خشن ، مردم از او می‏ترسيدند ، عبوس ( مثل مقدسهای ما ) و خشن كه ابن‏
عباس می‏گفت فلان مسئله را تا عمر زنده بود جرأت نكردم طرح كنم و گفتم :
درش عمر اهيب من سيف حجاج تازيانه عمر هيبتش از شمشير حجاج بيشتر است‏
. چرا بايد اينجور باشد ؟ ! علی در مسائل شخصی خوشخو و خنده‏رو بود و مزاح‏
می‏كرد ولی در مسائل اصولی انعطاف ناپذير بود . برادرش عقيل چ ند روز
بچه‏هايش را مخصوصا گرسنه نگه می‏دارد ، می‏خواهد صحنه بسازد ، آنچنان اين‏
طفلكها را گرسنگی می‏دهد كه چهره آنها از گرسنگی تيره می‏شود كالعظلم ( 1 )
بعد علی را دعوت می‏كند و به او می‏گويد اين بچه‏های گرسنه برادرت را ببين‏
، قرض دارم ، گرسنه هستم ، چيزی ندارم ، به من كمك كن . می‏فرمايد : "
بسيار خوب ، از حقوق خودم از بيت المال به تو می‏دهم " . برادر جان !
همه حقوق تو چه هست ؟ ! چقدرش خرج تو بشود و چقدرش به من برسد ؟ !
دستور بده از بيت المال بدهند . علی ( ع ) دستور می‏دهد آهنی را داغ و
قرمز می‏كنند و جلوی عقيل كه كور بود می‏گذارند و می‏فرمايد : برادر ! بردار
. عقيل خيال كرد كيسه پول است . تا دستش را دراز كرد سوخت . خود عقيل‏
می‏گويد مثل يك گاو ناله كردم . تا ناله كرد فرمود :
« ثكلتك الثواكل يا عقيل اتئن من حديدش احميها انسانها للعبه و تجرنی‏
الی نار سجرها جبارها لغضبه » ( 2 ) .

پاورقی :
. 1 [ مانند نيل ] .
. 2 نهج البلاغه ، خطبه . 215 [ عقيل ! داغديدگان به عزايت بنشينند !
آيا از آهنی كه يك انسان از روی بازی و شوخی داغ نموده فرياد می‏كنی ، و
مرا به سوی آتشی می‏كشی كه خداوند جبار از روی خشم خود آنرا برافروخته‏
است ؟ ! ] .