ه . منشأ ارزش ، فقط كار است . ميزان ارزش نيز بستگی دارد به مقدار
كاری كه روی اشياء صورت می‏گيرد . اين همان نظری است كه آدام اسميت و
ريكاردو ابراز كردند و كارل ماركس نيز آن را انتخاب كرده است .
بر اين نظر نيز چند ايراد وارد است :
اول اين كه اگر كار صد در صد منشأ ارزش است و ارزش در حقيقت عبارت‏
است از مقدار كاری كه روی يك كالا صورت می‏گيرد ، چرا و به چه علت عرضه‏
و تقاضا در ارزش ، نوسان ايجاد می‏كند ؟ طرفداران " ارزش = كار " همين‏
قدر می‏گويند : " نوسانات عرضه و تقاضا پيرامون سطح معينی رخ می‏دهد ،
ولی هرگز خود آن سطح را تعيين نمی‏نمايد ، خود آن سطح را كار تعيين می‏كند
" . در " اصول علم اقتصاد " نوشين ص 23 پس از آن كه تنظيم لا يشعر
روابط كار را در اجتماع مبادله‏ای نقل و انتقاد می‏كند ، می‏گويد :
" . . . در جريان اين تنظيم كه لا يشعر صورت می‏گيرد ، به ندرت اتفاق‏
می‏افتد كه بهای يك كالا به تحقيق مساوی ارزش آن كالا باشد . بدين طريق‏
می‏بينيم كه در اقتصاد مبتنی بر مبادله ، تعادلی كه بايد در روابط توليد
برقرار باشد ( تعادل مقادير كارها ) ، چون اين تعادل در نتيجه مبادله‏
كالاها ، با تنظيم لا يشعر برقرار می‏گردد ، پس اين تعادل ابدا ثابت و
تغيير ناپذير نيست . . . " .
اين در حقيقت عذری است كه در اينجا آورده شده است در مقابل اشكالی‏
كه بر اصل " ارزش = كار " وارد است . قبلا در خود اين كتاب گفته شد
كه قوانين حاكم بر اقتصاد مانند قوانين طبيعی ،