مأمون به خاطر آن سياستش - كه ديگر وقت نيست درباره آن صحبت كنيم ( 1
) - حضرت رضا را در معنا كرها و به ظاهر طوعا ، و با تجليل از مدينه‏
حركت می‏دهد ولی محرمانه دستور می‏دهد كه از شهرهايی كه در آنجا مراكز
شيعيان است عبور ندهيد ، از بيراهه‏ها يا از جاهايی بياوريد كه شيعه در
آن جاها وجود ندارد و مردم علی بن موسی الرضا را نمی‏شناسند . ( حال آن‏
تجليلهای ظاهری‏اش را ببينيد و اين نقشه‏های سياسی زير پرده را ! ) و لهذا
مخصوصا از قم كه از مراكز شيعه بود نياوردند ، از بغداد كه مركز بود و
مركز همه گروهها بود و آمدن حضرت رضا در آنجا ممكن بود حركتی ايجاد كند
عبور ندادند ، از كوفه عبور ندادند ، از بيراهه آوردند ، مثل اينكه باور
نمی‏كردند در نيشابور ، يك شهر دور افتاده خراسان ، چنين ولوله‏ای به وجود
بيايد . وقتی حضرت را آوردند از نيشابور عبور بدهند مردم نيشابور
استقبال عظيمی از ايشان كردند ( 2 ) .

پاورقی :
. 1 ( علاقه مندان می‏توانند به كتاب سيری در سيره ائمه اطهار عليه‏
السلام مراجه نمايند ) .
. 2 آن وقت نيشابور مركز خراسان بوده ، خراسان به اصطلاح جنوبی يا
خراسان مركزی نه خراسان شمالی ( شهرهای ماوراء النهر ) ، و مثل بلخ و
بخارا و مرو هم البته شهرهای بزرگی بوده ولی در اين قسمت خراسان فعلی‏
مركز نيشابور بوده است . طوس كه همين شهر طوسی است كه در چهار فرسخی‏
غرب مشهد است و قبر فردوسی هم آنجاست . دهی ، قصبه‏ای يا شهركی بوده‏
است و اين محل فعلی مشهد اساسا شهر نبده ، دو تا ده كوجك بود : ده "
سناباد " كه همان جايی است كه حضرت در آنجا مدفون هستند و ده " نوغان‏
" كه الان هم " محله نوغان " در پايين خيابان مشهد معروف است .
خصوصيت تاريخی‏ای كه اينجا داشت فقط اين بود كه هارون در سفر خراسانش‏
به همين جا كه رسد مريض شد و نتوانست حركت كند ، بعد مرضش دوام پيدا
كرد و همانجا مرد و در همين سناباد دفنش كردند . می‏دانيم در همين محل‏
حرم حضرت ، در پايين پای حضرت و در واقع در وسط گنبد ، هارون مدفون‏
است و اين محوطه و چهار ديواری را به اعتبار قبر >