پاورقی : . 1 فاطر / . 9 . 2 روم / . 19 . 3 روم / . 25
میگيرند و میگويند : بله بشر میميرد و هيچ آثار حيات و حركتی در او وجود
ندارد و تمام استخوانها و اعضاء و احشاء هم پوسيده میشود و از بين میرود
ولی مانعی ندارد ، چون روح هست و در موقع لزوم حلول میكند و انسان مرده
دو مرتبه زنده میشو د . وقتی اثبات قيامت روی اين حساب باشد ، همينكه
ريشه روح زده شود ، قيامت هم منتفی میشود . اين كتاب برای جوابگويی به
تودهايها و ماترياليستها در آن زمان نوشته شده بود ، كه میگوييم بسيار
خوب ، فرض میكنيم به قول شما روح وجود ندارد اما قرآن كه بر پايه قبول
روح قيامت را ثابت نكرده است . در قرآن كلمات ماب ، قيامت ، ساعت
، آخرت هست ، اما آنچه كه بيش از همه ميان ما معمول است و به صورت
كلاسيك جزء اصول دين و مذهب در كنار توحيد و نبوت و عدل و امامت آمده
معاد است كه اين كلمه اصلا در قرآن نيست و جواب اين قسمت را هيچ كس
به من نداده كه يك آيهای را در قرآن نشان بدهد كه اين آيه استدلالش اين
طور باشد : يا ايها الناس ! روح شما زنده است ، روح بقاء دارد و مردن
شما هيچ اشكالی ندارد .
در فصل آخر اين كتاب كه راجع به قيامت است ، تمام اصرار و فكر روی
اين است كه آن دلايل مادی قرآن را بياوريم . قرآن وقتی میخواهد قيامت را
به ما نشان بدهد و اثبات كند ، از پديدههای كاملا طبيعی مثال میزند : فصل
بهار و زمين و طبيعت مرده ، بارانی میآيد و شرايط مساعدی فراهم میشود و
گياهها و درختها و جنب و جوش حيات ديده میشود " « كذلك النشور » "
( 1 ) ، " « و كذلك تخرجون »" ( 2 ) شما هم اين طور خارج میشويد ، "
« اذا دعاكم دعوش من الارض »" ( 3 ) اين دعوت از زمين میشود ، نه
اينكه يك روحی بيايد و در آن برود . مطلب دومی كه روی آن پافشاری شده
اين است : قبول قيامت ابدا احتياج به كمك فرضيه روح ندارد . بنابر اين
كلا در اين كتاب روی دو مطلب اصرار شده است : يكی اينكه قرآن اثبات
قيامت را به هيچ وجه روی اثبات وجود روح و بقای روح نبرده و دلايل طبيعی
و مادی آورده است . ما هم احتياجی به استناد به فرضيه روح نداريم . در
اصطلاح عادی ، روح غير از آن است كه در قرآن آمده است ، به عنوان يك
چيزی است در مقابل جسم ، يعنی حركت و حيات بايد دو تا ماده داشته باشد
: يكی جسم و يكی هم روح ، همينكه اين روح رفت ، آن جسم هم میرود . قرآن
هر جا كه از روح صحبت كرده ، به اين معنای مصطلح صحبت نكرده است .
بنابر اين ، همان طور كه در اين كتاب نوشته شده است :
پاورقی : . 1 فاطر / . 9 . 2 روم / . 19 . 3 روم / . 25 |