نمی‏توانند خريد و فروش كنند ؟ ، و همچنين آيا بايد در مقابل اين واگذاری‏
، چيزی به بيت المال به عنوان خراج بپردازند يا نه ، و صد در صد معامله‏
ملك شخصی با آن زمين می‏شود ، مطلبی است كه بايد بحث شود .
و همچنين آيا مالكيت مطلق و محدود زمين موات همچنان كه به شرط الاحياء
است ، مادام الاحياء است يا امدی ندارد ؟ اگر امد دارد ، امد آن چقدر
است ؟ اگر احياء كننده ، مالك مطلق بشود و خراج نپردازد و مشروط به‏
مادام الاحياء نيز نباشد ، اثر اختيار امام فقط اين است كه اول به اجازه‏
او بايد داده شود و نظارت او برای هميشه ساقط می‏شود و زمين ميان مالكان‏
مستقل از نظر امام دست به دست می‏شود . اگر مادام الاحياء را شرط كنيم ،
اثر ديگر اختيار امام اين است كه هر وقت زمين بائر باشد ، دو مرتبه‏
بايد با نظر امام به افراد تفويض شود و اجازه احياء داده شود ، ولی اگر
امام حق داشته باشد كه خراج بگيرد بايد گفت برای هميشه زمين در اختيار
امام باقی می‏ماند ، و هر چند محيی ، مالك می‏شود و نظير مزارع نيست و حق‏
خريد و فروش دارد ، اما حقی هم از امام برای هميشه زمين بر زمين هست كه‏
به موجب آن ، خراج می‏گيرد . و اگر حق خريد و فروش هم سلب شود ، عملا
سلب مالكيت از محيی شده و او فقط اولويت بهره‏برداری دارد و فرقی ميان‏
اراضی مفتوحه عنوش و اراضی موات كه جزء انفال است ، باقی نمی‏ماند .
. 2 زمينهايی كه صاحبان آنها با صلح ، اسلام اختيار كرده‏اند ، مانند
سرزمين مدينه ، تعلق دارد به مالكين اصلی ، و از اين جهت فرقی ميان زمين‏
و غير زمين نيست ، و كأنه اين امتيازی است كه به اينها داده شده است ،
ولی البته اينها نيز مادام الاحياء ،