با ولاء كفار به ظاهر ارتباط نداشت ولی در باطن ارتباط داشت ، مسأله اين
بود كه يك زنی مسلمان میشود شوهرش كافر است ، رابطه اين مسلمان با
كافر چگونه بايد باشد ، يا مردی مسلمان است ، زنش كافر است ، رابطه
اين مرد مسلمان و زن كافر چگونه بايد باشد ، باز به آنجا مربوط است ،
ولی آيه آخر دو مرتبه در كمال صراحت بر میگردد به همام مسأله ولاء كفار :
" « يا ايها الذين امنوا »" ای اهل ايمان ، ولی در اينجا خصوص يهود
را نام میبرد، يعنی به اصطلاح خطر يهود را ( الخطر اليهودی به قول عربها )
گوشزد میكند. قرآن به مساله خطر يهود توجه خاص دارد. در قرآن مسألهای به
عنوان خطر مسيحی كه خصوصيت داشته باشد، و يا هر دين و مذهب ديگر، (وجود
ندارد) ، آن عنوان كلی دارد، عنوان خاص ندارد، ولی يهودی يك عنوان خاص
دارد ، به خطر خاص يهودی توجه میدهد . " « لا تتولوا قوما غضب الله
عليهم »" ولاء و دوستی و ارتباط نزديك با آن قومی كه خدا بر آنها غضب
كرده است ( نداشته باشيد ) ، ولاء آنها را نپريرد .
بعد قران يك نكته ديگر ذكر میكند . آن نكته روحش اين است كه يهوديت
بيش از مقداری كه دين باشد نژاد است و ( يهوديان ) در عين يك همبستگی
كاملی كه به عنوان يهوديت با يكديگر دارند ، به اصول مسلمی كه موسی
آورده از جمله معاد اعتقاد ندارند . اينها اصلا به معاد اعتقادی ندارند .
همين طور كه مشركين ، كفار مشرك ، عقيدهشان اين است كه اگر كسی مرد
ديگر تمام شد ، ديگر نه حشری است و نه نشری ، يهود ( هم ) اين جور فكر
میكند . " « قد يئسوا من الاخرش كما يئس الكفار من اصحاب القبور » "
اينها به كلی نوميدند از اينكه آخرتی در كار باشد آنچنان كه كفار ( مقصود
از " كفار " در اينجا مشركين هستند ) از مردگان نوميدند . همان طوری كه
مشركين منكر خدا در اين جهت فكر میكنند ، اينها هم
|