می‏گويند از تاريخ ميلاد حضرت مسيح 1975 سال گذشته است . يك حرف‏
قراردادی است نه حقيقی . اگر ما می‏گوييم از هجرت پيغمبر ما 1395 سال‏
قمری و 1354 سال شمسی گذشته است به اصطلاح مولای درزش نمی‏رود ، اما اينكه‏
از ميلاد مسيح 1975 سال گذشته باشد يك حرف قراردادی است و تاريخ آن را
هيچ تأييد نمی‏كند . احتمال هست دويست سيصد سال بعد از اين تاريخ بوده و
احتمال می‏رود دويست سيصد سال بعد از تاريخ بوده است ، و عده‏ای از
مسيحيهای جغرافيايی نه مسيحی‏ای كه ايمانی هم به مسيح داشته باشد اساسا
می‏گويند آيا مسيحی در دنيا وجود داشته ، يا مسيح يك شخصيت افسانه‏ای‏
است و او را ساخته‏اند ؟ اصلا در وجود مسيح شك می‏كنند . البته اين حرف‏
از نظر ما چرند است . قرآن [ وجود مسيح را ] تأييد كرده ، و ما از آن‏
جهت كه به قرآن ايمان داريم ، در اين مطلب شك نداريم . [ همچنين اينكه‏
] حواريين عيسی چه كسانی بودند ؟ انجيل در چه تاريخی و چند صد سال بعد از
عيسای مسيح به صورت كتاب در آمد ؟ چند انجيل بود ؟ اينها همه مخدوش‏
است ، ولی برای ما مسلمين ، اين منبع ، چه منبع گفتار و چه منبع رفتار
پيغمبر اكرم به صورت دو منبع بسيار مسلم و تا شعاع بسيار زيادی قطعی نه‏
فقط ظنی قابل اعتماد وجود دارد . اين مطلبی بود كه در مقدمه اين بحث‏
خواستم عرض بكنم .
حال آنچه ما موظفيم از وجود پيغمبر اكرم استفاده بكنيم ، هم در گفتار
است و هم در رفتار ، هم در قول است و هم در فعل يعنی سخنان پيغمبر برای‏
ما راهنما و سند است و بايد از آن بهره بگيريم ، و همچنين فعل و رفتار
پيغمبر . در اينجا بايد توضيحی برای