²...و ان تستعينوا عليها بالله بها علی الله »"(1) (شما را سفارش می‏كنم‏
به اينكه... ) و اينكه از خدا برای رسيدن به تقوا كمك بخواهيد و از تقوا
برای رسيدن به خدا كمك بگيريد و از اين جور تعبيرات. در جای ديگر درست‏
نشان می‏دهد كه تقوا غير از ترس و غير از اجتناب از معاصی است ،
می‏فرمايد : " « ان تقوی الله حمت اولياء الله محارمه و الزمت قلوبهم‏
مخافته » " ( 2 ) تقوای الهی سبب اجتناب از معاصی و سبب ترس از خدا
می‏شود . اجتناب از معصيت و ترس از خدا هر دو را به عنوان دو لازم برای‏
تقوا ذكر كرده نه عين تقوا . اين يك مطلب كه راجع به ماهيت تقوا بود .
از خود قرآن اين مطلب كاملا استفاده می‏شود كه تقوا درجات و مراتب‏
دارد . معلوم است ، يك وقت انسان تقوايش در حدی است كه از گناهان‏
كبيره و از اصرار بر صغيره اجتناب می‏كند . اين اولين درجه تقواست كه به‏
آن ، عدالت محقق می‏شود . در اصطلاح فقه اسلامی هست كه مثلا امام جماعت‏
بايد عادل باشد ، شاهد بايد عادل باشد ، قاضی بايد عادل باشد ، مرجع‏
تقليد بايد عادل باشد ، معنی عادل اين است كه‏اين درجه از تقوا يعنی خود
نگهداری از گناهان كبيره و خود نگهداری از تكرار و اصرار بر گناهان صغيره‏
را داشته باشد ، كه اگر اين حد هم نباشد فاسق است . " « اولئك هم‏
الفاسقون »" كه بعد می‏آيد .
درجه بالاترين اين است كه انسان خودش را از گناهان صغيره هم حفظ و
نگهداری كند . بالاتر از اينكه از مكروهات هم خود را نگهداری كند ، يعنی‏
طوری خودش را نگهداری می‏كند كه هيچ وقت مكروهی هم بجا نمی‏آورد . البته‏
اين بدون تنظيم كردن زندگی به دست نمی‏آيد ، يعنی

پاورقی :
. 1 همان ، خطبه . 289
. 2 همان . خطبه . 112