اينكه كسی خودش را فلج كند و بعد بگويد من در مقابل اينكه خودم را فلج‏
كردم ، پولی از شما می‏گيرم . نه ، [ وقتی من كالايی را به شما نسيه‏
می‏فروشم ] از خودم سلب امكان می‏كنم و در مقابل ، به شما امكان می‏دهم .
پس مبادله است ميان امكان خودم و امكان شما . يعنی امكان خودم را به‏
شما تفويض كرده‏ام در مدت موقت . خوب ربا خوار هم واقعا وقتی پول به‏
افراد می‏دهد ، امكانی را كه در اختيار خودش هست از خود سلب می‏كند و به‏
ديگران می‏دهد . منتهی همه عمر كارش اين است . بنابراين توجيه هم‏
نمی‏تواند صحيح باشد .

نظارت بر نرخها

همچنين ايشان می‏خواستند به تعبير خودشان ليبراليسم اقتصادی يعنی آزادی‏
اقتصادی را نفی كنند . بيانی كه ايشان داشتند كه همان مسئله تثبيت نرخها
و نظارت بر نرخهاست ، هم درست است و هم درست نيست يعنی به يك نظر
درست است و به نظر ديگر درست نيست .
در مسئله آزادی نرخها يعنی اينكه يك مالك به حكم « الناس مسلطون علی‏
اموالهم » آزاد باشد كه جنس خودش را گران بفروشد يا ارزان ، آيا اينكه‏
كسی حتی در معامله نقد بی انصافی كند و گران بفروشد ، فی حد ذاته در اسلام‏
يك عمل قانونی است يا نه ؟ نمی‏گويم مشروع ، چون ممكن است يك عمل حرام‏
باشد ولی در عين حال قانونی باشد . مثلا ببينيد :
« اذا نودی للصلوه من يوم الجمعة فاسعوا الی ذكر الله و ذروا البيع ».
روز جمعه وقتی كه ندای نماز جمعه بلند می‏شود ، بشتابيد و بيع را رها كنيد
. دستور قرآن است . و اگر انسان در آن وقت