يك قانون وضعی و قراردادی ، زيرا ممكن است يك قانون وضعی و قراردادی‏
از طبيعت و فطرت سرچشمه گرفته باشد . و تعيين كننده خط سير تكاملی‏
افراد و اجتماعات بشری باشد .
ولی پرسشهائيكه در زمينه انطباق و عدم انطباق اسلام با مقتضيات زمان‏
وجود دارد تنها جنبه كلی و فلسفی ندارد .
آن پرسشی كه بيش از هر پرسش ديگر تكرار ميشود اينست كه قوانين در
زمينه احتياجات وضع ميشود و احتياجات اجتماعی بشر ثابت و يك نواخت‏
نيست ، پس قوانين اجتماعی نيز نمی‏تواند ثابت و يكنواخت باشد .
اين پرسش چه پرسش خوب و ارزنده‏ای است . اتفاقا يكی از جنبه‏های‏
اعجازآميز دين مبين اسلام كه هر مسلمان فهميده و دانشمندی از آن احساس‏
غرور و افتخار ميكند اينست كه اسلام در مورد احتياجات ثابت فردی يا
اجتماعی قوانين ثابت و در مورد احتياجات موقت و متغير وضع متغيری در
نظر گرفته است و ما بياری خداوند تا اندازه‏ای كه با اين سلسله مقالات‏
متناسب باشد شرح خواهيم داد .

خود زمان با چه چيز منطبق شود ؟

اما قبل از آنكه وارد اين مبحث بشويم ذكر دو مطلب را لازم ميدانم :
يكی اينكه اكثر افرادی كه از پيشرفت و تكامل و تغيير اوضاع زمان دم‏
ميزنند خيال ميكنند هر تغييری كه در اوضاع اجتماعی پيدا ميشود خصوصا اگر
از مغرب زمين سرچشمه گرفته باشد بايد بحساب تكامل و پيشرفت گذاشت ، و
اين از گمراه