خود را نگهداری كردن از معصيت لازمه‏اش اجتناب از معصيت است و لازمه‏
اجتناب از معصيت ، خود را از لازمه معصيت يعنی خشم الهی نگهداری كردن‏
است . پس اگر گفتند " اتق الذنب " معنايش اين است كه خود را نگه‏
دار از اينكه گرفتار گناه شوی . اگر بگويند " اتق الله " معنايش اين‏
است كه خود را نگه دار از اينكه گناه كنی و در اثر گناه كردن در معرض‏
خشم الهی قرار بگيری . ما كلمه‏ای نداريم كه بخواهيم به جای " « اتقوا
" بگذاريم و لذا ترجمه نداريم ، هميشه می‏گوييم تقوای الهی داشته باشيد .
لغتی در زبان فارسی وجود ندارد كه به جای كلمه " تقوا " بگذاريم ولی‏
وقتی كه با جمله بيان كنيم مقصود همين در می‏آيد ، خود رانگهداری كردن ،
كه اساس تربيت دينی همين است كه انسان خود بر خود مسلط باشد . مگر
می‏شود چنين چيزی كه يك چيز خودش بر خودش مسلط باشد ؟ اگر يك چيز
خودش يك امر بسيط باشد كه معنی ندارد خودش بر خودش مسلط باشد . اين‏
نشان می‏دهد كه انسان دو " خود " دارد ، يك خودش خود حقيقی است و خود
ديگرش ناخود است ، و در واقع ( تقوا ) تسلط خود است بر ناخودی كه (
انسان ) آن ناخود را خود می‏داند .
شايد اين حديث را مكرر خوانده باشيم كه پيغمبر اكرم عبور می‏فرمودند ،
ديدند عده‏ای از جوانان مسلمين در مدينه مشغول زورآزمايی هستند از اين راه‏
كه سنگ بزرگی را بلند می‏كردند مثل " وزنه برداری " كه چه كسی بيشتر
می‏تواند اين سنگ را بلند كند . حضرت ايستادند . بعد فرمودند : آيا
می‏خواهيد من ميان شما داور باشم كه كداميك از شما قويتر هستيد ؟ همه‏
گفتند : بله يا رسول‏الله ، چه از اين بهتر ! شما داور باشيد . فرمود :
پس من قبلا به شما بگويم از همه شما قويتر آن فردی است كه وقتی شهوت و
طمعش به هيجان در می‏آيد