درباره رسول اكرم میفرمايد : " « يؤمن بالله و يؤمن للمؤمنين »" همين
نكته لطيف را استنباط كرده اند بعلاوه آنچه را كه در مقابل اين تاييد و
تصديق مصلحتی تقاضا كرده بودند با تعبير " « تفجر لنا من الارض ينبوعا
" ادا كرده اند ، يعنی به سود ما چشمه ای جاری سازی معلوم است كه اين
" مزد " خواهی است نه " بينه " خواهی و دليل خواهی و معجزه خواهی
پيغمبر آمده مؤمن واقعی بسازد نه اينكه به بهای معجزه رای و عقيده بخرد .
خود نويسنده محترم مینويسد كه به پيغمبر میگفتند : " اگر تو پيغمبری ،
قيمت كالاها را از پيش به ما بگو تا در تجارتمان سود بريم " واضح است
كه اين ، معجزه خواهی يعنی بينه خواهی برای كشف حقيقت نيست ، وسيله
قراردادن پيغمبر است برای پول درآوردن بديهی است كه پاسخ پيغمبر اين
است كه اگر خدا مرا به غيب ( برای چنين منظورهايی ) آگاه میكرد ، آن را
وسيله برای كارهای دنيايی خودم قرار میدادم ، ولی معجزه و غيب وسيله اين
كارها نيست ، من پيامبرم و نويد دهنده و بيم دهنده .
مشركان میپنداشتند معجزه امری است در اختيار پيامبر ، هر ساعتی كه
بخواهد و هر طور بخواهد و برای هر منظوری بخواهد ، معجزه میكند اين بود
كه از او چشمه جاری كردن ، خانه طلا داشتن ، قيمتها را پيشاپيش خبر دادن
میخواستند در صورتی كه معجزه مثل خود وحی است ، به آن طرف وابسته است
نه به اين طرف همان طور كه وحی تابع ميل پيغمبر نيست ، جريانی است از
آن سو كه پيغمبر را تحت تاثير قرار میدهد ، معجزه نيز جريانی است از آن
سو كه اراده پيغمبر را تحت تاثير قرار میدهد و به دست او جاری میشود
اين است معنی اينكه وحی " باذن الله " است ،
|