فرضيهها
اكنون مطلب را از ريشه مورد بحث قرار دهيم ، اول از جنبه نظری ببينيم آيا طلاق خوب است يا بد ؟ آيا خوب است راه طلاق بطور كلی باز باشد ؟ آيا خوب است كه كانونهای خانوادگی پشت سر هم از هم بپاشند ؟ اگر اين خوب است پس هر جريانی كه بر افزايش طلاقها بيفزايد عيب ندارد . و يا بايد راه طلاق بكلی بسته باشد و پيوند ازدواج اجبارا شكل ابديت داشته باشد و جلو هر جريانی كه موجب سستی پيوند مقدس ازدواج ميشود گرفته شود . يا راه سومی در كار است . قانون نبايد راه طلاق را بطور كلی بر زن و مرد ببندد ، بلكه بايد راه را باز بگذارد ، طلاق احيانا ضروری و لازم تشخيص داده ميشود ، در عين حال كه قانون راه را بكلی نمیبندد ، اجتماع بايد مساعی كافی بكار برد كه موجبات تفرقه و جدائی ميان زنان و شوهران بوجود نيايد ، اجتماع بايد با عللی كه سبب تفرقه و جدائی زنان و شوهران و بی آشيانه شدن كودكان ميگردد مبارزه كند . و اگر اجتماع موجبات طلاق را فراهم كند منع و بست قانون نميتواند كاری صورت بدهد . اگر بنا بشود قانون راه طلاق را باز بگذارد ، آيا بهتر است