دو شيوه مختلف
توجيه تكامل تاريخ با دو شيوه مختلف صورت میگيرد . ما يكی از اين دو شيوه را " ابزاری " و از نظری ديالكتيكی میناميم . و شيوه ديگر را " انسانی " يا " فطری " میخوانيم .
شناخته شود ، و از طرف ديگر اين موجود شخصيت دار يك موجود زنده متحول
و متكامل و بالنده تلقی شود ، بايد ديد تكامل جامعه را چگونه توجيه و
تفسير میكند ؟ يعنی بايد ديد اين مكتب جامعه را به چه شكلی به سوی كمال
در تكاپو میداند ، به عبارت ديگر : تكامل را چگونه تفسير و توجيه
مینمايد ؟
قرآن مجيد ، هم بر شخصيت و واقعيت جامعه تأكيد دارد و هم بر سير
صعودی و كمالی آن از سوی ديگر میدانيم مكتبهای ديگر هم بوده و هستند كه
ضرورت و جبر تاريخ را بدين سو میدانند ، پس لازم است بدانيم كه چه از
نظر قرآن مجيد و چه از نظر برخی مكتبهای ديگر ، تكامل تاريخ را چگونه
بايد توجيه و تفسير كرد ؟ و مخصوصا انسانها چه مسئوليتی دارند و چه نقشی
بايد ايفا نمايند ؟ بالاخص " انتظار بزرگ " به چه شكل و چه صورت بايد
باشد ؟
دو شيوه مختلف توجيه تكامل تاريخ با دو شيوه مختلف صورت میگيرد . ما يكی از اين دو شيوه را " ابزاری " و از نظری ديالكتيكی میناميم . و شيوه ديگر را " انسانی " يا " فطری " میخوانيم . |