بد نيست قبلا اشاره مختصری به نهضتهای حقوقی قرون جديدی كه بنظريه‏
تساوی حقوق زن و مرد منتهی شد بنمائيم .

نگاهی به تاريخ حقوق زن در اروپا

در اروپا از قرن 17 به بعد بنام حقوق بشر زمزمه‏هائی آغاز شد .
نويسندگان و متفكران قرن 17 و 18 افكار خود را درباره حقوق طبيعی و فطری‏
و غير قابل سلب بشر با پشتكار عجيبی در ميان مردم پخش كردند . ژان ژاك‏
روسو و ولتر و منتسكيو از ايندسته از متفكران و نويسندگانند . اولين‏
نتيجه عملی كه از نشر افكار طرفداران حقوق طبيعی بشر حاصل شد اين بود كه‏
در انگلستان يك كشمكش طولانی ميان هيئت حاكمه و ملت بوجود آمد . ملت‏
موفق شد در سال 1688 ميلادی پاره‏ای از حقوق اجتماعی و سياسی خود را طبق‏
يك اعلام نامه حقوق پيشنهاد كنند و مسترد دارند ( ترجمه تاريخ البرماله‏
جلد 4 صفحه 366 ) .
نتيجه علمی بارز ديگر شيوع اين افكار در جنگهای استقلال امريكا عليه‏
انگلستان ظاهر شد . سيزده مستعمره انگلستان در امريكای شمالی در اثر فشار
و تحميلات زيادی كه بر آنها وارد می‏شد سر به طغيان و عصيان بلند كردند و
بالاخره استدلال خويش را بدست آوردند .
در سال 1776 ميلادی كنگره‏ای در فيلادلفيا تشكيل شد كه استقلال عمومی را
اعلان و اعلاميه‏ای در اين زمينه منتشر كرد و در مقدمه آن چنين نوشت : "
جميع افراد بشر در خلقت يكسانند و خالق بهر فردی حقوق ثابت و لا يتغيری‏
تفويض فرموده است . مثل حق حيات و حق آزادی ، و علت غائی تشكيل‏
حكومتها حفظ