پاورقی : . 1 حج / . 46 . 2 انبياء / . 22 . 3 مؤمنون / . 91
« ا فلم يسيروا فی الارض فتكون لهم قلوب يعقلون بها او اذان يسمعون
بها »( 1 ) .
آيا در زمين سير نمیكنند ( آثار گذشتگان را در زمين مطالعه نمیكنند )
تا دلهايی بيابند كه با آن بينديشند و گوشهايی بيابند كه با آنها بشنوند
؟
و همچنين عقل و مبادی فطری عقلی را معتبر میشناسد و در استدلالهای خود
به آنها تكيه میكند :
« لو كان فيهما الهة الا الله لفسدتا »( 2 )
بگو اگر در ايندو ( آسمان و زمين = همه هستی ) خدايانی ديگر جز الله
میبود ، اين نظام موجود نبود و تباه شده بود ( برهان تمانع ) .
و يا میگويد :
« ما اتخذ الله من ولد و ما كان معه من اله اذا لذهب كل اله بما خلق و
لعلی بعضهم علی بعض سبحان الله عما يصفون »( 3 ) .
خدا فرزند نگرفته و با او هرگز خدايانی ديگر نبوده ، كه اگر چنين بود
هر خدايی مخلوقات خويش را با خود به سويی میبرد و برخی بر برخی ديگر
برتری میيافتند خدا منزه است از آنچه اينان توصيف میكنند ( برهان
هماهنگی و وحدت جهتی نظام ) .
و همچنين قرآن قلب و دل را كانون يك سلسله الهامات و القائات الهی
میداند هر انسانی به هر اندازه كه در پاك نگه داشتن و به سوی او كردن و
تغذيه معنوی كردن اين كانون از طريق توجه در
پاورقی : . 1 حج / . 46 . 2 انبياء / . 22 . 3 مؤمنون / . 91 |