طلاق ، از آن جهت رهائی است كه ماهيت طبيعی ازدواج ، تصاحب است
و گاهی ميگويند : طلاق چرا صورت رهائی دارد ؟ حتما بايد صورت قضائی داشته باشد . به اينها بايد گفت طلاق از آن جهت رهائی است كه ازدواج تصاحب است ، شما اگر توانستيد قانون جفتجوئی را در مطلق جنس نر و ماده عوض كنيد و حالت طبيعی ازدواج را از صورت تصاحب خارج كنيد ، اگر توانستيد در روابط جنس نر و جنس ماده اعم از انسان و حيوان ، برای هر يك از آنها نقش مشابه يكديگر بوجود آوريد و قانون طبيعت را تغيير دهيد ، ميتوانيد طلاق را از صورت رهائی خارج كنيد . يكی از اين عناصر مينويسد : " عقد ازدواج را عموما فقهای شيعه از عقود لازمه شمردهاند و قانون مدنی ايران را هم بظاهر آنرا عقد لازم ميداند ، و ليكن من میخواهم بگويم عقد نكاح مطابق فقه اسلام و قانون مدنی ايران فقط نسبت به زن لازم است ، نسبت بمرد عقدی است جايز ، زيرا او هر وقت میتواند اثر عقد مذكور را از بين برده ازدواج را بهم بزند " . سپس ميگويد : " عقد ازدواج نسبت بمرد جايز است و نسبت به زن لازم ميباشد و اين يك بی عدالتی قانونی است كه زن را اسير مرد قرار داده است . من هر وقت عبارت ماده 1133 قانون مدنی كشور شاهنشاهی ايرانرا ( قانون حق مرد بطلاق ) ميخوانم ، از بانوان ايرانی و از اين مدارس و دانشگاهها و از اين قرن اتم