، گاهی پيش آن ، هيچ انسی و جنی با او تماس پيدا نكرده است " « كانهن
الياقوت و المرجان »" گويی در صفا ياقوت يا مراريد هستند يعنی بدنهای
اينها اين طور با صفاست . " « هل جزاء الاحسان الا الاحسان »" آيا جزای
نيكی جز نيكی خواهد بود ؟ يعنی هر كس كه در دنيا نيكی كند نيكی میبيند .
در ذيل همين (آيه است) كه وارد شده است كه آيا جزای توحيد و " « لا اله
الا الله »" جز بهشت چيز ديگری میتواند باشد ؟
" « و من دونهما جنتان »" دو بهشت نازلتر از اينها هم وجود دارد .
آنجا داشت : " « و لمن خاف مقام ربه »" . مفسرين گفتهاند - و درست
گفتهاند - در آنجا چه بهشت روحانیاش و چه بهشت جسمانیاش مال " « لمن
خاف مقام ربه »" بود ، يعنی اهل اخلاص ، كسانی كه خدا را به هيبت و
عظمت شناختهاند ، ولی در پايينتر و كمتر از اينها هم دو بهشتی هست اما
برای افرادی كه از اينها كمتر هستند ، و گفتهاند منظور افرادی است كه
عبادتشان برای بهشت يا برای فرار از جهنم بوده است . " « مدهامتان
" دو بهشتی سرسبز . اينجا سخن از سر سبزی است . " « فيهما عينان
نضاختان »" . در آنجا سخن از دو چشمه جاری بود ، اينجا هم سخن از دو
چشمه ديگر ، ولی اينجا تعبير " « نضاختان »" دارد يعنی جوشش زن ،
فواره زن . اما اينجا هم توصيف نمیكند كه اين چشمهها چگونه چشمههايی
است . " « فيها فاكهة و نخل و رمان »" . آنجا داشتيم : " « فيهما من
كل فاكهة زوجان »" در آن ( دو ) بهشت اهل اخلاص از هر ميوهای دو نوعش
وجود دارد . در اين دو بهشت درجه پايينتر ميوهای است و نخلی و اناری ،
درخت ميوه و درخت نخل و درخت انار .
" « فيهن خيرات حسان »" و در آن بهشتها هم زنانی كه خير و نيكو
هستند ( وجود دارند ) ، زنان نيكو خصال و نيكو صورت ، يعنی نيكو سيرت و
نيكو صورت . خير ، حسن معنوی را میگويند و حسن ، حسن صوری را .
|