آرزو در انسان واقعا وجود دارد ، غير از خدا هيچ چيز نيست . محيی الدين‏
عربی جمله‏ای دارد ، می‏گويد : " ما احب احد غير خالقه " هيچ كس غير از
خالق خودش را در عمق باطنش دوست ندارد ( 1 ) " و لكنه تعالی احتجب‏
تحت زينب و سعاد " لكن خداوند تبارك و تعالی خودش را در زير پرده‏
اين زن و آن زن پنهان كرده است . مقصود محبوبهای انسان است كه ادبيات‏
ما از اين مطلب پر است . حافظ می‏گويد :
روشن از پرتو رويت نظری نيست كه نيست منت خاك درت بر بصری‏
نيست كه نيست
ناظر روی تو صاحبنظرانند آری
سر گيسوی تو در هيچ سری نيست كه نيست
يا سعدی می‏گويد :
به جهان خرم از آنم كه جهان خرم از اوست عاشقم بر همه عالم كه همه‏
عالم از اوست
نه فلك راست مسلم نه ملك را حاصل آنچه در سر سويدای بنی‏آدم از
اوست
آنچه كه در سر سويدای بنی‏آدم می‏دانند همين است كه او جز با خدای خودش‏
با هيچ جا پيوند واقعی ندارد ، با هر چه پيوند داشته باشد پيوندی است‏
موقتی و مجازی ، و روزی اين پيوند را خواهد بريد .
اين مقوله كه بحث می‏كرديم ، در اينجا تمام شد . بعد ايشان مسائل ديگری‏
طرح كرده‏اند كه آنها هم مسائل قابل توجهی است ولی ما زمانی در بحث "
نبوت " درباره آنها بحث كرده‏ايم و آن اينكه باز در انسان يك جريانها
و حوادث فوق العاده‏ای هست كه اين حوادث هم از نظر مادی به تعبير ما
قابل توجيه نيست . مسأله رؤياها را ذكر كرده‏اند ( رؤياهايی كه هيچ با
اين حسابهای مادی جور در نمی‏آيد ) ، مسأله روشن بينی‏ها را ذكر كرده‏اند ،
تله پاتی را ذكر كرده‏اند ، دوربينی‏ها را ذكر كرده‏اند و

پاورقی :
. 1 دوستی به آن حالت خاص انسانی می‏گويند . عرض كردم [ كه دوستی ]
غير از غريزه شهوانی و غير از شهوت است . قرآن هم حب را با شهوت دوتا
می‏گيرد : " زين للناس حب الشهوات »" ( آل عمران / 14 ) .