نيست ؟ حقيقت اين است كه نه . اينها فقط دليل بر اين است كه ربا با
اجاره متفاوت است و به غلط ربا را اجاره پول دانسته‏اند ، زيرا در اجاره‏
منافع عين بستگی دارد به مدت احتياج و استيفاء و استفاده از عين و از
ساعتی كه از عين بی‏نيازی حاصل می‏شود ، منافع نيز قطع می‏شود ، عدم‏
استفاده از عين مساوی است با تحويل و تسليم به مالك ، ولی در ربا چون‏
عين به ذمه منتقل شده بی‏نيازی حال كافی نيست برای بريده شدن منافع ، فقط
در صورتی كه ربا دهنده سرمايه‏ای مساوی با قرض تهيه كند و تسليم مقرض‏
كند ريشه بريده می‏شود ، و الا در عين عدم احتياج مقترض به آن ، در زمان‏
عدم احتياج نيز باز بايد سود و منفعت بدهد .
اگر بگوئيد : پس اين خود عباره اخری است از اينكه سرمايه در ذمه مولد
نيست و منفعت موهوم گرفته می‏شود و الا اگر منفعت ، و منفعت واقعی بود
و مقترض از آن بهره‏مند می‏شد پس از ساعتی كه احتياجش سلب می‏شود و
درآمدش وافی به مخارجش است نبايد سود بدهد . علت اينكه باز هم بايد
سود بدهد اين است كه منفعت ، منفعت واقعی نيست ، منفعت موهوم است ،
صاحب پول منفعتی را از پول می‏گيرد كه آن منفعت وجود خارجی پيدا نكرده و
نمی‏كند . عليهذا ما می‏توانيم اين بيان را استدلالی به نحو برهان انی بر
عدم مولد بودن ثروت در ذمه غير بگيريم كما اينكه دو بيان گذشته برهانی‏
شبيه لمی بر عدم مولد بودن پول در ذمه بود .
می‏گوئيم صحت اين بيان بعيد نيست ، ولی اين بيان را شايد نتوان صد در
صد با بيان علامه طباطبائی تطبيق كرد .
خلاصه اين بيان و اين برهان اين خواهد بود كه اگر شخصی