است . كمال مثل وجود است " الوجود منه ثابت و منه سيال " كمال هم‏
همين طور است ، كمالی ما داريم تدريجی كه هويتش تدريجی است ، گاهی‏
انسان حركاتی می‏كند كه فقط و فقط جنبه طريقی دارد و تا به هدف نرسد خود
سير و حركت ارزشی ندارد مثل رفتن به جائی برای مقصد خاصی ، ولی در
حركات تكاملی واقعی هميشه در راه است و هميشه هم در مقصد ، نه اينكه در
راه است و در مقصد اينكه او می‏گويد : هميشه انسان در راه است در واقع‏
ضد مقصودش نتيجه می‏دهد برای اينكه اگر مقصدی در كار نيست پس تكامل‏
نيست ، پس شما كه می‏گوييد تكامل هست كمال نيست ، بايد تكامل را سير
در درجات كمال تلقی بكنيد ، يعنی هميشه در مقصد دارد حركت می‏كند ولی‏
مرتبه‏ای مقصد است برای مرتبه‏ای و راه است برای مرتبه ديگری ، پس اين‏
حرفی كه اينجا می‏زنند : ( كمال سكون است ) حرف درستی است ، درجائی كه‏
متحرك و حركت يك چيز ديگر است مثل حركت جوهری ، می‏توانيم بگوييم‏
حركت ديناميك است آنهم باعتبار متحرك . ديناميك يعنی چيزی كه خود
متحرك است [ اما ] حركت كه خود متحرك نيست .