درجه بالاترش اين است كه با امساك ظاهری ( امساك از خوردنها و
آشاميدنها و امثال اينها ) توأم بشود امساك از گناهان به طور كلی ، يعنی‏
دها انسان كه روزه می‏گيرد ، زبان انسان هم روزه بگيرد ، زبان هم در حال‏
روزه امساك كند نه تنها از حرامهايی از قبيل غيبت و دروغ و امثال اينها
، بلكه امساك كند حتی از سخنان لغو و بيهوده و بی اثر و بی فايده ، چشم‏
انسان هم امساك كند از نظر به حرام ، گوش انسان هم امساك كند از
استماع امر حرام ، دست و پای انسان هم امساك كند از انجام دادن يك عمل‏
حرام . حال اگر كسی اين كارها را نكرد و زبان و چشم و گوش و دست و
پايش صائم نبود ، آيا او روزه دارد يا روزه ندارد ؟ هم دارد و هم ندارد
. روز دارد آن درجه پايينش را ، اولين درجه روز را ، روزه عوام را روزه‏
ندارد ، يك درجه از آن بالاتر را . مرتبه ديگر روزه اين است كه انسان در
حال روزه از پاره‏ای حلالها هم امساك كند اين می‏شود يك درجه بالاتر و درجه‏
سوم . بالاترين و چهارمين درجه‏اش امساك از غير الله است ، يعنی در حال‏
روزه قلب انسان از غير خدا به طور كلی خودداری كرده باشد و جز خدا در
قلب انسان چيزی نباشد . همه اينها روزه است ، اما اينها مراتب و
درجات يك حقيقت هستند .
يا مثلا طهارت هم همين طور است . يك درجه نازل طهارت همين طهار از
حدث و طهارت از خبث است همين كه انسان مثلا بدنش آلوده به اين‏
نجاسات معهود نباشد و طهارت داشته باشد به معنای اينكه وضو يا غسل يا
تيمم داشته باشد . ولی خود طهارت هم همين طور درجه به درجه دارد تا
بالاترين درجات .
اسا راجع به خود تقوا قرآن می‏فرمايد: " « ... اذا ما اتقوا و امنوا و