واقعا وجود داشته باشند . اين احكامی هم كه ما آنها را برای همه اجسام ،
قطعی فكر می‏كنيم آنچنان قطعيت ندارد . مثلا می‏گوييم كه جسمی از جسمی‏
نمی‏تواند عبور كند . اگر همين اتاق درهايش بسته باشد ما ديگر نمی‏توانيم‏
از اين ديوارها عبور كنيم مگر اينكه بشكافيم . بدون اينكه شيشه را بشكنيم‏
يا در را باز كنيم و ياد ديوار را بشكافيم نمی‏توانيم عبور كنيم . ولی‏
می‏گويند اجسامی كه مثلا دو بعدی هستند از همين ديوار عبور می‏كنند بدون‏
آنكه ديوار شكافته شود .
نه اينكه ما بخواهيم حرف قرآن درباره جن را به استناد اينها بپذيريم .
يك نفر با ايمان . كسی كه به آنچه قرآن فرموده است ايمان پيدا كرده‏
باشد ، بعد از آنكه قرآن را شناخت اولين مستندش خود قران است . قرآن‏
اينچنين بيان كرده ، ما به گفته قرآن ايمان داريم كه چنين خلقی در عالم‏
وجود دارد ، خلقی كه در بسيار از خصوصيات شبيه انسان است حتی در مكلف‏
بودن و پيغمبر داشته ولی آنها پيغمبر از نوع خود ندارد ، پيغمبر آنها از
نوع انسانهاست ، يعنی پيغمبرهای انس پيغمبر آنها هم هستند . آنها هم‏
عذاب دارند ، آنها هم نعيم دارند . درروايات اين مطلب هست كه حتی‏
آنها خوراك دارند ، توالد و تناسل دارند ، لذت جنسی دارند ، يعنی خيلی‏
شبيه انس هستند . اين است كه در مسائل مربوط به تكليف و پاداشت و
كيفر ، قران آنها را هم وارد می‏كند ، چون بر اسا اعتقادی كه ما از قرآن‏
گرفته‏ايم پيغمبر منحصرا پيغمبر انس نبوده ، پيغمبر جن هم بوده است ، و
قرآن و همچنين كتب آسمانی ديگر قط كتاب انس نيست ، كتاب آن موجود
غير مرئی و غير محسوس برای ما - كه اطلاعات ما درباه آن خيلی ضعيف است‏
- نيز هست .
اين است كه در آيات سوره الرحمن بالخصوص ، جن و انس همدوش يكديگر
مخاطب قرار گرفته‏اند . حال در اين آيه می‏فرمايد : ای