اين نيست كه مبادله واقعی ميان كالاهای مورد احتياج صورت گيرد . معاوضه‏
يك شی‏ء به همجنس خودش مبادله واقعی نيست بلكه فقط همان اضافه گرفتن‏
است . حقيقت بيع ، مبادله احتياجات است ، و حقيقت ربا اضافه گرفتن‏
است ، و اگر معامله مثل به مثل بشود ولو به صيغه " بعت " و "
اشتريت " باز همان اضافه گرفتن است نه مبادله . ضمنا معلوم می‏شود كه‏
اسلام ماهيت بيع را به صيغه و لفظ و " بعت " و " اشتريت " نمی‏داند
، به مبادله واقعی دو جنس مختلف می‏داند . اصلا بايد ديد در همه روايات‏
، معامله مثل به مثل به نام بيع ناميده شده يا ربا ؟ قابل توجه است .
بعيد نيست كه در جامعه‏های ابتدائی فرق قرض و بيع مشخص نبوده و پول‏
هم در كار نبوده و فقط جنس را می‏داده‏اند كه در مقابل پس از مدتی همان‏
جنس را به مقداری اضافه بگيرند .
در صفحه . . . به پيروی از كتاب " اسلام و مالكيت " می‏گويد : اشياء
گاهی دارای ارزش واقعی هستند مثل آب ، هوا ، نور ، و گاهی [ دارای ]
ارزش مبادله‏ای ، و پول فاقد هر دو ارزش است .
حقيقت اين است كه هوا و نور فاقد ارزشند ، كالاها دارای ارزش واقعی‏
هستند و پول دارای ارزش مبادله‏ای .
توجيهی برای نسيه كرده‏اند كه ربا نيست زيرا مبادله مثلين نيست و پول‏
زيادتر از قيمت واقعی برای اين است كه در حقيقت چون هنوز ثمن پرداخت‏
نشده عملا مبادله نيست ولی قانونا هست .