كه هرگونه تصرفی در آن ثروت بكند ، آن را به مصرف خود يا ديگران برساند
و يا احيانا آن را تلف كند و معدوم نمايد .
مالكيت ممكن است فردی باشد و ممكن است جمعی و اشتراكی باشد ، يعنی‏
می‏توان فرض كرد كه فقط يك نفر مالك ثروتی باشد و فقط او حق داشته باشد
از آن استفاده ببرد ، و هم ممكن است عده‏ای يا همه افراد بالاشتراك مالك‏
ثروتی باشند و بالاشتراك از آن بهره ببرند .
زائد است كه در مورد مالكيت بالاشتراك بحث شود كه آيا ماهيت‏
مالكيت بالاشتراك عبارت است از مالكيت جميع افراد يا مالكيت جامعه و
اجتماع ؟ در صورت اول بايد چنين فرض كرد كه با مردن هر فردی مال او به‏
ساير افراد منتقل می‏شود ، ساير افراد بالسويه وارث او هستند ، ولی در
صورت دوم مالك هميشه زنده است مگر آنكه اتفاقی بيفتد كه آن اجتماع يا
اجتماع بشری از ريشه منقرض و منعدم گردد .
اولويتی كه انسان برای خود نسبت به اشياء خاصی قائل است غريزی بشر
است . بعضی حيوانات نيز چنين اولويتی را به حكم غريزه درك می‏كنند .
حيواناتی كه جفت زندگی می‏كنند و آشيانه دارند نسبت به جفت و آشيانه‏
خود چنين احساس غريزی دارند ، و نسبت به آشيانه و جفت ديگران احساس‏
مخالف دارند . كودكان نيز نسبت به اسباب بازی‏های خود اينچنين هستند .
اما در عين حال نمی‏توان گفت حيوانات مالكيت را اعتبار كرده‏اند ،
اعتبار از مختصات انسان است ، آنها تصور كلی و مشخصی از مالكيت ندارند
، اعتبار در زمينه تصورات كلی است .