فصل چهارم

فضیلت زیارت حضرت امیرالمؤمنین عَلیهِ السّلام

مطلب اوّل: در فضیلت زیارت آن حضرت است شیخ طوسى به سند صحیح از محمّد بن مسلم از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده که فرمود خداوند خلق نفرموده مخلوقى بیشتر از ملائکه و بدرستى که هر روزى نازل مى شوند هفتاد هزار ملک و بیایند به بیت المعمور وطواف مى کنند به دور آن و چون از طواف آنجا فارغ شدند به طواف کعبه مى روند و چون از طواف کعبه فارغ شدند بسوى قبر پیغمبرصَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَاله مى آیند و سلام مى کنند بر آن حضرت پس از آن مى آیند به سوى قبر امیر المومنین علیه السلام و سلام مى کنند بر آن حضرت بعد از آن مى آیند نزد قبر حسین علیه السلام و سلام مى کنند بر آن جناب پس از آن به آسمان بالا مى روند و مثل ایشان هر روز نازل مى شود تا روز قیامت پس فرمود آن حضرت که هر که زیارت کند امیر المومنین علیه السلام را و عارف به حقّ آن حضرت باشد یعنى آن جناب را امام واجب الا طاعة و خلیفه بِلافَصْل داند و از روى تجبّر و تکبّر به زیارت نیامده باشد حق تعالى بنویسد از براى او اجر صد هزار شهید و گناهان گذشته و آینده او را بیامرزد و مبعوث گردد در روز قیامت از جمله ایمنان از اهوال آن روز و آسان گرداند بر او حساب را و استقبال نمایند او را ملائکه و چون برگردد از زیارت او را مشایعت نمایند تا به خانه خود برگردد و اگر بیمار شود به عیادت او بیایند و اگر بمیرد متابعت جنازه او بکنند و از براى او طلب آمرزش نمایند تا قبرش و سید عبدالکریم بن طاوس در فَرْحَةُ الغَرِىّ از آن حضرت روایت کرده که فرمود هر که پیاده به زیارت امیر المومنین علیه السلام برود حق تعالى به هر گامى ثواب یک حجّ ویک عمره براى او بنویسد و اگر پیاده برگردد به هر گامى ثواب دو حج و دو عمره از براى او بنویسد و نیز از آن حضرت روایت کرده که به اِبن مارِد فرمود اى پسر مارد هر که زیارت کند جدّم امیر المومنین علیه السلام را عارفاً بِحَقّهِ بنویسد حق تعالى از براى او به عدد هر گامى حجّ مقبول و عمره پسندیده اى ، اى پسر مارد وَاللّهِ نمى خورد آتش جهنّم قدمى را که غبارآلوده شود در زیارت حضرت امیر المومنین علیه السلام خواه پیاده رَوَد خواه سواره اى پسر مارد بنویس این حدیث را به آب طلا و نیز از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده که فرمود ما مى گوئیم که در پشت کوفه قبرى هست که پناه نمى برد به آن قبر دردناکى مگر آنکه حق تعالى او را شفا کرامت فرماید.

مؤ لّف گوید که از اخبار معتبره ظاهر مى شود که حق تعالى قبر امیر المومنین علیه السلام و اولاد طاهرینش را مَعْقِل خائِفین و مَلْجا مُضْطَرّین و اَمانِ اهل زمین قرار داده هر غمناکى که نزد او برود غمش زایل گردد و هر دردناکى که خود را به او بمالد شفا گیرد و هر که به آن پناه برد در امان باشد سید عبدالکریم بن طاوس روایت کرده از محمّد بن على شیبانى که گفت من و پدرم و عمّم حسین به نحو پنهانى در شب رفتیم به زیارت قبر امیر المومنین علیه السلام و این در سال دویست و شصت و چیزى بود و من کودکى صغیر بودم چون رسیدیم به نزد قبر آن حضرت دیدیم که آن قبر مطهّر دورش سنگهاى سیاه گذاشته شده و بنائى ندارد پس ما نزدیک آن رفتیم بعضى از ما شروع کرد به خواندن قرآن و بعضى دیگر مشغول به نماز شد و بعضى مشغول به زیارت در این حال بودیم که ناگاه دیدیم شیرى به جانب ما مى آید چون نزدیک ما آمد به فاصله یک نیزه ما از آن محلّ شریف دور شدیم آن حیوان به نزدیک قبر رفت و شروع کرد به مالیدن ذراع خود بر قبر یکى از ما نزدیک او رفت و مشاهده کرد او را شیر متعرّض او نشد او برگشت و ما را به حال شیر خبر داد پس ترس از ما برطرف شد و همگى نزدیک او رفتیم و او را مشاهده کردیم دیدیم که در ذراع او جراحتى است و آن دست مجروح را به قبر آن حضرت مى مالید پس یک ساعت با این حال بود آنگاه برفت و ما دیگر باره به حال اوّل خود به نماز و زیارت و قرائت قرآن برگشتیم و شیخ مفید نقل کرده که روزى هارون الرشید به آهنگ شکار از کوفه بیرون رفت و به جانب غَریین و ثَوِیه توجّه نمود و در آنجا آهوانى دید فرمان داد تا بازهاى شکارى و کلاب مُعَلَّم را براى شکار آهوان رها کردند و بر آنها بتاختند آهوان که چنین دیدند فرار کرده به پشته‏اى پناه بردند و در آنجا بیارامیدند بازها در ناحیه بیافتادند [بیفتادند] و تازیها باز شدند و رشید از این مطلب در عجب شد دیگر باره آهوان از فراز پشته به نشیب آمدند بازها و تازیها آهنک ایشان نمودند دیگر باره آهوان به آن پشته پناه بردند و جانوران شکارى از قصد ایشان برگشتند تا سه مرتبه کار بدین گونه رفت هارون سخت در عجب شد غلامان خود را امر کرد که تعجیل کنید و مردى را که از حال این مکان با خبر باشد بیاورید غلامان رفتند و از قبیله بنی أسد پیر مردى را حاضر کردند هارون از وى پرسید که حال این پشته چیست و در این مکان چه کیفیتى است گفت اگر مرا امان مى‏دهى قصه آن را به عرض مى‏رسانم گفت با خدا عهد کردم که ترا اذیت نکنم و در امان باشى الحال آنچه دانى بگو گفت خبر داد مرا پدرم از پدران خود که مى‏گفتند قبر مطهر أمیر المؤمنین علیه السلام در این پشته واقع است و حق تعالى آن را حرم امن و امان خود قرار داده که هر چه به آن پناه ببرد در امان باشد

