مثال اول : سرعت
يكی از چيزهائی كه از لحاظ رابطه انسان با طبيعت و از نظر ابزارسازی فوق العاده پيشروی كرده است ، سرعت است . يعنی انسان در ابزار آنچنان پيشرفت كرده است كه سرعت را به حد بالايی رسانده
است ؟ عواطف انسانها نسبت به يكديگر به همان نسبت پيشروی پيدا كرده
است ؟ آيا بهره كشی انسان از انسان واقعا از بين رفته است ؟ يا شكل
عوض شده است ولی معنی به درجاتی فزونی گرفته است ؟ آيا تجاوز انسان به
حقوق انسان كاهش يافته است ؟ آيا به همان نسبت كه ابزار پيشرفت كرده
است و به همان نسبت كه ساختمان اجتماعی تنوع و تشكل پيدا كرده است به
همان نسبت اين مسائل هم پيش رفته است ؟ يا نه ، اين مسائل به حال اول
باقی مانده است ؟ و يا ممكن است كسی مدعی شود كه اين مسائل نه تنها
پيش نرفته ، بلكه عقب گرد هم كرده است . به عبارت ديگر آيا بطور كلی
ارزشهای انسانی و اساسا آنچه كه ملاك و معيار انسانيت انسان است هم
بهمان نسبت جلو آمده است ؟ در اين مورد نظريات مختلفی وجود دارد ،
بعضيها بطور كلی منكر و بدبيناند به اينكه از اين جهت پيشرفتی برای
انسان حاصل شده باشد چون میگويند اگر ملاك پيشرفت ، آسايش و سعادت
انسان است مشكل است كه بتوانيم اينها را پيشروی حساب كنيم . حتی در
مورد ابزارها نيز چنين سخنی را گفتهاند . راجع به اينكه چرا پيشرفت
ابزارسازی از نظر آسايش انسان مورد ترديد قرار گرفته است كه آيا پيشروی
است يا نه ، دو مثال برايتان عرض میكنم :
مثال اول : سرعت يكی از چيزهائی كه از لحاظ رابطه انسان با طبيعت و از نظر ابزارسازی فوق العاده پيشروی كرده است ، سرعت است . يعنی انسان در ابزار آنچنان پيشرفت كرده است كه سرعت را به حد بالايی رسانده |