پاورقی : . 1 " نيم " كه میگوييم مقصودمان قسمتی است ، حالا ممكن است بيش از نيم يا كمتر از نيم باشد ، اينها را نمیشود اندازه گيری كرد .
اول میگويد اگر نه اين است كه اين رفتن ، اضطراری است و حكم خداست و
برای اين است كه هر كسی به پاداش [ و كيفر ] عمل و جزای خوب و بد عمل
خودش برسد ، اگر نه اين است كه مردن به اصطلاح امروز يك سنت جبری و
قطعی است ، پس چرا آن وقت كه میرسد به حلقوم [ شما نمیبينيد ؟ ] اولا
خود اين ، مطلبی است كه يك چيزی هست كه آن به حلقوم میرسد . حالا نحوه
رسيدن [ چگونه است ] ، واقعا يعنی نقل مكان میكند میرسد به حلقوم يا قطع
علاقهاش میرسد به آنجا كه از حلقوم میخواهد قطع علاقه بشود ؟ ما اين را به
كمك اخبار و روايات توضيح میدهيم .
مطلبی از اخبار و روايات استنباط میشود و آن اين است كه آدمی كه در
حال جان كندن است ، قبل از آنكه همان نفس ، همان جان ، همان روح ( به
هر اسمی بخواهيم بناميم ) به حلقوم برسد ، قبل از آن هنوز مردن واقعی
نيست ، هنوز آن [ نفس ] در اين دنياست و میشود آن را برگرداند . اين
حتما يك راز علمی هم دارد كه ما نمیدانيم . من الان نمیدانم كه راز علمی
مطلب چيست و شايد تا اين حد باشد كه از نظر پزشكی قابل برگرداندن است
، مثلا ممكن است قلب ايستاده باشد ولی بعد بشود دو مرتبه همين قلب
ايستاده را برگرداند . به اين مرحله كه رسيد كه قرآن از آن تعبير میكند :
" . . . « اذا بلغت الحلقوم »" ديگر حساب برگشتن در كار نيست . در
اخبار اين طور وارد شده است كه وقتی به حلقوم میرسد ، زمان معاينه است
، يعنی با اينكه روح در حال جدا شدن و قطع علاقه است ، با اينكه نيمی ( 1
) از علاقه روح قطع شده و اين آدم به صورت نيم مرده در آمده است ، هنوز
در اين دنياست ولی به حلقوم كه رسيد ، معاينه برايش دست میدهد ، يعنی
آن وقت آن دنيا را میبيند ، وضع خودش را در آن عالم میبيند ، اعمال
خودش را میبيند و اشياء را به صورت مثالی میبيند ، مثال عمل خودش را
میبيند ، مثال زن و فرزند خودش را میبيند و فرشتگان را میبيند . به هر
حال چيزهايی را كه تا حالا نمیديد ، آن وقت میبيند و در همان حال اين
دنيا را میبيند ، يعنی در مرز ميان عالم دنيا و عالم بعد از دنياست ، هم
اينجا را میبيند ، هم آنجا را ، هم زن و بچه و كسانش را میبيند كه دور
جسدش را گرفتهاند دارند گريه میكنند ، و هم ملائكه را به صورت خاص يا
مطابق آنچه از اخبار استفاده میشود اولياء حق را به صورت خاصی
پاورقی : . 1 " نيم " كه میگوييم مقصودمان قسمتی است ، حالا ممكن است بيش از نيم يا كمتر از نيم باشد ، اينها را نمیشود اندازه گيری كرد . |