نظريه درباره طلاق ذكر كرديم به اين ترتيب :
1 - بی اهميتی طلاق و برداشتن همه قيود اخلاقی و اجتماعی از جلو آن .
2 - ابديت همه ازدواجها و جلوگيری از طلاق بطور كلی ( نظريه كليسای‏
كاتوليك ) .
3 - ازدواج از طرف مرد قابل انحلال و از طرف زن بهيچوجه قابل انحلال‏
نباشد .
4 - ازدواج هم از طرف مرد و هم از طرف زن در شرائط خاصی قابل انحلال‏
باشد ، و راهی كه برای هر يك از زن و مرد قرار داده ميشود يك جور و
همانند باشد . ( نظريه مدعيان تساوی حقوق )
5 - راه طلاق همانطوريكه برای مرد باز است ، برای زن نيز بسته نيست .
اما در خروجی مرد با در خروجی زن دو تا است .
در آن مقاله گفتيم كه اسلام نظر پنجم را تأييد ميكند . از آنچه در مورد
شرط ضمن العقد و هم در مورد طلاق قضائی گفتيم معلوم شد كه اسلام هر چند طلاق‏
را بصورت يك حق طبيعی برای زن نمی‏شناسد ، اما راه را بكلی بر او نبسته‏
است و درهای خروجی مخصوصی برای زن باز گذاشته است .
درباره طلاق قضائی بيش از اينها ميتوان بحث كرد . خصوصا با توجه به‏
عقائدی كه ائمه و فقهاء ساير مذاهب اسلامی دارند و عملی كه در ساير
كشورهای اسلامی بر طبق آنها ميشود . اما ما همينقدر را برای اين مقالات‏
كافی ميدانيم .