فقیر گوید در امثال عرب است که مى‏گویند أَحْمَى مِنْ مُجِیرِ الْجَرَادِ یعنى فلانى حمایت کردنش از کسى که در پناه او است بیشتر است از پناه دهنده ملخها و قصه آن چنان است که مردى بادیه نشین از قبیله طی که نامش مُدْلِج بْنِ سُوَید بود روزى در خیمه خود نشسته بود دید جماعتى از طایفه طی آمدند و جوال و ظرفهایى با خود دارند پرسید چه خبر است گفتند ملخهاى بسیار در اطراف خیمه شما فرود آمده‏اند آمدیم آنها را بگیریم مُدْلِج که این را شنید برخاست سوار اسب خود شد و نیزه خود را بر دست گرفت و گفت به خدا سوگند هر کس متعرض این ملخها شود من او را خواهم کشت أَ یکونُ الْجَرَادُ فِی جِوَارِی ثُمَّ تُرِیدُونَ أَخْذَهُ آیا این ملخها در جوار و پناه من باشند و شما آنها را بگیرید چنین چیزى نخواهد شد پیوسته از آنها حمایت کرد تا آفتاب گرم شد ملخها پریدند و رفتند آن وقت گفت این ملخها از جوار من منتقل شدند دیگر خود دانید با آنها و صاحب قاموس گفته ذو الاعواد لقب شخصى خیلى عزیز بوده که بعضى گفته‏اند جد أکثم بن صیفی بوده طایفه مضر هر سال خراجى به او مى‏دادند و چون پیر شد او را بالاى سریرى مى‏نشانیدند و در میان قبایل و میاه عرب براى جبایت خراج او را طواف مى‏دادند و به حدى عزیز و محترم بود که هر ترسانى خود را به سریر او مى‏رسانید ایمن مى‏گشت و هر ذلیل و خوارى که به نزد سریر او مى‏آمد عزیز و ارجمند مى‏گردید و هر گرسنه‏اى که به نزد او مى‏رسید از گرسنگى مى‏رهید انتهى پس هر گاه سریر یک مرد عربى به این مرتبه از عزت و رفعت رسد چه عجب دارد که حق تعالى قبر ولى خود را که حامل سریرش جبرئیل و میکائیل و امام حسن و امام حسین علیهم السلام بوده‏اند معقل خائفین و ملجأ هاربین و فریاد رس بیچارگان و شفاء دردمندان قرار داده باشد پس در هر کجا باشى خود را به او برسان و تا ممکن شود خود را به او بچسبان و الحاح کن تا به فریاد تو برسد و ترا از هلاکت دنیا و آخرت نجات دهد.

لُذْ اِلى جُودِهِ تَجِدْهُ زَعیما       بِنَجاةِ الْعُصاةِ یوْمَ لِقاها
پناه بجودش ببر که مى یابى او را کفیلى       براى نجات گنهکار در روز رستاخیز
عائِدٌ لِلْمُؤَمِّلینَ مُجیبٌ       سامِعٌ ما تُسِرُّ مِنْ نَجْویها
آرزو دهنده آرزومندان و اجابت کننده       و شنوا است آنچه را پنهان کنى از سخنان سرّى

در دارالسّلام از شیخ دیلمى نقل شده که روایت کردند جماعتى از صُلحاء نجف اشرف که کسى در خواب دید که از قبرى که در آن مشهد شریف و بیرون آن است ریسمانى کشیده شده متّصل به قبّه شریفه حضرت حَبْلُ اللّهِ الْمَتین امیر المومنین صلوات اللّه علیه پس آن شخص انشاد کرد:

اِذا مُتُّ فَادْفِنِّى اِلى جَنْبِ حَیدَرٍ       اَبى شَبَّرٍ اَکرِمْ بِهِ وَشُبَیرٍ
هنگامى که مرگم فرا رسید مرا در کنار حیدر دفن کن       که پدر ارجمند شبر و شبیر (حسن و حسین ) است
فَلَسْتُ اَخافُ النّارَ عِنْدَ جِوارِهِ       وَلا اَتَّقى مِنْ مُنْکرٍ وَنَکیرٍ
چونکه من در جوار او ترسى از آتش ندارم       و باکى از سؤ ال نکیر و منکر ندارم
فَعارٌ عَلى حامىِالْحِمى وَهُوَفِى الْحِمى       اِذا ضَلَّ فِى الْبَیداءِ عِقالُ بَعیرٍ
براى حمایت کننده قرقگاه ننگ است که در       حوزه حمایتش حتى افسار شترى گم شود

 

زیارت مطلقه امیرالمؤمنین علیه السلام

مطلب دوّم در کیفیت زیارت آن حضرت است بدانکه زیارات منقوله براى آن حضرت بر دو قسم است یکى مُطْلَقَه که مُقَیدْ به وقتى از اوقات نیست و دیگر مخصوصه که عکس آن است و این زیارات در ضمن دو مقصد بیان مى شود
مقصد اوّل در زیارات مُطْلَقه است و آنها بسیار است و ما اکتفا مى کنیم در اینجا به ذکر چند زیارت اوّل زیارتى است که شیخ مفید و شهید و سید بن طاوس و دیگران ذکر کرده اند و کیفیت آن چنان است که هرگاه اراده زیارت نمائى غسل کن و دو جامه پاک بپوش و به چیزى از بوى خوش خود را خوشبو کن و اگر نیابى و نکنى نیز مجزى است و چون از خانه بیرون آمدى بگو:

