اسلام ، آئين كار كردن داماد برای پدر زن را كه طبق گفته جامعه شناسان‏
در دوره‏ها ئی وجود داشته كه هنوز ثروت قابل مبادله‏ای در كار نبوده منسوخ‏
كرد .
كار كردن داماد برای پدر زن تنها از اين جهت نبوده است كه پدران‏
می‏خواسته‏اند از ناحيه دختران خود بهره‏ای برده باشند ، علل و ريشه‏های ديگر
نيز داشته است كه احيانا لازمه آن مرحله از تمدن بوده است و در حد خود
ظالمانه هم نبوده است . به هر حال چنين رسمی قطعا در دنيای قديم وجود
داشته است .
داستان موسی و شعيب كه در قرآن كريم آمده است از وجود چنين رسمی‏
حكايت ميكند . موسی در حال فرار از مصر وقتی كه به سر چاه " مدين "
رسيد به حالت دختران شعيب كه در كناری با گوسفندان خويش ايستاده بودند
و كسی رعايت حال آنها را نمی‏كرد رحمت آورد و برای گوسفندان آنها آب‏
كشی كرد ، دختران پس از مراجعت نزد پدر ، جريان روز را برای پدر نقل‏
كردند و او يكی از آنها را پی موسی فرستاد و او را بخانه خويش دعوت كرد
. پس از آشنا شدن با يكديگر ، يك روز شعيب به موسی گفت من دلم‏
می‏خواهد يكی از دو دختر خود را به تو به زنی بدهم باين شرط كه تو هشت‏
سال برای من كار كنی ، و اگر دل خودت خواست دو سال ديگر هم اضافه كن ،
ده سال برای من كار كن . موسی قبول كرد و به اين ترتيب موسی داماد شعيب‏
شد . اين چنين رسمی در آن زمان بوده و ريشه اين رسم دو چيز است : اول‏
نبودن ثروت . خدمتی كه داماد به زن يا پدر زن ميتوانسته بكند غالبا
منحصر باين بوده كه برای آنها كار كند ، ديگر رسم جهاز دادن . جامعه‏
شناسان معتقدند كه رسم جهاز دادن