پاورقی : . 1 قيامة / 1 - . 6
گناهكاران دروغ میپنداشتند يعنی نسب دروغ میدادند كه ای آقا دروغ است .
دروغ دانستن غير از نسبت دروغ دادن است . ( نسبت دروغ دادن يعنی )
دروغ دانستنی كه منشأش اين است كه انسان نمیخواهد فلان چيز راست باشد .
اين مطلب را مكرر گفتهايم كه گاهی انسان چيزی را تصديق میكند چون دلش
میخواهد راست باشد . چون دلش میخواهد راست باشد میگويد راست است .
يك چيزی را میگويد دروغ است چون دلش میخواهد دروغ باشد . مثل اينكه
گاهی میگوييم ان شاء الله دروغ است ، يعنی دل من میخواهد دروغ باشد ، يا
میگوييم ان شاء الله راست است ، يعنی دل منمیخواهد راست باشد ، در
حالی كه دلبخواهی نيست . راست را آدم بايد تصديق كند خواه دل من بخواهد
خواه نخواهد . دروغ را انسان بايد دروغ بداندخواه دل من بخواهد خواه
نخواهد . " تكذيبها " يعنی دروغ نسبت دادنهايی كه منشأش اين استكه
انسان نمیخواهد مطلب راست باشد ، چرا ؟ چون میخواهد گناه كند و دلش می
خواهد كيفری نباشد، چون دلش میخواهد كيفر نباشد میگويد اين حرفها چيست؟
! يعنی با برنامه ما جور در نمیآيد . اين مطلب را خود قرآن بيان میكند .
در سوره قيامت - كه بعد ان شاء الله خواهيم رسد - میفرمايد: " « لا اقسم
بيوم القيامة و لا اقسم بالنفس اللوامة ايحسب الانسان ان لن نجمع عظامه
بلی قادرين علی انسوی بنانه بل يريد الانسان ليفجر امامه يسئل ايان يوم
القيامة »" (1) انسان دلش میخواهد كه در پيشاپيش خودش به فسق و فجور
بپردازد، چون دلش اين جور میخواهد قيامت يعنی چه ؟ ! يعنی اين انكار بر
اساس اين ميل است .
پاورقی : . 1 قيامة / 1 - . 6 |