اَللّهُمَّ اِنّى خَرَجْتُ مِنْ مَنْزِلى اَبْغى فَضْلَک وَاَزُورُ وَصِىَّ نَبِیک

خدایا من از خانه ام بیرون آمده و جویاى فضل تواءم و قاصد زیارت وصى پیامبرت

صَلَواتُک عَلَیهِما اَللّهُمَّ فَیسِّرْ ذلِک لى وَسَبِّبِ الْمَزارَ لَهُ وَاخْلُفْنى

که درودهاى تو بر هر دوشان باد هستم خدایا پس آسان گردان براى من آن را وفراهم کن اسباب زیارتش را وجانشینم

فى عاقِبَتى وَحُزانَتى بِاَحْسَنِ الْخِلافَةِ یا اَرْحَمَالرّاحِمینَ

باش در انجام کارم و کسانم به بهترین جانشینى اى مهربانترین مهربانان

پس روانه شو درحالى که زبانت گویا باشد به ذکر:

اَلْحَمْدُ لِلَّهِ وَسُبْحانَ الِلَّهِ وَلا اِلهَ اِلا اللَّهُ

ستایش خداى را است و منزه است خدا و معبودى نیست جز خدا

و چون رسیدى به خندق کوفه بایست و بگو:

اَللَّهُ اَکبَرُ اَللَّهُ اَکبَرُ اَهْلَ الْکبْرِیآءِ وَالْمَجْدِ

خدا بزرگتر است خدا بزرگتر است که شایسته بزرگى و مجد

وَالْعَظَمَةِ اَللَّهُ اَکبَرُ اَهْلَ التَّکبیر وَالتَّقدْیسِ وَالتَّسْبیحِ وَالاْلا ءِ اَللَّهُ اَکبَرُ

و عظمت است خدا بزرگتر است که شایسته بزرگ شمردن و تقدیس و تنزیه و نعمتها است خدا بزرگتر است

مِمّا اَخافُ وَاَحْذَرُ اَللَّهُ اَکبَرُ عِمادى وَعَلَیهِ اَتَوَکلُ اَللَّهُ اَکبَرُ رَجآئى

از آنچه مى ترسم و بیم دارم خدا بزرگتر است که تکیه گاه من است و توکل بر او کنم خدا بزرگتر است که امید من

وَاِلَیهِ اُنیبُ اَللّهُمَّ اَنْتَ وَلِىُّ نِعْمَتى وَالْقادِرُ عَلى طَلِبَتى تَعْلَمُ

است و بسویش باز گردم خدایا تو ولى نعمت منى و تواناى بر انجام خواسته ام هستى مى دانى

حاجَتى وَما تُضْمِرُهُ هَواجِسُ الصُّدُورِ وَخَواطِرُ النُّفُوسِ فَاَسْئَلُک

حاجتم را و آنچه را پنهان کند تشویشهاى دلها و خاطرات نفوس پس از تو خواهم

بِمُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى الَّذى قَطَعْتَ بِهِ حُجَجَ الْمُحْتَجّینَ وَعُذْرَ

به محمد مصطفى که قطع کردى بوسیله او دلیلهاى دلیل تراشان و عذر

الْمُعْتَذِرینَ وَجَعَلْتَهُ رَحْمَةً لِلْعالَمینَ اَنْ لا تَحْرِمَنى ثَوابَ زِیارَةِ

عذرخواهان را و او را براى جهانیان رحمت قرار دادى که محرومم نکنى از ثواب زیارت

وَلِیک وَاَخى نَبِیک اَمیرِ الْمؤْمِنینَ وَقَصْدَهُ وَتَجْعَلَنى مِنْ وَفْدِهِ

ولى خود و برادر پیامبرت امیر مؤ منان و توجه بسویش و قرار دهى مرا از واردین

الصّالِحینَ وَشِیعَتِهِ الْمُتَّقینَ بِرَحْمَتِک یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ

شایسته و شیعیان پرهیزکارش به مهرت اى مهربانترین مهربانان

وچون نمودار شود براى تو قُبِّه شریفه آن حضرت بگو:

اَلْحَمْدُ لِلَّهِ عَلى مَا اخْتَصَّنى بِهِ مِنْ

ستایش خداى را که مخصوصم داشت

طیبِ الْمَوْلِدِ وَاسْتَخْلَصَنى اِکراماً بِهِ مِنْ مُوالاةِ الاَْبْرارِ السَّفَرَةِ

به پاکى ولادت و برگزیدم از روى اکرام بدوستى نیکان و سفیران

الاَْطْهارِ وَالْخِیرَةِ الاَْعْلامِ اَللّهُمَّ فَتَقَبَّلْ سَعْیى اِلَیک وَتَضَرُّعى بَینَ

پاک و برگزیدگان نمونه خدایا پس بپذیر کوششم را بسویت و زاریم را پیش

یدَیک وَاغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى لا تَخْفى عَلَیک اِنَّک اَنْتَ اللَّهُ الْمَلِک الْغَفّارُ

درگاهت و بیامرز گناهانم را که بر تو پوشیده نیست که براستى توئى خداى فرمانرواى آمرزش پیشه

مؤ لّف گوید: که چون در وقت دیدن قبّه منوره یک حال نشاط و شوقى براى زائر روى مى دهد که میل دارد در آن وقت تمام توجّه خود را به آن جناب نماید و به هر لسانى و بیانى که تواند مدح و ثناى آن بزرگوار گوید خصوص زائر اگر از اهل علم و کمال باشد دوست مى دارد که اگر شعر بلیغى در نظر داشته باشد در آن حال به آن تَمَثُّل جُوید لذا بخاطرم رسید که این چند شعر را از قصیده هائیه اُزْرِیه که مناسب این مقام است ذکرنمایم و رَجاء واثق که سلامى از جانب این صاحب صحیفه سُوداء به آن صاحب قُبّه بَیضاء بنماید و از دُعاى خیر فراموشم نفرماید وَالاَْشْعارُ هذِهِ:

