ب - مفهوم تكامل

حالا برويم دنبال بحث تكامل ، اساسا تكامل چيست ؟ و تعريف آن چگونه‏
است ؟ در تعريف تكامل خيلی حرفها زده‏اند ، ولی تكامل به معنای واقعی‏
چون از ماده كمال است و كمال ( به اعتبار قدما ) يك مفهوم مشكك است ،
و اگر تشكيك در عالم وجود نداشته باشد كه يك حقيقت با حقيقت ديگر ما
به الاشتراكشان عين ما به الامتياز باشد ، اصل كمال و نقص معنی ندارد و
شدت و ضعف معنی ندارد ، كمال و نقص ، شدت و ضعف ، اين خصوصيت را
دارند كه نسبتشان با يكديگر به اين نحو است كه ما به الاشتراكشان عين ما
به الامتياز است . تكامل در جايی صادق است كه يك امر مشترك در كار
باشد ، يعنی ميان ناقص و كامل بايد يك امر مشترك وجود داشته باشد ، و
در عين حال ما به الامتياز هم بايد در كار باشد كه از سنخ ما به الاشتراك‏
نباشد ، اين ، تكامل نيست ، زياده هست ولی تكامل نيست ، مثلا اگر دو
نفر باشند يكی تنها پرتقال داشته باشد ، و ديگری پرتقال و سيب ، در
اينجا تكامل در آنچه كه دارند نيست . بله تكامل در اصل داشتن ، يا ميوه‏
داشتن كه باز هم به ما به الاشتراك بر ميگردد . تكامل اين است كه يك‏
شيئی يك مرتبه از واقعيتی را داشته باشد ، بعد در مرحله بعد همان‏
واقعيت را در درجه بالاتر داشته باشد .
اينها تكامل را شكلهای ديگری تعريف كرده‏اند كه اين تعريفها در عين‏
اينكه درست است ولی تعريف حقيقی از واقعيت خود تكامل ، يعنی بيشتر
تكامل را به چيزهائی تعريف می‏كنند كه از نظر ما اينها آثار تكامل است‏
نه خود تكامل .
مثلا می‏گويند تكامل عبارت است از باز شدن ، شكفته شدن ، گسترده شدن ،
توسعه پيدا كردن و كارآئی بيشتر پيدا كردن يك شيئی مثلا نطفه كه ابتدا
حالت بستگی دارد بعد كه تكامل پيدا می‏كند باز و شكفته می‏شود .
گاهی می‏گويند : تكامل عبارت است از پيچيده‏تر شدن روابط يعنی يك شيئی‏
كه دارای اجزاء و ابعاضی است ، قهرا ميان اجزاء و ابعاضش روابط بايد
باشد ، اين روابط در ابتدا ممكن است روابط ساده‏ای باشد ، ولی وقتيكه اين‏
روابط حالت پيچيده‏تر پيدا كرد اين شيئی تكامل پيدا كرده است ، مثلا
دستگاههای صنعتی كه در ابتدا بين اجزاء و ابعاض آنها روابط ماده‏ای وجود
دارد بعد ، هرچه كه تكامل پيدا می‏كنند روابطشان پيچيده‏تر ميشود .
اسپنسر كه از فلاسفه معتقد به تكامل است و معاصر با داروين هم بود (
منتهی داروين تنها در مسائل زيست شناسی مطالعه كرده ولی اسپنسر فلسفه‏اش‏
فلسفه تكامل است در همه عالم هستی . ) گفته است تكامل از چند چيز پيدا
ميشود ، يكی تراكم ديگر تنوع ، و سوم انتظام ،