توجيه جهان از راه دليل و نه عليت در فلسفه هگل
يك نكتهای كه حتی اين كتاب هم اين را ذكر نكرده ولی نكته خيلی دقيقی استپاورقی : . 1 همان . [ مطالب داخل پرانتز از استاد است . ]
داروين اعلام كرد ، اين هم يك مايه ديگری برای تحولگرايی ماركس و تاييدی
برای مكتب اينها بود .
بعد میگويد :
" ماديگرايی و تحول : آورده داروين و انگلس .
پس منظور از اين ماديگرايی جدلی و تحولگرا كه لنين و جانشينان وی به
حق آن را يكی از نكات اصلی مكتب ماركس دانستهاند(يعنی همان ماترياليسم
ديالكتيك)چيست ؟ اساسا اين كه جدل هگل كه در زمينه پندارهها قرار
داشت(يعنی آن يك ديالكتيك ايدهآليستی بود)بايد به زمينه تحول موجودات
و انواع منتقل شود(يعنی جنبه مادی به خودش بگيرد ) . بدين ترتيب تمامی
عالم چون مادهای جلوه میكند كه در حال " شدن جاودانی " است همچون يك
" تناسل خودرو " ی عظيمی كه البته مسالمتآميز نيست ، بلكه ناشی از
فعل و انفعالات درونی مرگ و تجديد حيات ، آنتیتز و سنتز ، مبارزات و
انتخاب تدريجی انواع است كه رفتهرفته انسان و شعور از آن ظهور میكند .
در چنين نمايی است كه كمونيسم در تاريخ جهان جای میگيرد . در ضميمه دوم
، شماره 7 ، به متنی از انگلس میتوان دسترسی يافت كه اگرچه چندان
معروف نيست ليكن در اين مورد بسيار گوياست . حال اين توضيح باقی است
كه چرا و چگونه اين دگرديسی عظيم در جهت خوشبينانه يك صعود دائمی
انجام میشود . " (1)
اين مكتب ماترياليسم ديالكتيك بر اصل اصالت ماده كه ماترياليسم است
كه آن جنبه فلسفی يعنی هسته فلسفی اين فكر است و [ بر ] طرز تفكر
ديالكتيكی يعنی بر اصل حركت و اصل تضاد [ استوار است . ] ايندو دو اصل
اولی اين مكتب است . در اينجا توضيحی بايد بدهم ، بعد هم باز به آن
خواهيم رسيد ، قبلا هم گفتهام .
توجيه جهان از راه دليل و نه عليت در فلسفه هگل يك نكتهای كه حتی اين كتاب هم اين را ذكر نكرده ولی نكته خيلی دقيقی استپاورقی : . 1 همان . [ مطالب داخل پرانتز از استاد است . ] |