اَیهَا الرّاکبُ الْمُجِدُّ رُوَیداً       بِقُلُوبٍ تَقَلَّبَتْ فى جَواها
اى سوار تندرو مهلتى ده       بر دلهائى که زیر و رو شوند در سوز و گدازش
اِنْ تَرائَتْ اَرْضُ الْغَرِیینِ فَاخْضَعْ       وَاخْلَعِ النَّعْلَ دُونَ وادى طُواها
چون نمایان گشت سرزمین نجف خضوع کن       و کفش را در بیرون دروازه شهر از پاى بیرون آر
وَاِذا شِمْتَ قُبَّةَ الْعالَمِ       الاَْعْلى وَاَنْوارُ رَبِّها تَغْشاها
و چون چشمت به گنبد عالم       اعلى افتاد که انوار پروردگارش پوشانده
فَتَواضَعْ فَثَمَّ دارَةُ قُدْسٍ       تَتَمَنَّى الاَْفْلاک لَثْمَ ثَراها
فروتنى کن که آنجا خانه قدسى است       که افلاک آرزوى بوسیدن خاکش را کنند
قُلْ لَهُ وَالدُّمُوعُ سَفْحُ عَقیقٍ       وَالْحَشا تَصْطَلى بِنارِ غَضاها
به او بگو با دیده خونبار چون عقیق سرخ       و با دلى سوزان به آتش فروزانش
یابْنَ عَمِّ النَّبىِّ اَنْتَ یدُ اللَّهِ       الَّتى عَمَّ کلَّ شَىْءٍ نَداها
اى پسر عموى پیغمبر توئى دست خدا       که فرا گرفته سخایش همه چیز را
اَنْتَ قُرْآنُهُ الْقَدیمُ وَاَوْصافُ       ک آیاتُهُ الَّتى اَوْحاها
توئى قرآن قدیم حق و صفات تو       آیه هاى آن قرآن است که وحى کرد آن را
خَصَّک اللَّهُ فى مَاءثِرَ شَتّى       هِىَ مِثْلُ الاَْعْدادِ لا تَتَناهى
ویژه ات داشت خدا به افتخارات گوناگونى       که مانند اعداد بى پایان است
لَیتَ عَیناً بِغَیرِ رَوْضِک تَرْعى       قَذِیتْ وَاسْتَمَرَّ فیها قَذاها
اى کاش چشمى که در غیر بوستان تو بچرد       پر از خاشاک شود و این خاشاک همچنان در آن بماند
اَنْتَ بَعْدَ النَّبِىِّ خَیرُ الْبَرایا       وَالسَّما خَیرُ ما بِها قَمَراها
تو بعد از پیغمبر بهترین مردمى       چنانچه در آسمان بهترین اختران مهر و ماه اند
لَک ذاتٌ کذاتِهِ حَیثُ لَوْلا       اَنَّها مِثْلُها لَما آخاها
ذات تو چون ذات پیمبر است و اگر چنین       نبود هرگز تو را به برادرى خویش نمى گرفت
قَدْ تَراضَعْتُما بِثَدْىِ وِصالٍ       کانَ مِنْ جَوْهَرِ التَّجَلّى غِذاها
هر دوى شما از پستان وصالى شیر خورده اید       که غذاى آن از گوهر تجلى حق بود
یا اَخَا الْمُصْطَفى لَدَىَّ ذُنُوبٌ       هِىَ عَینُ الْقَذا وَاَنْتَ جَلاها
اى برادر پیامبر مصطفى مرا گناهانى است       که چون خارى در چشم منند و توئى جلا دهنده آن
لَک فى مُرْتَقَى الْعُلى وَالْمَعالى       دَرَجاتٌ لا یرْتَقى اَدْناها
تو را در نردبان رفعت و برترى       درجاتى است که از پائین ترین آنها نتوان بالا رفت
لَک نَفْسٌ مِنْمَعْدِنِ اللُّطْفِصیغَتْ       جَعَلَ اللَّهُ کلَّ نَفْسٍ فِداها
تو را جانى است که از معدن لطف حق پى ریزى شده       و خدا هر جانى را فداى آن کند

و چون به دروازه نجف برسى بگو:

اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذى هَدانا لِهذا وَما کنّا لِنَهْتَدِىَ

ستایش خدائى را که مرا بدین جا راهنمائى کرد

لَوْلا اَنْ هَدانَا اللَّهُ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذى سَیرَنى فى بِلادِهِ وَحَمَلَنى عَلى

و ما خود نمى توانستیم بدان راهبر شویم اگر خدا راهنمائیمان نمى کرد ستایش خدائى را که مرا در شهرهاى خویش سیر داد و بر

دَوآبِّهِ وَطَوى لِىَ الْبَعیدَ وَصَرَفَ عَنِّى الْمَحْذوُرَ وَدَفَعَ عَنِّى

چهارپایانش سوار کرد و راههاى دور را زیر پایم در نوردید و هرمحذورى را از سر راهم

الْمَکرُوهَ حَتّى اَقْدَمَنى حَرَمَ اَخى رَسُولِهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَ الِهِ

برداشت ناراحتى را از من دور کرد تا فرودم آورد در حرم برادر رسول او که درود خدا بر او و آلش باد

پس داخل شهر شو و بگو:

اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذى اَدْخَلَنى هذِهِ الْبُقْعَةَ الْمُبارَکةَ الَّتى

