در انسانها، باطنها كه در اينجا همه مستور و مخفی است، همه ظاهر می‏شود و
اين ظاهرها در تحت سيطره آن باطنها مخفی می‏شود . در اينجا حكومت بر
ظاهر است . همه ما در اينجا يك عده انسانهای خيلی مؤدب و معقولی هستيم‏
كه در اينجا نشيته‏ايم يا در خيابانها داريم راه می‏رويم ، همه مثل همديگر
هستيم و همه هم انسان هستيم ولی باطنهای ما ممكن است از زمين تا آسمان‏
تفاوت داشته باشد ، در باطن ، يكی زيبا باشد يكی زشت ، يكی انسان باشد
يكی غير انسان . در اينجا ظاهر بر باطن غالب و حاكم است يعنی باطن مخفی‏
است . ولی در آنجا قضايا كه زيرورو می‏شود ظاهرها تابع باطنهاست يعنی هر
كسی حشرش بر اساس هما نيت و باطنش است ، باطنش هر جور هست ظاهرش‏
هم تابع باطنش است يعنی اگر فرض كنيد يك آدم با باطن يك گرگ شبيه‏
است ديگر ظاهرش هم ظاهر همان گرگ خواهد شد . به هر حال در عالم آخرت‏
اوضاع تغيير می‏كند ، همه چيز زيرورو می‏شود .
يا مثلا در اين دنيا نظام اسباب حاكم و ظاهر است ( نه اينكه در آن‏
دنيا نظام اسباب نيست ) ، مسبب الاسباب با چشمها ديده نمی‏شود ، انسان‏
بايد با ديده عقل دقت كند و در واری اين اسباب ، مسب الاسباب را ببيند
. ولی در آنجا فقط مسبب الاسباب است كه نمايان است ، اسباب مخفی است‏
يعنی هر كسی می‏بيند كه آن اسبابی هم كه تا حالا می‏ديد واقعا اسباب هستند
يعنی زمام كارها به دست پروردگار است : " « لمن الملك اليوم لله‏
الواحد القهار »" ( 1 ). الان هم همين طور است ، الان هم " « لم يكن له‏
شريك فی الملك غ" (2)، ولی اكنون اين مطلب ظهور ندارد مگر برای كسانی‏

پاورقی :
. 1 غافر / . 16
. 2 فرقان / . 2