بعد در صفحه 26 می‏گويد " و همه چيز از مبارزه بوجود می‏آيد . . . "
الان ، اينجا به سه مطلب برخورد كرديم كه هر سه مطلب توجيه صحيح دارد :
يكی اينكه هراكليت فيلسوف تحول است يعنی همه چيز را در حال تغيير
ميبيند ، خوب تحول همه چيز در طبيعت كه در آن بحث نيست .
مطلب ديگر اينكه : هراكليت را فيلسوف تناقض هم می‏گويند ، باعتبار
اينكه هرچه كه در تغيير است هم هست و هم نيست . گفتيم به يك اعتبار
اين حرف درست است ، و به تعبير فلاسفه ما ، در حركت اشتباك وجود و
عدم است . ولی گفتيم اين اختلاط هستی و نيستی با تناقضی كه منطق آنرا
محال ميداند يكی نيست . شيئی در حال حركت ، هر جزعش در مرتبه قبل و
مرتبه بعد نيست ولی چون شيئی واحد است ، ميگوييم هستی و نيستيش باهم‏
مخلوط شده است كه در مقاله " مسأله تضاد در فلسفه اسلامی " توضيح داده‏
شده است . پس اينكه ديالكتيك قائل به تحول و تغيير است ، حرف درستی‏
است ، و همچنين اينكه " هستی " و " نيستی " بنوعی با هم مشتبك‏
هستند باز درست است .
مطلب سوم كه پايه حرف هگل است ، و در كلمات هراكليت بوده اينستكه‏
: هر چيزی حاصل جمع اضداد است ، كه اصلا از باب تناقض بيرون ميرود و
مطلب ديگری پيش می‏آيد : يعنی هر چيزی را كه ما در نظر بگيريم محصول هم‏
آهنگی اشياء متناقض است ( يعنی متضاد ، درست به همان اصطلاحی كه ما در
ضد داريم ) و اين حرف از باب تناقض ما هزار فرسخ فاصله می‏گيرد ، و هيچ‏
ربطی به مسئله امتناع اجتماع نقيضين ندارد ، مثلا بقول فولكيه يك آهنگ‏
زيبا حاصل جمع مجموع آهنگهای متضاد است .

پاورقی :
>
جواب : بله : متخالفين در اصطلاح ما چنين است ( ولی با مثال او تطبيق‏
نميكند )
اشكال كننده : متخالف هم دو جور داريم ، متخالف در ذات ، و متخالف‏
در صفات ، در اولی باهم اجتماع نمی كنند و در دومی اجتماع ميكنند ، اولی‏
مثل انسان و خرس كه در ذات متخالفند ، دومی مثل سواد و حلاوت كه قابل‏
جمع هستند .
جواب : اين " آتش ميسوزاند " و " آتش سرد ميكند چطور با اين‏
متخالفها جور در می‏آيد
اشكال كننده : مثل اينكه متخالف در ذات باشد ، چون جمع نميشوند .
جواب : آتش ميسوزاند و سرد ميكند باهم منافات ندارد و اصلا متضاد هم‏
نيستند ، چون معنايش اينستكه دو اثر دارد . بله : اگر بگوييم آتش گرم‏
است و آتش سرد است اين ميشود اجتماع ضدين ، اما اينكه آتش دو اثر
مختلف داشته باشد [ كه اجتماع ضدين نيست ] اولا و بالذات محال نيست كه‏
يك شيئی دو اثر داشته باشد كه اثرها متضاد باشند ، البته نه اينكه در
شيئی واحد و در آن واحد دو اثر متضاد داشته باشد .
اشكال كننده : خوب ، اگر دو مورد باشد ميسوزاند و نميسوزاند هم باهم‏
متضاد نيستند .
جواب : " ميسوزاند " و " نميسوزاند " بطور مطلق كه گفته شود متضاد
است ، اما سرد ميكند و می‏سوزاند بطور مطلق هم اگر گفته شود ظهور در دو
مورد دارد ، لذا باهم متضاد نيستند .