ستایش خاص خدائى است که واردم کرد در این بقعه مبارکه اى که

بارَک اللَّهُ فیها وَاخْتارَها لِوَصِىِّ نَبِیهِ اَللّهُمَّ فَاجْعَلْها شاهِدَةً لى

برکت داد خداوند در او و آن را براى وصى پیامبرش انتخاب فرمود خدایا پس آن را گواه من قرار ده

پس چون به درگاه اوّل برسى بگو:

اَللّهُمَّ لِبابِک وَقَفْتُ وَبِفِنائِک نَزَلْتُ وَبِحَبْلِک

خدایا به در خانه تو ایستادم و به آستانت فرود آمدم و به ریسمان تو

اعْتَصَمْتُ وِلِرَحْمَتِک تَعَرَّضْتُ وَبِوَلِیک صَلَواتُک عَلَیهِ تَوَسَّلْتُ

چنگ زدم و خود را در مهر تو قرار دادم و به نماینده تو که درودهاى تو بر او باد توسل جستم

فَاجْعَلها زِیارَةً مَقْبوُلَةً وَدُعآءً مُسْتَجاباً

پس آن را بگردان زیارتى پذیرفته و دعائى اجابت شده

پس چون به در صحن برسى بگو:

اَللّهُمَّ اِنَّ هذَا الْحَرَمَ حَرَمُک وَالْمَقامَ مَقامُک وَاَ نَااَدْخُلُ اِلَیهِ اُناجیک

خدایا این حرم حرم تو است و این مقام مقام تو است و من داخل آن گردم و با تو راز گویم

بِما اَنْتَ اَعْلَمُ بِهِ مِنّى وَمِنْ سِرّى وَنَجْواىَ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الْحَنّانِ الْمَنّانِ

بدانچه تو بدان از من داناترى و هم از درون من و از راز من آگاهى ستایش خاص خداى پرنعمت و پرمنت

الْمُتَطَوِّلِ الَّذى مِنْ تَطَوُّلِهِ سَهَّلَ لى زِیارَةَ مَوْلاىَ بِاِحْسانِهِ وَلَمْ

و پربخششى است که از بخشش او است که آسان کرد براى من زیارت مولایم را به احسانش و چنانم

یجْعَلْنى عَنْ زِیارَتِهِ مَمْنوُعاً وَلا عَنْ وِلایتِهِ مَدْفُوعاً بَلْ تَطَوَّلَ

نکرد که از زیارتش ممنوع باشم و نه از ولایتش برکنار بلکه بخشش کرد

وَمَنَحَ اَللّهُمَّ کما مَنَنْتَ عَلَىَّ بِمَعْرِفَتِهِ فَاجْعَلْنى مِنْ شیعَتِهِ وَاَدْخِلْنىِ

و احسان فرمود خدایا چنانچه بر من بوسیله معرفتش منت نهادى پس مرا از شیعیانش قرار ده

الْجَنَّةَ بِشَفاعَتِهِ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ

و بوسیله شفاعتش داخل بهشتم گردان اى مهربانترین مهربانان

پس داخل صحن شو و بگو:

اَلْحَمْدُلِلَّهِ الَّذى اَکرَمَنى بِمَعْرِفَتِهِ وَمَعْرِفَةِ رَسوُلِهِ وَمَنْ فَرَضَ عَلَىَّ طاعَتَهُ

ستایش خدائى را که گرامى داشت مرا بوسیله شناختن او و شناختن پیامبرش و آن کس که اطاعتش را بر من واجب فرمود

رَحْمَةً مِنْهُ لى وَتَطَوُّلاً مِنْهُ عَلَىَّ وَمَنَّ عَلَىَّ بِالاْیمانِ الْحَمْدُ لِلَّهِ

از روى مهرى که به من داشت و بخششى که به من فرمود و منت نهاد بر من به ایمان ، ستایش خدائى را

الَّذى اَدْخَلَنى حَرَمَ اَخى رَسوُلِهِ وَاَرانیهِ فى عافِیةٍ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذى

که وارد کرد مرا به حرم برادر رسولش و در حال تندرستى آن را نشان من داد ستایش خدائى را که مرا

جَعَلَنى مِنْ زُوّارِ قَبْرِ وَصِىِّ رَسوُلِهِ اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لا

از زائران قبر وصى رسولش قرار داد گواهى دهم که معبودى نیست جز خداى یگانه اى که

شَریک لَهُ وَاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسوُلُهُ جآءَ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ

شریک ندارد و گواهى دهم که محمد بنده و رسول او است که بحق از نزد خدا آمده

وَاَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً عَبْدُاللَّهِ وَاَخوُ رَسوُلِ اللَّهِ اَللَّهُ اَکبَرُ اَللَّهُ اَکبَرُ اَللَّهُ اَکبَرُ لا

و گواهى دهم که على بنده خدا و برادر رسول او است ، خدا بزرگتر است خدا بزرگتر است ....

اِلهَ اِلا اللَّهُ وَاللَّهُ اَکبَرُ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ عَلى هِدایتِهِ وَتَوْفیقِهِ لِما دَعا اِلَیهِ

معبودى جز خدا نیست و خدا بزرگتر است و ستایش خداى را بر راهنمائیش و توفیقش به راهى که بدان (مردم را)

مِنْ سَبیلِهِ اَللّهُمَّ اِنَّک اَفْضَلُ مَقْصوُدٍ وَاَکرَمُ مَاْتِىٍّ وَقَدْ اَتَیتُک

خوانده است خدایا براستى تو بهترین مقصود و گرامى ترین کسى هستى که نزدت آیند و اینک به درگاهت آمده

مُتَقَرِّباً اِلَیک بِنَبِیک نَبِىِّ الرَّحْمَةِ وَبِاَخیهِ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ عَلِىِّ بْنِ

و تقرب جویم بسویت بوسیله پیامبرت پیامبر رحمت و به برادرش امیر مؤ منان على بن

اَبیطالِبٍ عَلَیهِمَا السَّلامُ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَلا تُخَیبْ

