قياس بكنيم . " كار پاكان را قياس از خود مگير " يعنی خودت را
مقياس پاكان قرار نده . اين حرف درستی است . ولی اين شعر را ما اغلب
میخوانيم و میگوييم : ديگران را مقياس خودت قرار نده ، يعنی توچه فكر
میكنی كه من مانند پيغمبر بشوم ( يعنی از پيغمبر پيروی كنم ) مانند و
پيرو علی باشم .
اين است كه میگويم اين شعر در ميان ما گمراه كننده شده . همان طور كه
قرآن را برداشتيم به طاقچه بالا گذاشتيم و به طاق آسمان كوبيديم ، سيره
انبياء و اولياء و مخصوصا سيره پيغمبر اكرم و ائمه معصومين را هم
برداشتيم به طاق آسمان كوبيديم ، گفتيم : او كه پيغمبر است ، حضرت زهرا
هم كه ديگر حضرت زهرا است ، اميرالمؤمنين هم كه حضرت اميرالمؤمنين
است ، امام حسين هم كه امام حسين است ، نتيجهاش اين است كه اگر يك
عمر برای ما تاريخ پيغمبر بگويند ، برای ما درس نيست ، و مثل اين است
كه مثلا بگويند فرشتگان در عالم بالا چنين كردند . خوب فرشتگان كردند به
ما چه مربوط . يك عمر اگر بيايند درباره علی حرف بزنند ، اصلا ككمان
نمیگزد ، میگوييم علی كه نمیشود مقياس ما قرار بگيرد . يك عمر برای ما
از امام حسين هم بايد يك قدم برداشت ، چون
" كار پاكان را قياس از خود مگير " .
|
يعنی اين منبع شناخت را هم از ما گرفتند . در صورتی كه اگر اينجور میبود
، خدا بجای پيغمبر فرشته میفرستاد . پيغمبر يعنی انسان كامل ، علی يعنی
انسان كامل ، حسين يعنی انسان كامل ، زهرا يعنی انسان كامل، يعنی مشخصات
بشريت را دارند با كمال عالی مافوق ملكی ، يعنی مانند يك بشر گرسنه
میشوند غذا