مردم به سه دسته تقسيم خواهيد شد كه دو دسته شما اهل نجاتند و يك دسته
اهل هلاك " « فاصحاب الميمنة ما اصحاب الميمنة و اصحاب المشئمة ما
اصحاب المشئمة و السابقون السابقون »" آن سه نوع و سه صنف به اين شكل
است . گروهی اصحاب ميمنه هستند . ميمنه به دو معناست : يكی به معنای
يمين است ، راست در مقابل چپ . در آيات بعد خواهد آمد : " « اصحاب
اليمين و اصحاب الشمال »" دست راستیها و دست چپیها . اصطلاح " دست
راستی و دست چپی " در زمان ما پيدا شده ولی البته اينها به مقصود ديگر
و اصطلاح ديگری است . اصطلاح قرآن هزار و دويست سال قبل از اين اصطلاح
پيدا شده است . بعد در آن آيه ببينيم كه به چه عنايت " « اصحاب
اليمين و اصحاب و الشمال » " میگويند ، دست راستیها و دست چپیها ،
ياران راست و ياران چپ .
اصطلاح جديد كه میگويند " دست راستی و دست چپی " اصطلاح رايجی است
كه از زمان هگل فيلسوف معروف آلمان كه از بزرگان فلاسفه غرب و دنيا
شمرده میشود رايج شده است . هگل شاگردهای زيادی داشته و میگويند روی
كرسی تدريسش كه مینشست شاگردانش معمولا جاهای مشخصی داشتند ، يك عده
در دست راست كرسیاش مینشستند و يك عده در دست چپیها . از نظر فكر
دست راستيها با دست چپيها متفاوت بودند يعنی افكار دست راستیها افكار
معتدلتری بود و افكار دست چپیها افكار تندتری . دست راستيها محافظه
كارانه فكر میكردند و دست چپیها انقلابی و تند . كمكم اين ، اصطلاح شد :
دست راستيها و دست چپیها . بعد در غير شاگرديهای هگل هم در هر جامعهای
هر گروهی را كه نسبتا محالفظه كارانه فكر كند " دست راستی " گفتند و
هر گروهی را كه انقلابی و تند فكر كند " دست چپی " . امروز به
سرمايهدارها چون روش سياسیشان روش
|