. 2 تكامل
تكيهگاه ديگرشان مساله تكامل است . اين هم تقريبا به همينجا برمیگردد ، با اينپاورقی : . 1 حجر / . 29
اين يك راهی است كه اينها برای توجيه اخلاق از يك طرف(چون يك بنبستی
است)و فرار از پوچیگرايی از طرف ديگر [ پيدا كردهاند ، گفتهاند ] ما
الان دو مشكل داريم . يك مشكل اين است كه يك موج پوچیگرايی در ميان نسل
جوان پيدا شده است . بعد از ضعيفشدن دين و مذهب اين موج پوچیگرايی
پيدا شده ، آيا میشود فلسفهای به وجود آورد كه بدون بازگشت به مذهب
بتواند با پوچیگرايی مبارزه كند ؟ اين يك راه حلی است كه برای خودشان
فكر كردهاند . گذشته از مساله پوچیگرايی برای جوانهای روگردانده از مذهب
، خود جامعه به هر حال نيازمند به يك توجيه برای اخلاق است يعنی نيازمند
به يك فلسفه برای اخلاق است . مذهب ، خود فلسفهای دارد برای اخلاق و
فلسفه هست ، نه خود مذهب ، نه به آن معنايی كه اغلب اينها میگويند كه
مثلا اميد به ثواب و ترس از عقاب ، فلسفه اخلاق است ، نه ، اميد به
ثواب و ترس از عقاب فلسفه اخلاق نيست ، بلكه اساسا اعتقاد به وجود
متعالی خداوند و اعتقاد به وجود متعالی انسان و " و نفخت فيه من روحی
" (1)ملاك فلسفه اخلاق است .
اينها میخواهند بدون آن كه رجوع به مذهب كرده باشند و بدون اين كه به
مساله پوچیگرايی جوانها كاری داشته باشند [ فلسفهای برای اخلاق بسازند . ]
به هر حال جامعه نيازمند به يك فلسفه اخلاق است ، يك اخلاقی كه بتوان
برايش فلسفهای درست كرد كه وقتی به فرد میگوييم راستی ، ولو اين كه نفع
تودر دروغ باشد ، بتواند به آن پايبند باشد . امانت ، ولو نفعت در
خيانت باشد ، بتواند وجدانش به آن پايبند باشد . شجاعت ، ولو منجر به
كشته شدن بشود ، بتواند به آن پايبند باشد . عفت ، ولو بر خلاف شهوت
شكم و دامن و امثال اينهاست ، بتواند به آن پايبند باشد . همينطور ايثار
، ازخودگذشتگی ، فداكاری ، همه اينها . فكر كردند با اين فلسفه میتوانند
برای اخلاق هم يك توجيه و يك تكيهگاهی درست كرده باشند . اين يكی ، كه
راه انسانگرايی [ بود . ]
. 2 تكامل تكيهگاه ديگرشان مساله تكامل است . اين هم تقريبا به همينجا برمیگردد ، با اينپاورقی : . 1 حجر / . 29 |