خداوند بندگانی دارد كه پيامبر نيستند ، اما پيامبری بر آنها رشك‏
می‏برد .
از نظر شيعيان كه به مقام امامت و ولايت باطنی ائمه اطهار ( عليهم‏
السلام ) قائل‏اند بدون آنكه آنها را نبی بدانند ، مطلب كاملا حل شده است‏
. عرفای اسلامی در قالب اصطلاحات عرفانی مراتب سير و سلوك معنوی را به‏
چهار مرحله تقسيم كرده‏اند ، ما به خاطر پرهيز از اطاله كلام فقط به دو
مرحله از آن اشاره می‏كنيم :
الف . سفر از خلق به حق
ب . سفر از حق به خلق
سفر از خلق به حق مخصوص پيامبران نيست ، بلكه پيامبران مبعوث شده‏اند
كه بشر را در اين سفر مدد نمايند . آنچه مخصوص پيامبران است سفر از حق‏
به خلق است ، يعنی ماموريت برای ارشاد و هدايت و دستگيری خلق .
پيامبری بازگشت به كثرت است برای سوق دادن به وحدت .
صدرالمتالهين در صفحه 13 مفاتيح الغيب می‏گويد :
" وحی يعنی نزول فرشته بر گوش و بر دل به منظور ماموريت و پيامبری‏
هر چند منقطع شده است و ديگر فرشته‏ای بر كسی نازل نمی‏شود و او را مامور
اجرای فرمانی نمی‏نمايد ، زيرا به حكم " « اكملت لكم دينكم »" ، آنچه‏
از اين راه بايد به بشر

پاورقی :
>
" رواه المعتبرون من اهل الحديث فی طريقتنا و طريقه غيرنا " يعنی‏
اين حديث را محدثين معتبر شيعه و سنی روايت كرده‏اند . و نيز رجوع شود
به آخرين فصل كتاب الشواهد الربوبيه .