ارزش پول نه ارزش واقعی است و نه ارزش مبادله‏ای ، و مقصودشان از
ارزش واقعی چيزهايی است كه برای زندگی انسان ضروری است ولی قابل‏
مالكيت و مبادله نيستند ، مثل هوا و نور . اينها را می‏گويند دارای ارزش‏
واقعی است . و مقصودشان از ارزش مبادله‏ای ، اشيائی است كه برای انسان‏
مفيد است و قابل مالكيت و نقل و انتقال می‏باشد و دست انسان در تهيه آن‏
به كار افتاده ، مثل همه كالاهای ساخته شده ، ولی پول را می‏گويند نه ارزش‏
واقعی دارد و نه ارزش مبادله‏ای . يك امر قراردادی است ، يك ارزش‏
قراردادی برای آن قائل شده‏اند برای تسهيل مبادلات . شايد قديم‏ترين بيانی‏
كه در همين زمينه به اين شكل ابراز شده متعلق به غزالی است كه در تفسير
الميزان هم از او نقل شده . اساسا بشر احتياج داشته به مبادله ميان كالای‏
زائد بر احتياجش كه توليد كرده و كالای مورد احتياجش كه در دست ديگران‏
بوده . مثلا گندم دارد و پارچه می‏خواهد . ناگزير بايد گندم با پارچه‏
مبادله شود . اما اگر هميشه توليد كننده گندم و توليد كننده پارچه‏
بخواهند همديگر را پيدا كنند كه هر يك به كالای ديگری احتياج داشته باشد
مواجه با مشكلاتی خواهند شد . برای رفع اين مشكلات بعدها كه جامعه اندكی‏
تكامل پيدا كرد ، چيزی را پيدا كردند كه واسط و رابط باشد و به آن ارزش‏
دادند برای اينكه مبادلات را آسان كند ، و آن پول است . [ آقای مهندس‏
طاهری ] می‏گويند پول از آن جهت كه پول است ، در واقع سرمايه نيست ،
يك امر قراردادی است و امر قراردادی نمی‏تواند سود داشته باشد . حالا اگر
لازم باشد عبارت خود ايشان را می‏خوانم كه جامعتر باشد .