عام ، هر آلت سنجشی را " ميزان " میگويند ، ولی عرف بيشتر يك
مصداقش را میشناسد و آن همان ترازو و قپان است ، يعنی چيزی كه سنگينيها
را میسنجد ، كه در زندگی بشر جزء لوازم و ضروريات است و يكی از آن
چيزهايی است كه عدالت بدون آن برقرار نمیشود . اگر همين سنجشهای جسمانی
نباشد روابط ميان افراد بشر به كلی به هم میخورد . خود همين ، يكی از
نعمتهای بزرگ الهی است . ولی تنها ميزان عالم ترازويی كه قوه ثقل را
میسنجد نيست ، انسان كامل ميزان و معيار و آلت سنجش انسانهای ديگر
است . فلاسفه ، علم منطق را " علم ميزان " مینامند يعنی علم آلت سنجش
- میگويند - چون با علم منطق میتوان شكل و صورت افكار را سنجيد كه آيا
اين افكاری كه ما در ذهن خودمان ترتيب میدهيم به شكل و صورت صحيحی
ترتيب يافته يا نه . " منطق " مقياس است ، ميزان و آلت سنجش ( فكر
است ) . شاغول برای يك بنا ميزان است چون عمودی بودن ديوار را با آن
میشنجد . همچنين تراز برای او ميزان است چون افقی بودن ديواری را كه
كشيده با آن میسنجد . ذرع و متر و ياردی كه يك ابزار در دست میگيرد
برای او ميزان روايی و ناروايی . عدالت - كه خودش حقيقتی است ( كه )
قبل از قانون وجود دارد - باز ميزان قانون است . عمل من بايد با چه
سنجيده بشود ؟ با قانون . خود قانون با چه سنجيده شود و از كجا كه قانون
، قانون درستی باشد ؟ ميزان قانون ، عدالت است . ميزان عدالت ، حق
يعنی استحقاق است : " « اعطاء كل ذی حق حقه »" ( استحقاقها ) كه در
واقع به نظام هستی مربوط میشود . پس برای هر چيزی ميزان و مقياس قرار
داده شده تا میرسد به آن چيزی كه خود آن ، مقياس همه چيزهاست و آن متن
خلقت و جريان اصيل خلقت است كه مقياس همه چيز قرار میگيرد .
|