امام حسن و امام حسين عليهما السلام بودند . يكمرتبه وسط صحبت خطاب
میكنند به امام حسن ، میفرمايند فرزندم حسن ! چند روز از اين ماه گذشته
است ؟ عرض میكند پدرجان ! سيزده روز ( معلوم است كه مطلبی را میخواهد
بگويد ، خودش بهتر از ديگران میداند چند روز گذشته است ) . باز به امام
حسين میفرمايد : فرزندم ! چند روز از اين ماه مانده است ؟ پدر جان !
هفده روز . آنگاه دستی به محاسن مباركش میبرد و میفرمايد چيزی نمانده
است كه اين محاسن به خون اين سر خضاب بشود . اميرالمؤمنين علی عليه
السلام در اين ماه مبارك رمضان به طور اشاره و كنايه و گاهی صريح ولی
بدون اينكه جزئيات و خصوصيات و وقت ( حادثه شهات خود ) را دقيقا
تعيين بفرمايد يك حالتی را نشان میداد كه نگرانی كلی برای همه و در درجه
اول برای خاندان ايشان به وجود آورده بود . و صلی الله علی محمد و اله
الطاهرين
باسم العظيم الاعظم الاجل الاكرم يا الله . . .
پروردگار عاقبت امر همه ما را ختم به خير بفرما ، دلهای ما به نور
ايمان منور بگردان ، ما را اهل اطاعت خود قرار بده ، توفيق تجنب از
معاصی به همه ما ( عنايت بفرما ) .
|