پاورقی : . 1 ماركس و ماركسيسم ، ص . 22
بدون اختلاف طبقاتی كه سنتز خواهد بود گرد هم خواهد آورد . " (1)
تا اينجا مكانيسم انديشه بود . مكانيسم انديشه همان منطق ديالكتيك بود
، همان منطقی كه داشت بيان میكرد . حال به " مكانيسم عمل " بپردازيم .
- " روش هگل عنصر ديگری نيز برای اين كار فراهم میآورد . جدل كه بيان
روانی خصلت پرتحرك آلمانی است ، عميقا يك فلسفه قدرت به شمار میرود
. جدل ، انديشه را برمیانگيزد و به عمل ترغيب میكند زيرا گويی همه رازها
را آشكار ساخته است . جدل ، روح را لابلای پيشامدها میبرد و میتوان گفت
تاريخ را در اختيار انسان قرار میدهد ، زيرا از ديدگاه جدل ، تاريخ شامل
يك رشته نيرو و ضد نيروست كه با تحريك آنها میتوان حركتش را تسريع
كرد . اصل منفی به زندگی حركت میبخشد . اما اين فلسفه قدرت پس از
رسيدن به اين مرحله مستقيما به تجليل و تكريم از مبارزه منتهی میشود .
قبلا هراكليت - كه پدر جدل محسوب میشود - اين جمله ناشاد معروف را برای
ما باقی گذاشته بود كه " جنگ ، مادر همه است " . اما فيلسوف برلينی
است كه عاقبت فرمول آشتیناپذيری در مدح جنگ ارائه میدهد : " به هنگام
صلح . . . انسانها زار و نزار میشوند . مرگ در چنين هنگامی است . . .
دولت برای تصديق فرديت خود بايد يك دشمن به وجود آورد . . . خلقها در
نتيجه جنگ قويتر میشوند . . . و غيره " . چه جای شگفتی است كه استفاده
از اين طريقه فكری توسط ماركس در زمينه اجتماعی به آئين مبارزه طبقاتی و
انقلاب حاد منجر شود . اين موضوع دورتر مورد بررسی قرار خواهد گرفت .
پس معلوم شد ماركس - و هنگامی كه اين نام را را مینويسيم انگلس نيز
منظور است - نه تنها روش تفكر خود را مديون هگل است ، بلكه به عنوان
يك روشنفكر اهل عمل ، انديشه مربوط به اعمال خويش را نيز از او دارد .
اما در حالی كه حكمت جدل ، هگل را به محافظهكاری سياسی میكشاند ، مريدش
را به كمونيسم سوق میداد و ماركس طبقه برگزيده پرولتر را جايگزين ملت
برگزيده پروس میكرد . علت اين بود كه ماركس ضمن وفاداری
پاورقی : . 1 ماركس و ماركسيسم ، ص . 22 |