كتاب را جلو خود بگذارد و به استنباط احكام الهی بپردازد .
البته اين روش عمومی و نوعی است ولی هميشه افراد استثنائی پيدا
می‏شوند كه تمايلی به تفسير يا حديث يا معرفت رجال و يا فقه عامه و يا
تاريخ نشان می‏دهند ولی معمولا اين امور كارهای لازمی شمرده نمی‏شود .
اين نكته را نبايد از نظر دور داشت كه علم اصول فقه به وسيله علامه‏
محقق حاج شيخ مرتضی انصاری اعلی الله مقامه الشريف كه حقا لقب خاتم‏
المجتهدين درباره‏اش اغراق و مبالغه نيست ، مخصوصا در قسمتهائی مانند
آنچه به نام اصول عمليه ناميده می‏شود ، پيشرفت و ترقی شايانی كرده و
تقريبا آن را به صورت يك علم و نيمه معقول در آورده است ، مباحثی‏
جذاب و سرگرم كننده پيدا كرده است ، ميدان مسابقه و زور آزمائی و تمرين‏
هوش و استعداد شده ، هر چند از زمان شيخ به اين طرف اين علم جلو نرفته‏
( با اينكه زمينه جلو رفتنش هست ) ولی شاخ و برگ زيادتری پيدا كرده‏
است . روی هم رفته ترقی و كمالی در اين علم پيدا شده و وسعت پيدا كرده‏
و فضلاء طلاب را به خود مشغول ساخته و به همين جهت موجب شده كه فضلاء
طلاب از ساير شعب علوم اسلامی باز بمانند و مصداق شعر معروف شاعر عرب‏
كردند :
الهت بنی تغلب عن كل مكرمه
قصيده قالها عمرو بن كلثوم
انصراف از ساير شعب علوم اسلامی از يك طرف و جذابيت و سرگرم كنندگی‏
علم اصول از طرف ديگر ، منشا پيدايش عادتی در ميان فضلا و اهل نظر شده‏
كه می‏توان نام او را عادت " مساله سازی "