خداوند آگاه نهان است ، هيچ كس را بر نهان خود آگاه نمی‏سازد مگر
فرستاده ای مورد رضايت .
قطعا رسول اكرم يكی از آن فرستادگان مورد رضايت است .
از همه اينها گذشته ، قرآن در آيات فراوانی معجزات رسولان را ذكر كرده‏
است معجزات ابراهيم ، موسی ، عيسی با اين حال ، چگونه ممكن است وقتی‏
كه از پيامبر اكرم معجزه بخواهند همچنانكه از رسولان گذشته معجزه خواستند
و آنها اجابت كردند پيغمبر بگويد : " سبحان الله ! من بشر رسولی بيش‏
نيستم " ؟ آيا آنها حق نداشتند بگويند آيا پيامبران گذشته كه تو خود
معجزات آنها را با اين همه آب و تاب نقل می‏كنی ، بشر نبودند يا رسول‏
نبودند ؟ آيا ممكن است چنين تناقض صريحی در قرآن وجود داشته باشد ؟ آيا
ممكن است مشركان متوجه چنين تناقضی نشده باشند ؟
اگر اين منطق روشنفكری صحيح باشد ، پيغمبر به جای اينكه بگويد : "
سبحان الله ! من بشر رسولی بيش نيستم " ، بايست می‏گفت : سبحان الله‏
من خاتم رسولان ، من از قاعده رسولان ديگر مستثنی هستم ، از من آنچه از
ساير رسولان می‏خواستند نخواهيد ، نه اينكه بگويد من رسولی هستم مانند ساير
رسولان .
پس معلوم می‏شود آنچه مشركان از پيغمبر می‏خواستند معجزه ، يعنی آيت و
بينه به منظور كشف حقيقت كه حقيقت جويان حق دارند از مدعيان پيامبری‏
بخواهند ، نبوده است ، چيزی بوده كه شان پيغمبران عموما اين نبوده كه به‏
چنين درخواستهايی پاسخ بگويند اين است كه پيامبر فرمود : " سبحان الله‏
! من بشری رسول بيش نيستم " ، يعنی آنچه شما می‏خواهيد چيزی نيست كه‏
يك حقيقت جو از پيامبران و رسولان بخواهد و رسولان ملزم باشند به آنها
پاسخ مثبت