پاورقی : . 1 مؤمنون / 99 و . 100
اندازه استعداد وجودش میرسد ، اما اينكه دلش به آن معنا بسوزد و متأثر
شود [ اين طور نيست ] ، اينها مال ما بشرها و موجودات است . اگر چنين
تأثری در او باشد ، ديگر خدا نيست ، تحت تأثير عوامل خارجی قرار گرفته
است ، او تحت تأثير عوامل خارجی قرار نمیگيرد .
- چرا خدا عمل بد را به عدلش جواب میدهد ولی عمل خوب را به فضلش .
استاد : همان مسأله " « عشر امثالها »" فضل میشود . عرض كردم "
مثل " به كمك آيات ديگر ، خودش است ، " مثل آن " يعنی بيشتر از
خودش نيست . قهرا اگر ما آن آيات را گرفتيم كه میگويد نفس عمل هست ،
" « مثلها »" در اينجا يعنی بيش از خودش نيست ، همان خودش نه بيش
از خودش . ولی در كارهای خير ، خودش در حالی است كه به فضل الهی بار
هم داده ، و الا بايد همان حرف متكلمين را بگوييم كه عملش اينجا میماند
، بعد يك مجازاتی ، يك چوبی هم میآيند میزنند . صحبت چوب زدن نيست .
- راجع به اينكه مدت 50 - 60 سال كار خوب يا بد میكنيم ، چرا بايد تا
ابد نتيجه داشته باشد ، اين سؤال شده بود و جواب را اين طور داده بودند
كه میبينيم بيشتر روی عاقبت به خيری تأكيد میشود ، يعنی برای آن نتيجهای
است كه آخر ، انسان میگيرد و آن برداشتی كه بايد نسبت به زندگی داشته
باشد . بعد در آنجا اين طور ذكر شده بود كه خداوند میداند فرد صالح اگر
تا ابد زنده باشد كارهای صلاح و خوب خواهد كرد و اگر فرد فاسق تا ابد
زنده باشد فسق و فجور خواهد كرد و تقريبا به عنوان شاهد میتوان آن آيهای
را آورد كه : " « قال رب ارجعون ، لعلی اعمل صالحا »" . به آنها گفته
میشود : " « كلا انها كلمة هو قائلها »" ( 1 ) يعنی دروغ میگويد ، او
اگر برگردد همان كارها را ادامه خواهد داد . بعد روی اين املاك ، يكی از
ائمه توجيه كرده بودند كه ابدی بودن نتيجه كار خوب برای آن فرد صالح و
ابدی بودن عذاب برای آن فرد فاسق ، خلاف عدل نيست .
استاد : حساب اين نيست كه خدا میدانست كه او هميشه بد میكند . آن
چيزی كه در روايت آمده اين نيست . آنجا حساب نيت و قصد است ، يعنی
يكی در نيت و قصدش اين است كه اگر عمر ابد هم پيدا كند خوبی كند و يكی
در قصدش اين است
پاورقی : . 1 مؤمنون / 99 و . 100 |