نپرستد - ولی نظر به اينكه كمال انسان در " ما " شدن و توحيد اجتماعی‏
است ، و اين امر بدون توحيد نظری و توحيد عملی فردی ميسر نيست ، خداوند
معرفت خود و پرستش خود را فرض كرده است تا توحيد اجتماعی محقق گردد .
. 3 هدف اصلی ، شناختن خدا و نزديك شدن و رسيدن به اوست ، توحيد
اجتماعی مقدمه و وسيله وصول به اين هدف عالی است ، زيرا - همچنانكه قبلا
گفته شد - در جهان بينی توحيدی ، جهان ماهيت " از اويی " و " به سوی‏
اويی " دارد ، از اين رو كمال انسان در رفتن به سوی او و نزديك شدن به‏
اوست انسان از يك امتياز خاص بهره مند است و آن اينكه به حكم "
« نفخت فيه من روحی »" ( 1 ) واقعيتش واقعيت خدايی است فطرت بشر
فطرت خداجويانه است ، از اين رو سعادتش ، كمالش ، نجاتش ، خير و صلاح‏
و فلاحش در معرفت خدا و پرستش و پيمودن بساط قرب اوست ولی نظر به‏
اينكه انسان بالطبع اجتماعی است و اگر انسان را از جامعه جدا كنيم ديگر
انسان نيست ، و اگر بر جامعه نظامات متعادل اجتماعی حكمفرما نباشد
حركت خداجويانه انسان امكان پذير نيست ، پيامبران به اقامه عدل و قسط و
نفی ظلم و تبعيض پرداخته اند عليهذا ارزشهای اجتماعی از قبيل عدل ،
آزادی ، مساوات ، دموكراسی و همچنين اخلاق اجتماعی از قبيل جود ، عفو ،
محبت و احسان ارزش ذاتی ندارند و بالذات كمالی برای بشر محسوب‏
نمی‏شوند ، همه ارزششان ارزش مقدمی و وسيله ای است كه با قطع نظر از ذی‏
المقدمه ، بود و نبود آنها علی‏السويه است . اينها شرايط وصول به‏

پاورقی :
. 1 " . . . و در او از روح ( حقيقت متعالی و برتر ) خود دميدم " (
حجر / 29 و ص / 72 ) .