آن چيزهائيكه بعناوين ديگری گرفته ميشود ، بعنوان مثال خراج يا مقاسمه يا
مالياتيكه دولت اسلامی بر طبق مصالح اسلامی وضع ميكند بايد مردم بدهند و
اگر ندهند قهرا دولت اسلامی مختل می‏ماند هيچ دولتی نيست كه بودجه نداشته‏
باشد و قسمتی يا تمام بودجه خود را به شكلی از مردم نگيرد . دولت بودجه‏
ميخواهد بودجه هم بايد از همين مالياتهای مستقيم يا غير مستقيم وصول شود
. و ثانيا مردم بايد تعهداتی از نظر سربازی و فداكاری در برابر دولت‏
داشته باشند . ممكن است خطری پيش بيايد افراد همين مردم بايد بدفاع‏
بپردازند . اهل كتاب اگر در ظل دولت اسلامی بسر ببرند نه موظفند كه آن‏
مالياتهای اسلامی را بپردازند و نه موظفند كه در جهادها شركت كنند با
اينكه منفعت جهاد عايد حال آنها ميشود ، بنابر اين وقتيكه دولت اسلامی‏
امنيت مردمی را تأمين ميكند و آنها را تحت حمايت خودش قرار ميدهد چه‏
مردم خودش باشد چه غير خودش يك چيزی هم از مردم ميخواهد مالی يا غير
مالی ، از اهل كتاب بجای زكوه و غير زكوه از خراج و مقاسمات ، جزيه‏
ميخواهد و حتی بجای سربازی هم جزيه ميخواهد و لهذا در صدر اسلام اين چنين‏
بوده است هر وقت اهل كتاب داوطلب ميشدند كه بيايند در صفهای مسلمين‏
بنفع مسلمين بجنگند مسلمين جزيه را برميداشتند و ميگفتند ما اين جزيه را
از شما ميگيريم بدليل اينكه شما سرباز نميدهيد حالا كه شما سرباز ميدهيد
ما حق نداريم از شما جزيه بگيريم . در تفسير المنار شواهد تاريخی بسياری‏
از كتب مختلف تاريخ آمده است كه مسلمين صدر اسلام جزيه را بجای سربازی‏
ميگرفتند ، باهل كتاب ميگفتند شما كه حالا در ظل دولت ما زندگی ميكنيد و
ما از شما حمايت ميكنيم ولی شما بما سرباز نميدهيد ( مسلمين هم از آنها
سرباز قبول نميكردند )