مزبور گفتيم كداميك با اسلام منطبق است و كداميك نيست .
الف . مالكيت فردی نسبت به چيزی كه خود مالك توليد كرده است ، اين
اندازه ، هم مورد موافقت سرمايهداران است و هم مورد موافقت
سوسياليستها و با موازين اسلامی نيز منطبق است ، چيزی كه هست
سوسياليستها میگويند با توسعه وسائل توليد سرمايهداری ، ادامه كار
مؤسسات توليدی خصوصی عملا غير ممكن است .
ب . ارث . در ارث سرمايهداری اختيار مطلق با مورث است . در اسلام
فقط نسبت به ثلث ، مالك اختيار مطلق دارد ، و باقی طبق ما فرض بايد
تقسيم شود ، اما سوسياليستها ارث به اولاد را فقط میپذيرند ليس الا .
ج . طبيعی بودن نه ظالمانه بودن اختلاف افراد در ثروت و مالكيت . از
نظر سرمايهداری میتواند اين اختلاف خيلی فاحش باشد ، از نظر اسلام اختلاف
فاحش كه منتهی به فقر طبقه ديگر نه به واسطه بيماری ، بلكه به واسطه
بيكاری يا قلت مزد بشود ممكن نيست جز از طريق ظلم و استثمار .
د . مالكيت ثروت به وسيله استخدام نيروی طبقه كارگر در يك مؤسسه
توليدی . سوسياليستها مدعی هستند كه سودی كه سرمايهدار از اين راه میبرد
همان ارزش اضافی نيروی طبقه كارگر است ، عليهذا مطلقا نه تنها در رژيم
مخصوص سرمايهداری قرن 19 و 20 منتهی به استثمار میشود . به طور مسلم
اسلام اصل استخدام ، مزد دادن در كارهای غير توليدی وسيله سرمايهداری ،
نظير مزد خياط و عمله بنائی و مستخدم خانه و بالاخره عمل استيجار رقبات
را در اينگونه كارها تجويز میكند و لازمه معتبر شناختن مالكيت فردی ولو
|