گذشته از همه اينها ، نويسنده مزبور پنداشته كه رسم مهر در صدر اسلام‏
همين بوده كه امروز هست ، معمول امروز اينست كه مهر بيشتر جنبه ذمه و
عهده دارد ، يعنی مرد مبلغی را طبق عقد و سند بعنوان مهر بعهده ميگيرد و
زن معمولا آنرا مطالبه نميكند مگر وقتی كه اختلاف و مشاجره‏ای بميان آيد ،
اينگونه مهرها ميتواند جنبه وثيقه بخود بگيرد . در صدر اسلام معمول اين‏
بود كه مرد هر چه بعنوان مهر متعهد ميشد ، نقد ميپرداخت . عليهذا بهيچ‏
وجه نمی‏توان گفت كه نظر اسلام از مهر اين بوده كه وثيقه‏ای در اختيار زن‏
قرار دهد .
تاريخ نشان ميدهد كه پيغمبر اكرم بهيچوجه حاضر نبود زنی را بدون مهر در
اختيار مردی قرار دهد . داستانی با اندك اختلاف در كتب شيعه و سنی آمده‏
است ، از اينقرار :
زنی آمد بخدمت پيغمبر اكرم و در حضور جمع ايستاد و گفت :
- يا رسول الله مرا بهمسری خود بپذير .
رسول اكرم در مقابل تقاضای زن سكوت كرد ، چيزی نگفت ، زن سر جای خود
نشست .
مردی از اصحاب بپاخاست و گفت :
يا رسول الله ، اگر شما مايل نيستيد ، من حاضرم .
پيغمبر اكرم سؤال كرد :
- مهر چی ميدهی ؟
- هيچی ندارم .
- اينطور كه نميشود ، برو بخانه‏ات شايد چيزی پيدا كنی و بعنوان مهر
باين زن بدهی .