خواهر يكديگر باشند ، آيا اينرا بعنوان يك حكم مطلق ميگوئی يا نسبی ، و
نيز خود اين حكم كه هيچ چيز مطلق نيست ، چطور ؟ مطلق است يا نسبی ؟ اگر
مطلق است پس مطلقی در عالم وجود دارد و اگر نسبی باشد ، پس اينجور
نيستكه هيچ چيزی مطلق نباشد بعضی چيزها مطلق است . و همچنين اينكه همه‏
بايد يكديگر را برادر و خواهر بدانند مطلق است يا نسبی ؟ اگر همه اينها
مطلقند پس چيز نسبی نيست و اگر نسبی هستند پس منطق او بكلی ارزش خود
را از دست ميدهد و لازم می‏آيد كه لااقل يك سلسله خلقيات مطلق داشته‏
باشيم .
بعد نوشته بود استاد دانشگاه تهران كه از پيشرفت دانش و تكنيك و
استخدامشان در خدمت ظلم و آدمكشی سخت رنج ميبرد ، ميگويد : " احكام‏
لايتغير قرون وسطائی در قرن ما درهم شكسته و اعتبار خود را نه تنها از
دست داده ، بلكه احكام جديدی جای آنها را گرفته كه بهيچ وجه مطلق نيست‏
، حكمت عالی سقراط و اخلاق متعالی كانت يا آنهمه كبكبه و دبدبه ، بعنوان‏
ريا و دروغ و حس اثبات نفس و خود دوستی و حب ذات تعبير شده است "
ميگويد : امروز ديگر كسی اخلاق سقراط و كانت را نمی پسندد و در واقع آنها
را نوعی ريا و خودپسندی ميدانند . از اين آقا بايد پرسيد كه خود ريا و
دروغ و خودپسندی كه به ملاك اينها اخلاق سقراط و كانت باطل شناخته شده ،
خود اينها اخلاق مطلقند يا اخلاق نسبی ؟ پس معلوم ميشود ريا بقول مطلق بد
است ، و اخلاق سقراط و امثال سقراط چون به خود دوستی بر ميگردد ، اخلاق‏
نيست ، پس شما خود اين معيارها را بقول مطلق گرفتی كه هرچه به ريا و
خود دوستی منتهی شود ضد اخلاق است .
بعد ميگويد : " اكنون كه كليه احكام نسبی است ، نبايد برای اينكه فلان‏
شخص حكم مورد قبول مرا نمی پذيرد ، برادركشی براه بياندازيم ، حكمی كه‏
ميكنيم برای ما مطلق است ولی اين حكم ممكن است برای ديگری مطلق نباشد .
وقتی احكام رياضی مطلق نيست و همه چيز نسبی است ، چگونه عده‏ای ميتوانند
با حكم مطلق برادر كشی و خواهركشی كنند و در اين راه از تكنيك استفاده‏
كنند " مثلا سوسياليستها در راه عقيده‏شان و سرمايه‏دارها هم در راه‏
عقيده‏شان . بايد [ از اين شخص ] پرسيد كه آيا محكوميت استفاده از
تكنيك و استخدام آن در خدمت ظلم و آدم كشی مطلق است يا نسبی است ،
انتقاد ميكند و ميگويد ، مثلا آمريكا كه ليبراليسم هستند ميگويد ما مدافع‏
آزادی هستيم و از تكنيك استفاده ميكند و در يك گوشه دنيا برادر كشی‏
براه می‏اندازد ، گروه ديگر هم به عذر اينكه فكرشان فكر سوسياليستی است ،
باز يك جای ديگر جنگ براه می‏اندازند " آنگولا " ميگويد : آن كسی كه از
فكر ليبراليسم دفاع ميكند اشتباه ميكند چون اين ، يك فكر مطلق نيست و
بخاطر عقايد نسبی نبايد برادر كشی كرد ، پس اينكه در راه برادر كشی از
تكنيك استفاده ميشود درست نيست . اشكال اينستكه : شما استفاده از
تكنيك را برای برادر كشی آيا محكوم ميكنيد يا نميكنيد ؟ و آيا بطور مطلق‏
محكوم است يا بطور نسبی ، اگر نسبی است پس چرا ديگران را به آن دعوت‏
ميكنی ممكن است از نظر ديگران خوب باشد ، و اگر بنا باشد احكام نسبی‏
باشد هيچ كس حق اعتراض ندارد و او ( هشترودی ) هم حق ندارد به استفاده‏
از تكنيك در راه برادر كشی اعتراض كند .