پاورقی : > سؤال كننده : قانون ، هيچی، يك دريافتهائی است كه ما از خارج داريم. جواب : شما میگوييد " قانون " . در خارج كه قانون وجود ندارد ، چون قانون يك كليت است ، اين كليت را ذهن به اشياء میدهد ، در خارج مثلا آهن و حرارت و انبساط وجود دارد ، اين آهن در اينجا و آن آهن در آنجا وجود دارد ، و هم چنين حرارت و انبساط وجود دارد بعد ذهن است كه به اينها كليت میدهد و میگويد ، هر آهنی در اثر حرارت انبساط پيدا میكند ، اين حقيقت با اين وصف ( كليت ) جز در ذهن ما در جای ديگری كه نيست ، البته منشأ انتزاعش در خارج است . حالا همين اصل ، همين قانون كه میگوييد هر آهنی در اثر حرارت منبسط میشود ، از نظر شما يك پديده مادی هست يا نيست ؟ سؤال كننده : كليتش پديده مادی نيست ، پديده مادی جزئیهای اين قانون است . جواب : آنها كه به غير مادی معتقد نيستند . سؤال كننده : يك امور اعتباری و انتزاعی است . جواب : كليت كه يك واقعيتی است ، يعنی چه كه انتزاعی است ؟ يعنی كليت يك وجود مجازی است ؟ سؤال كننده : در ذهن بله ، در ذهن يك اعتباری بيش نيست . جواب : خود اعتبار هم در ذهن يك واقعيتی است . معتبر واقعيت ندارد ، ولی خود اعتبار كه واقعيتی است ، تازه كليت اعتبار نيست ، يعنی اگر در ذهن كلی قابل انطباق بر كثيرين است معنايش اين نيست كه چنين اعتباری میشود و واقعا جزئی است ، نه در ذهن يك خصوصيت و نحوه وجودی دارد [ كه قابل انطباق بر كثيرين است ] . و لذا میگوييد ظرف عروض و ظرف اتصافش هر دو ذهن است . همين جور كه انسان در ذهن وجود دارد ، كليت هم به عنوان صفت اين موجود ذهنی الان در ذهن وجود دارد ، بنابراين كليت در ذهن يك امر واقعی است ، نه اعتباری . حالا ، اگر شما علم را به حمل شايع ماده بدانيد ، هم چنانكه اينها میدانند ، چون به غير ماده عقيده ندارند ، پس بايد علم هم متغير و متحول و نسبی باشد ، هم چنانكه آب جوی در دو لحظه يكی نيست و خودش نيست . سؤال كننده : وقتی كه يك شيئی را با شرائط خاصی دريافت كرديم و مثلا پذيرفتيم كه آب > 1 - ماركس و ماركسيسم - ص . 30