اگر درست دقت كنيم میبينيم كار عمده سوسياليستها انتقاداتی است كه
بر روش سرمايهداری دارند ، و اما آنچه خودشان به عنوان راه حل پيشنهاد
كردهاند از يك مطلب تجاوز نمیكند :
الف .
ب . سلب مالكيت فردی مطلق
ج . از بين بردن ارزش پول و يا سه مطلب : يكی سلب مالكيت از سرمايه
يعنی ابزار توليد ، و ديگری ابطال ارث ، سوم [ جلوگيری از ] تجارت آزاد
. میگويند اگر اين كار بشود كارهای زير صورت میگيرد :
الف . قدرت اقتصادی به عموم منتقل میشود .
ب . هدف توليد ، منافع عموم خواهد بود نه امور تجملی يا مخرب .
ج . رژيم توليدی سرمايهداری و نظام كارگر و كارفرما از ميان میرود و
استثمار طرد میشود .
د . تفاوت طبقاتی مطلقا از بين میرود يا به حداقل میرسد . اگر سلب
مالكيت به طور كلی بشود تفاوت به كلی از ميان میرود اما اگر از ابزار
توليد شود به حداقل نزول پيدا میكند .
ه . رباخواری نيز از ميان میرود . با سلب مالكيت فردی به طور مطلق كه
خيلی واضح است ، و با سلب مالكيت از وسائل انتاج ، ربای انتاجی از بين
میرود اما ربای انتاجی از بين میرود اما رباعی استهلاكی مادامی كه تعاون
در اجتماع نباشد از ميان نمیرود .
و . موضوع تشكيل تراستها و كارتلها و استثمار طبقه توليد كننده و طبقه
مصرف كننده از ميان میرود .
ز . هم استثمار توليد كننده به واسطه سلب مالكيت از ابزار
|