سوسياليزم كافی نيست . تجربه نشان داده است كه مالكيت ابزار توليد
ممكن است اشتراكی باشد بدون آن كه جامعه سوسياليستی شود . مفهوم ،
مالكيت اجتماعی به نظر ما ارجحيت دارد . برای آن كه مالكيت ، اشتراكی‏
باشد ، كافی است كه ابزار توليد به هيئت اجتماع تعلق داشته باشد ، و
برای آن كه مالكيت ، اجتماعی گردد ، نه فقط بايد ابزار توليد متعلق به‏
هيئت اجتماع باشد ، بلكه بايد در خدمت اجتماع به كار افتد . به عبارت‏
ديگر ابزار توليد ، يا به تعبيری كه در ما نيفست آمده است " كار
متراكم " نبايد جز وسيله‏ای برای بسط و استغنا و تقويت اعمال حياتی‏
زحمتكشان باشد . باری ، تعلق داشتن به هيئت اجتماع الزاما بدان معنی‏
نيست كه مورد مالكيت ، در خدمت جامعه به كار افتد . اين امر را ما در
روسيه مشاهده می‏كنيم كه در آنجا مالكيت اشتراكی روسی در خدمت جامعه‏
نيست ، بلكه در خدمت قدرت ملی است . اينچنين وضعيتی در تمام كشورهايی‏
كه در آنها مالكيت دولتی اشتراكی جانشين مالكيت فردی شده ، به چشم‏
می‏خورد . مالكيت اشتراكی ابزار توليد كه سوسياليستهای قرن نوزدهم با
شدت خواستار آن بودند ، امروز يا به مرحله عمل درآمده و يا در شرف‏
انجام شدن است ، لكن مالكيت اشتراكی ابزار توليد بجای آن كه به خدمت‏
جامعه درآيد ، مورد استفاده قدرت ملی قرار گرفته ، و بدين جهت استثمار
انسانها برقرار مانده است " .
اين جمله‏ها انسان را به ياد گفته سعيد رمضان می‏اندازد كه می‏گويد : "
سوسياليزم نتوانسته در شوروی خوشبختی ايجاد كند ، هر چند قدرت ايجاد
كرده است " .
اگر مقصود ژرژ بورژن و پير ريمبر ، نويسندگان كتاب