است . راز اصلی مطلب اينست كه زوجيت و زندگانی زناشوئی يك علقه‏
طبيعی است نه قراردادی ، و قوانين خاصی در طبيعت برای او وضع شده است‏
. اين پيمان با همه پيمانهای ديگر اجتماعی از قبيل بيع و اجاره و صلح و
رهن و وكالت و غيره اين تفاوت را دارد كه آنها همه صرفا يك سلسله‏
قراردادهای اجتماعی هستند ، طبيعت و غريزه در آنها دخالت ندارد و
قانونی هم از نظر طبيعت و غريزه برای آنها وضع نشده است . بر خلاف‏
پيمان ازدواج كه بر اساس يك خواهش طبيعی از طرفين كه باصطلاح مكانيسم‏
خاصی دارد بايد تنظيم شود .
از اينرو اگر پيمان ازدواج مقررات خاصی دارد كه با ساير عقود و
پيمانها متفاوت است نبايد مورد تعجب واقع شود .

قوانين فطرت در مورد ازدواج و طلاق

يگانه قانون طبيعی در اجتماع مدنی قانون آزادی ، مساوات است . تمام‏
مقررات اجتماعی بايد بر اساس دو اصل آزادی و مساوات تنظيم شود ، نه‏
چيز ديگر . بر خلاف پيمان ازدواج كه در طبيعت جز اصل‏های آزادی و مساوات‏
قوانين ديگری نيز برای آن وضع شده است و چاره‏ای از رعايت و پيروی آن‏
قوانين نيست . طلاق مانند ازدواج قبل از هر قانون قراردادی در متن طبيعت‏
دارای قانون است . همانطوريكه در آغاز كار و وسط كار يعنی در ازدواج‏
بايد رعايت قانون طبيعت بشود ( ما قسمتهائی تحت عنوان خواستگاری و مهر
و نفقه و مخصوصا تحت عنوان تفاوتهای زن و مرد گفتيم ) در طلاق نيز كه‏
پايان كار است بايد آن قوانين رعايت شود سر بسر گذاشتن با طبيعت فائده‏
ندارد ، بقول " الكسيس كارل "