صورت عالم آفريده شده است و عالم بر صورت انسان . انسان يك جهان‏
كوچك است و جهان يك انسان بزرگ ، يعنی تمام جهان ، تمام عالم خلقت‏
مثل يك انسان است . چنين معتقدند كه همين طور كه يك انسان راست دارد
و چپ - البته نمی‏خواهيم بگوييم اندام عالم به شكل انسان است كه همه‏
عالم را به شكل انسان ساخته‏اند ، برايش سر و بينی و چشم ساخته‏اند ،
مقصود اعضای ظاهری نيست يعنی به اصطلاح در كمالات - معتقدند كه عالم هم‏
مانند يك انسان نيم راست و نيم چپ دارد و كأنه قلب دارد يعنی مجموع‏
عوالم اين جور است ، عالمی ما داريم كه عالم ملائكهاست ، عالم ملائكه‏ای‏
كه خير و رحمت نازل می‏كنند ، ملائكه‏ای كه حسنات را می‏نويسند كه در قرآن‏
از اينها زياد ياد شده‏است ، اصطلاحا می‏گويند " عالم ملكوتعليا " ، عالم‏
ديگری وجود دارد كه آن عالم هم عالم ملكوت است يعنی از تيپ عالم ماده‏
نيست ولی آن را " عالم ملكوت سفلی " يا " عالم شياطين " می‏گويند كه‏
وسوسه‏ها از يك نظر مال آنجاست يا حتی ممكن است شامل حال آن ملائكه‏ای هم‏
كه بديها را ثبت می‏كنند بشود . انسان تا در دنيا هست در وسط دو عالم‏
قرار گرفته : ملكوت بالا ، ملكوت اسفل ، ملكوتی كه راهش به طرف بهشت‏
است و ملكوتی كه راه انسان به طرف پايين و جهنم است ، و خود انسان تا
وقتی كه در اين عالم هست در ميان اين دو عالم قرار گرفته يا به تعبير
ديگر كأنه در يك طرف انسان عالمی است كه عالم خير ، سعادت ، بهشت -
هر نامی می‏خواهد رويش بگذاريد - قرار گرفته و در طرف ديگر اين عالمی كه‏
ما الان در آن هستيم عالم ديگری است كه شر و عذاب و بدبختی و نتايج‏
اعمال بد در آنجاست : " « كلا ان كتاب الابرار غ