هم آنچنان شديد است كه قابل توصيف نيست .
جوان خيلی پاك و خوبی بود كه گاهی يك حالات معنوی خوبی داشت و گاه
برای من نقل میكرد . میگفت مثلا در نماز شب گاهی يك حالت خيلی خوشی به
من دست میداد و گاه اتفاق میافتاد كه آن حالت چند لحظهای از من گرفته
میشد . میگفت من جهنم را آن وقت احساس میكردم كه اصلا جهنم يعنی چه ؟
اين گرفته و فراق آن حالت آنچنان مرا در تنگنا قرار میداد كه اصلا يك
دقيقهاش برای من قابل تحمل نبود . اين برای اين است كه روح در آن وقت
يك حالت تجردی پيدا میكند ، ارتباطش با بدن ضعيف میشود و به همين
جهت آن ذكر الله و آن مواهب معنوی آنچنان لذيذ است كه وقتی برای
امتحان - به هر جهتی هست - چند لحظهای گرفته میشود دردش آنچنان شديد
است كه اصلا قابل توصيف نيست . حاضر است همه دردهای مادی دنيا را تحمل
كند و آن را تحمل نكند . كسانی كه قائل به بهشت معنوی و معاد روحانی
هستند مقصودشان اين است كه انسان بعد از آنكه مرد اين بدن برای هميشه از
|