را بفروشد به صد هزار تومان ، آن چيزی كه منظور دو طرف هست هم خريدار و
هم فروشنده ، خانه است نه پول . حساب اين نيست كه آن شخص صد هزار
تومان پول خريده است . پول ارزش ثانوی دارد يعنی فقط جنبه عوضی دارد و
در مقابل خانه پرداخت می‏شود . آنچه كه در اين نقل و انتقال اصالت دارد
خانه است و پول اصالت ندارد و به تبع در معامله قرار می‏گيرد از جهت‏
اينكه ارزش خانه را تعيين می‏كند . در چنين مواردی آن طرفی كه آنچه می‏دهد
اصالت دارد می‏شود موجب ، و آنكه اينطور نيست و فقط ارزش را می‏پردازد
می‏شود قابل . و از همين جهت در مسئله بيمه ، در ميان فقها اين مسئله طرح‏
شده كه آيا بيمه‏گر موجب است و بيمه گزار قابل ، يا بر عكس ؟ .

آيا ايجاب و قبول برای عقد ضروری است ؟

ولی در اينجا نظر ديگری هم هست كه اين نظر نيز مورد قبول واقع شده و
آن اين است كه هيچ لزومی ندارد كه در همه عقدها ، ايجاب و قبول باشد
يعنی يك طرف حتما اصالت داشته باشد و طرف ديگر نه ، و به اصطلاح عوض‏
و معوض باشد . ممكن است كه يك معامله ، صد در صد معاوضه باشد به طوری‏
كه هر دو طرف به يك نسبت اصالت داشته باشند ، مثل معامله ميان دو كالا
. مثلا دو خانه را كه معاوضه می‏كنند ، هيچ ضرورتی ندارد كه به صورت‏
ايجاب و قبول ، و عوض و معوض باشد ، و اگر بيع باشد يك خانه را مبيع‏
قرار دهيم و خانه ديگر را ثمن . چون اساس بيع بر همين است كه يكی مثمن‏
است و ديگری ثمن . و ضرورت ندارد كه اين معاوضه تحت عنوان بيع در
بيايد كه از اين دو خانه يكی مثمن باشد و ديگری ثمن . نه ، اصلا ما اينها
را معاوضه می‏كنيم به صورتی كه داخل در باب بيع