شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
129201
نام: دل نوشته
شهر: مشهد
تاریخ: 11/25/2014 6:20:39 PM
کاربر مهمان
  چند سال پیش من هیچی نبودم یک دختر بی ایمان که گاهی اوقات نمازی ، ان هم با اصرار مادرم می خواندم .وقتی تلوزیون دعا ویاسخنرانی میگذاشت کانال را عوض می کردم نوار ترانه دوست داشتم حوصله خیلی حرفهای مذهبی را نداشتم ویادم میاد قبل تر ها هم وقتی تلوزیون مارش عملیات میزد وبدنبالش اسامی شهدا از تلوزیون پخش می شد هیچ احساسی نداشتم البته من الان 30 سال بیشتر ندارم.می خوام اون اتفاقی که مسیر زندگیم رو تغییر داد بگم:
یک روز همین طور توی خونه نشسته بودم که تلفن زنگ زد درست همون کسی که همیشه آرزو داشتم با هاش ازدواج کنم بود می خواست قبل از خواستگاری چند جلسه بدون اطلاع خانواده ها با من بیرون قرار بگذاره من هم قبول کردم ولی بعد از شوق وذوق زیاد فهمیدم اون روز دقیقا روز عاشوراوتاسوعاس بالافاصله تماس گرفتم وگفتم من اون روز نمیام گفت چرا؟ گفتم چون روز عاشوراوتاسوعاس ومن برای اون روز ها حرمت قائل هستم بلند خندید وگفت واه! مگه می خوای چیکار کنی ولی من با وجود اینکه خیلی دوس داشتم که باهاش آشنا بشم، با لجبازی گفتم نه من به هیچ عنوان در اون روز نمی خوام باتو که برام نامحرم هستی حتی صحبت کنم .بعد از اصرار زیاد وقتی دید من از تصمیمی که گرفتم کوتاه نمی یام گفت تویک امل هستی .من شوکه شدم وهمون لحظه تصمیم گرفتم که دیگه جواب تلفن شو ندم من برای یک لحظه در عمرم برای روز شهادت امام حسین (علیه السلام)حرمت قائل شدم وایشان از یک عمر بدبخت شدنم جلوگیری کردن اون روز به حرم امام رضا(علیه السلام) رفتم واز ایشان خواستم که خودشان برای زندگی آینده ام کسی را بفرستند البته اون روز خیلی دلم شکسته بود ((چون دوست نداشتم کاری را که دلم می خواهدوعقلم نمی خواهد بکنم)) ودقیقا یکماه بعد با پسری سیدو مومن آشنا شدم(البته خواستگاری سنتی)وازدواج کردم البته سالهای اول زندگیمان یکمی سخت گذشت ولی من تصمیم گرفته بودم که آدم بشم (من دختری بودم که آرایش می کردم ناخن لاک میزدم واهل دعا وروضه و...نبودم )ولی به برکت آقامون حسین من الان طلبه هستم وبسیار خوشبخت هستم چون دیگر نیازی به روضه نیست وفقط اسم آقامون که میاد اشکهام بی اختیار میریزه.زیارت عاشورا برای من روضه ای می گه که هیچ کسی نمی تونه اون جوری روضه بگه ودل آدم رو بشکنه.اگه برای آقا کاری از روی دلت بکنی کاری نداره تو کی هستی اون قدر تلافی می کنه تا دیونه بشی الان که اینارو براتون مینویسم اشگام بی اختیار می ریزند نمی دونم چرا آخه کسی که روضه نمی خونه. روضه واقعی اسم آقاس دیگه لازم نیس هیچی بگی .
129200
نام: یاسر
شهر: شیراز
تاریخ: 11/25/2014 4:19:44 PM
کاربر مهمان
  سلام به دوستان حرف دلی من تازه با این سایت آشنا شدم امروز شیراز پر از نعمت شده چون داره بارون میاد من یکی که سرکیفم حتی چتر هم نبردم.خداروکلی شکر.امیدوارم من رو هم توجمع خودتون راه بدید مچکرم
129199
نام: هموطن
شهر: بوشهر
تاریخ: 11/25/2014 4:09:17 PM
کاربر مهمان
  سلام دوستی ک گفتن دعاگوتونم ممنونم ازلطفتون.فعلا دغدغه ی من کربلاست ...کنکورهم خداکریمه
129198
نام: طه
شهر: عشق آباد !!
