نوبه خود ، از دو نوع بينش درباره تحولات و انقلابات تاريخی ناشی می‏شود
. از اين رو لازم است اندكی درباره دگرگونيها و تحولات تاريخی به بررسی‏
بپردازيم .

شخصيت و طبيعت جامعه

آيا تحولات تاريخی يك سلسله امور تصادفی و اتفاقی است يا يك سلسله‏
امور طبيعی ؟ اگر چه درطبيعت تصادف واقعی ، يعنی بروز و حدوث پديده‏ای‏
بدون علت و خالی از ضرورت وجود ندارد ، ولی به صورت نسبی قطعا وجود
دارد .
ما اگر يك روز صبح از خانه بيرون بياييم و دوستی را كه سالها است او
را نديده‏ايم در همان لحظه در حال عبور از مقابل خانه ملاقات نمائيم ، اين‏
ملاقات را امری " تصادفی " تلقی می‏كنيم ، چرا ؟ برای اينكه لازمه طبيعت‏
كلی بيرون رفتن از خانه چنين ملاقاتی نيست ، والا بايد همه روزه چنين‏
ملاقاتی دست ميداد ، ولی لازمه اين فرد خاص از بيرون رفتن ، يعنی بيرون‏
رفتن در اين زمان معين و با اين مشخصات معين ، چنين ملاقاتی هست و لزوما
بر آن مترتب ميگردد .
ما هنگامی كه معلولی را با طبيعت كلی يك علت بسنجيم و آن را لازمه آن‏
طبيعت به طور كلی و عام و شامل