من بگوئيد پولی كه به من دادی تلف شد و از بين رفت ، خواهم گفت به من‏
مربوط نيست ، مال من نبوده ، من الان از عهده تو طلبكار هستم . به همين‏
دليل كه ضمانش بر عهده مقرض نيست ، سودش هم اگر سودی داشته باشد از
مقرض نيست . يعنی از ملك قرض دهنده خارج شده و در ملك قرض گيرنده‏
وارد شده . سودی هم اگر داشته باشد متعلق به قرض گيرنده است . پس‏
طبيعت قرض اقتضا می‏كند عقيم بودن را و اينكه اگر انسان می‏خواهد قرض‏
بدهد ، قرض الحسنه باشد . يعنی يا بايد انسان قرض ندهد و يا اگر قرض‏
می‏دهد ، قرض الحسنه باشد . اينكه من هم پولی را به حالت قرض در
بياوريم و در ذمه طرف قرار بدهم و هم از آن پول كه وجود عينی‏اش مال من
نيست سود بگيرم ، اصلا از نظر طبيعت حقوقی كاری است ظالمانه . اين هم‏
يك توجيه ديگر كه ما كرديم .

3 - پول چون ارزش قراردادی دارد نمی‏تواند سود داشته باشد .

آقای مهندس طاهری توجيه سومی دارند كه البته ديگران هم گفته‏اند .
ايشان در اينكه ربا نمی‏تواند سود طبيعی باشد ، تكيه‏شان روی ماهيت پول‏
است نه ماهيت سرمايه . آقای بهشتی تكيه‏شان روی ماهيت سرمايه است اعم‏
از اينكه سرمايه پول باشد يا كالا . می‏گويند اصلا سرمايه نمی‏تواند سود
داشته باشد . ما تكيه مان روی ماهيت قرض بود . گفتيم نوع قرض نمی‏تواند
سود داشته باشد . آقای مهندس طاهری تكيه‏شان روی ماهيت پول است كه پول‏
اساسا نمی‏تواند سود داشته باشد نه كالا . به اين معنی كه می‏گويند اساسا