تاریخ: 11/25/2014 3:59:21 PM
کاربر مهمان
  سركار خانم مينا از كانادا
باسلام و احترام
اولا كه خوشحالم با اينكه در غرب زندگي مي كنيد اما به محض اينكه به پسري علاقمند شده ايد كه پدر و مادر از آن بي اطلاعند سريع احساس نگراني كرده‌ايد كه چه بايد كرد
خواهر بزرگوار مطلب كاملا روشن است ابتدا بايد به چند سوال نه به من بلكه به خودتان پاسخ دهيد 1- ابتداي شروع علاقه از كجا و در چه فضايي رخ داده ؟ آيا اين شروع علاقه در فضاي واقعي و تحصيلي بوده يا وب و فضاي سايبر ؟ كه اگر دومي بوده باشد احتمال اينكه فردي باشد كه بخواهد مدتي با شما خوش باشد و بعد از آن شمارا ترك كند بسيار بالاست كه نتيجه اش براي شما جز سرخوردگي و در آينده عدم اعتماد حتي به شوهرتان خواهد بود
مطلب بعدي اينكه هدف شما و ان پسر از ادامه اين رابطه حتي اينترنتي تا كجا و تا چه زماني است ؟آيا قصد ازدواج داريد يا فقط دوستي ؟ اگر ازدواج است كه چگونه ميشود آن پسر در ايران و شما در كانادا بتوانيد با دو فضاي خانوادگي مختلف و در دوكشور مختلف با هم ازدواج كنيد و اگر هم هدف دوستي است كه بازهم مطلب عيان است كه دوستي اينترنتي جز زيان و همانند مسكني كه فقط سرخوشي موقت مي آورد تا مدتي براي شما دونفر سرگرم كننده و جذاب است و اين خسارت براي شما بيشتر است چون دختران زودتر و بشتر وابسته عاطفي ميشوند تا پسران و اگر وابستگي پيش آمد دل كندن بسيار سخت خواهد شد و چه بسا خاطره تلخ آنرا تا آخر عمر به همراه داشته باشيد
پيشنهادي كه ميتوان داد اين است كه اگر واقعا هدفتان دوستي است قبل از اينكه كار برايتان سخت گردد و به جايي برسيد كه نتوان كاري كرد به صورت آهسته رابطه تان را كوتاه كنيد و اگر قصدتان ازدواج است بازهم نياز به تامل و فكر جدي دارد
به نظرم در اولين قدم اگر توانستيد كه اين رابطه را قطع كنيد و گرنه لااقل مادرتان را درجريان بگذاريد تا از مشاورها ، تجارت و حتي دعاهاي دلسوزانه او بهره مند شويد
اگر با خواندن اين متن بازهم سوالي باشد در خدمت خواهم بود
دستان پربركت حضرت مولا و دعاي خير حضرت زهرا همواره همراهتان باد
129197
نام: بنده خدا
شهر:
تاریخ: 11/25/2014 3:52:04 PM
کاربر مهمان
  سلام به همه.باورتون میشه خدای مهربون .ابالفضل عزیزم و بابای خوبم صدام رو شنید و چیزی که اصلا فکرشم نمیکردم اتفاق افتاد.جواب ازمایش همسرم منفی بود.باورم نمیشه.از سرکار تا خونه رو تو ماشین اشک ریختم .ازمزار شهدای گمنام که عبور میکردم بازم خدا را به شهیدای گمنامش قسم دادم .اره من دیدم معجزه رو .من دیدم لطف خدارو.باورم نمیشه که خدا اینهمه بهم نگاه کنه .نگین ناله .پس چکار باید میکردم.خداروشکر میکنم که خدارودارم .رعشه به تنم میفته که انقدر بی لیاقتم.خدا منو ببخش. خدا دوستم داشته باش.من خیلی برای ابروم جنگیدم.من از تنهایی میترسم به حال خودم رهام نکن.همسرم رو بچه هام رو به تو میسپارم. خودم رو بهت سپردم .کمکمون کن.الا به ذکر الله تطمئن القلوب .خیلی دوستت دارم خدا خیلی زیاد.............................
129196
نام: امید صادقی مقدم
شهر: شیروان
تاریخ: 11/25/2014 2:38:07 PM
کاربر مهمان
  خیلی دلتنگم آقا.از بار گناه خودم خسته شدم.کارم به یه جایی رسیده که حتی خجالت میکشم از بار گناه نماز بخونم.از وجود خودم تو این دنیا خجالت میکشم.خدایا به بزرگی ات سوگند اول پاکم کن بعد خاکم کن.دلتنگم خدا.دارم می میرم از خجالت.من خیلی پستم.نمک خوردم نمکدون رو شکستم.

دلم میخواهد هرچه زودتر بمیرم پاکم کن
129195
نام: نسیم
شهر: تبریز
تاریخ: 11/25/2014 1:51:27 PM
کاربر مهمان
  سلام زری خانوم.....مهربونم ممنون از موافقتتون یاعلی
129194
نام: حبیبه
شهر:
تاریخ: 11/25/2014 12:22:59 PM
کاربر مهمان
  وجود از آل عبا
سلام لطفا یک جز قرآن برای من ثبت کنید، التماس دعا.
129193
نام: گمنام
شهر: کربلا....
تاریخ: 11/25/2014 11:08:38 AM
کاربر مهمان
  سلام مینا خانوم.بنظر من اشتباه میکنی که به خانوادت نمیگی .شک نکن رابطه ای پنهانی به ضرر شماست.خدا هوای عاشقارو داره نگران نباش به خانوادت بگو بهترین راه بهت نشون میدن.در پناه حق
129192
نام: اسماعيل
شهر: زاهدان
تاریخ: 11/25/2014 10:58:35 AM
کاربر مهمان
  شهيدتوبالارفتهايمن درزمينم برادرروسياهم شرمگينم التماس دعا
<<ابتدا <قبلی 12926 12925 12924 12923 12922 12921 12920 12919 12918 12917 12916 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved