مادرانه يك زن نسبت بفرزندان بستگی زيادی دارد به احساسات شوهر درباره‏
او . بقول خانم بئاتريس ماربو كه قسمتی از گفتار او را در مقاله پيش‏
نقل كرديم احساسات مادری غريزه نيست ، باين معنی كه چنين نيست كه‏
بهرحال مادر مقاديری احساسات ثابت و غير قابل كاهش و افزايش نسبت‏
بفرزندان خود داشته باشد ، و برخورداری او از عواطف شوهر تأثير فراوانی‏
در احساسات مادری او دارد .
نتيجه اينكه وجود زن بايد از وجود مرد عواطف و احساسات بگيرد تا
بتواند فرزندان را از سرچشمه فياض عواطف خود سيراب كند .
مرد مانند كوهسار است و زن بمنزله چشمه و فرزندان بمنزله گلها و
گياهها . چشمه بايد باران كوهساران را دريافت و جذب كند تا بتواند آنرا
بصورت آب صاف و زلال بيرون دهد و گلها و گياهها و سبزه‏ها را شاداب و
خرم نمايد . اگر باران به كوهساران نبارد يا وضع كوهسار طوری باشد كه‏
چيزی جذب زمين نشود ، چشمه خشك و گلها و گياهها ميميرند .
پس همانطوريكه ركن حيات دشت و صحرا ، باران و بالاخص باران كوهستانی‏
است ، ركن حيات خانوادگی احساسات و عواطف مرد نسبت به زن است . از
اين عواطف است كه هم زندگی زن و هم زندگی فرزندان صفا و جلا و خرمی‏
ميگيرد .
وقتی كه احساسات و عواطف مرد نسبت به زن اينچنين وضع و موقعی در روح‏
زندگی خانوادگی دارد ، چگونه ممكنست از قانون بعنوان يك سلاح و يك‏
تازيانه عليه مرد استفاده كرد ؟
اسلام با طلاقهای ناجوانمردانه ، يعنی با اينكه مردی پس از