شكل قانونی و دولتی ، و آن قبضها شكل اسكناس پيدا كرد . بنابراين
اسكناس نماينده يك ارزشی است حالا يا طلا يا نقره و يا چيز ديگر . به هر
حال خود اسكناس نيست كه اعتبار دارد . عينا سفته است و آن تفاوتی كه
آقای مطهری فرمودند كه اگر سفته پاره شود اعتبارش از بين نرفته ولی اگر
اسكناس مثلا بسوزد ، از بين رفته ، واقع امر اين نيست . اسكناس هم اگر
از بين برود و دولت بداند كه از بين رفته اگر اجازههای خاص داشته باشد
، حق دارد پولی به جای آن اسكناس به او بدهد ولی اين كار را نمیكند زيرا
در اين صورت در اجتماع ايجاد اختلال میشود . بنابراين هيچگاه كسی اسكناس
را مورد معامله قرار نمیدهد .
جواب : آنچه كه راجع به مكيل و موزون گفتند ، همان مطلبی بود كه ما به
طور اشاره گفتيم . فقها هيچگاه روی فلسفهها فكر نمیكنند . آنها از متون
اخبار و احاديث ، از روی ظواهر اينچنين استنباط كردهاند كه ربای معاملی
فقط در مكيل و موزون حرام است و در غير مكيل و موزون [ حرام ] نيست .
فقها حتی تعمد دارند كه در اينگونه مسائل اساسا روی فلسفهها فكر نكنند و
اگر كسی بگويد چه فرقی میكند ؟ میگويند فرق نكند ، نصوص به ما چنين گفته
و ما از نصوص پيروی میكنيم . ما گفتيم چنين استنباط میكنيم كه در
استنباط از همان نصوص اندكی مسامحه به كار رفته .
ولی مقصود از مكيل و موزون در نصوص ، جنسی است كه لا اقل در يك صنفش
میتوان صورت كلی به آن داد . اينكه گفتيد يك جنس ممكن است [ دو نوع
باشد ] مثلا دو گونه گندم داشته باشيم مورد توجه هست ولی لا اقل در يك
صنفش اينطور است يعنی
|