برای استثمار نيروی كار مزدور به كار روند . يك چكش را اگر در دست
كارگری باشد كه از محصول كار خود زندگی میكند نمیتوان سرمايه ناميد ، در
صورتی كه همين چكش در يك كارخانه كه در آنجا ارزش اضافی ايجاد میگردد
جزء سرمايه محسوب میشود " .
تعبير بالا كه ابزار توليد هنگامی نام سرمايه دارد كه برای استثمار
نيروی كار مزدور به كار رود ، مصادره به مطلوب در تعريف است .
در ص 59 تحت عنوان " سرمايه ثابت و سرمايه متغير " میگويد :
" در بخش پيش شرح داديم كه افزار توليد و نيروی كار را مجموعا "
سرمايه " مینامند . در اين بخش تفاوت اساسی كه بين افزار توليد از
طرفی ، و نيروی كار از طرف ديگر وجود دارد شرح میدهيم : اول ، افزار
توليد مثلا يك ماشين را در نظر میگيريم . همه میدانيم كه يك ماشين
میتواند مدت زيادی دوام كند و در توليد كالاهای مختلف شركت كند . البته
در اين مدت ، ماشين رفته رفته در اثر استعمال كهنه و فرسوده میشود . . .
حالا فرض كنيم يك ماشين ده هزار ريال خريد شده و اين ماشين مدت ده سال
دوام و كار میكند ، پس در هر سال به اندازه يك دهم از بهای اصلی آن كم
میشود و به بهای كالايی كه در هر سال به كمك اين ماشين توليد میشود و به
بهای كالايی كه در هر سال به كمك اين ماشين توليد میشود منتقل میگردد .
اين انتقال بهای ماشين به بهای كالا را " استهلاك سرمايه " مینامند . .
. اين استهلاك درباره يك قسمت ديگر از سرمايه كه شامل مواد اوليه و
مواد كمكی است صحيح نمی باشد ، زيرا اين مواد فقط يك بار در جريان
توليد دخالت
|