اينجاست كه مقام اصحاب ابا عبدالله روشن ميشود ، هيچ اجباری نه از
ناحيه دشمن كه بگوئيم در چنگال دشمن گرفتارند و نه از ناحيه حضرت كه‏
مساله تعهد بيعت بود ، نداشتند ، ابا عبدالله به همه‏شان آزادی داد .
در همينجاست كه می‏بينيد آن جمله‏های پر شكوه را يك يك اهل بيت و
اصحابش ، به ابا عبدالله ، در جوابش عرض كردند .

دو مايه دلخوشی امام

حسين ( ع ) در شب عاشورا ، و روز عاشورا ، دو تا دلخوشی دارد ، دلخوشی‏
بزرگش به اهل بيتش است كه می‏بيند قدم به قدمش دارند می‏آيند ، از آن‏
طفل كوچكش گرفته تا فرد بزرگش .
دلخوشی ديگرش بر اصحاب با وفايش هست كه می‏بيند كوچكترين نقطه ضعفی‏
ندارند ، فردا كه روز عاشورا ميشود ، يكنفر از اينها فرار نكرد ، يكنفر
از اينها به دشمن ملحق نشد ، ولی از دشمن افرادی را به خود جذب كردند .
هم در شب عاشورا افرادی به آنها ملحق شدند و هم در روز عاشورا دشمن را
مجذوب خودشان كردند ، كه " حربن يزيد رياحی " يكی از آنهاست ، 30 نفر
در شب عاشورا آمدند ملحق شدند ، اينها مايه‏های دلخوشی ابا عبدالله بود .
يك يك شروع كردند به جواب دادن به آن حضرت . آقا !