(آن كسی كه مقام پروردگار را بترسد...) . اين معنايش هيبت و عظمت است‏
. اين خوف ، خوفی است بالاتر از آن خوفها ، بالاتر از خوف از عقاب است‏
، بلكه خوف از عقاب نوعی غفلت از خداوند است ، يعنی خدا را می‏شناسد و
خدا را می‏ترسد ، غير خدا هر چه هست در نظرش كوچك است . در دعای كميل‏
اين مطلب را كاملا حس می‏كنيم .
اين است كه در اين آيه چون بعد فرموده است برای كسانی كه مقام‏
پروردگار را درك می‏كنند و خوف مقام پروردگار را دارند دو بهشت است ،
بعضی از مفسرين گفته‏اند مقصود از دوبهشت يعين بهشتی روحانی و بهشتی‏
جسمانی . البته اين يك احتمال است ولی قرآن كويی نخواسته در اين زمينه‏
توضيح بدهد چون يك " دو بهشت " ديگر هم بعد داريم كه ذكر می‏كنيم .
" « ذواتا افنان »" اين دو بهشت انواعی از نعم دارند . باز توضيح‏
نمی‏دهد ، ( می‏فرمايد ) " النواعی " . در اين توضيح ندادن‏ها عنايتی هست‏
. در علم " بلاغت " می‏گويند گاهی يك مطلب به تعمد در ابهام گذاشته‏
می‏شود تا ذهن شنونده به هر راه برود و ضمنا به او بفهمانند كه اگر توصيف‏
شود محمدود می‏شود چون هر مقدار توصيف شود ذهن آن را محدود می‏كند به همان‏
كه شنيده . بدان هر چه توصيف كنند ، مطلب بيش از مقداری است كه‏
بخواهد توصيف شود . " « ذواتا افنان »" اين دو بهشت دارای انواعی از
نعيم هستند اين كه می‏گيود " انواعی از نعيم " يعنی محدودش نكن ، پس‏
اگر ما بعدهم توصيف كنيم و نمونه‏هايی را بگوييم كه شما با آن نمونه‏ها
آشنا هستيد و می‏توانيد آشنا باشيد بدانيد كه محدود به اينها نيست . پس‏
اين " « ذواتا افنان »" مقدمه است برای اينكه ذهن ( نعم آن دو بهشت‏
را ) محدود نكند . " « لا تعلم نفس »" . در يك آيه