نوشت . ابتدا هم برد مشهد به آقای ميلانی داد . آقای ميلانی هم آنرا تأييد
كردند . بعد هم آقای خوئی و ديگران با اندك تغييرات و تصرفی همان را
تأييد كردند و اين در واقع تأييد همين عملی است كه در بانك صورت
میگيرد ، منتهی با تغيير ظاهر دادن و تغيير شكل دادن . ما بايد اول اساسا
اين راه حل را بررسی كنيم كه آيا از نظر همان تغيير شكل و صورت دادن ،
درست است يا نه ؟ مطلب ديگر ، راه حل ديگری است كه ظاهرا شما ( آقای
مهندس بازرگان ) دنبال آن بوديد و بايد هم دنبال آن بود و آن اين است
كه در اينجا يك نيازی وجود دارد كه تاجر احتياج دارد به يك نوع
كارگشائی . تاجر طلبهای نسيهای دارد كه حاضر است از مقداری از طلبهای
خودش صرف نظر كند به شرط اينكه پول نقدی در اختيار او قرار بگيرد .
بايد ببينيم آيا میتوانيم با يك كار ديگری اين نياز را رفع كنيم يا مثلا
يك مؤسسهای به وجود بياوريم كه همين كار را برای تاجر انجام دهد بدون
اينكه ماهيت واقعی آن همين ماهيتی باشد كه بانكها انجام میدهند ؟
حالا من آن قسمت از رساله آقای خسروشاهی را كه به اينجا مربوط است
عرض میكنم كه چه راه حلی میخواهند برايش پيدا كنند . برای اينكه اين
مطلب روشن بشود مقدماتی ذكر كردهاند و ما هم توضيحاتی درباره آن میدهيم
. بعضی مقدماتش خيلی واضح است . گفتهاند : " در يك معامله ، عوضين هر
دو بايد ماليت داشته باشند " . شكی نيست كه اگر چيزی ماليت نداشته
باشد قابل خريد و فروش نيست . مثل اينكه انسان چيزی را بفروشد مثلا به
يك مقدار هوا هوا عرفا ماليت ندارد يا يك چيزهائی كه هيچ فايدهای برای
بشر
|