. 4 رؤوس الجبال و ما يكون بها من النبات و الاشجار و الاحجار و نحوها
و بطون الاوديه و الاجام و هی الاراضی الملتفة بالقصب او المملوش من سائر
الاشجار . . .
. 5 ما كان للملوك من قطايع و صفايا . ( مقصود اين است كه مختصات
پادشاهانی كه مغلوب اسلام میشوند جزء انفال است ولی همانطوری كه در "
شرايع " تصريح میكند مشروط به اين است كه معلوم الغصبيه و معلوم
المالك نباشد ) .
. 6 صفو الغنيمة كفرس جواد و ثوب مرتفع و جارية حسناء و سيف قاطع و
درع فاخر . ( مقصود اين است كه اشياء قيمتی غنيمت ، ميان سربازان تقسيم
نمیشود و در اختيار ولی امر تعلق میگيرد . بديهی است كه اشياء قيمتی اگر
به افراد و سربازها تعلق گيرد يا موجب تنازع میشود و يا مانند فرش كاخ
مدائن كه از نفائس بوده است تكه تكه و تقسيم و ضايع میشود )
. 7 ارث من لا وارث له .
. 8 المعادن التی لم يكن لما لك خاص تبعا للارض او بالاحياء . ( حدود
تبعيت را ذكر نكردهاند ، بديهی است كه معادن زيرزمينی كه از حدود
تصرفات معمولی در زمين خارج است مانند نفت كه در عمق سه هزار متری
واقع است تابع زمين نيست ) .
در " وسيله النجاش " باب انفال ، پس از ذكر مواد بالا میگويد :
" الظاهر اباحة جميع الانفال للشيعة فی زمن الغيبة علی وجه يجری عليها
حكم الملك من غير فرق بين الغنی منهم و الفقير . نعم ، الاحوط ان لم تكن
اقوی اعتبار الفقر فی ارث من لا وارث له . بل
|