پاورقی : > میشود ، نفس علم هم بايد عوض شود ، يعنی خواه معلوم ثابت باشد يا متغير ( كه البته هم متغير است ) علم به اعتبار اينكه خودش محكوم قوانينی است كه واقعيت محكوم آن قوانينی است ، نفس علم حتی نسبت به آن شرائط محدود نمی تواند باقی باشد يعنی علم شما به امر ديروز و شرايط ديروز با همان قيود ، نمی تواند امروز هم صادق باشد ، امروز نسبت به همان شرائط هم بايد متغير باشد ، بنابراين ، اين حرف شامل تمام علمهای عالم میشود ، از جمله ، علم به اينكه همه چيز متغير است ، از باب اينكه خود اين علم يكی از چيزهاست ، و يكی از آن پديدهها است پس نمی تواند ديروز هم همانطور صادق باشد ، و امروز هم همانطور صادق باشد ، سؤال سوم : اگر ما علم را انعكاس خارج دانستيم و گفتيم خارج هميشه در تغيير و تحول است بنابراين ، ثبات اين علم بايد باشد ، چون فرض اينست كه خارج هميشه در تغيير است و علم هم جز انعكاس خارج چيز ديگری نيست . جواب : اولا علم انعكاس خارج نيست ، انعكاس مقدمهای است برای علم ، و معنای آن اينستكه يك صورت را در يك لحظهای در ذهن ثابت نگه میدارد ، و لهذا علم است ، و اگر صورت ذهنی تغيير بكند علم نيست . مثال آن درست مثال دوربين عكاسی است ، دوربين عكاسی يك منظره متغير را ثابت نگه میدارد ، يعنی اگر بنا بشود دوربين عكاسی به موازات خارج تغيير بكند آنوقت دوربين عكاسی فائدهای ندارد ، چون فائده دوربين عكاسی اينستكه يك وضع خاص را ثابت نگه میدارد و هر چه تغييرات در " معكوس " حاصل شود ، عكس به حال خود ثابت است . اگر بنا شود " عكس " به موازات تغييرات " معكوس " تغيير كند مثل آينه میشود ، آينه میتواند چيزی را ثابت نگه دارد ؟ نه . سؤال كننده : اگر آنها گفتند علم همين است چه میگوييم ؟ جواب : آخر فرض اينستكه علم يك حالت ثباتی دارد ، اين را شما چه میگوييد . سؤال كننده : حالا آيا واقعا آنها قائل به ثباتی برای علم هستند ؟ يا علم را تنها انعكاس خارج میدانند ؟ جواب : آنها ممكن است علم را تنها انعكاس بدانند ولی اين نظر حتما درست نيست و ما جواب میدهيم . مسئله علم ، بعد منجر به اين میشود كه تكليف حقيقت و خطا چه میشود . چون اينها میخواهند بگويند يك شيئی نسبت به همان حالتی كه علم نسبت به آن حالت بوده است خطای خودش را در بر دارد و تبديل به خطای خودش میشود ، چون تبديل به ضد خودش میشود ، بعد اين مسئله برای >