اوست . وقتی می‏گويد " منحصرا از آن اوست " يعنی هر چه هم در ديگران‏
است جلوه‏ای است از آنچه كه مال اوست ، ديگران هم اسم اسم او هستند .
" « يسبح له ما فی السموات و الارض »" سوره از " سبح " شروع شد و
به " « يسبح »" ختم می‏شود . " « يسبح له ما فی السموات و الارض »"
او را تسبيح و تقديس می‏كنند ، به قدوسيت می‏خوانند ( هر چه در آسمانها و
زمين است ) . ( در اول سوره حديد گفتيم تسبيح به نحو اكمل ملازم است با
تحميد ، ينی از هر نقص منزه دانستن ملازم است با او را به هر كمالی‏
متصف كردم . ) هر چه در آسمانها و زمين است ، تمام ذرات زمين و آسمان‏
مسبح ذات پروردگار هستند ، حال به چه معنا ذات پروردگار را تسبيح‏
می‏كنند ، مكرر درباره آن بحث كرده‏ايم .
" « و هو العزيز الحكيم »" اوست عزيز حكيم . " عزيز " اگر به‏
معنای همان غالب قاهر باشد ، وقتی كه با حكيم توأم می‏شود نظير آنجاست‏
كه " ملك " با " قدوس " توأم می‏شود ، يعنی يك وقت عزتی است كه‏
حكمت ندارد ، فقط عزت است ، اين ، هرچ و مرج و گزافه‏كاری از آب در
می‏آيد ، يعنی اگر قدرت و عزت از حكمت جدا شود هرج و مرج و گزاف‏كاری‏
از آب در می‏آيد . ولی خدای متعال آن عزت علی الاطلاق و آن عزيز علی الاطلاق‏
است كه در همان حال حكيم علی الاطلاق است : " « و هو العزيز الحكيم »"
اوست عزيز حكيم . و صلی الله علی محمد و اله الطاهرين .
باسمك العظيم الاعظم الاعز الاجل الاكر يا الله . . . خدايا دلهای ما را
به نور ايمان منور بگردان ، قلبهای ما را مركز تجلی انوار قرآن قرار بده‏
، ما را به معرفت خودت و اسماء حسنای خودت آشنا بفرما ، انورا محبت و
معرفت خودت را در قلبهای ما بتابان . . .