شريك باشی ، به فراخور نيروی كارت مزد بگيری ، توقع احترام و حمايت از
من نداشته باشی ، تمام هزينه زندگيت را خودت بر عهده بگيری ، در هزينه‏
فرزندان با من شركت كنی ، در مقابل خطرها خودت را از خودت دفاع كنی ،
به همان اندازه كه من برای تو خرج می‏كنم تو بايد برای من خرج كنی و . . .
در اين وقت است كه كلاه زن ، سخت پس معركه است . زيرا زن بالطبع‏
نيروی كار و توليدش از مرد كمتر است و استهلاك ثروتش بيشتر ، به علاوه‏
بيماری ماهانه ، ناراحتی ايام بارداری ، سختيهای وضع حمل و حضانت كودك‏
شيرخوار ، زن را در وضعی قرار می‏دهد كه به حمايت مرد و تعهداتی كمتر و
حقوقی بيشتر نيازمند است . اختصاص به انسان ندارد همه جاندارانی كه به‏
صورت " زوج " زندگی می‏كنند چنينند ، در همه اين نوع جانداران ، جنس‏
نر به حكم غريزه به حمايت جنس ماده برمی‏خيزد .
در نظر گرفتن وضع طبيعی و فطری هر يك از زن و مرد ، با توجه به تساوی‏
آنها در انسان بودن و حقوق مشترك انسانها ، زن را در وضع بسيار مناسبی‏
قرار می‏دهد كه نه شخصش كوبيده شود و نه شخصيتش .
برای اينكه اندكی آگاهی بيابيم كه به فراموشی سپردن موقعيت فطری و
طبيعی هر يك از زن و مرد ، و تنها تكيه بر آزادی و تساوی كردن به كجا
منتهی می‏شود ، بهتر است ببينيم آنانكه پيش از ما در اين راه افتاده‏اند
و به پايان راه رسيده‏اند چه می‏گويند و چه می‏نويسند ؟
در مجله خواندنيها شماره 79 از سال 34 مورخه 4 تيرماه / 53 مقاله‏ای از
مهنامه شهربانی تحت عنوان " سرگذشتهائی از زنان كارگر در جامعه امريكا
" نقل كرده است . اين مقاله ترجمه‏ای است از مجله كورونت .
اين مقاله مفصل و خواندنی است . ابتدا درد دل خانمی را نقل می‏كند كه‏
چگونگی به عنوان تساوی زن و مرد ، رعايتهائی كه سابقا از زنان كارگر می‏شد
كه مثلا " وزنه‏های بيش از 25 پوندی را بلند نكنند ، در حالی كه برای‏
مردان