ميگيرد مرد حق دارد كه بدون رضای زن در آن ثروت تصرف كند ، و از اين
جهت زن و مرد وضع مساوی دارند . و بر خلاف رسم معمول در اروپای مسيحی كه
تا اوايل قرن بيستم رواج داشت ، زن شوهردار از نظر اسلام در معاملات و
روابط حقوقی خود تحت قيمومت شوهر نيست ، در انجام معاملات خود استقلال
و آزادی كامل دارد . اسلام در عين اينكه به زن چنين استقلال اقتصادی در
مقابل شوهر داد و برای شوهر هيچ حقی در مال زن و كار زن و معاملات زن
قرار نداد ، آئين مهر را منسوخ نكرد ، اين خود ميرساند كه مهر از نظر
اسلام بخاطر اين نيست كه مرد بعدا از وجود زن بهره اقتصادی ميبرد و نيروی
بدنی او را استثمار ميكند ، پس معلوم ميشود اسلام سيستم مهری مخصوص بخود
دارد ، اين سيستم مهری و فلسفهاش را نبايد با ساير سيستمهای مهری اشتباه
كرد و ايراداتی كه بر آن سيستمها وارد است بر اين سيستم وارد دانست .
آيين فطرت
همچنانكه در مقاله پيش گفتيم قرآن كريم تصريح ميكند كه مهر " نحله "
و عطيه است . قرآن اين عطيه و پيشكشی را لازم ميداند ، قرآن رموز فطرت
بشر را با كمال دقت رعايت كرده است و برای اينكه هر يك از زن و مرد
نقش مخصوصی كه در طبيعت از لحاظ علائق دوستانه به عهده آنها گذاشته شده
، فراموش نكند لزوم مهر را تأكيد كرده است . نقش زن اينست كه پاسخگوی
محبت مرد باشد ، محبت زن خوب است بصورت عكس العمل محبت مرد باشد
نه بصورت ابتدائی . عشق ابتدائی زن ، يعنی عشقی كه از