093
المرء مع من أحبّ و له ما اكتسب.
مرد در صف دوستان خويش است و نتيجه اعمالش بدو ميرسد.
3094
المستشار مؤتمن فإن شاء
أشار و إن شاء سكت فإن أشار فليشر بما لو نزل به فعله.
كسى كه با وى مشورت كنند امانتدار است اگر خواهد رأى دهد و اگر خواهد خاموش
ماند و اگر داد همان گويد كه اگر خود او بود ميكرد.
3095
المشاورة حصن من النّدامة و أمن من الملامة.
مشورت حصار ندامت است و ايمنى از ملامت.
3096
المؤمن أخوا المؤمن لا يدع نصيحته على كلّ حال.
مؤمن برادر مؤمنست و به هر حال از خير خواهى او چشم نپوشد.
3097
المؤمن هيّن ليّن حتّى تخاله من اللّيّن أحمق.
مؤمن نرمخو و ملايمست تا آنجا كه از نرمخوئى احمقش پندارى.
3098
المؤمن منفعة إن ماشيته نفعك و إن شاورته نفعك و إن شاركته نفعك و كلّ شي ء من
أمره منفعة.
مؤمن مايه سود است اگر همراهش شوى سودت دهد و اگر با وى مشورت كنى سودت دهد و
اگر شريكش شوى سودت دهد و همه كار وى مايه سود است.
3099
المؤمنون هيّنون ليّنون كالحمل الألف إن قيد إنقاد و إذا أنيخ على صخرة
إستناخ.
مؤمنان نرمخو و ملايمند چون شتر دست آموز كه اگر بكشندش برود و اگر بر سنگى به
خوابانندش بخوابد.
3100
المتعبّد بغير فقه
كالحمار في الطّاحون.
كسى كه بى دانش عبادت كند چون الاغ آسياست.