صفات كماليه است نه ناشی از ذات دارای فقط يك صفت كه قدرت است .
افرادی كه فقط قدرت را می‏بينند می‏گويند ( آيا ) خدا انسان را آفريده ؟ (
می‏گوييم بله . می‏گويند ) خدا كه قدرت دارد ، خدا قدرت دارد انسان را از
اول از هيج چيز يك دفعه بيافريند ، ديگر چه احتياجی است كه خاكی باشد ،
گلی باشد ، لای گنديده‏ای باشد ، گل خشكيده‏ايد باشد ، زمانی باشد ، مدتها
اين در تخمير مانده باشد ؟ مگر خدا قادر نيست ؟ مگر خدا عاجز و ناتوان‏
است ؟ جواب اين است : پس بچه هم كه می‏خواهد متولد شود ، كسی بگويد
مگر خدا ناتوان است ؟ اين تشريفات ديگر چيست كه حتما ازدواج باشد و
مرد زنی باشند و عمل مباشرتی انجام بگيرد و بعد نه ماه طول بكشد ، قدم به‏
قدم جلو بيايد ، مگر خدا قادر نيست ؟ خدا اگر قادر است يكدفعه اين كار
را انجام بدهد !
يك آدم عوامی كه خيال می‏كرد شخصی دختر دارد رفته بود به خواستگاری‏
دخترش . بعد كه عده‏ای را به خواستگاری فرستاد ، او گفت اصلا من دختر
ندارم ، فقط يك پسر دارم . او جواب داد حالا همان . گفت پسر كه نمی‏شود
! مگر نمی‏خواهد خدا به تو فرزند بدهد ؟ گفت خدا اگر بخواهد فرزند بدهد
از پسرش هم می‏دهد ( خنده حضار ) .
اينها حرف مفت است . قرآن وقتی كه ما را متوجه می‏كند كه خداوند
انسان را از خاك آفريد ، از گل آفريد ، از لای گنديده آفريد ، از گل‏
خشكيده آفريد ، در ذهن ما اين نباشد كه خدا قدرت دارد ، بخواهد بيافريند
آنا می‏آفريند ، اينها ديگر يعنی چه ؟ ! برای اين است كه شما اگر بعد در
نظامات علمی به اين جور مسائل بر بخوريد بدانيد اينها هم روی حكمت و
حساب بوده كه خلقت انسان بايد اين مراحل را طی كند . پس همين طور كه‏
" « و الارض وضعها للانام »" زمين را كه خدا آفريده است حساب شده‏
بوده است ، خلقت انسان هم از خاك و از گل و از اين جور چيزها -