و اگر از دنده سيادت و برتری طلبی برخيزد سرگذشت بشريت از نظر او يك‏
سره خونريزی و بيرحمی است .
غربی در قرون وسطی از مذهب و بنام مذهب شكنجه‏ها ديده و آزارها كشيده‏
و زنده زنده در آتش انداختن‏ها مشاهده كرده است ، بهمين جهت از نام خدا
و مذهب و هر چيزی كه اين بو را بدهد وحشت می‏كند و از اينرو با همه آثار
و علائم فراوان علمی كه از هدف داشتن طبيعت واگذار نبودن جهان بخود
می‏بيند كمتر جرئت ميكند به اصل " علت غائی " اعتراف كند .
ما از اين مفسران نمی‏خواهيم كه به وجود پيامبران كه در طول تاريخ ظهور
كرده‏اند و منادی عدالت و انسانيت بوده‏اند و با انحرافات مبارزه‏
ميكرده‏اند و نتايج ثمر بخشی از مبارزات خود ميگرفته‏اند اقرار و اعتراف‏
كنند ، از آنها می‏خواهيم كه لا اقل نقش آگاهانه طبيعت را فراموش نكنند
.
در تاريخ روابط زن و مرد قطعا مظالم فراوان و قساوتهای بی شماری رخ‏
داده است . قرآن قساوت آميزترين آنها را حكايت كرده است ، اما
نمی‏توان گفت سراسر اين تاريخ ، قساوت و خشونت بوده است .

فلسفه حقيقی مهر

به عقيده ما پديد آمدن مهر نتيجه تدبير ماهرانه‏ای است كه در متن خلقت‏
و آفرينش برای تعديل روابط زن و مرد و پيوند آنها بيكديگر بكار رفته‏
است .
مهر از آنجا پيدا شده كه در متن خلقت نقش هر يك از زن و مرد در
مسئله عشق مغاير نقش ديگری است . عرفا اين قانون