مثلا آيا افراد آرزو نمی‏كنند مانند مرحوم آقای بروجردی باشند كه افراد
آرزوی ديدنش را داشتند كه با كمال خضوع و خشوع دستش را ببوسند و با
التماس به او پول بدهند و از جواب سلامش هم مفتخر باشند . اين ، ارزش‏
است برای بشر . مگر همه ارزشها پول است ؟ يا در مقابل ، مثلا مانند شاه‏
مملكت باشند كه ولو از ترس ، صدها هزار سرباز و افسر در مقابلش‏
پيشفنگ و پافنگ كنند و احترام بگزارند ؟ بالاخره اينها برای بشر ارزش‏
دارد . اگر نداشت هرگز بخاطر چنين مقامی از همه چيز ديگر نمی‏گذشتند ، و
اينها مسائل كوچكی نيست .
بنابراين ريشه تجاوز به حقوق يكديگر و مايه امتياز تنها مال و ثروت‏
نيست و آن چيزهای ديگر هم قابل اشتراك نيست كه آنها را اشتراكی كنند .
ثانيا - وقتی به وسائل ديگر امتيازات ديگر بدست آوردند ، در همان‏
جامعه‏هائی هم كه اشتراكی است ، باز بهره از مال و ثروت ، برای آن‏
صاحبان امتياز ، مسلم بيشتر است . آيا در شوروی بهره مال و ثروت‏
خروشچف با بهره مثلا يك دهقان برابر است ؟ ولو اينكه او نماينده طبقه‏
دهقان باشد . بالاخره برای دهقان در عمرش يك بار هم اتفاق نمی‏افتد كه‏
هواپيما سوار شود و از اين شهر به آن شهر برود . ولی او بهترين هواپيما
را در اختيار دارد و به مسافرت و اين سو و آن سو می‏رود .
پس اينطور نيست كه تنها امتياز ، مال و ثروت باشد كه با اشتراكيت‏
ثروت ، مشكل حل شود و نيز با فرض اشتراك ثروت اينطور نيست كه افراد
در هر مقامی كه باشند از ثروت اشتراكی به يك حد