سيد محمد رشيد رضا صاحب تفسير المنار پس از آنكه رأی ميدهد كه تشكيل
حكميت واجب است ، به اختلاف علماء اسلامی راجع به وجوب و استحباب اين
كار اشاره میكند و سپس میگويد : آنچه عملا در ميان مسلمين وجود ندارد خود
اين كار و استفاده از مزايای بی پايان آن است ، طلاقها مرتب صورت
ميگيرد و شقاقها و خلافها در خانهها راه میيابد بدون آنكه از اصل حكميت
كه نص قرآن كريم است كوچكترين استفادهای بشود ، تمام نيروی علماء
مسلمين صرف بحث و جذل در اطراف وجوب و استحباب اين كار شده است .
كسی پيدا نشد كه بگويد بالاخره چه واجب و چه مستحب ، چرا قدمی برای عملی
شدن آن بر نميداريد ؟ چرا همه نيروها صرف بحث و جدل ميشود ؟ اگر بنا
است عمل نشود و مردم از مزايای آن استفاده نكنند چه فرق ميكند كه واجب
باشد يا مستحب ؟
شهيد ثانی راجع به شروطی كه داورها بخاطر اصلاح ميان زوجين میتوانند
بزوج تحميل كنند اينطور ميگويد : " مثلا داوران زوج را ملزم ميكنند كه
زوجه را در فلان شهر يا فلان خانه سكنی دهد ، يا اينكه فی المثل مادر خود
را يا زن ديگر خود را در خانه او ولو در اتاق جداگانه سكنی ندهد . يا مثلا
مهر زن را كه بذمه گرفته است نقد بپردازد . يا اگر پولی از زن بقرض
گرفته است فورا بپردازد " .
غرض اينست كه هر اقدامی كه سبب تأخير اقدام زوج در تصميم بطلاق بشود
، از نظر اسلام عمل صحيح و مطلوبی است .
از اينجا پاسخ پرسشی كه در مقاله 22 باينصورت مطرح شد : " آيا اجتماع
يعنی آن هيئتی كه بنام محكمه و غيره نماينده
|