اشياء يك سلسله انديشه است او از انديشه به عنوان يك وسيله ، يك‏
رابطه عمل ، استفاده می‏كند و می‏داند واقعيت اشياء غير از انديشه‏هايی‏
است كه او در ذهن خويش دارد .
واقعيتهای كه انسان از راه حواس خود درك می‏كند كه مجموع آنها را جهان‏
می‏ناميم ، اموری هستند كه خصوصيات ذيل از آنها جداناشدنی است .

1 محدويت :

موجودات محسوس و مشهود ما ، از كوچكترين " ذره " تا بزرگترين "
ستاره " ، محدودند ، يعنی به يك قطعه مكان خاص و به يك فاصله زمان‏
خاص ، اختصاص دارند ، در خارج آن قطعه از مكان يا آن امتداد از زمان ،
وجود ندارند .
بعضی از موجودات ، مكان بزرگتر و يا زمان طولانی‏تری را اشغال می‏كنند و
بعضی مكان كوچكتر و زمان كوتاه‏تری را ، اما بالاخره همه محدودند به بخشی‏
از مكان و به قدری از زمان .

2 تغيير :

موجودات جهان همه متغير و متحول و ناپايدارند . هيچ موجودی در جهان‏
محسوس به يك حال باقی نمی‏ماند ، يا در حال رشد و تكامل است و يا در
حال فرسودگی و انحطاط . يك موجود مادی محسوس ، در تمام دوره هستی خود
يك دوره مبادله مستمر را