شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:  
ایمیل:  اختیاری
شهر:    
درج مطلب
 
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
11201
نام: پانیذ
شهر: تهران
تاریخ: 9/3/2005 3:01:54 AM
کاربر مهمان
  سلام به عاشق از کرج
۱- تا وقتی پیزی رو به کسی نگفتی عکسل العمل اون رو حدس نزن چون تو هیچ وقت توی دل کسی نیستی.
۲- بعد اینکه به نظر من حرفت رو بزن چون ممکن بعداً افسوس بخوری که چرا بهش نگفتی.
۳- خیلی چیزها از دور قشنگه اما وقتی بهشون نزدیک می شه دیکه به او قشنگی نیست(من این رو خودم بارها تجربه کردم).
۴- همیشه سعس کن توی زندگیت جرات نه شنیدن و جرات از دست دادن رو داشته باشی و گرنه می بازی.
11200
نام: عاشق
شهر: کرج
تاریخ: 9/3/2005 2:25:18 AM
کاربر مهمان
  من عاشق کسی شدم که حاضرم حتی جونمم اگه لازم باشه براش بدم
ولی فکر می کنم اون چنین حسی در مورد من نداره
به نظرتون درسته که حرف دلمو بهش بزنم
11199
نام: دوست
شهر: تهران
تاریخ: 9/3/2005 2:04:57 AM
کاربر مهمان
  be kasi eshgh bevarz ke layeghe eshghet bashan na teshneye eshghet chon teshne ye rooz sir mishe
11198
نام: دوست
شهر: تهران
تاریخ: 9/3/2005 1:50:55 AM
کاربر مهمان
  be kasi eshgh bevarz ke layeghe eshghet bashan na teshneye eshghet chon teshne ye rooz sir mishe
11197
نام: پانیذ
شهر: تهران
تاریخ: 9/3/2005 1:04:41 AM
کاربر مهمان
  سلام من پانیذ هستم.
۱- (ممنون از پیغام ۱۰ آلمان)
۲-(بهنام عزیز و بی قرار عزیز)
بابا شما همتون خیلی باهالین
من هر چی از شما سراغ می گیرم اصلاٌ انگار نه انگار چرا هیچ کسی جواب پیغامهای من رو نمیده.
۳- طرف صحبت من همه اونهایی که پیغام من رو می خونند.
با آرزوی ایامی خوش برای همه شما (((پانیذ)))
11196
نام: آرزو
شهر: تهران
تاریخ: 9/3/2005 12:28:12 AM
کاربر مهمان
  التماس دعا
11195
نام: ناشناس
شهر: غریبستان
تاریخ: 9/3/2005 12:08:18 AM
کاربر مهمان
  سلام
سلام به ناله های سینه سرخای سینه سوخته
**************************************
يه روزی روزگاری
دو تا بچه بسيجی
نمي دونم كجا بود
توفكه يا دوعيجي
تو فاو يا شلمچه
تو كرخه يا موسيان
مهران يا دهلران
تو تنگه ي حاجيان
تو اون گلوله بارون
كنار هم نشستند
دست توي دست هم
با هم جناق شكستند
با هم قرار گذاشتن
قدر هم رو بدونن
براي دين بميرن
براي دين بمونن
با هم قرار گذاشتن
كه توي زندگيشون
رفيق باشن وليكن
اگر يه روز يكيشون
پريد و از قفس رفت
اون يكي كم نياره
به پاي اين قرارداد،
زندگيشو بذاره
سالها گذشت و اما
بسيجي هاي باهوش
نمي ذاشتن كه اون عهد
هرگز بشه فراموش
يه روز يكي از اون دو
يه مُهر به اوون يكي داد
اون يكي با زرنگي
مُهر و گرفت و گفت: (ياد)
روز ديگه اون يكي
رفت و شقايقي چيد
برد و داد به رفيقش
صورت اونو بوسيد
گل رو گرفت و گفتش:
(بسيجي دست مريزاد)
قربون دستت داداش
گل و گرفت و گفت: (ياد)
عكسهاي يادگاري
جورابهاي مردونه
سربندهاي رنگارنگ
انگشتري و شونه
اين ميداد به اون يكي
اون يكي به اين ميداد
ولي هر كي مي گرفت
مي خنديد و مي گفت: (ياد)
هي روزها و هفته ها
از پي هم مي گذشت
تا كه يه روز صدايي
اينطور پيچيد توي دشت
يكي نعره مي كشيد:
عراقيها اومدن
ماسكهاتون بذارين
كه شيميايي زدن
از اون دو تا يكيشون
در صندوقو گشود
ماسك خودش بود ولي
ماسك رفيقش نبود
دستشو برد تو صندوق
ماسك گازشو برداشت
پريد، روي صورتِ
دوست قديمي گذاشت
همسنگر قديمش
دست اونو گرفتش
هل داد به سمت خودش
نعره كشيد و گفتش:
چرا مي خواي ماسكتو
رو صورتم بذاري
بذار كه من بپّرم
تو دو تا دختر داري
ولي اون اينجوري گفت:
تو را به جان امام
حرف منو قبول كن
نگو ماسك رو نمي خوام
زد زير گريه و گفت:
اسم امامُ نَبَر
ماسكو رو صورت بذار
آبرو ما رو بخر
زد زير گوشش و گفت:
كشكي قسم نخوردم
بچه چرا حاليت نيست؟
اسم امام رو بردم
اون يكي با گريه گفت:
فقط براي امام!
ولي بدون، بعد تو
زندگي رو نمي خوام!
ماسكو رفيقش گرفت
گاز توي سنگر اومد
وقتي مي خواست بپّره
رفيقشو بغل زد
لحظه هاي آخرين
وقتي مي رفتش از هوش
خنديد و گفت: برادر
(يادم ترا فراموش)
آهاي آهاي برادر
گوش بده با تو هستم
يادت مياد يه روزي
باهات جناق شكستم
تويي كه روزمرّگيت
توي خونه نشونده
تويي كه بعد چند سال
هيچي يادت نمونده
عكسهاي يادگاري
جورابهاي مردونه
سربندهاي رنگارنگ
انگشتري و شونه
هر چي رو بهت ميدم
روي زمين ميندازي
مي گي همش دروغه
(ياد) نمي گي مي بازي...