ابیطالب علیهماالسلام پس درود فرست بر محمد و آل محمد و نومید مکن

سَعْیى وَانْظُرْ اِلَىَّ نَظْرَةً رَحیمَةً تَنْعَشُنى بِها وَاجْعَلْنى عِنْدَک وَجیهاً

کوششم را و بنگر به من به نگاهى مهربانانه که نجات و سربلندیم بخشى بدان و قرارم ده در پیش خود آبرومند

فِى الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبینَ

در دنیا و آخرت و هم از مقربان

وچون به در رواق برسى بایست و بگو:

اَلسَّلامُ عَلى رَسوُلِ اللَّهِ اَمینِ اللَّهِ عَلى وَحْیهِ وَعَزآئِمِ اَمْرِهِ الْخاتِمِ

سلام بر رسول خدا امین خدا بر وحیش و بر دستورات حتمى اش ختم کننده

لِما سَبَقَ وَالْفاتِحِ لِمَا اسْتُقْبِلَ وَالْمُهَیمِنِ عَلى ذلِک کلِّهِ وَرَحْمَةُ اللَّهِ

آنچه گذشته و گشاینده آنچه پس از این آید و نگهبان بر همه آنها (سلام و) رحمت خدا

وَبَرَکاتُهُ السَّلامُ عَلى صاحِبِ السَّکینَةِ السَّلامُ عَلَى الْمَدْفوُنِ

و برکاتش (بر او باد) سلام بر دارنده آرامش مخصوص حق سلام بر آنکه

بِالْمَدینَةِ السَّلامُ عَلَى الْمَنْصُورِ الْمُؤَیدِ السَّلامُ عَلى اَبِى الْقاسِمِ

در مدینه مدفون است سلام بر آن یارى شده و تاءیید شده حق سلام بر ابوالقاسم

مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِاللَّهِ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ

محمد بن عبداللّه و رحمت خدا و برکاتش

پس داخل رواق شو و در وقت داخل شدن پاى راست را مقدم دار و بایست بر در حرم و بگو:

اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلا اللَّهُ

گواهى دهم که معبودى نیست جز

وَحْدَهُ لا شَریک لَهُ وَاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسوُلُهُ جآءَ بِالْحَقِّ مِنْ

خداى یگانه اى که شریک ندارد و گواهى دهم که محمد بنده و رسول او است که بحق از نزد

عِنْدِهِ وَصَدَّقَ الْمُرْسَلینَ اَلسَّلامُ عَلَیک یا رَسوُلَ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیک

او آمده و رسولان را تصدیق فرمود سلام بر تو اى رسول خدا سلام بر تو

یا حَبیبَ اللَّهِ وَخِیرَتَهُ مِنْ خَلْقِهِ اَلسَّلامُ عَلى اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ عَبْدِاللَّهِ

اى حبیب خدا و برگزیده اش از خلق او سلام بر امیر مؤ منان بنده خدا

وَاَخى رَسوُلِ اللَّهِ یا مَوْلاىَ یا اَمیرَ الْمُؤْمِنینَ عَبْدُک وَابْنُ عَبْدِک

و برادر رسول خدا اى مولاى من اى امیر مؤ منان بنده تو و پسر بنده تو

وَابْنُ اَمَتِک جآءَک مُسْتَجیراً بِذِمَّتِک قاصِداً اِلى حَرَمِک مُتَوَجِّهاً اِلى

و فرزند کنیز تو به نزدت آمده پناه جویم به عهده و ذمه تو قاصدم حرمت را و به

مَقامِک مُتَوَسِّلاً اِلىَ اللَّهِ تَعالى بِک ءَاَدْخُلُ یا مَوْلاىَ ءَاَدْخُلُ یا اَمیرَ

مقامت توجه کرده ام و به درگاه خداى تعالى بوسیله تو توسل جسته ام آیا داخل شوم اى مولاى من آیا داخل شوم اى امیر

الْمُؤْمِنینَ ءَاَدْخُلُ یا حُجَّةَ اللَّهِ ءَاَدْخُلُ یا اَمینَ اللَّهِ ءَاَدْخُلُ یا مَلائِکةَ

مؤ منان آیا داخل شوم اى حجت خدا آیا داخل شوم اى امین خدا آیا داخل شوم اى فرشتگان

اللَّهِ الْمُقیمینَ فى هذَا الْمَشْهَدِ یا مَوْلاىَ اَتَاْذَنُ لى بِالدُّخوُلِ اَفْضَلَ

خدا که در این زیارتگاه مقیم هستید اى مولاى من آیا اذن دخولم مى دهى به بهترین

ما اَذِنْتَ لاَِحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِک فَاِنْ لَمْ اَکنْ لَهُ اَهْلاً فَاَنْتَ اَهْلٌ لِذلِک

اذنى که به یکى از دوستانت داده اى ؟ که اگر من شایسته آن نیستم تو شایسته آنى

پس عَتَبه را ببوس و مقدم دار پاى راست را پیش از پاى چپ و داخل شو و در حال داخل شدن بگو:

بِسْمِ اللَّهِ وَبِاللَّهِ وَفى سَبیلِ اللَّهِ وَعَلى مِلَّةِ رَسوُلِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ

به نام خدا و (توکل ) به خدا و در راه خدا و بر کیش رسول خدا درود خدا بر او

وَ الِهِ اَللّهُمَّ اغْفِرْ لى وَارْحَمْنى وَتُبْ عَلَىَّ اِنَّک اَنْتَ التَّوّابُ الرَّحیمُ

و آلش خدایا بیامرز مرا و به من رحم کن و توبه ام بپذیر که براستى توئى توبه پذیر مهربان

پس برو تا محاذى قبر مطهّر شوى و توقّف نما پیش از رسیدن به قبر و رو به قبر کن و بگو:

