بيشتر او را متوجه كار و فعاليت می‏كند . به همان دليل كه می‏گويند رابطه‏
كار و ثروت بايد محفوظ باشد می‏گوئيم شركت ابدان و وجوه و مفاوضه اين‏
رابطه را از ميان می‏برد . عيب دوم اينكه به روح انسان جنبه اتكالی می‏دهد
. اما در بيمه عين هيچيك از اين دو عيب نيست ، نه انسان را اتكالی‏
می‏كند ، و نه رابطه كار و ثروت را قطع می‏كند . درست است كه ثروت و
عوضی كه از بيمه می‏گيرد محصول دسترنج خودش نيست اما اين پول را در عوض‏
ماهانه‏ای كه داده می‏گيرد و نظير پولی است كه از ديگری به واسطه مالش‏
می‏گيرد . اگر بيمه را عقلائی دانستيم با اينجا از زمين تا آسمان متفاوت‏
است . اين گونه شركت ، مصداق گردش به باطل و اكل به باطل است برخلاف‏
شركت عينان .
در وسيله ص 375 می‏گويد : " لو اجر اثنان نفسهما . . . " از اينجا
معلوم می‏شود كه فقه اسلام چقدر با شركت در عمل مخالف است .
ملی كردن سرمايه‏ها راه درآمد نامشروع را بر عده‏ای می‏بندد . تز " كار
به قدر استعداد و خرج به قدر احتياج " ، به عبارت ديگر " اشتراك در
كار " راه درآمد مشروع را بر آنكه می‏خواهد كار بكند می‏بندد .
هر چيزی كه موجب شود عامل مورد استفاده ، مثلا زمين ، راكد شود يا عامل‏
استفاده كننده ( عامل انسانی ) راكد شود مردود است . شركتهای در كار
اينچنين است .
ايضا " وسيله " ص 376 مسئله‏ای دارد كه بايد به آن توجه شود ، می‏گويد
: اطلاق الشركه يقتضی بسط الربح و الخسران علی شريكين علی نسبة مالهما . .
. مراجعه شود .
مقايسه با حق التأليف .