ثانيا - فرضا اين مطلب را قبول كنيم كه البته تا اينجا درست است [ و
حديث ] " « كونوا دعاه الناس بغير السنتكم » " همين است كه كاری كه
من میكنم معنايش اين است كه آن را خوب تشخيص میدهم و ديگران را هم
عملا به آن تشويق میكنم ، پس به اين ترتيب مؤثر در انتخاب ديگران هستم
. ولی اين تاثير در انتخاب ديگران غير از اين است كه من در وجدان خود
احساس مسؤوليت كنم . زيرا بايد اين مسؤوليت در وجدان من وجود داشته
باشد . " من مؤثر هستم " بالاتر از اين نيست كه من درك میكنم كه عامل
بدبختی ديگران هستم ، اما آن تعهد را چه كسی در من ايجاد میكند كه من عمل
نكنم و بگويم به موجب اينكه مسؤولم نمیكنم ؟ مورد سؤال چه كسی هستم ؟
آيا خدا وجود دارد كه سؤال كند ؟ میگوئيد نه . آيا وجدان ؟ میگوئيد نه .
پس چه كسی ؟ !
جهان بينی توحيدی
جهان بينی توحيدی به همين دليل كه " آرمانساز " و " تعهد آور " و
" مسؤوليت ساز " است ، " هدايت كن " است . خاصيت ديگر آن هدايت
كردن است يعنی راه را به انسان نشان میدهد ، راه وصول به هدفها را روشن
میكند . به علاوه " نشاط بخش " و " دل گرم كن " و نيز " فداكار ساز
" است .
از همه بالاتر همانطور كه علامه طباطبائی فرمودهاند : اصل توحيد میتواند
عنصری از عناصری همه تعليمات باشد . همانطور كه اصل امتناع تناقض اصلی
است كه عند التحليل همه قضايا به آن منتهی