یا علی
11194
نام: _
شهر: مشهد
تاریخ: 9/2/2005 11:36:56 PM
کاربر مهمان
  با عرض سلام:
چند وقت که می خوام یه حرفی رو بهش بزنم ولی تا حالا هیچی
بهش نگفتم بهش نگفتم چه قدر ازش ناراحتم بهش نگفتم که دل من رو شکسته
شاید این سزای کسی که آدما رو سر کار می زاره هیچ وقت یادم
نمی ره چه طوری برام pmمیگذاشتن
چقدر ناراحت می شدن وقتی بهشون می گفتم پسرم در حالی که
دختر بودم و بعضی چقدر احمق بودن و من چقدر سنگ دل
الان با تمام وجود درک می کنم چه جوری دست به دست سپردست
خدا با آدم اون جوری تلافی می کنه که اگه بشینی از ته دل گریه
کنی فقط دردت تازه میشه
و آنجاست که به این نتیجه می رسی که از ماست که بر ماست
به عنوان یه خواهر کوچکتر بهتون توصیه می کنم
هر چی می خوای از خدا بخواه و هیچ انتظاری از بنده خدا نداشته باش
پروانه

11193
نام: حلاج
شهر: تهران
تاریخ: 9/2/2005 11:21:42 PM
کاربر مهمان
  بسم الله الرحمن الرحیم ..
=============.
(برای پیغام ۱۱۱۸۷)

سلام ورحمت الله .
...
...بدون مقدمه ...
...ایشان( اگر منظورتان آقای دکتر احمدی نژاد است ) کی گفتن اولویت با مسایل فرهنگی و فرهنگیان است و اگر بر فرض اینکه شما میگید گفته باشن ...اولویت با کار فرهنگی است ..و این متفاوت با رسیدگی به امورات فرهنگیان است ...
====
پیشنهاد میکنم در سایت باز تاب مقاله ( راهبردهای احمدی نژاد ) را مطالعه بفرمایید تا مشخص شود رئوس برنامه ها چیست و راهبردهای دولت نهم در برنامه های بلند مدت و کوتاه مدت برای بخشها واقشار چگونه تعریف شده است ...
======

..اقا رضا از سوئد
سلام بزرگوار ..
خوشحالم که مجدد به جمع دلهای پیوندی برگشتین ...
مدتی بود که دلتنگیهاتون تو این صفحه ورق نمیخورد ..امید که بهبودی حاصل شده باشه ....
منتظر نوشتهای زیباتون هستیم ..
یا حق

11192
نام: ایا من پنجشنبه به ارزوی خودم می رسم
شهر: ایا درست است این کار
تاریخ: 9/2/2005 5:18:05 PM
کاربر مهمان
  من کسی را دوست دارم می خواهم با او ازدواج کنم درست است.
<<ابتدا <قبلی 1126 1125 1124 1123 1122 1121 1120 1119 1118 1117 1116 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved