بيع دين
مسئله ديگر اين است كه آيا معامله بيع دين جايز است يا هميشه بايد بيع عين باشد ؟ يك وقت من عين كالا را مثلا يك ضبط صوت را میفروشم و يك وقت دين را ، مثلا از شما يك خروار گندم طلبكار هستم . اين گندم وجود عينی ندارد فقط وجود ذمهای دارد . اين گندم را كه طلب دارم به شخص ثالثی میفروشم . مانعی ندارد كه انسان دين خودش را بفروشد . منتهی میگويند دين به دين نبايد فروخته شود . دين را به عين بايد فروخت . يعنی اگر بگويم گندمی را كه من از كسی طلبكار هستم میفروشم به پولی كه شما از شخص چهارمی طلب داريد ، در اين صورت مبادله ميان دينها صورت گرفته و اين را فقه منع كرده است . عجالتا بحث ما كه به سفته مربوط میشود در باب معامله دين به عين است و دانستيم كه بيع دين اشكال ندارد . نتيجه اين میشود كه در سفتهها مخصوصا سفتههای حقيقی كه طلبكار به موجب سفته مثلا هزارتومان شش ماهه طلبكار است ، اين طلب هزار تومان دين است و اسكناس نه طلا و نقره ( چون طلا و نقره ، مكيل و موزون است . در آنجا اشكال میكنند . ) . با توجه به اين