نبوت در ميان انديشههای اسلامی رسم كند و پايهها و اركان آن را ارائه
دهد .
معلوم شد انديشه ختم نبوت بر اين پايه است كه اولا مايه دين در سرشت
بشر نهاده شده است ، سرشت همه انسانها يكی است ، سير تكاملی بشر يك
سير هدفدار و بر روی يك خط مشخص و مستقيم است ، از اين رو حقيقت دين
كه بيان كننده خواستهای فطرت و راهنمای بشر به راه راست است يكی بيش
نيست .
ثانيا يك طرح به شرط فطری بودن ، جامع بودن ، كلی بودن و به شرط
مصونيت از تحريف و تبديل و به شرط حسن تشخيص و تطبيق در مرحله اجرا
میتواند برای هميشه رهنمون و مفيد و ما در طرحها و برنامهها و قوانين
جزئی بی نهايت واقع گردد . مباحث آينده بهتر اين مطلب را روشن خواهد
كرد . اكنون به بررسی و پاسخ پرسشهايی كه در آغاز گفتار اشاره شد
میپردازيم .
دروازههای آسمان
اولين پرسشی كه انديشه ختم نبوت به وجود میآورد درباره رابطه انسان با
جهان غيب است . چطور میشود كه انسان اوليه با همه بدويت و بساطت ، از
طريق وحی و الهام با جهان غيب ارتباط پيدا كرده و دروازههای آسمان به
روی او باز بوده است ، اما بشر پيشرفته كمال يافته بعدی از اين موهبت
محروم و درهای آسمان به رويش بسته شده است ؟ آيا واقعا استعدادهای
معنوی و روحی بشر كاهش يافته و بشريت از اين نظر تنزل كرده است ؟
اين شبهه از اين پندار پديد آمده كه ارتباط و اتصال معنوی