مساعده و نفقه گرفتن مادران از دولت بجای پدر ، تضعيف احساسات مادری ،
در آمدن مادری از صورت عاطفی بصورت شغل و كار و كسب .
بديهی است كه نتيجه همه اينها سقوط كامل خانواده است كه قطعا مستلزم‏
سقوط انسانيت است . همه چيز درست خواهد شد و فقط يك چيز جای خالی‏
خواهد داشت و آن سعادت و مسرت و برخورداری از لذات معنوی مخصوص‏
كانون خانوادگی است .
بهر حال منظورم اينست كه حتی طرفداران استقلال و آزادی كامل زن و طرد
پدر از محيط خانواده ، وظيفه طبيعی زن را در توليد نسل مستلزم حقی و
مساعده‏ای و احيانا مزد و كرايه‏ای ميدانند كه بعقيده آنها دولت بايد اين‏
حق را بپردازد . بر خلاف مرد كه وظيفه طبيعی او هيچ حقی را ايجاب نميكند
.
در قوانين كارگری جهان حداقل مزدی كه برای يك مرد قائل ميشوند شامل‏
زندگی زن و فرزندانش نيز ميشود ، يعنی قوانين كارگری جهان حق نفقه زن و
فرزند را به رسميت می‏شناسد .

آيا اعلاميه جهانی حقوق بشر به زن توهين كرده است ؟

در اعلاميه حقوق بشر ماده 23 بند 3 چنين آمده است : " هر كس كه كار
ميكند بمزد منصفانه و رضايت بخشی ذيحق ميشود كه زندگی او و خانواده‏اش‏
را موافق شؤون انسانی تأمين كند " .
در ماده 25 بند 1 ميگويد : " هر كس حق دارد كه سطح زندگانی او ،
سلامت و رفاه خود و خانواده‏اش را از حيث خوراك