اَلسَّلامُ مِنَ اللَّهِ عَلى مُحَمَّدٍ رَسوُلِ اللَّهِ اَمینِ اللَّهِ عَلى وَحْیهِ

سلام از خدا بر محمد رسول خدا که امین او است بر وحیش

وَرِسالاتِهِ وَعَزائِمِ اَمْرِهِ وَمَعْدِنِ الْوَحْىِ وَالتَّنْزیلِ الْخاتِمِ لِما سَبَقَ

و پیغامهایش و دستورات حتمیش آن کان وحى و تنزیل که ختم کننده آنچه گذشته

وَالْفاتِحِ لِمَا اسْتُقْبِلَ وَالْمُهَیمِنِ عَلى ذلِک کلِّهِ الشّاهِدِ عَلَى الْخَلْقِ

و گشاینده است آنچه را پس از این آید و نگهبان بر همه آنها است گواه بر خلق ،

السِّراجِ الْمُنیرِ وَالسَّلامُ عَلَیهِ وَرَحْمَةُ اللَّهُ وَبَرَکاتُهُ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى

چراغ تابان و سلام بر او و رحمت خدا و برکاتش خدایا درود فرست بر

مُحَمَّدٍ وَاَهْلِ بَیتِهِ الْمَظْلوُمینَ اَفْضَلَ وَاَکمَلَ وَاَرْفَعَ وَاَشْرَفَ ما

محمد و خاندان مظلومش بهترین و کاملترین و برترین و شریفترین درودى که

صَلَّیتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَنْبِیآئِک وَرُسُلِک وَاَصْفِیآئِک اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى

بفرستى بر یکى از پیمبران و رسولان و برگزیدگانت خدایا درود فرست بر

اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ عَبْدِک وَخَیرِ خَلْقِک بَعْدَ نَبِیک وَاَخى رَسوُلِک

امیر مؤ منان بنده ات و بهترین خلق تو پس از پیامبرت و برادر رسول تو

وَوَصِىِّ حَبیبِک الَّذِى انْتَجَبْتَهُ مِنْ خَلْقِک وَالدَّلیلِ عَلى مَنْ بَعَثْتَهُ

و وصى حبیبت آنکس که او را از خلق خود برگزیدى و دلیل بود بر آن کس که

بِرِسالاتِک وَدَیانِ الدّینِ بِعَدْلِک وَفَصْلِ قَضآئِک بَینَ خَلْقِک

به رسالتهایت برانگیختى و حاکم در دین از روى عدل و جدا کنِ حکم تو در میان آفریدگانت

وَالسَّلامُ عَلَیهِ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَى الاَْئِمَّةِ مِنْ

و سلام بر او و رحمت خدا و برکاتش خدایا درود فرست بر پیشوایان از

وُلْدِهِ الْقَوّامینَ بِاَمْرِک مِنْ بَعْدِهِ الْمُطَهَّرینَ الَّذینَ ارْتَضَیتَهُمْ اَنْصاراً

فرزندانش قیام کنندگان به فرمان خدا پس از رسول تو آن پاکانى که پسندیدى آنها را براى یارى

لِدینِک وَحَفَظَةً لِسِرِّک وَشُهَدآءَ عَلى خَلْقِک وَاَعْلاماً لِعِبادِک

دینت و براى نگهبانى رازت و گواهان بر آفریدگانت و نشانه هائى براى بندگانت

صَلَواتُک عَلَیهِمْ اَجْمَعینَ اَلسَّلامُ عَلى اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ عَلِىِّ بْنِ

درودهاى تو بر ایشان همگى سلام بر امیر مؤ منان على بن

اَبیطالِبٍ وَصِىِّ رَسوُلِ اللَّهِ وَخَلیفَتِهِ وَالْقآئِمِ بِاَمْرِهِ مِنْ بَعْدِهِ سَیدِ

ابیطالب وصى رسول خدا و جانشینش و قیام کننده به فرمان او پس از پیامبر و سید

الْوَصِیینَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ اَلسَّلامُ عَلى فاطِمَةَ بِنْتِ رَسوُلِ اللَّهِ

اوصیاء و رحمت خدا و برکاتش سلام بر فاطمه دختر رسول خدا

صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَ الِهِ سَیدَةِ نِسآءِ الْعالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَى الْحَسَنِ

صلى اللّه علیه و آله بانوى زنان جهانیان سلام بر حسن

وَالْحُسَینِ سَیدَىْ شَبابِ اَهْلِ الْجَنَّةِ مِنَ الْخَلْقِ اَجْمَعینَ اَلسَّلامُ عَلَى

و حسین دو آقاى جوانان اهل بهشت از همه خلق سلام بر

الاَْئِمَّةِ الرّاشِدینَ اَلسَّلامُ عَلَى الاَْنْبِیآءِ وَالْمُرْسَلینَ اَلسَّلامُ عَلَى

امامان راه یافته سلام بر پیمبران و رسولان سلام بر

الاَْئِمَّةَ الْمُسْتَوْدَعینَ اَلسَّلامُ عَلى خآصَّةِ اللَّهِ مِنْ خَلْقِهِ اَلسَّلامُ عَلَى

پیشوایانى که سپرده شدگان (اسرار نبوت ) هستند سلام بر خاصّان خدا از آفریدگانش سلام بر

الْمُتَوَسِّمینَ اَلسَّلامُ عَلَى الْمُؤْمِنینَ الَّذینَ قاموُا بِاَمْرِهِ وَوازَرُوا

دقیق نظران نکته سنج سلام بر آن مردان با ایمانى که قیام کردند به فرمان او و پشتیبانى کردند

اَوْلِیاءَ اللَّهِ وَخافوُا بِخَوْفِهِمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْمَلاَّئِکةِ الْمُقَرَّبینَ اَلسَّلا مُ

