منطق صورت و منطق ماده :
در اينجا مناسب است كه مطلبی را توضيح دهيم و آن اينكه منطق ارسطو ، منطق صورت است و بهترين نامی هم كه بعدها خود فرنگیها روی آن گذاشتهاند همان نام " منطق صوری " است . يعنی اين منطق ، منطق صورت است نه منطق ماده كه مقصود از صورت و ماده ، صورت و ماده فكر است . تا اين اندازه را خود منطق ارسطو هم يادآوری كرده است كه صحيح بودن نتيجه متوقف بر دو چيز است ، يكی اينكه ماده قياس صحيح باشد و صغری و كبرا واقعا صادق باشد و ديگر اينكه صورت و نظم قياس صحيح باشد . و ما در جای ديگر گفتهايم كه صورت و نظم در فكر حكم ازدواج دو فكر با يكديگر را دارد ، يعنی اين دو فكر كه با يكديگر تلاقی میكنند گوئی ازدواجی صورت میگيرد و نتيجه به منزله مولودی است كه از اين ازدواج حاصل میشود . بعضی موارد است كه اين ترتيب قرار گرفتن و ازدواج افكار نتيجه درست و صحيح النسب میدهد و بعضی موارد است كه نتيجه ، درست نيست ، يك طفل حرامزاده و يك دروغ از آنها متولد میشود . منطق ارسطو تمام مساعيش اين است كه قوانين اشكال و صور را بيان كند . شكل و صورت هم مربوط به خود ذهن است و لهذا ما میگوئيم منطق از معقولات ثانيه منطقی بحث میكند و معقولات ثانيه منطقی را چنين تعريف میكنيم كه يك سلسله معانی و مفاهيمی است كه ظرف عروض و ظرف اتصافشان هر دو ذهن است ، ظرف عروض محمول بر موضوع و ظرف اتصاف موضوع به محمول هر دو ذهن است . يعنی اين مفاهيم اصلا با عالم خارج ارتباط ندارد . مثلا كليت مربوط به ذهن است ، ما در خارج كليت نداريم . نوعيت ، جنسيت ، معرفيت و معرفيت همه مربوط به ذهن است . قياس بودن ، شكل اول بودن ، شكل دوم بودن ، همه مربوط به ذهن است و در خارج وجود ندارد . اينها همه معقولات ثانيه هستند و ظرف همه آنها ذهن است . بر اين اساس است كه اينها میگويند منطق كه مقصود همان منطق ارسطو است قوانين خرد را بيان میكند نه قانون واقعيت را و منطق ارسطو از نظر واقعيت هيچ رسايی ندارد . اين حرفی است كه اينها میگويند و تا اين اندازهاش حرف درستی است ،