شود اما معنای نامگذاری اين نيست كه حتما حقيقت اين ( نام ) بر آن (
شیء ) صدق كند .
از آن شاهكارهای سياسی مرحوم سيد حسن مدرس نقل میكنند : در همان دوره
تقريبا چهل و پنج سال پيش يك موجی پيداشده بود - كه هر چند وقت يك
بار هم پيدا میشود و آن وقت اين موج شديدتر از امروز بود - كه ما بايد
لغات بيگانه را ( به قول اينها ) از زبان فارسی بيرون بريزيم و اصلا
نبايد هيچ لغت عربی در زبان ما وجود داشته باشد . اين موج در مجلس هم
راه پيدا كرده بود و میخواستند آن را به صورت يك قانون در بياورند .
مرحوم مدرس با اين فكر مبارزه میكرد . ( گاهی يك شوخی ، يك متلك ،
يك هو كردن اثرش از چند برهان بيشتر است . ) گفته بود بسيار خوب ،
حالا ببينيم چی میشد ! ( به قول خودش ، اصفهانی بود ) ، چه از آب
درمیآيد ! رو كرده بود به رئيس مجلس و گفته بود آقای رئيس مجلس ! اسم
من حسنس ، اسم جنابعالی هم حسينس حالا اين اسمها را میخواهند تبديل كنند
به فارسی ، پی من میشوم " نيك " ، حسين هم كه تصغير حسن است میشود
نيكچه ، پس بعد از اين من نيكم شما نيكچه ، مثل ديگ و ديگچه ، يك چند
تا از اينها را با همديگر جور كرد ، مجلس خنديد ، لايحه به همين ( امر )
از بين رفت .
حال ، اسم گذاری اسم گذاری است ، ولی در مورد پروردگار اسم به آن
معناست كه عرض كردم ، يعنی يك صفت كه قائم به ذات پروردگار است ، و
الا كسی آنجا اسم گذاری نكرده ، و لهذا اسمهای پروردگار هه اسمهای عام و
كلی است كه احيانا در مودر غير پروردگار هم اين اسمها يا بعضی از اسمها
استعمال میشود ولی در يك دايره خيلی محدود . مثلا ما به پروردگار میگوييم
" عالم " ، به غير پروردگار هم میگوييم عالم . گو اينكه علم او به
معنای علم غير متناهی است و علم غير پروردگار
|