نظر از اينكه آن راه راه ظالمانه است اين راه منطقا و از طريق مثبت‏
بهترين راه بشر است ، بهتر از اين نمی‏شود فرض كرد كه توده مردم بر
اقتصاد خودشان حاكم و مسلط باشند نه عده معدودی ، و مردم همه برای يكديگر
كار كنند نه برای سود يك طبقه خاص ، و همه صادقانه در سود كار يكديگر
شريك باشند و ناهمواريهای اجتماعی را كه سبب پست و بلندی‏ها شده است‏
هموار كنند و به عقيده آنها اين سرمايه‏داری ا ست كه خود بخود به‏
سوسياليزم منتهی می‏شود .
سوسياليستها چنانكه از كتاب " اصول علم اقتصاد " نوشين برمی‏آيد ،
معتقدند كه اقتصاد طبيعی اشتراكی كهن و اقتصاد طبيعی اشتراكی آينده با
اراده و شعور تنظيم می‏شود ، اما اقتصاد سرمايه‏داری چون براساس مالكيت‏
فردی است قهرا شعور يگانه‏ای بر آن حكومت نمی‏كند و قوانين لا يشعر عرضه و
تقاضا آن را تحت نفوذ قرار می‏دهد .
در كتاب بالا نظام غير اشتراكی را به دو قسم تقسيم می‏كند : اقتصاد ساده‏
تجارتی و اقتصاد سرمايه‏داری . اقتصاد اول آن است كه از نيروی كار ديگران‏
استفاده نمی‏كند ، بر خلاف دوم . به عبارت ديگر در اقتصاد ساده تجارتی‏
توليد كننده ، خود مالك و فروشنده است ، و در اقتصاد سرمايه‏داری توليد
كننده ، مالك و فروشنده نيست . تنها در قسم دوم است كه مسئله ارزش‏
اضافی پيش می‏آيد .

روش اقتصادی اسلام

اكنون ببينيم در ميان مشخصات گذشته كه برای دو رژيم