از اولیاء خدا و با ترس آنها آنان نیز ترسیدند سلام بر فرشتگان مقرب حق سلام

عَلَینا وَعَلى عِبادِ اللَّهِ الصّالِحینَ

بر ما و بر بندگان شایسته خدا

پس برو تا بایستى نزدیک قبر و رو به قبر و پشت به قبله کن و بگو:

اَلسَّلامُ عَلَیک یا اَمیرَ الْمُؤْمِنینَ اَلسَّلامُ عَلَیک یا حَبیبَ

سلام بر تو اى امیر مؤ منان سلام بر تو اى حبیب

اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیک یا صَفْوَةَ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیک یا وَلِىَّ اللَّهِ اَلسَّلامُ

خدا سلام بر تو اى برگزیده خدا سلام بر تو اى ولى خدا سلام

عَلَیک یا حُجَّةَ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیک یا اِمامَ الْهُدى اَلسَّلامُ عَلَیک یا

بر تو اى حجّت خدا سلام بر تو اى پیشواى هدایت سلام بر تو اى

عَلَمَ التُّقى اَلسَّلامُ عَلَیک اَیهَا الْوَصِىُّ الْبَرُّ التَّقىُّ النَّقىُّ الْوَفِىُّ

نشانه پرهیزکارى سلام بر تو اى وصى نیکوکار پرهیزکار و پاکیزه با وفا

اَلسَّلامُ عَلَیک یا اَبَا الْحَسَنِ وَالْحُسَینِ اَلسَّلامُ عَلَیک یا عَموُدَ

سلام بر تو اى پدر بزرگوار حسن و حسین سلام بر تو اى ستون

الدّینِ اَلسَّلامُ عَلَیک یا سَیدَ الْوَصِیینَ وَاَمینَ رَبِّ الْعالَمینَ وَدَیانَ

دین سلام بر تو اى آقاى اوصیاء و امانتدار پروردگار جهانیان و حکومت کننده

یوْمِ الدّینِ وَخَیرَ الْمُؤْمِنینَ وَسَیدَ الصِّدّیقینَ وَالصَّفْوَةَ مِنْ سُلالَةِ

در روز جزا (به اذن خدا) و بهترین مؤ منان و آقاى صدیقین و برگزیده از نژاد

النَّبِیینَ وَبابَ حِکمَةِ رَبِّ الْعالَمینَ وَخازِنَ وَحْیهِ وَعَیبَةَ عِلْمِهِ

پیمبران و درب حکمت پروردگار جهانیان و خزینه دار وحى او و گنجینه دانشش

وَالنّاصِحَ لاُِمَّةِ نَبِیهِ وَالتّالِىَ لِرَسوُلِهِ وَالْمُواسِىَ لَهُ بِنَفْسِهِ وَالنّاطِقَ

و خیرخواه امت پیامبرش و پیرو رسولش و کسى که جانش را براى او به کف گرفت و گویاى

بِحُجَّتِهِ وَالدّاعِىَ اِلى شَریعَتِهِ وَالْماضِىَ عَلى سُنَّتِهِ اَللّهُمَّ اِنّى

به حجتش و دعوت کننده به شریعتش و رونده بر طریقه و روش او خدایا من

اَشْهَدُ اَنَّهُ قَدْ بَلَّغَ عَنْ رَسوُلِک ما حُمِّلَ وَرَعى مَا اسْتُحْفِظَ وَحَفِظَ مَا

گواهى دهم که آنچه بر عهده داشت از جانب رسول تو همه را رساند و نگهدارى کرد آنچه از او خواسته شده بود

اسْتوُدِعَ وَحَلَّلَ حَلالَک وَحَرَّمَ حَرامَک وَاَقامَ اَحْکامَک وَجاهَدَ

و حفظ کرد آنچه به او سپرده شده بود و حلال کرد حلال تو را و حرام کرد حرام تو را و برپا داشت احکامت را و پیکار کرد

النّاکثینَ فى سَبیلِک وَالْقاسِطینَ فى حُکمِک وَالْمارِقینَ عَنْ اَمْرِک

با پیمان شکنان (اصحاب جمل ) در راهت و با زور گویان در حُکمت (معاویه و همدستانش ) و با بیرون رفتگان از دین تو (خوارج )

صابِراً مُحْتَسِباً لا تَاْخُذُهُ فیک لَوْمَةُ لا ئِمٍ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَیهِ اَفْضَلَ ما

بردبارانه و پاداش جویانه و در راه تو باکى از سرزنش مردم نداشت خدایا درود فرست بر او بهترین

صَلَّیتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیاَّئِک وَاَصْفِیاَّئِک وَاَوْصِیاَّءِ اَنْبِیآئِک اَللّهُمَّ

درودى که بفرستى بر یکى از اولیاء و برگزیدگانت و اوصیاء پیمبرانت خدایا

هذا قَبْرُ وَلِیک الَّذى فَرَضْتَ طاعَتَهُ وَجَعَلْتَ فى اَعْناقِ عِبادِک

این قبر ولى تو است که اطاعتش را واجب فرمودى و بیعتش را در گردن بندگانت قرار دادى

مُبایعَتَهُ وَخَلیفَتِک الَّذى بِهِ تَاْخُذُ وَتُعْطى وَبِهِ تُثیبُ وَتُعاقِبُ وَقَدْ

و خلیفه ات که بوسیله او بگیرى و بدهى و به او پاداش نیک یا کیفر دهى و من

قَصَدْتُهُ طَمَعاً لِما اَعْدَدْتَهُ لاَِوْلِیآئِک فَبِعَظیمِ قَدْرِهِ عِنْدَک وَجَلیلِ

آهنگ او کرده ام به طمع آنچه آماده کرده اى براى دوستانت پس سوگند به آن مرتبه بزرگى که نزد تو دارد و آن موقعیت

خَطَرِهِ لَدَیک وَقُرْبَ مَنْزِلَتِهِ مِنْک صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ

شایانى که در پیش تو دارد و منزلت نزدیکش درود فرست بر محمد و آل محمد


 
 
 
 Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved