گذشته از اينها در مقاله 24 گفتيم و سخنان يك بانوی روانشناس اروپائی‏
را نيز شاهد آورديم كه زن از آن نظر كه پرورش دهنده فرزند در رحم و دامن‏
است ، حالات روانی مخصوصی دارد ، كه سخت او را به محبت و عواطف‏
مهرآميز شوهر بعنوان پدر فرزندش نيازمند ميسازد . حتی ميزان محبت زن‏
بفرزندان ، بستگی زيادی دارد بميزان محبت و علاقه مرد باو بعنوان پدر
فرزندش و بعنوان عاملی كه موجب بوجود آمدن فرزند شده است . اين نياز
زن منحصرا در تك شوهری برآورده ميشود .
عليهذا مقايسه چند شوهری به چند زنی ، و تصور اينكه فرقی ميان چند زنی‏
و چند شوهری نيست و علت اينكه چند زنی در قسمتی از جهان معمول و مجری‏
شده است ، اينستكه مرد زورمندتر بوده است ، و علت اينكه زن نتوانسته‏
است چند شوهری را بعنوان يك امتياز برای خود حفظ كند ضعف و ناتوانی زن‏
بوده است ، اشتباه فاحش است .
خانم منوچهريان در كتاب انتقاد بر قوانين اساسی و مدنی ايران صفحه 34
ميگويد " قانون مدنی ماده 1049 ميگويد : هيچكس نمی‏تواند دختر برادر يا
دختر خواهر زن را بگيرد مگر با اجازه زن خود . . . زن اگر اجازه دهد شوهر
وی ميتواند دختر برادر يا خواهر او را بگيرد . حالا بايد ديد كه اگر اجازه‏
ندهد چه ميشود ؟ هيچ . باصطلاح آنكه عوض دارد گله ندارد ، مرد با ديگری‏
ازدواج ميكند . خوب حالا اگر قضيه را بعكس كنيم آنوقت چه خواهد شد ؟
مثلا اگر بگوئيم زن نمی‏تواند با پسر برادر يا پسر خواهر شوهر خود ازدواج‏
كند ( در همان حالی كه زن اين شوهر است ) مگر با اجازه شوهر ، از شنيدن‏
اين سخن