نيست ؟ سؤال و جواب هست ( « وقفوهم انهم مسؤلون ») ( 1 ) ولی سؤال و
جواب نه برای كشف و تحقيق است . قرآن همه اينها را در كنار يكديگر ذكر
می‏كند . يك جا می‏گويد در قيامت سؤال است . جای ديگر می‏گويد در قيامت‏
" سؤالی " نيست يعنی نوعی از سؤال نيست . در قيامت از زبانها سؤال‏
نيست ، از اعضا و جوارح سؤال است . اينها همه برای اين است كه ما آنچه‏
را كه در آنجا هست با آنچه كه در دنياست مقايسه نكنيم . سؤال دنيا
بازپرسی و تحقيق است يعنی سؤال كننده و قاضی محكمه متهمين را می‏آورد
سؤال پيچ می‏كند برای اينكه با سؤالات مختلف كه از آنها جواب می‏گيرد
تناقضات گفته‏هايشان را كشف می‏كند ، بعد می‏گويد تو آنجا اين جور گفتی ،
اينجا چرا اين جور گفتی ؟ به قرينه آن حرف يك حرف ديگر از او بيرون‏
می‏شكد . آخر كار ، او چون قويتر و مقتدرتر است می‏تواند آن حقيقت را
كشف كند و لهذا اگر متهم قويتر از قاضی باشد آنچنان جوابهايش را تنظيم‏
می‏كند كه هيچ تناقضی در نيايد و حقيقت را تا آخرين مرحله مكتوم می‏كند ،
قاضی هم ده برابر معمول بازپرسی می‏كند آخر چيزی پيدا نمی‏كند ، مجبور است‏
قرار منع صادر كند .
آيا در قيام چنين سؤالی هست ؟ يعنی از افراد كه سؤال می‏كنند سؤال‏
تحقيقی است ؟ نه ، سؤال هست ولی اين سؤالها سؤال تحقيقی نيست . آيا
اتمام حجت است ؟ نه . سؤال قهری و جواب قهری است ، دارد بيان می‏كند .
برای مأمورين الهی احتياجی نيست كه مثلا بيايند به افرادی كه محشور و
زنده و حاضر در قيامت می‏شوند بگويند جنابعالی جزو گناهكاران هستيد يا
جزو مطيعان ؟ شما را در كدام صف قرار بدهيم ؟ همان جا با آنچه كه دارند
می‏شناسند . فورا يكی را موی

پاورقی :
. 1 صافات / . 24