« فی الملك غ" وجود فی نفسه را بيان می‏كند يعنی حقيقت اين است، منتها
بعضی افراد اين را امروز هم درك می‏كنند و بعضی درك نمی‏كنند ، و "
« لمن الملك اليوم »" از نظر " وجود برای ما " است. آنجا ديگر مومن‏
و كافر مطلب را آنچنان كه هست شهود می‏كنند. پس " « لمن الملك اليوم‏
" معنايش اين نيست كه در دنيا اين طور نبود كه همه ملك مال ما باشد
اينجا همه ملك مال ماست، بلكه يعنی اينجا شما شهود می‏كنيد و الا در دنيا
هم همين طور بود .
پس " « سنفرغ لكم ايه الثقلان »" با آيه " « لا يشغله شأن عن شأن
" اين نسبت را دارد ( كه ) " « لا يشغله شأن عن شأن »" وجود فی نفسه‏
را بيان می‏كند يعنی از نظر حقيقت و واقع ، ( مطلب اين طور است ) و يك‏
ديده حقيقت بين كه در همين دنيا هم می‏تواند ببيند حس می‏كند كه دست‏
پروردگار در عالم لا يتناهی در كار است بدون اينكه هيچ كاری باز دارنده‏
او از كار ديگر باشد . ولی همه آن ينش را ندارند ، در قيامت همه اين‏
مطب را احساس می‏كنند ، برای كسانی كه در دنيا احساس نمی‏كردند ، مطلب‏
به اين شكل ظهور پيدا می‏كند كه خدا ديگر دارد به ما می‏پردازد ، يعنی كأنه‏
در دنيا خدا كاری به كار ما نداشت ، حالا خدا از كارهای ديگرش فارغ شده‏
به ما دارد می‏پردازد .
پس اين آيه مثل آيه " « لمن الملك اليوم لله الواحد القهار » "
مطلب را از آن نظر كه برای اكثريت انسانها ظهور پيدا می‏كند بيان‏
می‏نمايد : ای جن و انس خواهيد ديد كه آنجا چگونه ما يكسره به شما
می‏پردازيم ، يعنی رابطه اعمال خودتان با پاداشها و كيفرها را - كه چگونه‏
از دست ما در می‏يابيد - كاملا احساس می‏كنيد .
" « يا معشر الجن و الانس ان استطعتم ان تنفذوا من اقطار السموات و
الارض فانفذوا تنفذون الا بسلطان فبای الاء ربكما تكذبان »" ای گروه جن و
انس اگر