چه در خارج عربستان ، چه در آسيا ، چه در آفريقا و چه در جاهای ديگر .
اين مسئله مطرح است كه چرا اسلام اين اندازه سريع پيشروی كرد ؟ حتی‏
لامارتين شاعر معروف فرانسوی می‏گويد : اگر سه چيز را در نظر بگيريم احدی‏
به پايه پيغمبر اسلام نمی‏رسد . يكی فقدان وسائل مادی : مردی ظهور می‏كند و
دعوتی می‏كند در حالی كه هيچ نيرو و قدرتی ندارد و حتی نزديكترين افرادش‏
و خاندان خودش با او به دشمنی بر می‏خيزند ، تك ظهور می‏كند ، هيچ همكار
و همدستی ندارد ، از خودش شروع می‏شود ، همسرش به او ايمان می‏آورد ،
طفلی كه در خانه هست و پسر عموی اوست علی ( ع ) ايمان می‏آورد ، تدريجا
افراد ديگر ايمان می‏آورند آن هم در چه سختيها و مشقتها ! و ديگر ، سرعت‏
پيشرفت يا عامل زمان ، و سوم بزرگی هدف . اگر اهميت هدف را با فقدان‏
وسائل و با سرعتی كه با اين فقدان وسائل به آن هدف رسيده است در نظر
بگيريم ، پيغمبر اسلام به گفته لامارتين و درست می‏گويد در دنيا شبيه و
نظير ندارد . مسيحيت اگر در دنيا نفوذ و پيشرفتی پيدا كرد ، بعد از چند
صد سال كه از رفع مسيح گذشته بود تا اندازه‏ای در جهان جايی برای خود پيدا
كرد . راجع به علل پيشرفت سريع اسلام ، ما به تناسب بحث خودمان كه بحث‏
در سيره نبوی است سخن می‏گوييم . قرآن اين مطلب را توضيح داده است و
تاريخ هم همين مطلب را به وضوح تأييد می‏كند كه يكی از آن علل و عوامل "
سيره نبوی " و روش پيغمبر اكرم يعنی خلق و خوی و رفتار و طرز دعوت و
تبليغ پيغمبر اكرم است . البته علل ديگری هم در كار است . خود قرآن كه‏
معجزه پيغمبر است ، آن زيبائی قرآن ، آن عمق قرآن ، آن شورانگيزی قرآن ،
آن جاذبه قرآن ، بدون شك عامل