از آن پيروی می‏كرد . آنچه كه علی ( ع ) را از سياستمداران ديگر جهان‏
البته به استثنای امثال پيغمبر اكرم متمايز می‏كند اين است كه او از اصل‏
غدر و خيانت در روش پيروی نمی‏كند ولو به قيمت اينكه آنچه دارد و حتی‏
خلافت از دستش برود . چرا ؟ چون می‏گويد اساسا من پاسدار اين اصولم ،
فلسفه خلافت من پاسداری اين اصول انسانی است ، پاسداری صداقت است ،
پاسداری امانت است ، پاسداری وفاست ، پاسداری درستی است ، و من‏
خليفه‏ام برای اينها . آن وقت چطور ممكن است كه من اينها را فدای خلافت‏
كنم ؟ ! خلافت من برای اينهاست ، چطور می‏شود من اينها را فدای خلافت‏
بكنم ؟ ! نه تنها خودش چنين است ، در فرمانی كه به مالك اشتر نوشته‏
است نيز به اين فلسفه تصريح می‏كند . به مالك اشتر می‏گويد : مالك ! با
هر كسی پيمان بستی ولو با كافر حربی ، مبادا پيمان خودت را نقض بكنی .
مادامی كه آنها سر پيمان خودشان هستند تو نيز باش . البته وقتی آنها
نقض كردند ديگر پيمانی وجود ندارد . ( قرآن هم می‏گويد : « فما استقاموا
لكم فاستقيموا لهم »( 1 ) . در مورد مشركين و بت پرستهاست كه با
پيغمبر پيمان بسته بودند : مادامی كه آنها به عهد خودشان وفادار هستند
شما هم وفادار باشيد و آن را نشكنيد . اما اگر آنها شكستند ، شما نيز
بشكنيد ) . می‏فرمايد : مالك ! هرگز عهد و پيمانی را كه می‏بندی ، با هر
كه ببندی ، با دشمن خونی خودت . با كفار ، با مشركين ، با دشمنان اسلام ،
آن را نقض نكن . بعد تصريح می‏كند ، می‏فرمايد : برای اينكه اصلا زندگی بشر
براساس اينهاست . اگر اينها شكسته بشود و

پاورقی :
. 1 سوره توبه ، آيه . 7